روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۸۷۱

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۲، كِتَابُ الدُّعَاء

محمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي عن علي بن الحكم عن مالك بن عطيه عن ابي حمزه الثمالي قال :


الکافی جلد ۲ ش ۱۸۷۰ حدیث الکافی جلد ۲ ش ۱۸۷۲
روایت شده از : امام سجّاد عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۲
بخش : كتاب الدعاء
عنوان : حدیث امام سجّاد (ع) در کتاب الكافي جلد ۲ كِتَابُ الدُّعَاء‏ بَابُ الدُّعَاءِ إِذَا خَرَجَ الْإِنْسَانُ مِنْ مَنْزِلِه‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۲۱۹

از ابى حمزه ثمالى گويد: به در خانه على بن الحسين (ع) آمدم و هنگامى كه از خانه بيرون مى‏شد به آن حضرت رسيدم، فرمود: بسم اللَّه آمنت باللَّه و توكلت على اللَّه‏ ، سپس فرمود: اين ابا حمزه راستى بنده چون از منزلش بدر آيد شيطان سرِ راهش آيد و هر گاه بسم اللَّه گويد آن دو فرشته (كه همراه اويند) گويند: كفايت شدى، و هر گاه گويد آمنت باللَّه گويند: هدايت شدى، و هر گاه گويد: تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ گويند: محفوظ شدى، و شيطانها از او دورى كنند و به يك ديگر گويند: چه راهى است براى ما به كسى كه هدايت شده و كفايت شده و در حفظ الهى است. گويد: سپس امام فرمود: بار خدايا من امروز آبروى خود را به تو واگذاردم (يعنى هر كه به من بد گويد و آبرويم را بريزد براى خاطر تو و يا براى تقيه جوابى به او ندهم- از مجلسى ره). سپس فرمود: اى ابا حمزه، اگر دست از مردم بردارى، مردم از تو دست برندارند و اگر آنها را ترك كنى آنها تو را ترك نكنند. گفتم: پس من چه كنم؟ فرمود: از آبروى خود به آنها بده و آنها را ذخيره روز فقر و نياز خود كن.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۳۱۷

و نيز ابو حمزه ثمالى گويد: بدر خانه حضرت على بن الحسين عليهما السلام آمدم و هنگامى رسيدم كه آن حضرت از خانه بيرون ميرفت، پس فرمود: «بسم اللَّه آمنت باللَّه و توكلت على اللَّه» سپس فرمود: اى ابا حمزه بنده چون از خانه‏اش بيرون رود شيطان سر راه او آيد، پس همين كه‏ «بسم اللَّه» گويد دو فرشته (موكل بر او) گويند: كفايت شدى، و همين كه گويد: «آمنت باللَّه» گويند: راهنمائى شدى، و چون گويد: «تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ‏» گويند: نگهدارى شدى، و شيطانها از او دور شوند و برخى از آنها ببرخى گويند: چگونه ما راه داريم بكسى كه راهنمائى و كفايت و نگهدارى شده، گويد: سپس فرمود: بار خدايا امروز آبروى من از آن تو است، سپس فرمود: اى ابا حمزه اگر تو مردم را رها كنى آنها تو را رها نكنند، و اگر تو آنها را ترك گوئى آنها ترا ترك نگويند، عرضكردم: پس من چه كنم؟ فرمود: از آبروى خود بآنها بده و آن را براى روز احتياج و نياز خود ذخيره كن.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۴۶۱

محمد بن يحيى، از احمد بن محمد بن عيسى، از على بن حكم، از مالك بن عطيّه، از ابوحمزه ثمالى روايت كرده است كه گفت: بر در خانه حضرت على بن الحسين عليه السلام آمدم و به آن حضرت برخوردم، در هنگامى كه از در درآمده بود. پس فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ، آمَنْتُ بِاللَّهِ، وَتَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ؛ به نام خدا. ايمان آوردم به خدا وتوكل كردم بر خدا»، بعد از آن فرمود كه: «اى ابوحمزه! به درستى كه بنده چون از منزلش بيرون آيد، شيطان او را پيش آيد. پس چون بگويد كه: بسم اللَّه، دو فرشته مى‏گويند كه: كفايت كرده شدى، و چون بگويد: آمَنْتُ بِاللَّهِ، به او مى‏گويند كه: ره‏نموده شدى، و چون بگويد كه: تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ، به او مى‏گويند كه: نگاه داشته شدى؛ پس شياطين دور مى‏شوند و به يكديگر مى‏گويند كه: چگونه ما را دستى باشد به كسى كه كفايت و هدايت شد، و او را نگاه داشتند؟» ابوحمزه گفت كه: بعد از آن فرمود كه: «اللَّهُمَّ إِنَّ عِرْضِي لَكَ الْيَوْمَ؛ خداوندا! به درستى كه عرض [/ آبروى‏] من از براى تو است»، پس فرمود كه: «اى ابوحمزه! اگر مردم را ترك كنى، ايشان تو را ترك نكنند، و اگر ايشان را وا گذارى، ايشان تو را وا نگذارند». عرض كردم: پس چه كنم؟ فرمود: «به ايشان‏ عطا كن از عرض خويش، از براى روز فقر و احتياجت».


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)