روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۹۸

از الکتاب


آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، بَابُ أُمَّهَاتِ الْأَوْلَاد

روي عاصم عن محمد بن قيس عن ابي جعفر ع قال قال امير المومنين ع :

وَ أَيُّمَا رَجُلٍ تَرَكَ سُرِّيَّةً لَهَا وَلَدٌ أَوْ فِي بَطْنِهَا وَلَدٌ أَوْ لاَ وَلَدَ لَهَا فَإِنْ كَانَ أَعْتَقَهَا رَبُّهَا عَتَقَتْ وَ إِنْ لَمْ يُعْتِقْهَا حَتَّى تُوُفِّيَ فَقَدْ سَبَقَ فِيهَا كِتَابُ اَللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كِتَابُ اَللَّهِ‏ أَحَقُّ قَالَ وَ إِنْ كَانَ لَهَا وَلَدٌ وَ تَرَكَ مَالاً تُجْعَلُ فِي نَصِيبِ وَلَدِهَا وَ يُمْسِكُهَا أَوْلِيَاءُ وَلَدِهَا حَتَّى يَكْبَرَ اَلْوَلَدُ فَيَكُونُ هُوَ اَلَّذِي‏ يُعْتِقُهَا إِنْ شَاءَ وَ يَكُونُونَ هُمْ يَرِثُونَ وَلَدَهَا مَا دَامَتْ أَمَةً فَإِنْ أَعْتَقَهَا وَلَدُهَا عَتَقَتْ وَ إِنْ تُوُفِّيَ عَنْهَا وَلَدُهَا وَ لَمْ يُعْتِقْهَا فَإِنْ شَاءُوا أَرَقُّوا وَ إِنْ شَاءُوا أَعْتَقُوا وَ قَضَى‏ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ فِي رَجُلٍ تَرَكَ جَارِيَةً وَ قَدْ وَلَدَتْ مِنْهُ اِبْنَةً وَ هِيَ صَغِيرَةٌ غَيْرَ أَنَّهَا تُبِينُ اَلْكَلاَمَ فَأَعْتَقَتْ أُمَّهَا فَتَخَاصَمَ فِيهَا مَوَالِي أَبِ اَلْجَارِيَةِ فَأَجَازَ عِتْقَهَا لِأُمِّهَا


من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۹۷ حدیث من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۹۹
روایت شده از : امام على عليه السلام
کتاب : من لايحضره الفقيه - جلد ۳
بخش : باب أمهات الأولاد
عنوان : حدیث امام على (ع) در کتاب من لا يحضره الفقيه جلد ۳ بَابُ أُمَّهَاتِ الْأَوْلَاد
موضوعات :

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۱۸۱

محمّد بن قيس از امام باقر عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: امير المؤمنين عليه السّلام فرمود هر كس كه پس از خود كنيزى باقى گذارد، چه داراى فرزند باشد چه بدون فرزند و چه حامله اگر مولايش او را به وصيّت آزاد كرده باشد كه خود آزاد است، و اگر آزادش نساخته است كتاب خدا (كه حكم به ميراث فرموده) حكم او را معلوم نموده است و كتاب خداوند عزيز به عمل اولى و احقّ است، و هر گاه متوفّى از آن كنيز داراى فرزند شده و آن فرزند را با مالى بجاى گذاشته است، آن كنيز پس از فوت مولا جزء سهم الارث فرزند صغير خواهد بود پس اولياء فرزند دست نگهدارند تا صغير، كبير شود و خود اختياردار كنيز گردد و آن اولياء همان كسانى هستند كه اگر فرزند از دنيا رفت از او ارث مى‏برند مادامى كه مادرش كنيز است، پس اگر متوفى قيمت كنيز را مديون بود و پسر خواست مادرش را از قيد بردگى آزاد سازد (و دين را از سهم الارث خود پرداخت كرد) كه آن كنيز قهرا آزاد شده ولى اگر پسر (قبل از پرداخت دين) از دنيا برود كنيز به حال خود باقى است و اولياء مختارند چنانچه بخواهند مى‏توانند او را برده باقى گذارند يا دين را بپردازد) و او را آزاد كنند. و نيز امير مؤمنان عليه السّلام در باره مردى كه جاريه‏اى به ميراث گذارد و آن كنيز فرزندى صغير از مولايش داشت كه در سخن گفتن روان و بليغ بود و گفت: مادرم را آزاد كردم، و خويشان پدرش بمنازعه و مخالفت پرداختند و نزد آن حضرت شكايت كردند، حكم به آزادى كنيز فرمود. شرح: «ظاهرا امّ ولد جزء سهم الارث فرزند قرار مى‏گيرد و چون فرزند مالك والدين خود نمى‏شود آزاد مى‏گردد و اين براى مردم آن زمان به خوبى روشن نبود بنا بر اين در حقيقت امير المؤمنين عليه السّلام آزادى امّ ولد را امضاء كرد، نه آزاد كردن فرزند، مادرش را».


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)