المائدة ٥٨

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ إِذَا نَادَيْتُمْ‌ إِلَى‌ الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُواً وَ لَعِباً ذٰلِکَ‌ بِأَنَّهُمْ‌ قَوْمٌ‌ لاَ يَعْقِلُونَ‌

ترجمه

آنها هنگامی که (اذان می‌گویید، و مردم را) به نماز فرا می‌خوانید، آن را به مسخره و بازی می‌گیرند؛ این بخاطر آن است که آنها جمعی نابخردند.

و چون [با اذان‌] به نماز ندا دهيد، آن را به مسخره و بازى مى‌گيرند. اين از آن روست كه آنها مردمى نابخردند
و هنگامى كه [به وسيله اذان، مردم را] به نماز مى‌خوانيد، آن را به مسخره و بازى مى‌گيرند، زيرا آنان مردمى‌اند كه نمى‌انديشند.
و چون شما ندای نماز بلند کنید آن را مسخره و بازی فرض کنند، زیرا آن قوم مردمی بی‌خرد و نادانند.
و چون برای نمازْ ندا در می دهید، آن را به مسخره و بازی می گیرند؛ این کار زشتشان به سبب این است که آنان گروهی هستند که [در حقایق و معارف] اندیشه نمی کنند.
و چون بانگ نماز كنيد آن را به مسخره و بازيچه گيرند، زيرا مردمى هستند كه نمى‌انديشند.
و چون بانگ نماز در دهید، آن را به ریشخند و بازیچه می‌گیرند، این از آن است که قومی نابخردند
و چون به نماز فرامى‌خوانيد- بانگ اذان سر مى‌دهيد- آن را به مسخره و بازى مى‌گيرند، اين از آن روست كه آنها گروهى‌اند كه خِرد را كار نمى‌بندند.
آنان هنگامی که (اذان می‌گوئید و مردمان را) به نماز می‌خوانید، نماز را به باد استهزاء می‌گیرند و بازیچه‌اش قرار می‌دهند (و بدان می‌خندند و تمسخرش می‌کنند). این کارشان بدان خاطر است که ایشان کسانِ نفهم و بیشعوری هستند (و ضلالت را از هدایت باز نمی‌شناسند و هدف و حکمت نماز را درک نمی‌کنند).
و هنگامی‌که (با اذان و اقامه مردمان را) به نماز می‌خوانید آن را به مسخره و بازی می‌گیرند، از آن روی که آنان بی‌گمان گروهی هستند (که)خردورزی نمی‌کنند.
و هنگامی که بانگ برآرید برای نماز گیرندش مسخره و بازیچه این بدان است که آنانند گروهی نابخردان‌

When you call to the prayer, they take it as a joke and a trifle. That is because they are people who do not reason.
ترتیل:
ترجمه:
المائدة ٥٧ آیه ٥٨ المائدة ٥٩
سوره : سوره المائدة
نزول : ٧ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِذَا نَادَیْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ»: هنگامی که صدا به نماز برداشتید. وقتی که برای ادای نماز اذان گفتید.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ «58»

و هرگاه كه شما (به وسيله‌ى اذان، مردم را) به نماز فرامى‌خوانيد آن را به مسخره و بازى مى‌گيرند. اين به خاطر آن است كه آنان گروهى هستند كه نمى‌انديشند.

نکته ها

در شأن نزول آيه آمده است كه جمعى از يهود و بعضى از مسيحيان، صداى مؤذّن را كه مى‌شنيدند و يا قيام مسلمانان را به نماز مى‌ديدند، آنان مسخره و استهزا مى‌كردند. «1»

پیام ها

1- از رابطه و دوستى با كسانى كه اذان (وشعائر دينى) را مسخره مى‌كنند، بپرهيزيد. لا تَتَّخِذُوا ... وَ إِذا نادَيْتُمْ‌ ...

2- نماز، چهره و مظهر دين است. (در آيه‌ى قبل، استهزاى دين مطرح شد و در اين آيه استهزاى نماز، يعنى نماز سيماى دين است) اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً ... وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً

3- براى نماز، بايد ندا سر داد تا همه جمع شوند. «نادَيْتُمْ» (نماز بايد علنى باشد)

4- در جامعه‌ى اسلامى، بايد براى نماز، فرياد زد و تبليغ كرد و هيچ كس نبايد مانع آن گردد. «نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ»


«1». تفسير نمونه.

جلد 2 - صفحه 324

5- شيوه‌ى عاقلان، برخورد منطقى است ولى بى‌خردان، اهل استهزا هستند.

«ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ (58)

شأن نزول‌ «2»- مروى است كه چون مردمان بعد از استماع اذان برخاستندى، يهود با يكديگر گفتندى بر سبيل استهزاء: «قاموا لا قاموا و صلّوا لا صلّوا» يعنى برخاستند كه برنخيزند، و نماز گذارند كه نماز نگذارند، و مى‌خنديدند. حق‌


«1» بحار الانوار جلد صفحه حديث (خلق، 27)

«2» مجمع البيان ج 2 ص 213.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 120

تعالى آيه شريفه نازل فرمود:

وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ: و زمانى كه ندا مى‌زنيد و مردم را مى‌خوانيد به سوى نماز فريضه. اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً: مى‌گيرند نماز يا اذان را به سخريه و بازى؛ و اين دليل است بر مشروعيت اذان. در معالم- آورده كه نصرانى بود در مدينه هرگاه مؤذن گفتى «اشهد انّ محمّدا رسول اللّه» او گفتى «احرق اللّه الكاذب»: خدا دروغگو را بسوزاند. شبى خادم او آتش آورد، ترسا با اهل و عيالش در خواب بودند. شراره آتش بجست و خانه با آن جماعت كه بودند تمام بسوختند. ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ‌: اين استهزاء از ايشان به اذان يا نماز به سبب آنست كه آنها گروهى‌اند كه تعقل نمى‌كنند در اينكه چه عقوبت به آنها خواهد رسيد، چه سفه مؤدى به جهل به حق و استهزاء به آنست، و عقل مانع اينست.

مروى است‌ «1» چون بعضى از كفار صداى نماز شنيدند گفتند: اى محمّد صلى اللّه عليه و آله اين چه بدعت است كه وضع كرده‌اى و قبل از تو پيغمبران ديگر به آن عمل نكردند، اگر چيزى در آن بودى انبياى سابق به اين اقدام مى‌نمودند، چه آواز قبيح است. حق تعالى به جهت رد قول ايشان آيه نازل فرمود «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ». «2» عبد اللّه عمر گفت: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود: مؤذنى كه براى خدا صداى نماز (اذان) گويد، ثواب او مثل ثواب شهيدى باشد كه در خون خود بغلطد مادام كه در اذان است، و هر تر و خشكى كه آواز او بشنوند براى او شهادت دهند، چون بميرد و او را در قبر نهند، هوامّ‌ «3» زمين او را متأذى نسازند. «4» و روز قيامت ندا كنند: « «5»» «اين اضياف اللّه» كجايند مهمانان خدا، روزه داران حاضر شوند، گويند: «اين رعاة الشّمس و القمر» كجايند رعايت كنندگان آفتاب و ماه. مؤذنان را بياورند و ايشان را بر


«1» مجمع البيان ج 2 ص 214.

«2» فصلّت، 33.

«3» حشرات گزنده.

(4 و 5). مستدرك الوسائل، جلد اوّل، كتاب الصّلوة، صفحه 249، حديث 14 و 15.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 121

اسبان نجيب از نور سوار كنند و تاج كرامت بر سر ايشان نهند و به بهشت آرند.

(اين مثوبات مشروط به تقوى است).

عمر خطاب گفت كه: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود «اللّهمّ اغفر للمؤذّنين» گفتم: يا رسول اللّه، ما براى بانگ نماز شمشير مى‌زنيم، ما را دعا نمى‌كنى؟ فرمود بدان يا عمر كه روزگارى پيدا شود كه مردمان بانگ نماز را با ضعفا گذارند، بدانيد گوشتهاى مؤذنان بر آتش حرام است‌ «1» (به شرط ايمان و عمل به حقيقت اذان).


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ (58)

ترجمه‌

و چون ندا مى‌كنيد بنماز ميگيرند آنرا سخريّه و بازيچه اين براى آنستكه آنها گروهى هستند كه تعقل ندارند.

تفسير

گفته‌اند چون مؤذن حضرت رسول (ص) مشغول باذان ميشد بعضى از يهود و منافقان استهزاء و سخريه مينمودند باذان يا نماز و آنرا بازيچه ميپنداشتند چنانچه هنوز هم از بعضى مسلمانان ظاهرى اين اخلاق ناشايسته مشاهده ميشود و اين براى آنستكه آنها عقل نداشتند و فكر نمى‌كردند كه بچه شعار بزرگ و عمل خيرى كه بهترين اعمال است آنها را دلالت مينمايند و الا هرگز پيرامون چنين امر قبيح جاهلانه نميشدند.


جلد 2 صفحه 237

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِذا نادَيتُم‌ إِلَي‌ الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِك‌َ بِأَنَّهُم‌ قَوم‌ٌ لا يَعقِلُون‌َ (58)

و زماني‌ ‌که‌ صداي‌ ‌شما‌ بلند شد ‌براي‌ دعوت‌ بنماز (اذان‌ گفتيد) اهل‌ كتاب‌ و كفار نماز ‌را‌ استهزاء ميكنند متلك‌ ميگويند و ملعبه‌ مي‌پندارند و ‌اينکه‌ بواسطه‌ آنست‌ ‌که‌ اينها جماعتي‌ هستند ‌که‌ عقل‌ ندارند.

جلد 6 - صفحه 408

وَ إِذا نادَيتُم‌ نداء ‌در‌ مقابل‌ نجوي‌ بمعني‌ جار ‌است‌ ‌که‌ رفع‌ صوت‌ ‌باشد‌ ‌که‌ فريادش‌ مي‌گوييم‌ (‌الي‌ الصلاة) ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ اذان‌ اعلاميست‌ ‌که‌ مردم‌ ‌را‌ دعوت‌ بنماز ميكند و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ مؤذّن‌ ‌را‌ منادي‌ و جارچي‌ حق‌ ميگويند و ‌هر‌ كس‌ باذان‌ ‌او‌ ‌بر‌ خيزد و نماز گذارد ‌او‌ ‌در‌ ثوابش‌ شريك‌ ميشود و فرداي‌ قيامت‌ مؤذنين‌ ‌بر‌ تلي‌ ‌از‌ مشك‌ بالا ميروند و اذان‌ ميگويند و ‌در‌ بهشت‌ ‌بعد‌ ‌از‌ مقام‌ انبياء و اولياء و علماء مقامي‌ بالاتر ‌از‌ مقام‌ مؤذنين‌ نيست‌ و ‌در‌ ‌هر‌ خانه‌ ‌که‌ اذان‌ گفته‌ شود فقر و مرض‌ ‌از‌ ‌آن‌ خانه‌ برداشته‌ ميشود و كسي‌ ‌که‌ اولاد پيدا نميكند بمداومت‌ اذان‌ نصيبش‌ ميشود و ‌غير‌ اينها ‌از‌ فضائل‌ و مثوبات‌.

اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً فاعل‌ اتّخذوا همان‌ اهل‌ كتاب‌ و كفار هستند و مرجع‌ ضمير نماز ‌است‌ ‌که‌ بنماز استهزاء ميكنند و ملعبه‌ ميشمارند و ‌اينکه‌ موضوع‌ ‌از‌ امثال‌ اينها ‌که‌ معتقد باسلام‌ نيستند چندان‌ مورد تعجب‌ نيست‌ واي‌ بحال‌ بسياري‌ ‌از‌ مسلمانان‌ امروزه‌ ‌که‌ اينها ‌هم‌ بمؤذّن‌ و اذان‌ و نماز جماعت‌ استهزاء و متلك‌ ميگويند مسلما بطور قطع‌ و اطمينان‌ ميگويم‌ ‌از‌ زمره‌ مسلمين‌ خارج‌ و كافر و نجس‌ و مرتد هستند و ‌با‌ همانها محشور خواهند شد.

ذلِك‌َ بِأَنَّهُم‌ قَوم‌ٌ لا يَعقِلُون‌َ عقل‌ مقابل‌ حمق‌ نه‌ مقابل‌ جنون‌ چنانچه‌ قبلا اشاره‌ شد ‌که‌ تعبير بجهل‌ ميكنند ‌که‌ بمعني‌ حمق‌ ‌است‌ نه‌ جهل‌ مقابل‌ علم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- استهزاى نماز و بازیچه دانستن آن، از سوى برخى اهل کتاب و کافران صدر اسلام (و إذا نادیتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً) در برداشت فوق ضمیر فاعلى «اتخذوها» به «الذین اوتوا الکتب» و «الکفار» در آیه قبل برگردانده شده است.

۲- بانگ نماز (اذان)، بانگى مسخره و بازیچه در پندار کافران و گروهى از اهل کتاب (و إذا نادیتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً) بدان احتمال که ضمیر مفعولى «اتخذوها» به مصدر (مناداة) مستفاد از «نادیتم» برگردد.

۳- مبارزه تبلیغاتى کافران و اهل کتاب علیه اسلام، با استهزاى نماز و اذان و بازیچه خواندن آن (و إذا نادیتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً)

۴- حرمت ایجاد روابط دوستى با کسانى که نماز و اذان را بازیچه مى پندارند و آن را به تمسخر مى گیرند. (لاتتخذوا الذین اتخذوا دینکم هزواً و لعباً ... و إذا نادیتم إلى الصّلوة )

۵- تمسخر برخى اهل کتاب نسبت به نماز و اذان، دلیل تحریم روابط دوستى با آنان (لاتتخذوا الذین ... و إذا نادیتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً)

۶- تمسخر اذان، نماز و دیگر شعایر دینى، از گناهان بزرگ (و إذا نادیتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً) چون تمسخر کنندگان نماز و اذان و یا دیگر شعایر دینى، باید طرد شوند و نباید با آنان روابط دوستى برقرار کرد، معلوم مى شود تمسخر نماز و اذان و دیگر شعایر، از گناهان بزرگ است.

۷- حرمت ایجاد روابط دوستى با کسانى که حتى برخى از احکام و شعایر دین را به بازى گرفته و مورد تمسخر قرار مى دهند.* (لاتتخذوا الذین ... و إذا نادیتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً) تحریم دوستى با استهزا کنندگان نماز پس از تحریم دوستى با استهزاکنندگان دین، مى تواند گویاى این نکته باشد که تمسخر هر یک از احکام اسلام، مصداق استهزاى دین است و همان حکم (حرمت ایجاد روابط) را در پى خواهد داشت.

۸- نماز و اذان، از ارکان اساسى دین و شعایر مقدس آن (الذین اتخذوا دینکم هزواً ... و إذا نادیتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً) آیه مورد بحث، استهزاى نماز و اذان را نمونه اى از استهزاى دین شمرده است و اطلاق دین بر نماز و اذان نشان مى دهد که این دو از ارکان اساسى دین مى باشد.

۹- نابخردى، ریشه تمسخر احکام و شعایر دین اسلام (اتخذوا دینکم هزواً ... ذلک بانهم قوم لایعقلون)

۱۰- اهل کتاب و دیگر کافران به دلیل استهزاى دین اسلام و احکام و شعایر آن،مردمى نادان و بى خرد (اتخذوا دینکم هزواً ... ذلک بانهم قوم لایعقلون) برداشت فوق بر این مبناست که «لایعقلون» فعلى لازم باشد، یعنى اهل کتاب و کافران، فاقد عقل و اندیشه کافى هستند. اسناد «لایعقلون» به «قوم» که حاکى از بافت خاص اجتماعى آنهاست، این معنى را تأیید مى کند.

۱۱- ترک اندیشه در احکام و شعایر دین اسلام، ریشه استهزاى کافران نسبت به آن (اتخذوها هزواً و لعباً ذلک بانهم قوم لایعقلون) در برداشت فوق «لایعقلون»، فعلى متعدى گرفته شده و مفعول آن محذوف فرض شده است. یعنى لایعقلون الدین و الصلوة و ... .

۱۲- نکوهش خداوند از اهل کتاب به خاطر ترک اندیشه و تعقل در حقانیت دین و احکام و شعایر آن (ذلک بانهم قوم لایعقلون)

۱۳- عقل و منطق، زیر بناى دین اسلام و احکام و شعایر آن (اتخذوها هزواً و لعباً ذلک بانهم قوم لایعقلون)

۱۴- نگاه به دین اسلام با دیدى منطقى و عقلى، مایه اطمینان به حقانیت، شایستگى و بایستگى آن (اتخذوها هزواً و لعباً ... ذلک بانهم قوم لایعقلون)

موضوعات مرتبط

  • احکام:۴، ۵، ۷ استهزاى احکام ۴، ۵، ۷ ۷، ۱۰ ; فلسفه احکام ۴، ۵، ۷ ۵ ; مبانى احکام ۴، ۵، ۷ ۱۳ ; منشأ استهزاى احکام ۴، ۵، ۷ ۹
  • اذان: استهزاى اذان ۲، ۳، ۴، ۵ ; اهمیّت اذان ۸ ; گناه استهزاى اذان ۶
  • استهزاگران: دوستى با استهزاگران ۴، ۷
  • اسلام: استهزاى اسلام ۱۰، ۱۱ ; تاریخ صدر اسلام ۱ ; حقّانیت اسلام ۱۴ ; مبارزه با اسلام ۳ ; ویژگى اسلام ۱۴
  • اهل کتاب: استهزاهاى اهل کتاب ۱، ۲، ۳، ۵، ۱۰ ; اهل کتاب و اسلام ۳ ; جهل اهل کتاب ۱۰ ; سرزنش اهل کتاب ۱۲
  • بیگانگان: اصول رابطه با بیگانگان ۴، ۵
  • تعقل: آثار تعقل ۱۴ ; آثار عدم تعقل ۱۱ ; سرزنش عدم تعقل ۱۲
  • جامعه: اصول رابطه اجتماعى ۷
  • جاهلان:۱۰
  • جهل: آثار جهل ۹
  • خدا: سرزنشهاى خدا ۱۲
  • دوستى: حرام ۴، ۵، ۷
  • دین: ارکان دین ۸ ; تعقل در دین ۱۱، ۱۲، ۱۴ ; حقّانیت دین ۱۲ ; شعائر دین ۸ ; مبانى دین ۱۳ ; منشأ استهزاى دین ۹
  • شعائر: استهزاى شعائر ۷، ۱۰، ۱۱ ; گناه استهزاى شعائر ۶ ; منشأ شعائر ۹
  • عقل: نقش عقل ۱۳
  • کافران: استهزاهاى کافران ۱، ۲، ۳، ۱۰ ; جهل کافران ۱۰ ; دوستى با کافران ۵ ; کافران و اسلام ۳ ; منشأ استهزاهاى کافران ۱۱
  • گناه: کبیره ۶
  • محرّمات:۴، ۵، ۷
  • معاشرت: آداب معاشرت ۷
  • نظام فرهنگى:۴
  • نماز: استهزاى نماز ۱، ۳، ۴، ۵ ; اهمیّت نماز ۸ ; گناه استهزاى نماز ۶

منابع