فصلت ٣٤

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ لاَ تَسْتَوِي‌ الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ‌ بِالَّتِي‌ هِيَ‌ أَحْسَنُ‌ فَإِذَا الَّذِي‌ بَيْنَکَ‌ وَ بَيْنَهُ‌ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ‌ وَلِيٌ‌ حَمِيمٌ‌

ترجمه

هرگز نیکی و بدی یکسان نیست؛ بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است!

|و نيكى با بدى يكسان نيست. [بدى را] با آنچه نيكوتر است دفع كن كه ناگاه [خواهى ديد] همان كسى كه ميان تو و او دشمنى بود، چون دوستى صميمى گشته است
و نيكى با بدى يكسان نيست. [بدى را] آنچه خود بهتر است دفع كن؛ آنگاه كسى كه ميان تو و ميان او دشمنى است، گويى دوستى يكدل مى‌گردد.
و هرگز نیکی و بدی در جهان یکسان نیست، همیشه بدی (خلق) را به بهترین شیوه (که خیر و نیکی است پاداش ده و) دور کن تا همان کس که گویی با تو بر سر دشمنی است دوست و خویش تو گردد.
نیکی و بدی یکسان نیست. [بدی را] با بهترین شیوه دفع کن؛ [با این برخورد متین و نیک] ناگاه کسی که میان تو و او دشمنی است [چنان شود] که گویی دوستی نزدیک و صمیمی است.
خوبى و بدى برابر نيستند. همواره به نيكوترين وجهى پاسخ ده، تا كسى كه ميان تو و او دشمنى است چون دوست مهربان تو گردد.
و نیکی و بدی برابر نیست همواره به شیوه‌ای که نیکوتر است مجادله کن، آنگاه [خواهی دید] کسی که بین تو و او دشمنی‌ای بود، گویی دوستی مهربان است‌
و نيكى و بدى برابر نيست، [بدى ديگران را] به شيوه‌اى كه نيكوتر است دور كن كه [اگر چنين كنى‌] آنگاه آن كه ميان تو و او دشمنى است همچون دوستى نزديك و مهربان گردد.
نیکی و بدی یکسان نیست. (هرگز بدی را با بدی، و زشتی را با زشتی پاسخ مگوی. بلکه بدی و زشتی دیگران را) با زیباترین طریقه و بهترین شیوه پاسخ بده. نتیجه‌ی این کار، آن خواهد شد که کسی که میان تو و میان او دشمنانگی بوده است، به ناگاه همچون دوست صمیمی گردد.
و (هرگز) نه نیکی و نه بدی (با یکدیگر) برابر نیستند. بدی را بدان‌گونه که بهتر است دفع کن‌؛ آن‌گاه کسی که میان تو و میان او دشمنی است، گویی دوستی بس (خون)گرم (و هم جوش) است.
و نیستند یکسان خوبی و نه بدی دور کن بدانچه آن است نکوتر که ناگاه آنکه میان تو و او دشمنی است گوئیا او است دوستی گرم‌

Good and evil are not equal. Repel evil with good, and the person who was your enemy becomes like an intimate friend.
ترتیل:
ترجمه:
فصلت ٣٣ آیه ٣٤ فصلت ٣٥
سوره : سوره فصلت
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لاتَسْتَوی»: مساوی و برابر و یکسان نیست. «إدْفَعْ»: پاسخ بده (نگا: مؤمنون / ). از میان بردار (نگا: بقره / حجّ / ). «وَلِیٌّ»: دوست. رفیق. «حَمِیمٌ»: گرم. صمیمی. «إدْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»: (نگا: مؤمنون / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ «34»

و نيكى با بدى يكسان نيست؛ (بدى ديگران را) با شيوه‌ى بهتر (كه نيكى است) دفع كن، كه اين هنگام آن كس كه ميان تو و او دشمنى است همچون دوست گرم مى‌شود (و عداوتش نسبت به تو تمام مى‌شود).

نکته ها

در برابر كسانى كه مردم را به خدا دعوت مى‌كنند افراد بى تفاوت و نااهل و بدرفتارى پيدا مى‌شوند كه اگر مبلّغ دين، با اخلاق خوش و سعه‌ى صدر با آنان برخورد نكند توفيقى حاصل نمى‌شود. اين آيه سفارش مى‌كند كه بدى‌ها را با خوبى پاسخ بده و اهل انتقام نباش؛ همان گونه كه در دعاى مكارم الاخلاق، امام زين العابدين عليه السلام از خداوند مى‌خواهد كه به او توفيق دهد كه در برابر غيبت مردم از او، نيكى مردم را بگويد و از بدى آنان بگذرد و هر كس با او قطع رابطه كرد با او معاشرت كند. بارها در سيره‌ى پيامبر اكرم و اهل بيت معصوم آن حضرت نمونه‌هايى از اين برخوردها را مى‌خوانيم كه سرسخت‌ترين مخالفان را به طرفدار آنان تبديل كرده است.

مردم چند دسته‌اند:

كسى كه دوست خود را حفظ مى‌كند.

كسى كه دوست خود را نسبت به خود بى تفاوت مى‌كند.

كسى كه دوست خود را به دشمن تبديل مى‌كند.

كسى كه دشمن را به دوست تبديل مى‌كند.


«1». صفّ، 2.

«2». بقره، 44.

جلد 8 - صفحه 340

روش برخورد با مخالفان‌

مخالفان به چند دسته تقسيم مى‌شوند كه بايد با هر كدام به نحوى عمل كرد:

  • گاهى افرادى به خاطر جهل و نادانى در برابر حقّ قرار مى‌گيرند و دشمنى مى‌كنند كه اين آيه دستور محبت و برخورد احسن مى‌دهد.

در آيات ديگر نيز در اين‌باره آمده است:

1- و هنگامى كه نادانان ايشان را (به سخنى ناروا) مخاطب سازند، سخنى مسالمت‌آميز يا سلام گويند. «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» «1»

2- و چون بر بيهوده و ناپسند بگذرند، با بزرگوارى بگذرند. «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً» «2»

  • گاهى مخالفت افراد بر اساس شك و ترديد است كه بايد با آنان از طريق استدلال و برطرف كردن شبهات برخورد كرد.

شك در مورد خداوند. أَ فِي اللَّهِ شَكٌ‌ ... «3»

شك و ترديد در مورد قيامت و رستاخيز. «إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ» «4»

ترديد در مورد نزول وحى وكتب آسمانى بر پيامبر. «إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‌ عَبْدِنا» «5»

  • گاهى مخالفت بر اساس حسادت است كه بايد با اغماض برخورد كرد.

برادران يوسف اعتراف به حسادت و خطاى خود كردند، كه با وعده آمرزش حضرت يوسف روبرو شدند. إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ‌ ... لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ‌ «6»

هابيل، در مقابل حسادت برادرش قابيل گفت: اگر تو قصد كشتن من را دارى، من (هرگز) دست به چنين كارى نمى‌زنم. «لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ» «7»

  • گاهى مخالفت به خاطر حفظ موقعيّت و رفاه و كاميابى‌هاى مادّى است. در اين موارد اتمام حجّت كافى است و آيات‌ «ذَرْهُمْ» «8»* (آنان را به حال خود واگذار) و «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ» «9»* (از

«1». فرقان، 63.

«2». فرقان، 72.

«3». ابراهيم، 10.

«4». حج، 5.

«5». بقره، 23.

«6». يوسف، 91- 92.

«7». مائده، 28.

«8». انعام، 91 و حجر، 3.

«9». مائده، 42، نساء، 63 و 81.

جلد 8 - صفحه 341

آنان رويگردان و دورى كن) مطرح است.

  • گاهى مخالفت، در قالب كارشكنى و هَجو و تضعيف ايمان مردم است كه برخورد با اين گروه را آيات ذيل در قالب برخورد شديد با آنان و قطع رابطه و دستگيرى و گاهى اعدام مشخص مى‌كند:

«وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ» «1»* با سختى و شدّت با كفّار برخورد كن.

«إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ» «2» و چون بشنويد كه به آيات خدا كفر مى‌ورزند و آنان را به مسخره مى‌گيرند، نبايد با آنان بنشينيد تا به گفتارى ديگر بپردازند.

«لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى‌ أَوْلِياءَ» «3» يهود و نصارى را دوست و سرپرست خود نسازيد.

«أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلًا» «4» كفّار را بگيريد و به شدّت به قتل رسانيد.

  • گاهى دشمنى آنان با دست بردن به اسلحه و مبارزه‌ى مسلحانه است كه قرآن مى‌فرمايد:

فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى‌ عَلَيْكُمْ‌ ... «5» همان گونه آنان بر شما تعدّى كردند بايد با آنان مقابله به مثل كنيد.

بعضى در تفسير آيه‌ى 40 سوره‌ى شورى‌ «وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها» گفته‌اند: مراد اين است كه اگر بدى كسى را با بدى پاسخ داد شما هم مثل او هستى، چنانكه در آيه‌ى 43 همان سوره مى‌فرمايد: «وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» و كسى كه تحمّل بدى مردم را داشته باشد و از آنان بگذرد، اين از تصميمات شايسته است.

پیام ها


«1». توبه، 73.

«2». نساء، 140.

«3». مائده، 51.

«4». احزاب، 61.

«5». بقره، 194.

جلد 8 - صفحه 342

1- يكى از راههاى دعوت الى اللّه آن است كه تنش زدايى نماييم و بدى ديگران را با نيكى دفع كنيم. وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ‌ ... ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ‌

2- فكر نكنيد مرور زمان مسايل را كهنه مى‌كند و همه چيز فراموش مى‌شود.

(برخوردهاى مثبت و منفى هرگز يكسان نيست، و آثار آن در عمق روح افراد باقى مى‌ماند. «لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ»

3- يك نمونه‌ى عملى دعوت به سوى خدا (كه در آيه‌ى قبل آمده بود) دفع بدى‌هاى مردم با برخوردهاى خوب است. «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»

4- در برخورد با مخالفان، اخلاق نيك كافى نيست، تهاجم اخلاقى لازم است‌ «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» (دفع بدى‌هاى دشمن با روش نيكو كافى نيست، بلكه به نيكوترين روش‌ها و برترين رفتارهاى اخلاقى نياز است).

از محبت خارها گل مى‌شود

از محبت سركه‌ها مُل مى‌شود

5- كيمياى واقعى، آن نيست كه مس را طلا كند، بلكه برخوردى است كه دشمنى را به محّبت تبديل نمايد. «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» (روز فتح مكّه شعار بعضى از مسلمانان «انتقام، انتقام» بود ولى پيامبر اكرم فرمود: امروز روز انتقام نيست بلكه روز رحمت و مرحمت است).

6- سعه‌ى صدر شرط توفيق در تبليغ است. ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ‌- ... كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ‌

7- توجّه به نتيجه‌ى كار، انگيزه‌ى انسان را بالا مى‌برد. (اگر بدانيم كه نتيجه‌ى برخورد خوب، تبديل دشمن به دوست است، انگيزه‌ى اين كار در ما زياد مى‌شود. ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ‌- ... كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ‌

8- در رفتارهاى شايسته، اگر دشمن دوست نشود لااقل حيا و شرمندگى در او به وجود مى‌آيد و او را به رفتار دوستانه وادار مى‌كند. «كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ»

9- ارزش دوست به گرمى اوست. «وَلِيٌّ حَمِيمٌ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ (34)

جلد 11 - صفحه 373

وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ: و مساوى و برابر نيست ملت نيكو كه دين اسلام و توحيد است، وَ لَا السَّيِّئَةُ: و ملت بد كه غير دين اسلام و شرك است در مجازات و مكافات، زيرا 1- اول موجب رفع درجات و ثانى سبب هبوط در دركات باشد. 2- آنكه مساوى نيستند اعمال حسنه و افعال سيئه. 3- مساوى نيست خصلت حسنه و صفت سيئه، پس مساوى نيست صبر و غضب، و رفق و عنف، و حلم و جهل، و مدارات و غلظت، و عفو و انتقام، و تكبر و تواضع. و غيره 4- در تبيان و عين المعالى: حسنه دوستى آل رسول، و سيئه دشمنى ايشان است. «1» ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ‌: رفع كن سيئه را به آن حسنه‌اى كه در نفس الامر آن نيكوتر است، يعنى غضب را به حلم تسكين ده، و گناه را به عفو، و لغو را به تغافل؛ يا دفع نما به كلام حق سخن باطل را. مراد به احسن، زيادتى مطلقه است. و مراد از حسنه و سيئه، افراد آنهاست، و معنى آنكه: مساوى نيستند افراد حسنه بلكه بعضى بر بعضى راجح‌اند و همچنين افراد سيئه مساوى با يكديگر نيستند. بنابراين معنى‌ «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»: آنست كه دفع كن بدى را به حسنه‌اى كه نيكوتر باشد از حسنه ديگر، يعنى هر گاه دو حسنه باشد سيئه را به احسن آن دفع كن مثلا اگر شخصى با تو بدى كند حسنه آنست كه آن را عفو كنى و احسن آنكه به عوض آن به او احسان كنى، پس وضع احسن در موضع حسنه بجهت ابلغيت آن باشد در دفع سيئه به حسنه، پس هرگاه دفع سيئه نمائى به احسن، فَإِذَا الَّذِي‌: پس آن هنگام آن كسى، بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ: ميان تو و ميان او دشمنى است، كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ‌: گوئيا او دوستى كارساز بوده در دين خويش و مهربان در نسب، يعنى به ميامن اين خلق حسن، دشمنى كه در دين معاند و منكر تو باشد دوست و شفيق گردد و يار و هوادار شود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


نَحْنُ أَوْلِياؤُكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ لَكُمْ فِيها ما تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِيها ما تَدَّعُونَ (31) نُزُلاً مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ (32) وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ (33) وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ (34) وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ (35)

ترجمه‌

مائيم دوستان شما در زندگانى دنيا و در آخرت و براى شما است در آن آنچه دلخواه شما باشد و براى شما است در آن آنچه تمنّا نمائيد

با آنكه آن تشريفات ورودى است از خداى آمرزنده مهربان‌

و كيست نيكوتر در سخن از كسيكه خواند بسوى خدا و كردكار شايسته و گفت همانا من از منقادانم‌

و يكسان نيست خوبى و بدى دفع كن بآنچه آن بهتر است پس آنگاه كسى كه ميانه تو و او دشمنى است گوئى او دوستى است خويشاوند

و دارا نشوند آن را مگر آنان كه صبر كردند و دارا نشود آن را جز صاحب بهره بزرگ.

تفسير

ملائكه سابق الذكر كه در وقت مرگ بر كسانيكه ثابت قدم در ايمان بودند براى رفع خوف و حزن و بشارت ببهشت نازل ميشوند بايشان مى- گويند ما در دنيا دوستان شما بوديم كه شما را از شرّ شيطان حفظ مينموديم و اينك هم با شما هستيم تا براى شما آنچه را دلخواه شما باشد آماده نمائيم و بدانيد كه شما در اين عالم بتمام آرزوهاتان خواهيد رسيد و اين نعمتها كه بشما و اصل ميشود كه مانند تشريفات ورودى مهمان است مربوط بما نيست همه از طرف خداوند آمرزنده مهربان است كه براى اكرام و اعظام شما فرستاده شده گواراى وجود باد و خدا ميفرمايد و كه بهتر باشد از جهت گفتار از كسيكه دعوت نمود مردم را بسوى خدا و بجا آورد عمل شايسته را در بين خود و خداى خود و اقرار نمود با سلام و انقياد و تسليم در برابر اوامر الهى چون معلوم است كسى بهتر از چنين كس نيست كه عياشى ره نقل نموده او على عليه السّلام است و بعضى گفته‌اند مراد پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است كه مانند حضرت ابراهيم كه فرمود و انا اوّل المسلمين اقرار باسلام و انقياد در برابر اوامر الهى نمود ولى بيشتر بر حسب ظاهر فرموده‌اند مراد آن حضرت و تمام ائمه و دعاة الى اللّه ميباشند و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در ذيل آيه اول كه يعنى ما دوستان شما هستيم در دنيا كه حفظ ميكنيم شما


جلد 4 صفحه 558

را در آن و نزد مرگ و در آخرت و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود نمى‌ميرد هيچ كس كه دوست ما و دشمن دشمنان ما باشد مگر آنكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و امير المؤمنين و حسنين عليهم السّلام ببالين او حاضر ميشوند و بشارت باو ميدهند و در تفسير امام عليه السّلام حديث مفصّلى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل فرموده كه خلاصه‌اش آنست كه همان ملك الموت كه براى قبض روح بنده مؤمن دوازده امامى حاضر ميشود تمام دلتنگى و نگرانى و تشويش او را از فقد مال و مفارقت عيال و نرسيدن بآمال و غيرها به ارائه دادن مقامات و نعم اخروى و رفقاى بهتر و برتر او را در آن عالم باو از او برطرف مينمايد بطوريكه ديگر هيچ حزنى از گذشته ندارد و هيچ ترسى از آينده براى او باقى نمى‌ماند و با كمال دلخوشى و اطمينان خاطر در سايه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و امير المؤمنين عليه السّلام و اولاد طاهرين آن دو جايگزين خواهد شد بشرط آنكه استقامت خود را در محبّت بآن خاندان معظّم تا آخر عمر حفظ كرده باشد و نيز خداوند براى دلگرمى رسول اكرم بدعوت ميفرمايد و مساوى نيست رفتار و گفتار خوب با رفتار و گفتار بد در آثار دنيوى و پاداش اخروى تو بايد دفاع نمائى از رفتار و گفتار بد كفار برفتار و گفتار خوب خود اگر احسن مجرّد از معناى تفضيل باشد و الّا ببهتر وجهى كه ممكن باشد دفع آن از وجوه خير يعنى در مقابل اذيت و آزار و گفتار ناهنجار آنها بايد صبر و سكون و مدارا و معارضه بخوبى و احسان نمائى و بكلمات ملاطفت آميز دل آنها را بدست آورى و چون چنين كنى آن كس كه ميان تو و او دشمنى و عداوت است مانند دوست و خويشاوند مهربان گردد ولى و اجد اين خصلت و خلق نيكو نمى‌شوند مگر كسانى كه صبر و بردبارى و تحمل را شعار خود نمايند و نميرسد باين موهبت مگر كسى كه خداوند بهره و نصيب وافرى از خير دنيا و آخرت باو عنايت فرموده است و كلمه لا در و لا السّيّئة زائده براى تأكيد نفى است و در كافى از امام صادق عليه السّلام در تفسير و لا تستوى الحسنة و لا السّيّئة نقل نموده كه حسنه تقيّه است بتقيه در مذهب و در مجمع از آن حضرت نقل نموده كه و ما يلقّيها الّا كلّ ذى حظّ عظيم.


جلد 4 صفحه 559

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لا تَستَوِي‌ الحَسَنَةُ وَ ‌لا‌ السَّيِّئَةُ ادفَع‌ بِالَّتِي‌ هِي‌َ أَحسَن‌ُ فَإِذَا الَّذِي‌ بَينَك‌َ وَ بَينَه‌ُ عَداوَةٌ كَأَنَّه‌ُ وَلِي‌ٌّ حَمِيم‌ٌ (34)

و مساوي‌ نيستند حسنه‌ و سيئه‌ دفع‌ كن‌ سيئه‌ ‌را‌ بحسنه‌ آنهم‌ ‌که‌ احسن‌ ‌باشد‌ ‌پس‌ ‌اگر‌ چنين‌ كردي‌ ‌با‌ ‌آن‌ كسي‌ ‌که‌ ‌بين‌ تو و ‌بين‌ ‌او‌ عداوة بوده‌ مثل‌ اينكه‌ دوست‌ و حميم‌ تو ‌باشد‌.

وَ لا تَستَوِي‌ الحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ دو نقطه‌ مقابل‌ يكديگرند ايمان‌ و كفر، توحيد و شرك‌ اطاعة و معصية احسان‌ و اسائه‌ خير و شر حسن‌ و قبح‌ نفع‌ و ضرر سعادت‌ و شقاوت‌ دوستي‌ و دشمني‌ و هكذا امثال‌ اينها.

ادفَع‌ بِالَّتِي‌ هِي‌َ أَحسَن‌ُ ‌يعني‌ ‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ ‌که‌ بشما اسائه ادب‌ ميكنند و جسارت‌ و اذية ميكنند ‌شما‌ ‌در‌ مقام‌ تلافي‌ برنيا و ‌با‌ ‌ايشان‌ بزبان‌ ليّن‌ و خوش‌ و دوستي‌ صحبت‌ كن‌ و ‌با‌ اخلاق‌ خوب‌ غضب‌ناك‌ نشو بد نگو.

فَإِذَا الَّذِي‌ بَينَك‌َ وَ بَينَه‌ُ عَداوَةٌ ‌که‌ دشمن‌ سرسخت‌ ‌شما‌ ‌بود‌ برميگردد و دوست‌ صميمي‌ ‌شما‌ ميشود.

كَأَنَّه‌ُ وَلِي‌ٌّ حَمِيم‌ٌ مثل‌ اينكه‌ برادر و رفيق‌ ميشود و شرمنده‌ و شرمسار مي‌‌-‌ گردد ‌در‌ اخبار بسيار حسنه‌ ‌را‌ بتقيّه‌ و سيّئه‌ ‌را‌ باذاعه‌ تفسير فرموده‌ و ‌اينکه‌ يكي‌ ‌از‌ مصاديق‌ مهمه‌ ‌است‌ زيرا نوع‌ گرفتاري‌ ائمه‌ ‌در‌ چنگال‌ بني‌ اميّه‌ و بني‌ مروان‌ و بني‌ عباس‌ ‌در‌ اثر اذاعه‌ بعض‌ شيعيان‌ نادان‌ بوده‌ ‌که‌ اسرار ‌آنها‌ ‌را‌ فاش‌ كردند و ‌اگر‌ تقيه‌ كرده‌ بودند اينهمه‌ اذية باينها وارد نميشد و ‌هم‌ چنين‌ امروز بايد تقيه‌ كرد.

435

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 34)- بعد از بیان دعوت به سوی خداوند و اوصاف داعیان الی اللّه، روش دعوت را شرح داده، می‌گوید: «هرگز نیکی و بدی یکسان نیست» (لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّیِّئَةُ).

در حالی که مخالفان حق سلاحی جز بدگویی و افترا و سخریه و استهزاء و انواع فشارها و ستمها ندارند، باید سلاح شما پاکی و تقوا و سخن حق و نرمش و محبت باشد.

گر چه «حسنه» و «سیّئه» مفهوم وسیعی دارد، تمام نیکی‌ها و خوبیها و خیرات و برکات در مفهوم حسنه جمع است، همان گونه که هر گونه انحراف و زشتی و عذاب در مفهوم سیئه خلاصه شده است، ولی در آیه مورد بحث آن شاخه‌ای از «حسنه» و «سیئه» که مربوط به روشهای تبلیغی است منظور می‌باشد.

سپس برای تکمیل این سخن می‌افزاید: «بدی را با نیکی دفع کن» (ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ).

به وسیله حق باطل را دفع کن، و با حلم و مدارا، جهل و خشونت را، و با عفو و گذشت به مقابله با خشونتها برخیز، هرگز بدی را با بدی، و زشتی را با زشتی پاسخ مگوی، که این روش انتقامجویان است و موجب لجاجت و سرسختی منحرفان می‌گردد.

در پایان آیه به فلسفه عمیق این برنامه در یک جمله کوتاه اشاره کرده، می‌فرماید: «ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است گویی دوست گرم و صمیمی است»! (فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ).

نکات آیه

۱ - مساوى نبودن خوبى و بدى، امرى روشن و آشکار (و لا تستوى الحسنة و لا السیّئة)

۲ - برخورد نیک و شایسته در برابر رفتارهاى زشت و ناپسند دشمنان، توصیه خداوند به پیامبر(ص) (و لاتستوى الحسنة و لا السیّئة ادفع بالتى هى أحسن)

۳ - سعه صدر و حسن برخورد - حتى با مخالفان - امرى بایسته براى رهبران جامعه اسلامى (ادفع بالتى هى أحسن)

۴ - جواز مقابله به مثل، در برابر برخوردهاى ناپسند * (ادفع بالتى هى أحسن) از واژه «أحسن» - که صفت تفضیلى است - مى توان استفاده کرد که برخورد نیک در برابر اعمال نادرست، بهترین روش و شیوه احسن است و این بدان معنا نیست که مقابله به مثل، در برابر بدى فاقد حسن باشد.

۵ - نقش اساسى اخلاق نیک مبلغان و رهبران دینى، در تأثیرگذارى بر دیگران (و من أحسن قولاً ... ادفع بالتى هى أحسن)

۶ - تأثیر شگرف حسن خلق و برخورد نیک، در تبدیل دشمنى ها به دوستى ها (فإذا الذى بینک و بینه عدوة کأنّه ولىّ حمیم)

۷ - رعایت اخلاق نیک و برخورد مناسب با دشمنان، امرى پسندیده و نیکو (ادفع ... فإذا الذى بینک و بینه عدوة)

۸ - تأثیرپذیرى سریع انسان ها، از اخلاق نیک دیگران (ادفع بالتى هى أحسن فإذا الذى بینک و بینه عدوة کأنّه ولىّ حمیم) با توجه به این که «إذا»ى فجائیه براى بیان ناگهانى بودن امرى به کار مى رود و نوعى ملازمه با سرعت و شتاب وقوع آن دارد، مطلب بالا استفاده مى شود.

۹ - برخوردهاى نامناسب، عامل تنش و اصطکاک در جامعه (ادفع بالتى هى أحسن ... کأنّه ولىّ حمیم) از مفهوم آیه شریفه استفاده مى شود که اگر محبت و مهرورزى، این قدرت را دارد که دشمن را به دوست واقعى تبدیل کند; پس معلوم مى شود ریشه بسیارى از دشمنى ها، برخوردهاى نامناسب است.

۱۰ - مسلمانان، موظف به انتخاب بهترین روش ها در جهت کاستن و یا زدودن دشمنى ها و تنش هاى اجتماعى (ادفع بالتى هى أحسن ... کأنّه ولىّ حمیم)

۱۱ - استفاده از امور روشن و همه فهم، در جهت تبلیغ و هدایت، روشى قرآنى است. (و لاتستوى الحسنة و لا السیّئة ... کأنّه ولىّ حمیم) تکیه بر اصل تفاوت خوبى و بدى - که امرى روشن و قابل فهم براى همگان است - به عنوان پیش درآمد سفارش به اخلاق نیک در تبلیغ، بیانگر مطلب یاد شده است.

موضوعات مرتبط

  • اتحاد: اهمیت اتحاد ۱۰
  • اختلاف: اهمیت حلّ اختلاف ۱۰; عوامل اختلاف ۹
  • اخلاق: آثار خوش اخلاقى ۶، ۸; فضایل اخلاقى ۷
  • انسان: تأثیرپذیرى انسان ۸
  • تبلیغ: روش تبلیغ ۱۱; عوامل مؤثر در تبلیغ ۵
  • خدا: توصیه هاى خدا ۲
  • خوبى: قیاس خوبى با بدى ۱; وضوح تفاوت خوبى و بدى ۱
  • دشمنان: خوش اخلاقى با دشمنان ۷; روش برخورد با دشمنان ۲
  • دشمنى: اهمیت رفع دشمنى ۱۰; عوامل رفع دشمنى ۶
  • دوستى: عوامل دوستى ۶
  • رفتار: پایه هاى رفتار ۱۰
  • رهبران دینى: آثار خوش اخلاقى رهبران دینى ۵; اهمیت شرح صدر رهبران دینى ۳
  • رهبرى: مسؤولیت رهبرى ۳
  • عمل: آثار عمل ناپسند ۹; مقابله به مثل در عمل ناپسند ۴
  • مبلغان: آثار خوش اخلاقى مبلغان ۵
  • محمد(ص): توصیه به محمد(ص) ۲; خوشرفتارى محمد(ص) ۲
  • مسلمانان: مسؤولیت مسلمانان ۱۰
  • هدایت: روش هدایت ۱۱

منابع