الأنعام ١٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۴۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

بگو: «بالاترین گواهی، گواهی کیست؟» (و خودت پاسخ بده و) بگو: «خداوند، گواه میان من و شماست؛ و (بهترین دلیل آن این است که) این قرآن بر من وحی شده، تا شما و تمام کسانی را که این قرآن به آنها می‌رسد، بیم دهم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم). آیا براستی شما گواهی می‌دهید که معبودان دیگری با خداست؟!» بگو: «من هرگز چنین گواهی نمی‌دهم». بگو: «اوست تنها معبود یگانه؛ و من از آنچه برای او شریک قرارمی‌دهید، بیزارم!»

بگو: كدام چيز گواهى‌اش بزرگ‌تر است؟ بگو: خدا ميان من و شما گواه است، و اين قرآن به من وحى شده است كه شما و هر كس را كه [اين پيام‌] به او برسد بدان هشدار دهم. آيا شما شهادت مى‌دهيد كه با خدا خدايان ديگرى هست؟ بگو: من چنين شهادتى نمى‌دهم. بگو: فقط او م
بگو: «گواهى چه كسى از همه برتر است؟» بگو: «خدا ميان من و شما گواه است. و اين قرآن به من وحى شده تا به وسيله آن، شما و هر كس را [كه اين پيام به او] برسد، هشدار دهم. آيا واقعاً شما گواهى مى‌دهيد كه در جَنب خدا، خدايان ديگرى است؟» بگو: «من گواهى نمى‌دهم.» بگو: «او تنها معبودى يگانه است، و بى‌ترديد، من از آنچه شريك [او] قرار مى‌دهيد بيزارم.»
بگو: گواهی کدام چیز بزرگتر است (از گواهی خدا)؟ بگو: خدا میان من و شما گواه است و وحی شده به من آیات این قرآن تا به آن شما و هر کس را که خبر این قرآن به او رسد بترسانم. آیا شما به راستی گواهی دهید که با خدای یکتا خدایان دیگری وجود دارد؟ بگو: من گواهی ندهم. بگو: محقّقاً او خدایی یکتاست و من بیزارم از آنچه شما شریک خدا قرار می‌دهید.
[به کافران و مشرکان که برای حق بودنِ نبوتت گواه می طلبند] بگو: گواهی چه کسی از همه گواهان بزرگ تر است [تا او را بر حقّانیّت نبوتم برای شما گواه آورم]؟ بگو: خدا میان من وشما گواه است [که گواهی اش بزرگ ترین ومطمئن ترین و صحیح ترین گواهی هاست]، و این قرآن [که گواهی خدا بر حقّانیّت نبوّت من است] به من وحی شده تا به وسیله آن شما وهر کس را که این قرآن به او می رسد بیم دهم. آیا شما [با دلیل استوار و محکم] گواهی می دهید که با خدا معبودهای دیگری به عنوان شریک هست؟ بگو: [چون دلیلی وجود ندارد] من گواهی نمی دهم. بگو: فقط معبود یگانه و یکتا اوست، و من از معبودهای باطلی که شریک او قرار می دهید، بیزارم.
بگو: شهادت چه كسى از هر شهادتى بزرگ‌تر است؟ بگو: خدا ميان من و شما گواه است و اين قرآن بر من وحى شده است تا شما را و هر كس را كه به او برسد بيم دهم. آيا شهادت مى‌دهيد كه با اللّه خدايان ديگرى هم هستند؟ بگو: من شهادت نمى‌دهم. بگو: جز اين نيست كه او خدايى است يكتا و از آنچه با او شريك مى‌سازيد بيزارم.
بگو [و بپرس‌] شهادت چه کسی برتر است، بگو خدا که بین ما و شما گواه است، و این قرآن بر من وحی می‌شود که بدان شما را و هر کس را که [این پیام‌] به او برسد، هشدار دهم، آیا شما شهادت می‌دهید که خدایان دیگری در جنب خداوند وجود دارد؟ بگو من چنین شهادتی نمی‌دهم، بگو همانا او خدای یگانه است، و من از شریکی که می‌آورید، بری و برکنارم‌
بگو: كدام چيز گواهى‌اش بزرگتر است؟ بگو: خدا ميان من و شما گواه است. و اين قرآن به من وحى شده است تا با آن شما و هر كه را [كه پيام آن‌] به او برسد بيم دهم. آيا شما براستى گواهى مى‌دهيد كه با خدا خدايان ديگر هست؟! بگو: من گواهى نمى‌دهم. بگو: همانا او خداى يگانه است و من از آنچه شما [با خدا] انباز مى‌گيريد بيزارم.
(ای پیغمبر! به کسانی که بر رسالت تو گواهی می‌خواهند) بگو: بالاترین گواهی، گواهی کیست (تا او بر صدق نبوّت من گواهی دهد؟) بگو: خدا میان من و شما گواه است! (بهترین دلیل آن این است که) این قرآن به من وحی شده است تا شما و تمام کسانی را که این قرآن بدانها می‌رسد بدان بیم دهم. (قرآنی که هیچ کس و هیچ گروهی نمی‌تواند سوره‌ای همانند آن را بسازد و ارائه دهد). آیا به راستی شما گواهی می‌دهید که خدایان دیگری با خدایند؟! بگو: من گواهی نمی‌دهم (و هرگز کسی و چیزی را انباز خدا نمی‌دانم و نمی‌کنم). بگو: او خدای یگانه‌ی یکتا است، و من از بتان (جاندار و بی‌جانی که) انباز خدا می‌کنید بیزارم.
بگو: « گواهی چه چیزی (از همه) بزرگ‌تر است‌؟» بگو: «خدا میان من و شما گواهی است. و این قرآن فراسوی من وحی شد تا به وسیله‌ی آن، شما و هر کس را که بالغ شد و (قرآن) به او رسیده هشدار دهم‌؛ آیا به‌درستی و بی‌گمان شما گواهی می‌دهید که با خدا، خدایان دیگری هستند؟» بگو: «من گواهی نمی‌دهم.» بگو: «تنها او خدایی یگانه است و من همانا از آنچه (به او) شرک می‌ورزید بیزارم.»
بگو چه چیز بزرگتر است در گواهی بگو خدا گواه است میان من و شما و وحی شده است بسوی من این قرآن تا بترسانم بدان شما را و هر که را برسد آیا گواهی دهید که با خدا است خدایان دیگری بگو گواهی ندهم بگو جز این نیست که او است خداوند یکتا و همانا بیزارم از آنچه شرک می‌ورزید


الأنعام ١٨ آیه ١٩ الأنعام ٢٠
سوره : سوره الأنعام
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«شَهَادَةٌ»: گواهی. تمییز است. «قُلِ اللهُ»: بگو: خدا است. با توجّه بدین معنی، واژه (اللهُ) مبتدا و خبر آن محذوف است و تقدیر چنین است: اللهُ أَکْبَرُ شَهادَةً. «شَهِیدٌ»: گواه. خبر (اللهُ) یا (هُوَ) محذوف است. «مَن بَلَغَ»: هر که قرآن بدو برسد. واژه (مَنْ) عطف بر ضمیر (کُمْ) و فاعل (بَلَغَ) هُوَ است که به قرآن برمی‌گردد و عائد محذوف است. تقدیر چنین است: وَ مَن بَلَغَهُ الْقُرْآنُ. «آلِهَةً»: جمع إِله، خدایان. «بَرِی‌ءٌ»: بیزار.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- پیامبر (ص)، مأمور به سؤال از مشرکان درباره اینکه برترین گواهى که مى تواند حقانیت او را تأیید کند کیست؟ (قل أى شىء أکبر شهدة قل اللّه)

۲- خداوند، بزرگترین و ارجمندترین گواه بر هر چیز (قل أى شىء أکبر شهدة قل اللّه)

۳- گواهى خداوند، مهمترین و صحیحترین و اطمینان بخش ترین گواهیها (قل أى شىء أکبر شهدة قل اللّه شهید بینى و بینکم)

۴- جواز کاربرد «شىء» در مورد خداوند* (قل أى شىء أکبر شهدة قل اللّه)

۵- خداوند، بزرگترین گواه رسالت پیامبر اکرم (ص) در برابر منکران است. (قل أى شىء أکبر شهدة قل اللّه شهید بینى و بینکم) با توجه به این حقیقت که نزاع بین پیامبر (ص) و مشرکان، نزاع شخصى نبوده، بلکه اختلاف بر سر درستى ادعاى پیامبر(ص) به نزول وحى بر ایشان بوده است.

۶- پیامبر (ص)، مأمور به احتجاج و بحث با مشرکان با طرح سؤال و پاسخ (قل أى شىء أکبر شهدة قل اللّه)

۷- گواه طلبى مشرکان از پیامبر (ص) در تأیید رسالت آن حضرت* (قل أى شىء أکبر شهدة قل اللّه شهید بینى و بینکم)

۸- طرح و بیان حقایق به شکل پرسش و پاسخ، از روشهاى قرآن در تبلیغ و هدایت (قل أى شىء أکبر شهدة قل اللّه شهید)

۹- خداوند، بزرگترین شاهد بر بطلان شرک و حقانیت توحید (و لا تکونن من المشرکین ... قل أى شىء أکبر شهدة قل اللّه شهید بینى و بینکم)

۱۰- پیامبر (ص)، موظف به اعلام وحى شدن قرآن به خویش و بیان اهداف نزول آن (و أوحى إلىّ هذا القرءان لأنذرکم به و من بلغ) «من بلغ» بیانگر عموم و محدود نبودن مرز دعوت قرآن در عرصه زمان و مکان است.

۱۲- انذار مردم در طول تاریخ، هدف از فرستادن قرآن بر پیامبر (ص) (و أوحى إلىّ هذا القرءان لأنذرکم به و من بلغ)

۱۳- اهمیت جایگاه انذار در تبلیغ (و أوحى إلىّ هذا القرءان لأنذرکم به و من بلغ) چون انذار هدفى اساسى نزول قرآن ذکر گردیده، جایگاه ویژه آن در اهداف تبلیغى دین روشن مى گردد.

۱۴- پیامبر (ص)، وظیفه دار انذار مردم در تمامى تاریخ (و أوحى إلىّ هذا القرءان لأنذرکم به و من بلغ) جمله «من بلغ» عطف بر ضمیر خطاب «انذرکم» است. لذا معنى آیه چنین مى شود: «لانذر من بلغ». و چون فاعل «انذر» پیامبر (ص) است، بنابراین وظیفه آن حضرت مستمر و جارى در تاریخ است.

۱۵- محمّد (ص) خاتم پیامبران و رسالتش جهانشمول و فراگیر تا نهایت تاریخ است. (و أوحى إلىّ هذا القرءان لأنذرکم به و من بلغ) جهانشمولى رسالت پیامبر (ص) و خاتمیت آن از عموم «من بلغ» که شامل تمامى افراد در همه عصرها مى شود، استفاده شده است.

۱۶- قرآن، گواه خداوند بر حقانیت رسالت پیامبر (ص) (قل اللّه شهید بینى و بینکم و أوحى إلىّ هذا القرءان)

۱۷- قرآن، گواه یگانگى خداوند و بطلان شرک (قل أغیر اللّه اتّخذ ولیا ... قل اللّه ... و أوحى إلىّ هذا القرءان) از ارتباط این آیه با آیات قبل چنین برمى آید که قرآن تحقق عینى شهادت خداوند است.

۱۸- جاهل قاصر معذور است. (و أوحى إلىّ هذا القرءان لأنذرکم به و من بلغ)

۱۹- ضرورت حضور مبلغانى انذارگر در جامعه همراه قرآن (و أوحى إلىّ هذا القرءان لأنذرکم به) تأکید بر حضور پیامبر (ص) در کنار قرآن براى انذار، گویاى این نکته است که قرآن به تنهایى براى انذار کافى نیست، بلکه باید کسانى نیز همواره با قرآن به تبلیغ دین و انذار مردم بپردازند.

۲۰- شگفت آور بودن اعتقاد به تعدد خدایان، با توجه به بدیهى بودن توحید و شهادت خدا و قرآن بر بطلان شرک (أئنکم لتشهدون أن مع اللّه ءالهة أخرى) همزه استفهام در «أئنکم» دال بر شگفتى است.

۲۱- اعتقاد مشرکان به الوهیت خداوند (قل أى شىء أکبر شهدة قل اللّه) در آیه شریفه با وجود اینکه سؤال از جانب خداوند مطرح شده است و مشرکان باید پاسخگو باشند، ولى خداوند، خود، پاسخ داده است: «قل اللّه». این نوع پاسخگویى گواه اعتراف طرف مقابل به مضمون ارائه شده است.

۲۲- مشرکان، فاقد هر گونه دلیل و گواه بر درستى و حقانیت عقاید شرک آلود خویش هستند. (قل أى شىء أکبر شهدة ... أئنکم لتشهدون أن مع اللّه ءالهة أخرى)

۲۳- پیامبر اکرم (ص)، مأمور به اعلام یگانگى خداوند و اظهار بیزارى از شرک و معبودهاى مشرکان (قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشرکون)

۲۴- لزوم پایدارى در عقیده توحیدى و اعلام صریح بطلان شرک و بیزارى از معبودهاى مشرکان (قل لا أشهد قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشرکون)

۲۵- احتجاجهاى متعدد پیامبر (ص) با مشرکان تحت هدایت خداوند (قل أى شىء أکبر شهدة قل اللّه ... قل لا أشهد قل ... و إننى برىء مما تشرکون)

۲۶- لزوم پایبندى و اهتمام رهبران الهى به مبانى اصولى و سازش ناپذیرى در آن (قل لا أشهد قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشرکون) گرچه محتواى آیه خطاب به پیامبر (ص) است، ولى مسلماً اختصاصى به شخص آن حضرت ندارد و قابل تعمیم به همه رهبران در تمامى عصرهاست.

روایات و احادیث

۲۷- عن أبى جعفر (ع) فى قوله: «قل أى شىء أکبر شهادة قل اللّه شهید بینى و بینکم» و ذلک ان مشرکى أهل مکة قالوا: یا محمّد ما وجد اللّه رسولا یرسله غیرک؟ ما نرى أحداً یصدقک بالذى تقول ... قتأتینا من یشهد إنک رسول اللّه؟ قال رسول اللّه (ص): «اللّه شهید بینى و بینکم ... ».[۱]

۱- . تفسیر قمى، ج ۱، ص ۱۹۵ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۰۶، ح ۳۰. از امام باقر (ع) درباره آیه «قل أى شىء أکبر شهادة ... » روایت شده است که مشرکان مکه به حضرت محمّد (ص) گفتند: خداوند رسولى غیر از تو نیافت که بفرستد؟ کسى را نمى بینیم درباره آنچه مى گویى تو را تصدیق کند ... پس کسى که به رسالت تو گواهى دهد، براى ما مى آورى؟ رسول خدا (ص) فرمود: خداوند بین من و شما گواه است ... .

۲۸- عن أبىّ بن کعب قال: أتى رسول اللّه (ص) بأسارى فقال لهم: هل دعیتم إلى الإسلام؟ قالوا: لا. فخلى سبیلهم، ثم قرأ «و أوحى إلىّ هذا القرآن لأنذرکم به و من بلغ» ثم قال: خلوا سبیلهم حتى یأتوا مأمنهم من أجل أنهم لم یدعوا.[۲] أبى بن کعب گوید: اسیرانى را نزد رسول خدا (ص) آوردند، حضرت به آنان فرمود: آیا تاکنون به اسلام دعوت شده اید؟ گفتند نه، پس آنان را آزاد کرد و آیه «و أوحى إلىّ ... » را تلاوت کرد. و سپس فرمود: آنان را آزاد کنید تا به جایگاه امن خویش بروند، زیرا ایشان هنوز به اسلام دعوت نشده اند.

۲۹- عن مالک الجهنى قال: قلت لأبى عبداللّه (ع): قوله عز و جل «و أوحى إلىّ هذا القرآن لأنذرکم به و من بلغ» قال: من بلغ أن یکون إماما من آل محمّد (ص) فهو ینذر بالقرآن کما أنذر به رسول اللّه (ص).[۳] مالک جهنى گوید از امام صادق (ع) درباره آیه «لأنذرکم به و من بلغ» سؤال کردم، فرمود: هر کس از آل محمّد (ع) به مقام امامت برسد، به وسیله قرآن مردم را بیم مى دهد (از مخالفت با خدا مى ترساند.) همان گونه که رسول خدا (ص)، با قرآن به مردم هشدار مى داد. از روایت استفاده مى شود که «من» در «من بلغ»، عطف به ضمیر فاعل در «أنذرکم» مى باشد.

۳۰- عن الحسین بن خالد عن الرضا (ع): ... فقلت له: یابن رسول اللّه ان قوما یقولون لم یزل اللّه عالما بعلم و قادرا بقدرة و حیّاً بحیاة و قدیما بقدم و سمیعا بسمع و بصیرا ببصر فقال: من قال ذلک و دان به فقد اتخذ مع اللّه آلهة أخرى ... .[۴] حسین بن خالد گوید: ... به امام رضا (ع) عرض کردم اى فرزند رسول خدا (ص) گروهى مى گویند: خداوند به وسیله علم (زاید بر ذات)، عالم و به وسیله قدرت (زاید بر ذات)، قادر و به وسیله حیات (زاید بر ذات)، زنده و به وسیله قدمت (زاید بر ذات)، قدیم و به وسیله شنوایى (زاید بر ذات)، شنوا و به وسیله بینایى (زاید بر ذات)، بیناست. آن حضرت فرمود: کسى که این را بگوید و به آن ملتزم شود همانا معبودهایى را با خدا انباز گرفته است ... .

موضوعات مرتبط

  • ائمه (ع): مسؤولیت ائمه (ع) ۲۹
  • احتجاج: با مشرکان ۶، ۲۵
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱ ; جهانخشمولى اسلام ۱۵ ; دعوت به اسلام ۲۸
  • انبیا: خاتم انبیا ۱۵
  • انذار: اهیمت انذار ۱۳، ۲۹ ; انذار مردم ۱۲، ۲۹
  • پرسش: اهمیت پرسش و پاسخ ۶، ۸
  • تبرّى: از شرک ۲۳، ۲۴ ; تبرّى از معبودان باطل ۲۳، ۲۴ ; تبرّى از معبودان مشرکان ۲۳، ۲۴
  • تبلیغ: انذار در تبلیغ ۱۳، ۱۹ ; روش تبلیغ ۸، ۱۳
  • توحید: استقامت در توحید ۲۴ ; اهمیت توحید ۲۳، ۲۴ ; بداهت توحید ۲۰ ; دعوت به توحید ۲۳ ; گواهان توحید ۹، ۱۷، ۲۰
  • جاهلان: معذوریّت جاهلان قاصر ۱۸
  • حقایق: روش تبیین حقایق ۸
  • خدا: اطلاق شىء بر خدا ۴ ; الوهیت خدا ۲۱ ; گواهى خدا ۲، ۵، ۹، ۱۶، ۲۰، ۲۷ ; ویژگى گواهى خدا ۳ ; هدایت خدا ۲۵
  • رهبرى: استقامت رهبرى دینى ۲۶ ; اصول‌گرایى رهبرى دینى ۲۶ ; سازشخناپذیرى رهبرى دینى ۲۶ ; مسؤولیت رهبرى دینى ۲۶
  • شرک: بطلان شرک ۲۴ ; بیخمنطقى شرک ۲۲ ; شگفتى شرک ۲۰ ; گواهان بطلان شرک ۹، ۱۷، ۲۰ ; موارد شرک ۳۰
  • عقیده: باطل ۲۰، ۳۰ ; عقیده به خدایان متعدد ۲۰
  • قرآن: انذارهاى قرآن ۱۱، ۱۲ ; تعالیم قرآن ۱۱ ; جهانخشمولى قرآن ۱۱ ; فلسفه نزول قرآن ۱۰، ۱۲ ; گواهى قرآن ۱۶، ۱۷، ۲۰ ; نقش قرآن ۱۱، ۱۶، ۱۷، ۱۹، ۲۹ ; وحیانیّت قرآن ۱۰
  • گواه: بهترین گواه ۲، ۳
  • مبلغان: اهمیت وجود مبلغان ۱۹
  • محمّد (ص): احتجاج محمّد (ص) ۶، ۲۵ ; انذارهاى محمّد (ص) ۱۴ ; پرسش محمّد (ص) ۱ ; تاریخ محمّد (ص) ۲۸ ; تداوم رسالت محمّد (ص) ۱۵ ; جهانخشمولى رسالت محمّد (ص) ۱۴، ۱۵ ; خاتمیت محمّد (ص) ۱۵ ; گواهان حقانیت محمّد (ص) ۱، ۱۶ ; گواهان نبوت محمّد (ص) ۵، ۲۷ ; گواهى بر حقّانیت محمّد (ص) ۷، ۱۶ ; محدوده مسؤولیت محمّد (ص) ۲۸ ; محمّد (ص) و مشرکان ۱، ۶، ۲۵ ; مخاطبان محمّد (ص) ۱۴ ; مسؤولیت محمّد (ص) ۱، ۶، ۱۰، ۱۴، ۲۳ ; مقامات محمّد (ص) ۵ ; وحى به محمّد (ص) ۱۰
  • مشرکان: بیخمنطقى مشرکان ۲۲ ; پرسش از مشرکان ۱، ۶ ; عقیده مشرکان ۲۱ ; مشرکان و الوهیت خدا ۲۱ ; مشرکان و محمّد (ص) ۷
  • معذوران:۱۸
  • هدایت: روش هدایت ۸

منابع

  1. الدر المنثور، ج ۳، ص ۲۵۷.
  2. الدر المنثور، ج ۳، ص ۲۵۷.
  3. کافى، ج ۱، ص ۴۱۶، ح ۲۱ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۰۷، ح ۳۱.
  4. عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۱۹، ح ۱۰ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۰۷، ح ۳۴.