روایت:الکافی جلد ۱ ش ۵۴۴

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة

محمد بن يحيي عن محمد بن الحسين عن محمد بن اسماعيل عن منصور بن يونس عن ابي بكر الحضرمي قال :


الکافی جلد ۱ ش ۵۴۳ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۵۴۵
روایت شده از : امام محمّد باقر عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب الحجة
عنوان : حدیث امام محمّد باقر (ع) در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ الْحُجَّة‏ بَابُ أَنَّ أَهْلَ الذِّكْرِ الَّذِينَ أَمَرَ اللَّهُ الْخَلْقَ بِسُؤَالِهِمْ هُمُ الْأَئِمَّةُ ع‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۱۵۷

ابى بكر حضر مى‏گويد: حضور امام باقر (ع) شرفياب بودم كه ورد برادر كميت در آمد و عرض كرد: خدا مرا قربانت كند، هفتاد مسأله آماده كرده بودم كه از شما بپرسم و اكنون يكى هم در ياد نمانده است. امام (ع) فرمود: اى ورد، يكى هم در يادت نمانده؟ عرض كرد: چرا، يكى از آنها به يادم آمد، فرمود: آن چيست؟ عرض كرد: قول خداى تبارك و تعالى: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» اهل ذكر كيانند؟ فرمود: ما هستيم، من گفتم: به عهده ما است كه از شما بپرسيم؟ فرمود: آرى، گفتم: بر عهده شما است كه به ما پاسخ دهيد؟ فرمود: اختيار پاسخ با ما است.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۳۰۵

ابو بكر حضرمى گويد: خدمت امام باقر عليه السلام شرفياب بودم كه ورد برادر كميت (كه از شعراء معروف عرب و مداح اهل بيت است) وارد شد و عرضكرد: خدا مرا قربانت كند، هفتاد سؤال حاضر كرده بودم كه از شما بپرسم و اكنون يكى از آنها را هم بخاطر ندارم. (در اينجا اين شعر با تصحيف مناسب است)

         گفته بودم چو بيايم غم دل با تو بگويم             چه بگويم كه غم از دل برود چون برت آيم‏
حضرت فرمود: اى ورد يكى را هم بخاطر ندارى؟!! عرضكرد: چرا يكى از آنها بخاطرم آمد فرمود: آن چيست؟ عرضكرد، قول خداى تبارك و تعالى «اگر نميدانيد از اهل ذكر بپرسيد» ايشان‏ كيانند؟ فرمود: ما هستيم عرضكرد: بر ماست كه از شما بپرسيم؟ فرمود: آرى، عرضكردم: بر شماست كه بما جواب گوئيد؟ فرمود: اختيار با ماست.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۶۸۹

محمد بن يحيى، از محمد بن حسين، از محمد بن اسماعيل، از منصور بن يونس، از ابوبكر حضرمى روايت كرده است كه گفت: در نزد امام محمد باقر عليه السلام بودكه وَرد- برادر كُميت- بر آن حضرت داخل شد و عرض كرد كه: خدا مرا فداى تو گرداند، هفتاد مسأله را اختيار كردم براى تو كه آنها را از تو بپرسم. يك مسأله از آنها در خاطرم نيست، و همه را فراموش كرده‏ام. حضرت فرمود كه: «اى وَرد، يك مسأله را نيز در خاطر ندارى؟» عرض كرد: بلى، يكى از آنها به خاطرم آمد. فرمود كه: «آن يكى كدام است؟» عرض كرد كه: قول خداى تبارك و تعالى «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» ايشان كيستند؟ حضرت فرمود كه:

«ماييم». ابوبكر مى‏گويد كه: من عرض كردم كه: بر ما است كه از شما سؤال كنيم؟ فرمود:
«آرى». عرض كردم كه: بر شما واجب است كه ما را جواب بفرماييد؟ فرمود كه: «اين با ما است».


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)