نتایج جستجو

به گفته قرآن علوم و دانش هاى خود را به کلّى فراموش مى کند;و درست همانند یک کودک مى شود. ناپسند. رذل و زذال آنست كه در اثر پليدى ناپسند باشد. (مفردات) صحاح

بیارامند، باید روى شعله هاى آتش سوزان قرار گیرند و به محلى گفته مى شود که کودک را در آن مى خوابانند (گاهواره یا مانند آن). گویى انسان کودکى است که به گاهواره

نگهبانی فرزند به زحمت و زیان افتد و نه پدر بیش از حدّ متعارف برای کودک متضرر شود. و اگر کودک را پدر نبود وارث باید در نگهداری او به حد متعارف قیام کند. و اگر

که «راغب» در «مفردات» گفته ـ در اصل به معناى «گاهواره» یا محلى است که براى کودک آماده مى کنند، سپس «مهد» و «مهاد» به معناى وسیعترى یعنى هر مکان مهیا و آماده

«مَهْد» ـ چنان که «راغب» در «مفردات» مى گوید: به معناى جایگاهى است که براى کودک آماده مى کنند، خواه گهواره باشد، یا دامان مادر و یا بستر; و مهد و مهاد هر

به گفته قرآن علوم و دانش هاى خود را به کلّى فراموش مى کند;و درست همانند یک کودک مى شود. رذل‌ (۴ بار) ناپسند. رذل و زذال آنست كه در اثر پليدى ناپسند باشد

۱۰ روانشناسى: روانشناسى کودک ۷ شیطان: آثار نفوذ شیطان ۹; نشانه هاى دشمنى شیطان ۱۰; نقش شیطان ۱۰; نفوذ شیطان ۱۰ کودک: نیازهاى کودک ۷ مکر: تشویق به مکر ۱۰

عده طلاق ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۱۰، ۱۱ عرف: ملاک عرفى ۹ کودک: اهمیت حقوق کودک ۹; تغذیه کودک ۸ مادر: اهمیت شیر مادر ۱۳ مطلقه: اختیار مطلقه ۷; حقوق مطلقه

عمل: حسابرسى عمل ۱۶ ; عمل صالح ۱۱ کار: ارزش کار ۱۳ کودک: تصرفات کودک ۵، ۷ ; مالکیت کودک ۸ ; محجوریت کودک ۵ مالکیت: احکام مالکیت ۶ ; مالکیت خصوصى ۸ محجورین:۵

Tabber requires Javascript to function. همسر فرعون (چون دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت: «نور چشم من و توست! او را نکشید شاید برای ما مفید باشد، یا

۴; نبوت زکریا(ع) ۳; وارث زکریا(ع) ۸ شخصیت: عوامل شکل گیرى شخصیت ۵ کودک: روانشناسى کودک ۵ نام: ابداع نام یحیى ۶; اهمیت نام ۵; نام یحیى در دوران زکریا(ع)

وفاى به عهد ۱۶; زمینه وفاى به عهد ۱۸; وجوب وفاى به عهد ۱۵ کودک: مالکیت کودک ۵; محجوریت کودک ۱۴ گناه: زمینه گناه ۲ مالکیت: احکام مالکیت ۵، ۶، ۱۳، ۱۴; اسباب

بگوئیم؟ پس (مریم) سوی عیسی اشاره کرد. گفتند: «چگونه با کسی که در گهواره، کودک بوده سخن بگوییم‌؟» پس او را نشان داد گفتند چگونه سخن گوئیم آن را که بوده

پرهيز توانيد كرد؟ پس اگر کافر شوید چگونه (از عذاب حق) نجات یابید در روزی که کودک از هول و سختی آن پیر شود؟ اگر امروز کفر بورزید، پس چگونه خود را [از عذاب]

قومش آورد. گفتند: «اى مريم، به راستى كار بسيار ناپسندى مرتكب شده‌اى.» آن‌گاه کودک را برداشته نزد قوم خود آورد گفتند: ای مریم عجب کاری منکر و شگفت‌آور کردی

بر تو افكندم تا زير نظر من پرورش يابى. که کودک خود را در صندوقی گذار و به دریا افکن و باید که امواج دریا کودک را به ساحل رساند تا دشمن من و آن طفل (یعنی

فرزند ۱۸C: ۷ 'کافران: احکام کافران ۲۱C: ۷ 'کفر: عوامل کفر ۳۵C: ۷ 'کودک: محرمیت کودک ۲۲، ۲۵C: ۷ 'گناه: آثار گناه ۳۳، ۳۵C: ۷ 'مادر: محدوده حجاب مادر ۱۸C:

خدایم، برای من کتاب (آسمانی انجیل) را خواهد فرستاد و مرا پیغمبر خواهد کرد. (کودک) گفت: «همانا من بنده‌ی خدایم، به من کتاب داد و مرا پیامبری برجسته نهاد. »

شكيبايى كرد. و امّا آن دیوار (که آن را بدون مزد تعمیر کردم) متعلّق به دو کودک یتیم در شهر بود و زیر دیوار گنجی وجود داشت که مال ایشان بود و پدرشان مرد

سختى تربیت فرزند ۱۲; فضایل فرزند صالح ۲۱; نقش فرزند صالح ۲۱، ۳۰ کودک: عوامل مؤثر در رشد کودک ۱۳ گرایشها: آثار گرایش به صلاح ۲۴ لغزش: زمینه لغزش ۳ مادر: احسان

همسرش شروع به گریه کرد که یک زن و یک کودک شیر خوار در این بیابان بی‌آب و گیاه چه کند؟ اشکهای سوزان او که با اشک کودک شیر خوار آمیخته می‌شد قلب ابراهیم را

بميرد (مجمع و مفردات) پس يتيم در انسان به معنى پدر مرده (البته قبل از بلوغ كودك) و در غير انسان به معنى مادر مرده است. [انعام:152]. به مال يتيم نزديك نشويد

يعنى: شما بهترين امّت هستيد كه براى مردم بوجود آمده. چطور سخن گوييم با آنكه كودك در گهواره است. درباره آيه اوّل گفته‏اند: كان براى حال است راغب در آيه دوّم

مرا به خودش دعوت کرد، پس تو از این کودک بپرس - کودکى از بستگان آن زن نزد او بود که به دیدنش آمده بود - پس خدا آن کودک را براى قطع داورى به سخن درآورد و

ياد نمود بر برائت خود و فرمود از اين كودك بپرس و او طفلى بود از يكى از كسان زليخا كه بديدن او آمده بود و خداوند آن كودك را بزبان آورد براى دفع خصومت و گفت

بميرد (مجمع و مفردات) پس يتيم در انسان به معنى پدر مرده (البته قبل از بلوغ كودك) و در غير انسان به معنى مادر مرده است. [انعام:152]. به مال يتيم نزديك نشويد

مراد از صالح، معناى متعارف در شرع (نیکوکار و پاکدامن) نیست. ۱۱- دوران جنینى کودک، دوران توجه والدین به خدا براى درخواست فرزندى سالم و شایسته (فلما أثقلت دعوا

افکندن او در قعر چاه شد به هر صورت پایان پذیرفت، و فصل جدیدی در زندگانی این کودک خردسال در مصر شروع شد. به این ترتیب که یوسف را سر انجام به مصر آوردند، و

الف. سختى روز قيامت به اندازه‌اى است كه كودك تازه متولد شده را پير مى‌كند. ب. آن روز به اندازه‌اى طولانى است كه كودك به پيرى مى‌رسد. جلد 10 - صفحه 274 كلمه‌

الف. سختى روز قيامت به اندازه‌اى است كه كودك تازه متولد شده را پير مى‌كند. ب. آن روز به اندازه‌اى طولانى است كه كودك به پيرى مى‌رسد. جلد 10 - صفحه 274 كلمه‌

[لقمان:33]. [بقره:233]. *** جمع ولد اولاد است مثل [سباء:35]. وليد به معنى خادم و كودك است به اعتبار نزديك بودن ولادتش جمع آن ولدان مى‏باشد در صحاح گويد: «اَلْوَليدُ:اَلصَّبِىُّ»

ياد نمود بر برائت خود و فرمود از اين كودك بپرس و او طفلى بود از يكى از كسان زليخا كه بديدن او آمده بود و خداوند آن كودك را بزبان آورد براى دفع خصومت و گفت

خانه اى ساکن بود که [در آن خانه ]باغى بود و براى او همسایه اى بود که چند کودک خرد سال داشت و هر زمان که خرماى رسیده از درخت مى افتاد، کودکان مى دویدند

كسى‌كه مى‌تواند به مريم، بدون داشتن همسر فرزند دهد، مى‌تواند در گهواره، زبان كودك او را به سخن گفتن باز كند. «يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ» 2- گاهى كه

بروند. صندوق مرموز در برابر فرعون قرار گرفت، هنگامی که چشم همسر فرعون به چشم کودک افتاد، برقی از آن جستن کرد، و همگی مهر او را در دل گرفتند، و هنگامی که آب

صدق گفتار آنها دیده شده معمولا جنبه جسمانی داشته زنده کردن مردگان، سخن گفتن کودک نوزاد در گاهواره، و ... همه جنبه جسمی دارند و چشم و گوش انسان را تسخیر می‌کنند،

پست‌ترین مراحل زندگی. دوره‌ای که انسان در آن فرتوت و خرِف می‌گردد و همچون کودک ناتوان و نادان می‌شود. اللَّهُ‌ الَّذِي‌ خَلَقَکُمْ‌ مِنْ‌... (۷) Tabber

می‌بارد. «یَعْلَمُ مَا فِی الأرْحَامِ»: مراد آگاهی از تمام خصوصیّات و جزئیّات کودک است. از قبیل پسر و دختر بودن، و استعدادهای درونی و ویژگیهای بیرونی جنین و

طعامى به تهیدست بدهند» روایت شده است: مراد زنى است که بر بچه خود [جنین یا کودک شیرخوار خود ]مى ترسد ... ». ۲۷ - از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: «حد

توبيخ است. «أَعْطى‌ قَلِيلًا» 6- كمى انفاق گاهى حكيمانه است، نظير غذاى كم به كودك كه اگر زياد شد موجب ضرر و زيان مى‌شود، ولى گاهى ريشه آن بخل است كه مورد انتقاد

عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد

عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد

عيادت آنان آمدند و به حضرت على عليه السلام پيشنهاد كردند كه براى سلامتى دو كودك عزيز خود نذر كنند كه روزه بگيرند. پس از آن كه حسنين بهبود يافتند، حضرت على

فرمود خداوند تعالى راست فرموده انّما اموالكم و اولادكم فتنه من نظر باين دو كودك نمودم كه راه ميروند و مى‌افتند صبر ننمودم و سخن خود را قطع كردم و ثانيا مشغول

سماء بمنفطر باعتبار جواز تذكير و تأنيث است در آن و ولدان جمع وليد بمعناى كودك و شيب بكسر شين ظاهرا جمع اشيب بمعنى سپيد مو و پير است. جلد 5 صفحه 296 يَوم‌َ

سماء بمنفطر باعتبار جواز تذكير و تأنيث است در آن و ولدان جمع وليد بمعناى كودك و شيب بكسر شين ظاهرا جمع اشيب بمعنى سپيد مو و پير است. جلد 5 صفحه 296 فَعَصي‌

عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد

فرمود خداوند تعالى راست فرموده انّما اموالكم و اولادكم فتنه من نظر باين دو كودك نمودم كه راه ميروند و مى‌افتند صبر ننمودم و سخن خود را قطع كردم و ثانيا مشغول

عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد

عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد

عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد

عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد

عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد

عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد

عيادت آنان آمدند و به حضرت على عليه السلام پيشنهاد كردند كه براى سلامتى دو كودك عزيز خود نذر كنند كه روزه بگيرند. پس از آن كه حسنين بهبود يافتند، حضرت على

فرمود خداوند تعالى راست فرموده انّما اموالكم و اولادكم فتنه من نظر باين دو كودك نمودم كه راه ميروند و مى‌افتند صبر ننمودم و سخن خود را قطع كردم و ثانيا مشغول

سماء بمنفطر باعتبار جواز تذكير و تأنيث است در آن و ولدان جمع وليد بمعناى كودك و شيب بكسر شين ظاهرا جمع اشيب بمعنى سپيد مو و پير است. جلد 5 صفحه 296 إِنّا

عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد

عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد

عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد

عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد

عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد

عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد

عيادت آنان آمدند و به حضرت على عليه السلام پيشنهاد كردند كه براى سلامتى دو كودك عزيز خود نذر كنند كه روزه بگيرند. پس از آن كه حسنين بهبود يافتند، حضرت على

دستورات سنگين و دليل دوستى ميكائيل را آوردن دستورات سبك مى‌دانند. درست مانند كودك بازيگوشى كه معلّم رياضى را بد و معلّم ورزش را خوب مى‌پندارد با آنكه هر دو

عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد

كتمان فرزند خويش است و چه ناجوانمردانه است كه پدرى به خاطر لذّت‌هاى دنيوى، كودك خود را منكر شود! 1- اگر روحيّه‌ى حقيقت طلبى نباشد، علم به تنهايى كافى نيست

واهمه‌اى داشته باشد. در سخاوت گوساله چاقى را براى مهمانان كباب مى‌كند. در تسليم، كودك و همسر خود را در بيابان بى آب و گياه مكه رها كرده و آنگاه كه او به سن نوجوانى

فرعون صندوق را گرفتند و نزد او آوردند و طفل آشكار شد آسيه عيال او گفت اين كودك مايه دلخوشى و روشنى ديده ما است او را نكشيد چون علائم يمن و سعادت از چهره

عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد

عيادت آنان آمدند و به حضرت على عليه السلام پيشنهاد كردند كه براى سلامتى دو كودك عزيز خود نذر كنند كه روزه بگيرند. پس از آن كه حسنين بهبود يافتند، حضرت على

رسالت نامزد فرموده. اين جواب قول فرعون است كه بر سبيل تحقير و تعجيب گفت: تو كودك بودى و ما تو را پرورديم و چند سال در سراى ما بودى، امروز كار تو بجائى رسيده

فرمود خداوند تعالى راست فرموده انّما اموالكم و اولادكم فتنه من نظر باين دو كودك نمودم كه راه ميروند و مى‌افتند صبر ننمودم و سخن خود را قطع كردم و ثانيا مشغول

فرمود خداوند تعالى راست فرموده انّما اموالكم و اولادكم فتنه من نظر باين دو كودك نمودم كه راه ميروند و مى‌افتند صبر ننمودم و سخن خود را قطع كردم و ثانيا مشغول

فرمود خداوند تعالى راست فرموده انّما اموالكم و اولادكم فتنه من نظر باين دو كودك نمودم كه راه ميروند و مى‌افتند صبر ننمودم و سخن خود را قطع كردم و ثانيا مشغول

عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد

برخوردها، نشانه‌ى معرفت هر كس نسبت به فلسفه‌ى مصايب و سختى‌هاست. همان گونه كه كودك، از خوردن پياز تند، بى‌تابى مى‌كند و نوجوان تحمّل مى‌كند، ولى بزرگسال پول

حوادث استوار كرد اين بود كه آنها را در برابر خداوند ناچيز ديد. حتّى وقتى كودك شش ماهه‌اش را در برابرش شهيد كردند، فرمود: «همين كه خداوند ناظر بر اين صحنه

مدين به مصر راه گم كردند و زوجه‌اش درد مخاض‌ «1» «1» دردى كه هنگام ولادت كودك، عارض مى‌شود. جلد 10 - صفحه 13 گرفته و سرما دريافته و شب در نهايت ظلمت با

و خطاب فرمود به جميع مكلفان از مرد و زن و مؤمن و كافر و بنده و آزاد؛ اما كودك و ديوانه و مغمى عليه چون از دائره تكليف خارجند در تحت اين خطاب داخل نيستند

عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد

كه عهده دار امر وزارت است ، بعلاوه اينكه او روزى كه از برادران جدا شد يك كودك بيش نبود و امروز در لباس وزارت و زى سلاطين درآمده ، ديگر چگونه ممكن بود كسى

ديدند كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله همراه با دو كودك و يك جوان و يك زن بيرون آمدند. آن دو كودك، حسن و حسين عليهما السلام و آن جوان، علىّ‌بن ابى‌طالب

فرمود خداوند تعالى راست فرموده انّما اموالكم و اولادكم فتنه من نظر باين دو كودك نمودم كه راه ميروند و مى‌افتند صبر ننمودم و سخن خود را قطع كردم و ثانيا مشغول

نافعا «1» رزقى كه خداوند مى‌دهد از هر جهت مناسب با موجودات است، مثلًا غذاى كودك در شكم مادر به تناسب نياز او تغيير مى‌كند تا آنكه پس از تولّد تبديل به شيرى

نهى از شرك. 2. نهى از روى گردانى از مردم. 3. نهى از راه رفتن با تكبّر. «1». كودك، فلسفى، ج 2، ص 457. «2». بحار، ج 49، ص 99. «3». تفسير نورالثقلين. «4». تفسير

فساد او به آن مرد رسيد، فرمود: به او بگوئيد كه چون آن كنيز كودك خود را بدنيا آورد، آن كودك را نگاه دار، و او را مفروش، از خانه خود بهره‏اى به او اختصاص

فرمود خداوند تعالى راست فرموده انّما اموالكم و اولادكم فتنه من نظر باين دو كودك نمودم كه راه ميروند و مى‌افتند صبر ننمودم و سخن خود را قطع كردم و ثانيا مشغول

لباس‌ها، نام‌ «سَرابِيلَ» به معناى پيراهن، برده شده كه لباس دائمى براى زن و مرد، كودك و بزرگ، در همه حال و همه جاست و تمام بدن را مى‌پوشاند. به گفته‌ى تفسير الميزان،

فرمود كه تو را از مكر آن زن خلاص كرد عرض كر تو اى پروردگار من فرمود كه آن كودك را براى گواهى بر برائت ساحت تو بزبان آورد عرض كرد پروردگارا تو فرمود كه تو

(عهده‌ی) وارث (نیز) هست. پس اگر (پدر و مادر) بخواهند با رضایت و مشورت یکدیگر کودک را (از شیر) بازگیرند، گناهی بر آن دو نیست و اگر خواستید مادران به فرزندانشان

كرد كودكش خادم خانه‌ى خدا شود، خداوند در پاسخ، پيامبرش را خادم و متكفّل اين كودك قرار داد. «كَفَّلَها زَكَرِيَّا» 5- هر كه تحت تكفّل انبيا درآيد، از شيطان

جماعتى بسيار ديدم حلقه زده و عده‌اى ايستاده، پيش رفتم ببينم كيست. ديدم همان كودك باشد، حلال و حرام و مشكلات را از او استفسار مى‌كردند، به زبان فصيح و مليح

السّلام پرسيدم: مردى براى كودك شيرخوارش دايه‏اى اجير كرد و طفل را بوى سپرد، و دايه رفت و مرضعه ديگرى براى او گرفت و آن ديگر كودك را برد و معلوم نشد با او

از يكى از دو امام باقر يا صادق عليهما السّلام روايت كرده كه در باره دندان كودك كه در اثر زدن شخصى بصورت او بيفتد و باز برويد فرمود: قصاص ندارد، و مى‏بايد

لشكريانشان خطا كردند (و اگر از آينده اين كودك خبر مى داشتند هرگز او را از دريا نمى گرفتند) (۸) و همسر فرعون گفت اين كودك نور چشم من و تو است (و رو به جلادان

را از چه پاك سازم؟ زن گفت: من زنا كرده‏ام و اكنون حملم را هم گذارده‏ام و كودك بدنيا آمده، حضرت باز پرسيد آيا تو شوهر داشتى و اين كار از تو سر زد يا نداشتى؟

الان هوا روشن نيست حكم ما را كه حكم حقى است تكذيب نمى كند. و نيز اگر گفتيم كودك به زودى يعنى پس از هشتاد سال پير و از بين رفتنى مى شود مستلزم اين نيست كه

دادن‌ بيكديگر بلند ميشود و اصل‌ ‌آن‌ ‌از‌ اهل‌ الصبي‌ ‌است‌ ‌که‌ آواز كردن‌ كودك‌ هنگام‌ ولادت‌ ‌باشد‌. و سؤال‌ ‌از‌ اهله‌ ‌از‌ اينجهت‌ بوده‌ ‌که‌ چرا ماه‌

۲، كِتَابُ الصَّوْم و ساله سماعه : و سماعه از آن امام عليه السّلام در باره كودك سؤال كرد كه چه وقت بايد روزه بگيرد؟ فرمود: زمانى كه نيروى روزه گرفتن را بدست

بمراعات تغليب است و قمى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آيات شهادت كودك و پيراهن دريده شده از پشت سر و سبقت گرفتن آنزن بدر خانه بود بطوريكه شنيد

الفقيه، جلد ۲، كِتَابُ الصَّوْم قال الصادق ع : امام صادق عليه السّلام فرمود: كودك چون به نه سال رسيد او را به‏ اندازه طاقتش به روزه واميدارند، پس اگر تا ظهر

امام صادق عليه السّلام است كه امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: در آلت تناسلى كودك تمام ديه است، و در آلت آنكه ناتوانى جنسى دارد (نامرد) ديه تمام است.

الفقيه، جلد ۳، كِتَابُ النِّكَاح قال الصادق ع : امام صادق عليه السّلام فرمود: كودك خود را تا هفت سال ببازى رها كن، و هفت سال ديگر او را تحت تربيت و آموزش قرار

يُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَيْراً مِنْهُ زَكاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً كهف: ۸۰ (امّا آن كودك داراى پدر و مادر مؤمنى بود و بيم آن بود كه محبّت وى آنان را گرفتار كفر و

حضرت پرسيدم مردى دختر حامله خود را چنان زده است كه فرزندش مرده سقط شده، پدر كودك شكايت كرده و دختر گفته است آنچه از ديه و ميراث طفل بمن ميرسد بپدرم بخشيدم؟

پرسيد: دخترى را پدرش در كودكى به تزويج مردى در آورد و از دنيا رفت در حالى كه كودك صغير بود سپس بزرگ شد و كبير گشت و هنوز شوهر با وى عروسى نكرده (همبستر نشده

شناخته‏اند، انجام دهد پرسيد، فرمود: اشكالى ندارد، همچنين است ذبح و كشتارى كه زن و كودك در حال اضطرار انجام دهند.

روايت معاوية بن وهب آمده است كه گفت: از امام صادق عليه السّلام سؤال كردم كه كودك در چند سالگى مى‏بايد به روزه گرفتن گمارده شود؟ فرمود: زمانى كه به سنّ پانزده

آب و امثال آن و بطورى كه معمول است بوسيله تصرف در نفس يك كودك احضار كرده و مى پندارد كه كودك با همين چشم سر، شخص احضار شده را مى بيند، و خيال مى كند ساير

در مورد پرورش يتيمان مى كند كه درخور نهايت دقت است و آن اينكه : نيازمندى كودك يتيم ، منحصر به خوراك و پوشاك نيست ، بلكه پاسخ گفتن به عواطف و احساسات قلبى

بُرد در حالى كه كودك خرد سالى بود آيا نشنوى قول خدا عز و جل را (۱۲ سوره مريم): «اى يحيى بگير كتاب را و ما به او حكم نبوت داديم و هنوز او كودك بود». و چون عيسى

و موجب دوزخ است و كفّاره‏اى هم در دنيا بر آن تعلّق نگيرد. و اطعام صغير و كودك در كفّاره حنث قسم درست نباشد مگر آنكه هر دو تن صغير را يك تن كبير بحساب آورد،

كرد. بحيرا پس از اندكى خيره شدن و نگاههاى عميقانه و پر معنى به او گفت اين كودك به كدام يك از شما تعلق دارد؟ جمعيت به ابوطالب اشاره كردند او اظهار داشت برادرزاده

مردم از مرز حقوق خودشان بجائى كه حقّى در آن ندارند گام فرا ننهند. و همچنين كودك و ديوانه اگر مرتكب قتلى شوند هر آينه ارث ميبرند، و ديه بر عاقله آنانست. و

ولى همانطور كه اگر احساس گرسنگى كه در وجود كودك است به موقع ، رهبرى نشود و غذاى سالم در اختيار او قرار نگيرد كودك دست خود را به چيزهائى مانند خاك دراز مى

اقـدام بـه قتل آن كودك كرد»! (فانطلقا حتى اذا لقيا غلاما فقتله ). در ايـنـجـا بـار ديـگـر موسى از كوره در رفت ، منظره وحشتناك كشتن يك كودك بى گناه ، آنـهـم

پاك كرد و تبعيضات ظالمانه اى را كه در ميان زن و مرد از يك سو، و بزرگسال و كودك ، از سوى ديگر قائل بودند از بين برد، و سرچشمه هاى ارث را در سه چيز خلاصه

رساند و كلمه «نربك » صيغه مع الغير از مضارع تربيت است و كلمه «وليد» به معناى كودك است . وقتى كه فرعون متوجه سخنان موسى و هارون مى شود و سخنان آن دو را مى شنود،

آغاز قسمت اول آن همان هشتمين سال عمر است كه در آن سال علماى اين كيش نزد اين كودك آمد و شد نموده و واجبات را برايش بيان و او را به التزام به آنها تا چندى كه

همين كه خيز گرفت تا در آتش شود، ترس از آتش و ترحم درباره كودك بر دلش ‍ مستولى شد. ولى كودك يك ماهه اش به زبان آمد كه: «مادر! مترس، من و خودت را در آتش

گفت : آيا مى خواهيد شما را به خاندانى راهنمايى كنم كه آنان تكفل و سرپرستى اين كودك را به نفع شما به عهده بگيرند؟ خاندانى كه خيرخواه وى باشند.(( ترجمه تفسير

مصيبتى را كه در مورد يوسف و برادرش دچار آن شده اند به ميان آورده ، كه اين دو كودك تمام توجه يعقوب را از ما به سوى خودشان جلب كرده دل او را مجذوب خود ساخته

را ديد، و ديد كه آبى از زير پايش جريان يافته ، پس نزد او برگشته ، از دور كودك مقدارى شن جمع آورى نموده ، جلو آب را گرفت ، چون آب جريان داشت ، و از همان

حيوانات تكاليفى دارند با اينكه يكى از شرائط مسلم تكليف عقل است و به همين جهت كودك و يا شخص ديوانه از دايره تكليف بيرون است ؟ آيا حيوانات داراى چنان عقلى هستند

معاذ بن جبل برخاست دستى بر سر كودك يتيم كشيد گفت : خداوند يتيمى تو را جبران كند، و تو را جانشين صالحى براى پدرت سازد (كودك يتيم از فرزندان مهاجران بود)

(صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) ايمان آورد، چرا كه در آن روز كودك ده ساله بود و ايمان كودك ده ساله پذيرفته نيست . ذكر اين نكته نيز در اينجا بى مناسبت نيست

تا سه روزش مى‏مكيد پس گوشت حسين از گوشت رسول خدا (ص) روئيد و از خون او و كودك ۶ ماه نزائيدند (كه زنده ماند) جز عيسى بن مريم و حسين بن على (ع). در روايت

ممكن است در پاره اى از مـوارد بـه سـرحـد وجـوب برسد مثل اينكه اموال عظيمى از كودك يتيمى در معرض تلف بـوده بـاشـد، و با زحمت مختصرى بتوان جلو ضايع شدن آنرا

مى‏بايد جز با اذن ايشان روزه تطوّع نگيرد. و امّا روزه تأديب از اين قرار است كه كودك چون به دوران مراهقه يعنى سالهاى نوجوانى و نزديك به بلوغ رسيد، او را به عنوان

مردم در انتظار امام ميان راهها و بر سر بامها نشسته بودند و از مرد و زن و كودك و افسران و نظامى‏ها همه بر در خانه امام گرد آمده بودند، چون آفتاب بر آمد

تقاضاهائى از خدا كنند و اين درست به اين مى ماند كه ما در دنيا تقاضا كنيم كه يك كودك دبستانى استاد دانشگاه شود، و يا يك دزد جنايتكار قاضى دادگاه ، آيا اين گونه

حركت كردن به سوى چيزى است آنچنان كه پاها به سوى زمين كشيده شود، همانند حركت كودك قبل از آنكه راه بيافتد و يا شتر به هنگام خستگى كه پاى خود را به روى زمين

اعضا و قوا و افعالش نيز عجيب است، و اين هيكل درشت را مسخر انسان ها كرده. (يك كودك از انسان ها افسارش را مى كشد، و به هرجا بخواهد مى برد)، و انسان ها از سوارى

او بعدا واقف به چنين امرى بشود، اين درست به اين مى ماند كه گاهى بيمار يا كودك غذاهاى رنگينى از پرستاران خود مى طلبد كه اگر به خواسته او عمل كنند بيماريش

آنست كه چيزيكه بفعليت رسيده ، دوباره برگردد بالقوه شود، مثلا پيرمرد برگردد كودك شود، (كه محال بودن اين نيز روشن است )، و همچنين اگر بگوئيم : نفس تكامل يافته

تعبيرات مختلفى كه در لغت عرب آمده مى توان استفاده كرد كه غلام حد فاصل ميان طفل (كودك ) و شاب (جوان ) است كه در زبان فارسى از آن تعبير به نوجوان مى كنيم . تفسير

مقدمه فراموش شده باشد بايستى بگوييم كه حجت بر تمامى افراد بشر حتى جنين ، كودك ، ديوانه و جاهل تمام است ، و حال آنكه هيچ عقل و نقلى مساعد اين حرف نيست

(ذوى القربى ) به معناى خويشاوندان و كلمه (يتامى ) جمع يتيم است كه به معناى كودك پدر مرده است. و كلمه (مساكين ) جمع مسكين است ، كه فرقش با كلمه فقير اين است

آنچه مى پنداشت از منافعى كه به خاطر آن از اين مى گريخت سودمندتر و بهتر است. كودك مريض از نوشيدن دواى تلخ مى گريزد، و در عين اينكه طالب بهبودى خويش است ، از

كشان ، كه در دامن همان دشمن خون آشامش بپروريد، دشمنى كه به فرمان او هزاران كودك از دودمان وى را سر بريدند، و بعد از پرورش ‍ يافتنش ، او را از ميان دشمن بيرون

سلّم ) مى خواندند، گرچه به سنين بالا رسيدند، ولى به هنگام نزول اين آيه هنوز كودك بودند، بنابر اين جمله ما كان محمد ابا احد من رجالكم كه به صورت فعل ماضى آمده

ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۳۰ كلمه (يتامى ) جمع يتيم است ، كه بمعناى كودك پدر مرده است ، و بكودكى كه مادرش مرده باشد، يتيم نميگويند، بعضى گفته اند:

ماشينهاى مدرن سازگار نيست ، يك زن حجاب دار خودش را حفظ كند يا چادرش را و يا كودك و يا برنامه اش را؟! ولى اين ايراد كنندگان از يك نكته غافلند و آن اينكه حجاب

كيفر الهى از حال يكديگر به هيچوجه سؤ ال نمى كنند، آن روز روزى است كه مادر از كودك شيرخوارش غافل مى شود، و برادر، برادر خود را فراموش مى كند مردم همچون مستان

بيرون آمده بودند، با اينكه پيدايش چنين جادهاى در وسط درياى نيل كافى بود كه هر كودك ابجد خوانى را متوجه تحقق يك اعجاز بزرگ الهى سازد، ولى كبر و غرور به آن خيره

خون جنين را غذا دهد، و يا اگر بچه بدنيا آمده ماده اصلى براى ساختن شير جهت كودك را آماده سازد. ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۳۱۲ و بنابر آن تفسيرى كه كلمه

روز، با ماه و روز ديگر تفاوت دارد هر چند ظاهرا يكنوع خون بيشتر نيست ، و نيز كودك در دوران شيرخوارگى با اينكه ظاهرا ماههاى پى در پى غذاى واحدى دارد، اما تركيب

سطح مادّيت پایينش آورده، معناى مادى جامدى برايش درست مى كنند. (عينا مانند كودك خاك نشين، كه عالی ترين شيرينى را تا با كثافت آغشته نكند، نمی خورد). ترجمه

به دو پسرانت دستور دهى اين كار را بكنند؟ فرمود: به خدا سوگند، بچه هاى من كودك اند و به حدّى نرسيده اند كه بين مردم، جوار دهند. افزون بر اين، هيچ مسلمانى