۱۵٬۹۷۷
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
<span id='link244'><span> | <span id='link244'><span> | ||
==مراد از | ==مراد از اين كه در قيامت هر نفسى به آنچه مقدّم و مؤخّر داشته، عالِم مى شود == | ||
عَلِمَت نَفْسٌ مَّا قَدَّمَت وَ أَخَّرَت | «'''عَلِمَت نَفْسٌ مَّا قَدَّمَت وَ أَخَّرَت'''»: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۶۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۶۷ </center> | ||
مراد از | مراد از «علم نفس»، علم تفصيلى است به آن اعمالى كه در دنيا كرده و اين، غير از آن علمى است كه بعد از منتشر شدن نامۀ اعمالش پيدا مى كند. چون آيات زير هم دلالت دارد بر اين كه انسان به اعمالى كه كرده، آگاه است: «بَل الإنسَانُ عَلى نَفسِهِ بَصِيرَة وَ لَو ألقى مَعَاذِيرَهُ * يَومَ يَتَذَكّرُ الإنسَانُ مَا سَعَى * يَومَ تَجِدُ كُلُّ نَفسٍ مَا عَمِلَت مِن خَيرٍ مُحضَراً وَ مَا عَمِلَت مِن سُوء». | ||
و مراد از | |||
ولى بعضى گفته اند: مراد از اين دو | و مراد از «نَفس»، جنس انسان هاست؛ پس عموميت را افاده مى كند. و مراد از «آنچه مقدّم و مؤخّر داشته»، اعمالى است كه خودش كرده، و سنت هايى است كه براى بعد از مرگش باب كرده. حال چه سنّت خوب و چه سنّت زشت، كه بعد از مُردنش، هر كس به آن سنّت ها عمل كند، ثواب و عقاب را به حساب او نيز مى نويسند. همچنان كه فرمود: «وَ نَكتُبُ مَا قَدَّمُوا وَ آثَارُهُم». | ||
بعضى ديگر در معناى | |||
و | ولى بعضى گفته اند: مراد از اين دو جمله، اعمالى كه در اوّل عمر كرده و اعمالى كه در آخر عمر انجام داده مى باشد؛ در نتيجه عبارت «مَا قَدَّمت وَ أخَّرت» مى خواهد بفهماند به همه اعمال خود آگاه مى شود و چنان نيست كه اعمال دوران كودكى و جوانى را فراموش كند. | ||
مفاد استفهام توبيخى «''' | |||
بعضى ديگر در معناى «تقديم و تأخير»، وجوهى ديگر گفته اند كه قابل اعتناء نيست، هر كس بخواهد مى تواند به تفاسير مطوّل مراجعه كند. | |||
اين آيه | |||
و ما، در تفسير آيه «لِيَمِيزَ اللّه الخَبِيثَ مِنَ الطيِّب» كلامى داشتيم كه مراجعه به آن براى اين جا، بى فايده نيست. | |||
== مفاد استفهام توبيخى «يَا أيُّهَا الإنسانُ مَا غَرَّكَ بِرَبّكَ الكَرِيم» == | |||
«'''يَا أَيُّهَا الإنسانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ ... رَكَّبَك'''»: | |||
اين آيه شريفه، انسان را مورد عتاب قرار داده، سرزنش مى كند. و منظور از اين «انسان»، افرادى هستند كه منكر روز جزايند، چون دنبال اين آيات فرموده: «كَلّا بَل تُكَذّبُونَ بِيَومِ الدّين». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۶۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۶۸ </center> | ||
و معلوم است كه | و معلوم است كه «تكذيب يوم الدين»، كفر، و مستلزم انكار تشريع دين است ، و اين انكار هم مستلزم انكار ربوبيت خداى تعالى است ، و اگر چنين شخصى را انسان خواند، براى اين بود كه حجت و يا شبيه حجتى باشد براى اينكه بفهماند نعمت هايى كه در آيات بعد مى شمارد تماميش براى تك تك انسانها نيست ، بلكه مجموع آنها ثابت است براى تمام انسانها. | ||
در اين آيه مى بينيم كه غرور را معلق به دو صفت «'''ربوبيت '''» و «'''كرم '''» خداى تعالى كرده ، و اين بدان منظور بوده كه بفهماند علت عتاب و توبيخ چه بود، و حاصلش اين است كه تمرد مربوب و سرگرمى و فرو رفتن سراپايش در معصيت ربى كه مدبر امر او است ، و نعمت هاى ظاهرى و باطنيش سراپاى وجود او را فرا گرفته ، كفرانى است كه هيچ فطرت سليمى در زشتى آن شك ندارد، و بدون دغدغه مرتكبش را مستحق عقاب مى داند، مخصوصا در موردى كه رب منعم ، كريم هم باشد، يعنى اگر نعمتى مى دهد و عطايى مى كند هيچ قسم سودى را براى خود منظور ندارد، و علاوه بر اين در احسانى كه مى كند بديها و نادانيها و نافرمانيهاى مربوب را در نظر نمى گيرد، و از همه اغماض مى كند، كه كفران چنين ربى باز هم زشت تر و توجه عتاب و مذمت شديدتر و روشن تر است . | در اين آيه مى بينيم كه غرور را معلق به دو صفت «'''ربوبيت '''» و «'''كرم '''» خداى تعالى كرده ، و اين بدان منظور بوده كه بفهماند علت عتاب و توبيخ چه بود، و حاصلش اين است كه تمرد مربوب و سرگرمى و فرو رفتن سراپايش در معصيت ربى كه مدبر امر او است ، و نعمت هاى ظاهرى و باطنيش سراپاى وجود او را فرا گرفته ، كفرانى است كه هيچ فطرت سليمى در زشتى آن شك ندارد، و بدون دغدغه مرتكبش را مستحق عقاب مى داند، مخصوصا در موردى كه رب منعم ، كريم هم باشد، يعنى اگر نعمتى مى دهد و عطايى مى كند هيچ قسم سودى را براى خود منظور ندارد، و علاوه بر اين در احسانى كه مى كند بديها و نادانيها و نافرمانيهاى مربوب را در نظر نمى گيرد، و از همه اغماض مى كند، كه كفران چنين ربى باز هم زشت تر و توجه عتاب و مذمت شديدتر و روشن تر است . | ||
پس اينكه فرمود: «'''يا ايها الانسان ما غرك بربك الكريم '''» استفهامى است توبيخى كه انسان را به صورت سؤ ال در برابر كفرانى مخصوص يعنى بدون عذر و بهانه مذمت مى كند، و آن كفران مخصوص ، كفران نعمت هاى ربى است كريم . | پس اينكه فرمود: «'''يا ايها الانسان ما غرك بربك الكريم '''» استفهامى است توبيخى كه انسان را به صورت سؤ ال در برابر كفرانى مخصوص يعنى بدون عذر و بهانه مذمت مى كند، و آن كفران مخصوص ، كفران نعمت هاى ربى است كريم . | ||
| خط ۱۶۶: | خط ۱۷۳: | ||
چگونه ممكن است خواسته باشد به دهان بنده اش بگذارد كه در پاسخ من بگو:«'''خدايا كرم تو مرا مغرور كرد'''»، با اينكه سياق آيه سياق تهديد است ، به طورى كه در آخر بدينجا كشيده مى شود كه «'''و ان الفجار لفى جحيم يصلونها يوم الدين و ما هم عنها بغائبين '''». | چگونه ممكن است خواسته باشد به دهان بنده اش بگذارد كه در پاسخ من بگو:«'''خدايا كرم تو مرا مغرور كرد'''»، با اينكه سياق آيه سياق تهديد است ، به طورى كه در آخر بدينجا كشيده مى شود كه «'''و ان الفجار لفى جحيم يصلونها يوم الدين و ما هم عنها بغائبين '''». | ||
<span id='link246'><span> | <span id='link246'><span> | ||
==برقرارى عدالت بين اعضاء و قواى انسان يكى از موارد تدبير الهى == | ==برقرارى عدالت بين اعضاء و قواى انسان يكى از موارد تدبير الهى == | ||
«'''الذى خلقك فسويك فعدلك '''» - اين جمله ربوبيت توام با كرم خدا را بيان مى كند و مى فرمايد: يكى از موارد تدبير او اين است كه : انسان را با همه اجزاى وجودش خلق كرد، و سپس به تسويه اش پرداخته ، هر عضو او را در جاى مناسبش كه حكمت اقتضاى آن را دارد قرار داد، و سپس به عدل بندى او پرداخته ، بعضى از اعضا و قوايش را با بعضى ديگر معادل قرار داد، و بين آنها توازن و تعادل برقرار كرد، كه مى بينيم هيچ عضوى از اعضاى او از معادلش قوى تر و سنگين تر نيست ، در نتيجه اگر يكى از اعضايش نتوانست كار او را انجام دهد عضوى ديگر برايش قرار داده تا آن كار را انجام دهد، مثلا خوردن كه با لقمه انجام مى شود كار دهان است ، و چون دهان خودش نمى تواند لقمه را پاره و خرد كند اين كار را با دندانهايى مختلف انجام مى دهد، و چون نيازمند است لقمه را زير دندانها بدهد، و از اين سو به آن سو ببرد، خداى تعالى اين كار را به عهده زبان گذاشت ، و چون دهان در گرفتن لقمه احتياج به آلتى داشت كه لقمه را گرفته در آن قرار دهد، اين كار را به عهده دست ها نهاد، دست هم احتياج به كف و كف دست هم احتياج به انگشتان - با آن منافع مختلفش - داشت ، و انگشتان هم احتياج به بند داشت و از سوى ديگر دست هم بخاطر اينكه همه جا دراز نمى شود، احتياج داشت كه از جايى به جايى ديگر منتقل شود، و لذا خدا براى آدمى پا قرار داد، و روى همين حساب معادله را در اعمال ساير اعضاء و قوا كه هزاران هزار و بلكه از حد شمار بيرون است برقرار ساخت ، و همه اينها مظاهرى از تدبير خداى تعالى است ، | «'''الذى خلقك فسويك فعدلك '''» - اين جمله ربوبيت توام با كرم خدا را بيان مى كند و مى فرمايد: يكى از موارد تدبير او اين است كه : انسان را با همه اجزاى وجودش خلق كرد، و سپس به تسويه اش پرداخته ، هر عضو او را در جاى مناسبش كه حكمت اقتضاى آن را دارد قرار داد، و سپس به عدل بندى او پرداخته ، بعضى از اعضا و قوايش را با بعضى ديگر معادل قرار داد، و بين آنها توازن و تعادل برقرار كرد، كه مى بينيم هيچ عضوى از اعضاى او از معادلش قوى تر و سنگين تر نيست ، در نتيجه اگر يكى از اعضايش نتوانست كار او را انجام دهد عضوى ديگر برايش قرار داده تا آن كار را انجام دهد، مثلا خوردن كه با لقمه انجام مى شود كار دهان است ، و چون دهان خودش نمى تواند لقمه را پاره و خرد كند اين كار را با دندانهايى مختلف انجام مى دهد، و چون نيازمند است لقمه را زير دندانها بدهد، و از اين سو به آن سو ببرد، خداى تعالى اين كار را به عهده زبان گذاشت ، و چون دهان در گرفتن لقمه احتياج به آلتى داشت كه لقمه را گرفته در آن قرار دهد، اين كار را به عهده دست ها نهاد، دست هم احتياج به كف و كف دست هم احتياج به انگشتان - با آن منافع مختلفش - داشت ، و انگشتان هم احتياج به بند داشت و از سوى ديگر دست هم بخاطر اينكه همه جا دراز نمى شود، احتياج داشت كه از جايى به جايى ديگر منتقل شود، و لذا خدا براى آدمى پا قرار داد، و روى همين حساب معادله را در اعمال ساير اعضاء و قوا كه هزاران هزار و بلكه از حد شمار بيرون است برقرار ساخت ، و همه اينها مظاهرى از تدبير خداى تعالى است ، | ||
ویرایش