المعارج ٤٣

از الکتاب
کپی متن آیه
يَوْمَ‌ يَخْرُجُونَ‌ مِنَ‌ الْأَجْدَاثِ‌ سِرَاعاً کَأَنَّهُمْ‌ إِلَى‌ نُصُبٍ‌ يُوفِضُونَ‌

ترجمه

همان روز که از قبرها بسرعت خارج می‌شوند، گویی به سوی بتها می‌دوند...

|روزى كه از گورها شتابان برآيند، گويى كه [چون تيرى‌] به سوى نشانه‌ها مى‌دوند
روزى كه از گورها[ى خود] شتابان برآيند، گويى كه آنان به سوى پرچمهاى افراشته مى دوند.
آن روزی که به سرعت سر از قبرها برآورده، گویی به سوی بتها (و نتیجه پرستش غیر خدا) می‌شتابند.
روزی که شتابان از خاک بیرون آیند، گویی به سوی نشانه های نصب شده می دوند،
روزى كه شتابان از قبرها به درآيند، چنان كه گويى نزد بتان مى‌شتابند.
روزی که از گورها بیرون شتابند، گویی به سوی [قربانگاه‌] بتان می‌شتابند
روزى كه از گورها شتابان بيرون آيند گويى كه به سوى نشانه‌اى [كه برپا شده‌] مى‌شتابند
آن روزی که از گورها شتابان بیرون می‌شوند، گوئی که به سوی بتهایشان می‌دوند!
روزی که از گورهاشان برون آیند گویی با یکدیگر فراسوی جایگاه‌هایی معین شده روانند.
روزی که برون آیند از گورها شتابان گوئیا آنانند بسوی پایه‌های نشانه روان‌

The Day when they will emerge from the tombs in a rush, as though they were hurrying towards a target.
ترتیل:
ترجمه:
المعارج ٤٢ آیه ٤٣ المعارج ٤٤
سوره : سوره المعارج
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الأجْدَاثِ»: جمع جَدَث، گورها. (نگا: یس / ، قمر / . «سِرَاعاً»: جمع سَرِیع، شتابان. «نُصُبٍ»: بتها (نگا: مائده / و ). نشانه راه. علائم راهنمائی. در این صورت معنی آیه چنین می‌شود: آن روزی که از گورها شتابان بیرون می‌آیند، گوئی (سرگشتگانی هستند که راه را گم کرده‌اند و هم اینک چشمانشان به علائم و نشانه‌های راه افتاده است و) به سوی علائم و نشانه‌های راه می‌دوند. «یُوفِضُونَ»: شتاب می‌گیرند. سرعت می‌گیرند. می‌دوند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ «40» عَلى‌ أَنْ نُبَدِّلَ خَيْراً مِنْهُمْ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ «41» فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ «42» يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً كَأَنَّهُمْ إِلى‌ نُصُبٍ يُوفِضُونَ «43» خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ «44»

به پروردگار مشرق‌ها و مغرب‌ها سوگند مى‌خورم كه ما تواناييم. بر اين كه بهتر از آنان را به جاى ايشان بياوريم و ما قطعاً مغلوب و ناتوان نيستيم. پس آنان را به حال خود واگذار، ياوه بگويند و بازى كنند تا روزى را كه وعده داده شده‌اند، ملاقات كنند. روزى كه شتابان از قبرها بيرون آيند، چنان كه گويى به سوى نشان‌هايى نصب شده مى‌دوند. چشمانشان فرو افتاده و ذلّتى (وصف‌ناپذير) آنان را فرا گرفته است. اين است آن روزى كه به ايشان وعده داده مى‌شد.

نکته ها

مراد از «الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ»، مشرق و مغرب‌هاى خورشيد است، زيرا خورشيد در هر روز از ايّام سال، مشرق و مغربى جداگانه دارد و از نقطه‌اى طلوع و در نقطه‌اى ديگر غروب‌

جلد 10 - صفحه 224

مى‌كند و هيچ گاه از مشرق ديروزش طلوع و در مغرب ديروزش غروب نمى‌كند. «1»

مراد از «خَيْراً مِنْهُمْ» بهتر بودن در ايمان است. يعنى ما قادريم منافقان را از ميان برداريم و به جاى آنان مردمانى با ايمان بياوريم كه پيرو حق باشند و آن را انكار نكنند.

در باره‌ى مشرق و مغرب، در قرآن سه گونه تعبير آمده است:

به صورت مفرد: «الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ» «2»*، به صورت تثنيه: «الْمَشْرِقَيْنِ* و الْمَغْرِبَيْنِ» «3» و به صورت جمع. «الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ»

در نگاه كلّى يك سمت مشرق و يك سمت مغرب است.

در نگاه ديگر، تغيير مدار در تابستان و زمستان است كه مدار تابستان در شمال و مدار زمستان در جنوب است پس خورشيد، دو مشرق و دو مغرب دارد.

و در نگاه دقيق‌تر، هر روز يك نقطه طلوع و غروب دارد كه در واقع 365 مشرق و 365 مغرب مى‌شود. حديثى از حضرت على عليه السلام نيز مؤيّد اين معناست. «4»

همانند آيه 41، خداوند در آيات ديگر نيز كافران و مشركان و منافقان را تهديد كرده كه قادر است آنان را از ميان بردارد و بهتر از آنان را بياورد: «إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ» «5»*، «إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ» «6»

آيه 42 اين سوره، همانند آيه 83 سوره زخرف است. فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا ...

خروج از قبرها همراه با سراسيمگى است. «يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً» چنانكه در جاى ديگر مى‌فرمايد: «يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ كَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ» «7» و يا «مِنَ الْأَجْداثِ إِلى‌ رَبِّهِمْ‌


«1». تفسير الميزان.

«2». بقره، 115.

«3». الرّحمن، 17.

«4». تفسير نورالثقلين.

«5». فاطر، 16.

«6». محمّد، 38.

«7». قمر، 7.

جلد 10 - صفحه 225

يَنْسِلُونَ» «1»

«نُصُبٍ» به علامتى گويند كه در راهها نصب مى‌شود تا راه گم نشود. البتّه برخى مفسّران با توجّه به آيه‌ «وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ» «2» كه در مورد قربانى كردن در پاى بت‌هاست، مراد از «نُصُبٍ» در اين آيه را نيز بت‌ها دانسته‌اند كه اين معنا از كلام خدا به دور است. «3»

در سوره قلم آيه 44 مى‌خوانيم: «فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ» مرا با تكذيب كنندگان اين قرآن واگذار تا از جايى كه فكرش را هم نمى‌كنند آنها را با قهر خود مى‌گيريم و البتّه به آنان مهلت مى‌دهم و تدبير من قوى است.

جبهه‌گيرى در برابر پيامبر سبب ذلّت در دنيا: «يُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ» «4» و آخرت است. «تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ»

آنان كه در دنيا قصد دارند با چشمان خود به پيامبر آسيبى بزنند، «لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ» «5» در آخرت چشم‌هاى فرو افتاده و شرمنده دارند. «خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ»

پیام ها

1- سوگند خداوند به مشرق و مغرب، بايد انسان را به فكر درباره آن‌ها وادار كند.

«فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ»

2- مشرق و مغرب، تحت ربوبيّت الهى قرار دارند. «بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ»

3- نظام هستى، بر پايه نظم و حكمت استوار است، به گونه‌اى كه مى‌توان طلوع‌ها و غروب‌هاى هر روز در هر مكان را دقيق حساب كرد. «الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ»

4- هم آفرينش به دست اوست و هم تبديل آن. خَلَقْناهُمْ‌ ... نُبَدِّلَ خَيْراً مِنْهُمْ‌

5- هيچگاه خود را بهترين ندانيد كه خداوند بهتر از شما را بياورد. «نُبَدِّلَ خَيْراً»

6- تا احتمال اثر هست، ارشاد لازم است، امّا بعد از يأس از هدايت بايد آنان را رها كرد. «فَذَرْهُمْ»

7- سخنان ياوه و بى‌پايه درباره دين و رهبران دينى، انسان را در باتلاق گناه‌فرومى‌برد و او را گرفتار و مشغول مى‌سازد. «يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا»

8- وظيفه دعوت و ارشاد، مادامى است كه زمينه‌اى براى پذيرش باشد، امّا اگر


«1». يس، 51.

«2». مائده، 3.

«3». تفسير الميزان.

«4». مجادله، 20.

«5». قلم، 51.

جلد 10 - صفحه 226

آنان ياوه‌گويى مى‌كنند و همه چيز را به بازى گرفته‌اند، بايد به حال خود رها شوند. «فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا»

9- رها كردن مردم لجوج، همان مهلت دادن به آنهاست. «فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا»

10- معاد، جسمانى است. «يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ»

11- سرعت در جمعيّت انبوه، نشانه وحشت و اضطراب كافران در قيامت است.

«سِراعاً»

12- رسوايى و ذلّت در قيامت، سراسر وجود كافران را فرامى‌گيرد. «تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ»

13- انبيا، همواره مردم را نسبت به قيامت هشدار مى‌دادند. يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ‌ ...

الْيَوْمُ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ‌

«والحمدللّه ربّ العالمين»

جلد 10 - صفحه 228

سوره نوح‌

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً كَأَنَّهُمْ إِلى‌ نُصُبٍ يُوفِضُونَ (43)

يَوْمَ يَخْرُجُونَ‌: روزى كه بيرون آيند، مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً: از قبرها در حالتى كه شتاب كنندگان باشند به اجابت اسرافيل، كَأَنَّهُمْ إِلى‌ نُصُبٍ يُوفِضُونَ‌: گوئيا ايشان به سوى علمى برپا كرده مى‌شتابند، چنانكه لشگر پراكنده كه علم خود را قائم ببينند و به جانب او شتاب كنان بروند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ (36) عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ (37) أَ يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ (38) كَلاَّ إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ (39) فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ (40)

عَلى‌ أَنْ نُبَدِّلَ خَيْراً مِنْهُمْ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ (41) فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ (42) يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً كَأَنَّهُمْ إِلى‌ نُصُبٍ يُوفِضُونَ (43) خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ (44)

ترجمه‌

پس چيست آنانرا كه كافر شدند نزد تو شتابندگانند

از راست و چپ دسته‌هاى متعدّده حلقه زدگان‌

آيا طمع دارد هر مردى از آنها كه داخل شود در بهشت پر نعمت‌

نه چنين است همانا ما آفريديم آنها را از آنچه ميدانند

پس سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها همانا ما هر آينه توانائيم‌

بر آنكه بدل آوريم بهتر از آنها را و نيستيم ما آنكه پيشى گيرد بر ما ديگرى‌

پس واگذار آنها را كه در آيند در باطل و بازى كنند تا ملاقات كنند روزشان را كه وعده داده ميشوند

روزى كه بيرون مى‌آيند از گورها شتاب كنندگان گوئيا آنها بسوى بتهاى منصوب خود ميشتابند

با آنكه از ترس بزير افكنده باشد چشمهاشان فرا ميگيردشان خوارى اين است آنروزى كه بآن وعده داده ميشدند.

تفسير

در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه هميشه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با منافقان الفت ميفرمود و آنها را نزديك بخود و در جانب راست و چپش مينشاند تا خداوند اذن فرمود كه آنها را از خود دور فرمايد آنجا كه فرموده و اهجرهم هجرا جميلا و فرموده فما للّذين كفروا قبلك مهطعين تا آخر آيات و گفته‌اند وقتى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قرائت قرآن ميفرمود مردمان متفرّقه دسته دسته در طرف دست راست و چپ حضرت حلقه ميزدند و با ديده عداوت باو نظر مينمودند و با خود ميگفتند اگر اين بهشتى كه محمّد ميگويد راست باشد ما بآن سزاوارتريم و بنابر اين ظاهر آيات شريفه آنستكه چيست و چه موجب و باعث شده براى كفّار واقعى كه اهل‌


جلد 5 صفحه 275

نفاقند كه نزد تو بشتاب جمع ميشوند يا بعداوت بر تو نظر مينمايند چون مهطعين در هر دو معنى استعمال مى‌شود و از راست و چپ تو دسته دسته و فرقه فرقه دور هم حلقه ميزنند و تماشا ميكنند و هر يك از آنها طمع دارند بدون ايمان و عمل صالح داخل در بهشت كه دار نعمت جاويد الهى است شوند نه چنين است آرزوى محالى نموده‌اند ما بنى آدم را از نطفه و آب گنديده نجسى خلق نموديم كه همه ميدانند و چيزى باين پستى بخودى خود قابل دخول در بهشت نميگردد بايد بايمان و عمل صالح خود را از آلودگيهاى مادّه پاك كند تا قابل بهشت گردد پس قسم نميخورم چون محتاج بقسم نيست يا پس نه چنين است كه شما تصوّر نموديد قسم ياد ميكنم بپروردگار مشرقها و مغربها و كلمه لا در فلا اقسم براى نفى مقاله آنها است يا سوگند ياد ميكنم بپروردگار و لا زائده است و اين اظهر است چنانچه قمى ره نقل فرموده و آنكه مراد از مشارق و مغارب مشارق و مغارب تابستان و زمستان است و از امير المؤمنين عليه السّلام بمشارق و مغارب روزانه از ايّام سال شمسى كه سيصد و شصت روز است تفسير شده و فرموده خورشيد در هر روز از ايّام سال مشرق و مغربى دارد كه عود نميكند بآن تا سال ديگر و متعلّق قسم آنستكه خدا قدرت دارد تمام آنها را نيست و نابود فرمايد در يك آن و بجاى آنها مردمى ايجاد فرمايد كه مؤمن و خداشناس و مخلص باشند و كسى نميتواند بر عذاب خدا سبقت گيرد بفرار بطوريكه دست انتقام الهى باو نرسد و مسبوق گردد پس امر فرموده به پيغمبر اكرم كه آنها را بحال خودشان وا گذارد تا در درياى جهالت و غوايت غوطه‌ور شوند و بلهو و لعب كودكانه موقت مشغول گردند تا بملاقات وعده گاه الهى كه روز قيامت است و عذاب آنروز واصل گردند و آن روزى است كه آنها از قبورشان بيرون ميآيند و بسرعت در محشر حاضر ميشوند مانند آنكه در دنيا بجانب بتهائيكه براى عبادت خودشان آنها را نصب نموده‌اند بسرعت ميروند و بر يكديگر سبقت ميگيرند يا بجانب علمى كه براى خودشان در لشگرگاهشان بپا داشته‌اند ميشتابند و نصب بفتح نون و سكون صاد نيز قرائت شده و بضمّتين كه قرائت مشهوره است محتمل است جمع باشد مانند سقف و سقف و ميشود هر يك لغتى جداگانه باشد و استعمال گردد و


جلد 5 صفحه 276

در هر حال با كمال خوارى و مذلّت سر بزير چشمها از شدّت ترس بزمين دوخته شده ببارگاه عدل الهى حاضر ميگردند و آنروز همان روز موعود الهى است كه در دنيا بتوسط انبياء و اولياء بآنها وعده داده ميشد و باور نميكردند. در ثواب الاعمال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه سوره سئل سائل را زياد بخوانيد چون كسى كه آن را زياد بخواند خداوند روز قيامت از گناهش سؤال نميكند و با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در بهشت او را جاى ميدهد و در مجمع مانند اين حديث را از امام باقر عليه السّلام نقل نموده است و الحمد للّه و سلام على عباده الّذين اصطفى.


جلد 5 صفحه 277

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَوم‌َ يَخرُجُون‌َ مِن‌َ الأَجداث‌ِ سِراعاً كَأَنَّهُم‌ إِلي‌ نُصُب‌ٍ يُوفِضُون‌َ (43)

روزي‌ ‌که‌ بيرون‌ ميآيند ‌از‌ قبور بكمال‌ سرعت‌ و شتاب‌ ميروند مثل‌ اينكه‌ گويا رو بعلم‌هاي‌ نصب‌ ‌شده‌ ميدوند ‌در‌ ميدان‌ جنگ‌ ‌بعد‌ ‌از‌ اينكه‌ دو لشگر بهم‌ ريخته‌ و پراكنده‌ ‌در‌ ميدان‌ ‌شده‌ و مشغول‌ مقاتله‌ هستند موقعي‌ ‌که‌ خاتمه‌ پيدا مي‌كند علم‌ ‌را‌ نصب‌ ميكنند ‌که‌ ‌اينکه‌ لشگر پراكنده‌ دور ‌آن‌ علم‌ جمع‌ ميشوند ‌تا‌ معلوم‌ شود چه‌ اندازه‌ كشته‌ شده‌اند و چه‌ اندازه‌ باقي‌ مانده‌اند. خداوند تشبيه‌ فرموده‌ خروج‌ ‌از‌ قبور ‌را‌ بميدان‌ جنگ‌ ‌که‌ ‌هر‌ دسته‌ رو بيك‌ طرفي‌ ميروند ‌که‌ ‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد: يَوم‌َ نَدعُوا كُل‌َّ أُناس‌ٍ بِإِمامِهِم‌ اسراء آيه 73.

يَوم‌َ يَخرُجُون‌َ مِن‌َ الأَجداث‌ِ جدث‌ خوابگاه‌ ‌است‌ ‌که‌ همان‌ قبور ‌باشد‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ بدنهاي‌ خاك‌ ‌شده‌ صورت‌ بدنيت‌ پيدا ميكند و روح‌ ‌که‌ تعلق‌ بقالب‌ مثالي‌ گرفته‌ و ‌در‌ عالم‌ برزخ‌ متنعم‌ ‌ يا ‌ معذب‌ بوده‌ ‌آن‌ ‌را‌ رها ميكند و بهمين‌ بدن‌ عنصري‌ تعلق‌ ميگيرد و قبر شكاف‌ ‌بر‌ ميدارد و ‌از‌ قبر بيرون‌ ميآيد اوضاع‌ محشر ‌را‌ مشاهده‌ ميكند ‌هر‌ كدام‌ بيك‌ طرفي‌ ميشتابند.

جلد 17 - صفحه 201

سراعا ‌با‌ كمال‌ سرعت‌ بلكه‌ يك‌جايي‌ پيدا كند و ‌خود‌ ‌را‌ نجات‌ دهد.

كَأَنَّهُم‌ إِلي‌ نُصُب‌ٍ يُوفِضُون‌َ مثل‌ اينكه‌ دور علم‌ نصب‌ ‌شده‌ ميدوند ‌که‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ قتل‌ نجات‌ دهند، و ‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد: خُشَّعاً أَبصارُهُم‌ يَخرُجُون‌َ مِن‌َ الأَجداث‌ِ كَأَنَّهُم‌ جَرادٌ مُنتَشِرٌ مُهطِعِين‌َ إِلَي‌ الدّاع‌ِ يَقُول‌ُ الكافِرُون‌َ هذا يَوم‌ٌ عَسِرٌ قمر آيه 7.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 43)- سپس به معرفی آن روز موعود پرداخته، و نشانه‌هائی از این روز وحشتناک و هول‌انگیز را بیان کرده، می‌فرماید: «همان روز که از قبرها بسرعت خارج می‌شوند گوئی به سوی بتها می‌دوند»! (یوم یخرجون من الاجداث سراعا کانهم الی نصب یوفضون).

این تعبیر سخریه‌ای است نسبت به عقائد پوچی که در عالم دنیا داشتند.

نکات آیه

۱ - کافران حق ستیز در قیامت، از گورهاى خود با سرعت بیرون آمده، به نقطه اى مشخص خواهند رفت. (یوم یخرجون من الأجداث سراعًا کأنّهم إلى نصب یوفضون) «أجداث» (جمع «جدث») به معناى قبرها است.

۲ - وجود نقطه اى مشخص، براى محاکمه و حساب رسى کافران در قیامت (کأنّهم إلى نصب یوفضون)

۳ - خروج انسان ها از گورها و زنده شدن آنان، براى محاکمه با سرعت انجام مى پذیرد. (یوم یخرجون من الأجداث سراعًا کأنّهم إلى نصب یوفضون)

۴ - زنده شدن انسان ها در قیامت، در قالب جسمانى است. (یوم یخرجون من الأجداث سراعًا کأنّهم إلى نصب یوفضون) بیرون آمدن از قبرها و با سرعت دویدن به نقطه اى مشخص، مى تواند حاکى از حقیقت یاد شده باشد.

موضوعات مرتبط

  • انسان: حسابرسى اخروى انسان ها ۳
  • بعث: سرعت در بعث ۳
  • حسابرسى: ویژگیهاى حسابرسى اخروى ۳
  • قیامت: مکان حسابرسى در قیامت ۲
  • کافران: حسابرسى اخروى کافران ۲; سرعت بعث کافران ۱; ویژگیهاى بعث کافران ۱
  • معاد: معاد جسمانى ۴

منابع