۱۳٬۸۷۹
ویرایش
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
<span id='link296'><span> | <span id='link296'><span> | ||
==وجه ذكر دو صفت | ==وجه ذكر دو صفت «عزيز» و «عليم»، در آغاز سوره == | ||
و اگر در بين صفات خداى | و اگر در بين صفات خداى تعالى، دو صفت «عزيز» و «عليم» را اختصاص به ذكر داد، - به قول بعضى از مفسران - براى اين است كه به اعجاز و انواع علوم قرآن اشاره كند. علومى كه قدرت فهم بشر از آن عاجز است. و به قول بعضى ديگر، براى اين است كه تفنّنى در تعبير كرده باشد، ولى هيچ يك از اين دو وجه، به نظر درست نيست. | ||
وجه صحيح آن است كه بگوييم سوره مورد | وجه صحيح آن است كه بگوييم: سوره مورد بحث، از آن جا كه پيرامون انكار منكران و جدال آنان در پيرامون آيات خداست و اين كه جدالشان، جاهلانه و جدال به باطل است، و چون جاهل اند، خيال مى كنند كه جدالشان عالمانه است، و به همين جهت، به خود مى بالند كه چه خوب احتجاج مى كنند؛ همچنان كه قرآن كريم، اين باليدن شان را در آخر همين سوره چنين حكايت كرده: | ||
«فَلَمّا جَاءَتهُم رُسُلُهُم بِالبَيّنَات فَرِحُوا بِمَا عِندَهُم مِنَ العِلم». و نيز، از فرعون حكايت كرده كه درباره حضرت موسى به قوم خود گفت: «إنّى أخَافُ أن يُبَدّلَ دِينَكُم أو أن يُظهِرَ فِى الأرضِ الفَسَادَ». و نيز به ايشان گفته: «مَا أُرِيكُم إلّا مَا أرَى وَ مَا أهدِيكُم إلّا سَبِيلَ الرّشَاد». | |||
بدين جهت، سوره را با دو نام «عزيز» و «عليم» افتتاح كرد، تا اشاره كرده باشد به اين كه اين كتاب كه بر آنان نازل شده، از ناحيه كسى است كه «عزيزِ» على الاطلاق است، و هيچ غالبى بر او غلبه نمى كند، تا بترسد دشمنان بر آن كتاب غالب شوند، و به خاطر اوهام و خرافاتى كه دارند، از پذيرفتن آن استكبار كنند. | |||
و نيز، او «عليمِ» على الاطلاق است، و علم او آميخته با جهل و ضلالت نيست. پس جدال به باطل كفار نمى تواند تاب مقاومت در مقابل دين حق را بياورد. دين حقى كه آن را با حجت ها و براهينى روشن، بيان كرده است. | |||
مؤيد اين وجه، مضمونى است كه در آيه بعد است، و مى فرمايد: «غَافِرِ الذّنبِ وَ قَابِلِ التّوبِ...»، كه - إن شاء اللّه - بيانش خواهد آمد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۶۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۶۰ </center> | ||
«'''غَافِرِ الذَّنبِ وَ قَابِلِ التَّوْبِ شدِيدِ الْعِقَابِ ذِى | «'''غَافِرِ الذَّنبِ وَ قَابِلِ التَّوْبِ شدِيدِ الْعِقَابِ ذِى الطّوْلِ لا إِلَهَ إِلّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ'''»: | ||
اين كه در جمله «غَافِرِ الذّنب»، و جمله «قَابِلِ التّوب»، مطلب را در قالب اسم فاعل آورده، بعيد نيست كه براى اين بوده كه بر استمرار تجددى دلالت كند. چون مغفرت و قبول توبه، از صفات فعليه خداست، و خداى تعالى، همه روزه و لايزال، گناهانى را مى آمرزد و توبه هايى را قبول مى كند. | |||
و اگر جمله «وَ قَابِلِ التّوب» را با «واو» عاطفه آورد، ولى در جمله «شَدِيد العِقاب»، و جمله «ذِى الطّول»، «واو» عاطفه به كار نبرد، بدين جهت است كه مجموع «غَافِرِ الذّنب وَ قَابِلِ التّوب»، به منزله يك صفت است، و يك رفتار خدا با بندگان گنهكار را افاده مى كند، و آن اين است كه: ايشان را مى آمرزد. چيزى كه هست، گاهى با توبه، و گاهى بدون توبه و با شفاعت. | |||
كلمه «عقاب» و همچنين «معاقبة»، عبارت است از مؤاخذه اى كه در عاقبت گناه، متوجه گنهكار مى شود. راغب مى گويد: «عقب» و «عقبى»، تنها در مورد ثواب و اجر خير به كار مى رود، همچنان كه در قرآن فرموده: «خَيرٌ ثَوَاباً وَ خَيرٌ عُقباً». و نيز فرموده: «أولئِكَ لَهُم عُقبَى الدّار». | |||
و | |||
و اما كلمه «العاقبة»، اگر بدون اضافه در كلام آيد، باز مختص به ثواب و اجر خير است و در عذاب به كار نمى رود. مانند: «وَ العَاقِبَةُ لِلمُتّقِين». و اگر به كلمه اى ديگر اضافه شود، در اين صورت، گاهى در معناى عقوبت و عذاب مى آيد. مانند آيه: «ثُمّ كَانَ عَاقِبَةَ الّذِينَ أسَاؤُا»، و آيه: «فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أنّهُمَا فِى النّار». و اين در حقيقت، از باب استعاره گرفتن كلمه اى است در ضد معناى اصلى اش. و اما كلمه «عقوبت» و «معاقبة»، همواره در عذاب استعمال مى شود، و مختص بدان است. | |||
بنابراين كلمه | بنابراين كلمه «شَدِيدُ العِقَاب»، مانند كلمه «ذُو انتِقَام»، از اسماى حسنايى است كه صفت خداى تعالى را در طرف عذاب حكايت مى كند. همچنان كه كلمه «غَفُور» و «رَحِيم»، صفتش را در جانب رحمت حكايت مى نمايد. | ||
و اما كلمه | و اما كلمه «طَول» - به طورى كه مجمع البيان گفته - به معناى انعامى است كه مدتش طولانى باشد. پس معناى «ذُو الطّول»، با معناى «مُنعم»، يكى است، و هر دو، از اسماى حسناى الهى است؛ وليكن «ذُو الطّول»، اخص از «منعم» است. چون تنها نعمت هاى طولانى را شامل مى شود، ولى «منعم»، هم آن را شامل است و هم نعمت هاى كوتاه مدت را. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۶۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۶۱ </center> | ||
<span id='link297'><span> | <span id='link297'><span> |
ویرایش