تُولِج

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

ولوج به معنى دخول است. «وَلَجَ الشَّىْ‏ءُ فى غَيْرِهِ: دَخَلَ» راغب دخول را جاى تنگ گفته است ظاهرا آن فقط دخول سوزن در چيزى نيست كه با فشار و جابازكردن باشد زيرا در نهج البلاغه نامه 24 آمده:«لِيُولِجَهُ بِهِ الْجَنَّتةَ» و نيز آمده «وَبَحْرٌ عَميقٌ فَلاتِلِلجُوهُ» حكمت 287. اولى دخول معمولى و دومى بطور جاباز كردن است. [اعراف:40]. داخل بهشت نمى‏شوند تا ريسمان ضخيم وارد سوراخ سوزن شود [سباء:2]. مى‏داند آنچه را كه - از تخم، آب، انسان، اشعه و غيره - داخل زمين مى‏شود و آنچه از زمين خارج مى‏گردد. * [آل عمران:27]. شب را به روز و روز را به شب داخل مى‏كنى. گفته‏اند مراد كوتاه و بلند شدن شبها و روزهاست. مثلا در بهار كه روزها بلند مى‏شود قسمتى از روز وارد شب مى‏شود. به نظرنگارنده مراد داخل شدن شب به جاى روز و روز به جاى شب است. چنانكه مى‏دانيم: شب و روز پيوسته در اطراف زمين مى گردند - البته در اثر حركت زمين - و هر يك آن ديگرى را تعقيب مى‏كند پس مرتبا روز جاى شب و شب جاى روز را مى‏گيرد. مثل «وَاخْتِلافُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ» والله العالم. * [توبه:16]. وَليج و وَليجَة به معنى داخل شونده است. مراد از آن كسى است كه از خود انسان نيست ولى آن را محرم اسرار خويش قرار داده است گويند: «فُلانٌ وَليجَةٌ فِى الْقَوْمِ» و اين در صورتى است كه از قوم نيست بلكه لاحق شده است يعنى: جز خدا و رسول و مومنان محرم اسرار و مشاورى نگرفتند. قرآن با صداى بلند مى‏گويد: غير مسلمانان نبايد محرم اسرار و مستشار مسلمانان باشد و در آيه ديگر آمده: [آل عمران:118]. يكى از بدبختيهاى جامعه مسلمين آن است كه زعماى آنها هر يك آلت دست يكى از دول مقتدر و نامسلمان روى زمين شده و تمام كارها را به رأى وصلاحديد و مشورت آنان انجام مى‏دهند.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...