نتایج جستجو

پایان یابد; و هر زمانى که مى گذرد، زمان دیگرى جانشین آن مى شود. (بر وزن عنق) دهر. زمان. (مجمع) جمع آن احقاف است [كهف:60] آرام نگيرم تا به مجمع دو دريا برسم

عليه و آله و سلم فرمود: خدا فرموده: ابن آدم آنگاه كه دهر را سبّ مى‏كند نگويد زيانكار باد دهر زيرا دهر منم، شب و روز را مى‏فرستم و چون بخواهم نگاه مى‏دارم

آیات شامل این کلمه «مَدْحُور» از مادّه «دَحْر» (بر وزن دهر)، به معناى بیرون راندن توأم با ذلت و خوارى است. دحر (۴ بار) طرد. راندن به قهر «دحره دحراً و

تکرار در قرآن: ۴(بار) لیست کلمات مشتق شده در حال بارگیری... «دَحْر» (بر وزن دهر)، به معناى بیرون راندن توأم با ذلت و خوارى است. طرد. راندن به قهر «دحره دحراً

(۰) Tabber requires Javascript to function. آيات ۱ - ۲۲ سوره دهر اشاره به مضامين سورۀ دهر مراد از اين كه انسان شئ قابل ذكرى نبوده فرق بين هدايت تكوينى

شامل این کلمه گفته شده «سَلْسَبیل» و «تَسْنِیم» که به ترتیب در آیه هاى 18 «دهر»، و 27 «مطففین» آمده، دو چشمه اند: یکى از این دو چشمه، چشمه «شراب طهور» و

آیات شامل این کلمه دهر (۲ بار) مِن الْإِنْسَان إِنّا خَلَقْنَا شَيْئا يَکُن لَم الدّهْر نُطْفَة أَمْشَاج حِين نَبْتَلِيه فَجَعَلْنَاه عَلَى أَتَى در حال

(۱) Tabber requires Javascript to function. آيات ۱ - ۲۲ سوره دهر اشاره به مضامين سورۀ دهر مراد از اين كه انسان شئ قابل ذكرى نبوده فرق بين هدايت تكوينى

نيبت دهيم مثلا بگوئيم خالق شرور اهريمن است و نسبت خلقت و اهلاك را به ماده و دهر بدهيم كه مى‏گفتند [جاثية:24]. و يا علم و قدرت و اراده و ساير صفات خدا را مثل

سَمَرَ سَميرٌ» به خدا به ظلم نزديك نمى‏شوم ماداميكه دنيا باقى است. سمير را دهر معنى كرده‏اند. أَ تَهْجُرُون بِه فَلَم مُسْتَکْبِرِين تَنْکِصُون يَدّبّرُوا

است. Tabber requires Javascript to function. آيات ۱ - ۲۲ سوره دهر اشاره به مضامين سورۀ دهر مراد از اين كه انسان شئ قابل ذكرى نبوده فرق بين هدايت تكوينى

باشد؟ Tabber requires Javascript to function. آيات ۱ - ۲۲ سوره دهر اشاره به مضامين سورۀ دهر مراد از اين كه انسان شئ قابل ذكرى نبوده فرق بين هدايت تكوينى

(۲) Tabber requires Javascript to function. آيات ۱ - ۲۲ سوره دهر اشاره به مضامين سورۀ دهر مراد از اين كه انسان شئ قابل ذكرى نبوده فرق بين هدايت تكوينى

است. Tabber requires Javascript to function. آيات ۱ - ۲۲ سوره دهر اشاره به مضامين سورۀ دهر مراد از اين كه انسان شئ قابل ذكرى نبوده فرق بين هدايت تكوينى

درشت و شاداب و گوناگون على هذا بقول ايشان و او عاطفه نيست، و «وأب» بر وزن دهر صفت «فاكهة» است. و آنگاه احتمال خويش را نزديك به يقين دانسته است. روح سخن

بهشت‌ لذت‌ دارد لكن‌ ‌اينکه‌ شَراباً طَهُوراً ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ سوره مباركه دهر ميفرمايد إِن‌َّ الأَبرارَ يَشرَبُون‌َ مِن‌ كَأس‌ٍ كان‌َ مِزاجُها‌-‌ كافُوراً

باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها

حَرِيرٌ حج‌ آيه 23، فاطر، آيه 30 وَ جَزاهُم‌ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً دهر، آيه 12. ‌اينکه‌ ‌است‌ لباس‌ اهل‌ جنت‌. اما لباس‌ اهل‌ نار ميفرمايد: سَرابِيلُهُم‌

بهشت‌ لذت‌ دارد لكن‌ ‌اينکه‌ شَراباً طَهُوراً ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ سوره مباركه دهر ميفرمايد إِن‌َّ الأَبرارَ يَشرَبُون‌َ مِن‌ كَأس‌ٍ كان‌َ مِزاجُها‌-‌ كافُوراً

باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها

باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها

زندگی را بعد از مردن و خاک شدن نفی می‌کردند. «پایان سوره قیامت» ج5، ص351 سوره دهر (انسان) [76] اشاره این سوره در «مدینه» نازل شده و 31 آیه دارد محتوای سوره:]

باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها

‌به‌ ملائكه‌: إِذ قال‌َ رَبُّك‌َ لِلمَلائِكَةِ ‌که‌ انساني‌ خلق‌ كنم‌ اعجوبه دهر ‌که‌ داراي‌ تمام‌ قواي‌ ملكي‌ و حيواني‌ و جني‌ ‌باشد‌ ‌که‌: آدمي‌ زاده‌ طرفه‌

بهشت‌ لذت‌ دارد لكن‌ ‌اينکه‌ شَراباً طَهُوراً ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ سوره مباركه دهر ميفرمايد إِن‌َّ الأَبرارَ يَشرَبُون‌َ مِن‌ كَأس‌ٍ كان‌َ مِزاجُها‌-‌ كافُوراً

باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها

باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها

باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها

شب كه در اول سوره آمده است اشاره داشته باشد، همان گونه كه در آيه 29 سوره دهر، پس از دستور به سجده و تسبيح طولانى شبانه مى‌فرمايد: «إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ

امشاج‌ گويند ‌که‌ مي‌فرمايد: (إِنّا خَلَقنَا الإِنسان‌َ مِن‌ نُطفَةٍ أَمشاج‌ٍ) دهر ‌آيه‌ 2 و رحم‌ ‌را‌ ‌خدا‌ مقر نطفه‌ قرار داد و تمام‌ وسائل‌ رشد و نيرو ‌را‌

آيات‌ شريفه‌ ‌است‌ مثل‌: «يَوماً عَبُوساً قَمطَرِيراً» دهر آيه 10 «يَوماً كان‌َ شَرُّه‌ُ مُستَطِيراً، دهر آيه 7: «يَوم‌َ تَرجُف‌ُ الأَرض‌ُ وَ الجِبال‌ُ وَ كانَت‌ِ

شب كه در اول سوره آمده است اشاره داشته باشد، همان گونه كه در آيه 29 سوره دهر، پس از دستور به سجده و تسبيح طولانى شبانه مى‌فرمايد: «إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ

باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها

باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها

باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها

باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها

شب كه در اول سوره آمده است اشاره داشته باشد، همان گونه كه در آيه 29 سوره دهر، پس از دستور به سجده و تسبيح طولانى شبانه مى‌فرمايد: «إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ

باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها

باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها

باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها

باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها

باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها

باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها

مذهب‌ بالا زده‌ زيرا طبيعي‌ منكر وجود اللّه‌ ‌است‌ تمام‌ ‌را‌ مستند بطبيعت‌ و دهر ميداند و لكن‌ فرعون‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌خدا‌ ميداند و منكر وجود حضرت‌ ‌او‌ ‌است‌

‌کان‌ و ‌ما ‌لم‌ يشاء ‌لم‌ يكن‌» وَ ما تَشاؤُن‌َ إِلّا أَن‌ يَشاءَ اللّه‌ُ (دهر آيه 30) ‌پس‌ بايد كليه‌ امور ‌را‌ واگذار كرد باو. وَ كَفي‌ بِاللّه‌ِ وَكِيلًا

دهريه كه قضاياى واقعه امم سابقه را از صيحه و باد و زلزله و غيره را نسبت به دهر و طبيعت دهند و منكر خالق هستند. زيرا جلد 14 - صفحه 350 فرستادن طيور به هيئت

ذريه‌ ‌او‌ ‌است‌ ‌که‌ خلقت‌ انسان‌ ‌باشد‌ ‌که‌ اشرف‌ مخلوقات‌ ‌است‌ و اعجوبه دهر، بعضي‌ گفتند: مراد آدم‌ و انبياء و اوصياء ‌آنها‌ ‌که‌ تمام‌ ‌از‌ نسل‌ آدم‌

باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها

وَ يُطعِمُون‌َ الطَّعام‌َ عَلي‌ حُبِّه‌ِ مِسكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً دهر ‌آيه‌ 8. و مراد ‌از‌ مسكين‌ مطلق‌ فقرا هستند ‌که‌ گفتند: الفقير و المسكين‌

فرموده‌، و چگونه‌ خودش‌ كسي‌ ‌را‌ ‌که‌ مدتي‌ معصيت‌ كرده‌ (و ‌لو‌ يك‌ عمر و يك‌ دهر ‌باشد‌) ‌در‌ عذاب‌ مخلّد ميدارد! (جواب‌) عذاب‌ مترتب‌ ‌بر‌ ملكات‌ رذيله‌ و

انشاء نمايد بنيه و قواى بشريه را، كه هميشه مزاج شريفش در حد اعتدال است و ابدا دهر را در او تصرف و مدخليتى نيست. ثالثا: وقتى مزاج، حد اعتدال را دارا شد، يعنى

حق. 5- صراط آل محمد «1» تفسير برهان، جلد اوّل، صفحه 50، حديث 23. «2» سوره دهر، آيه 3. «3» سوره انبياء، آيه 73. «4» سوره انعام، آيه 90. تفسير اثنا عشرى،

قدرت سبحانى است نه اصنام و كواكب، و نه به دوران فلك و نه به طبيعت و نه به دهر و نه كسى ديگر. و چنين ذاتى قابل ستايش و پرستش خواهد بود؛ و آيات عظام دال بر

بدست او آمده و مكرّر شمرده آنرا يا مهيّا و آماده نموده است براى نزول حوادث دهر بر خودش يا آن مال و قمّى ره نقل فرموده كه آماده نموده و كنار گذارده آنرا اين

‌علي‌ نبينا و آله‌ و اللعن‌ ‌علي‌ اعدائنا و مبغضينا و معاندينا ابد الآبدين‌ و دهر الداهرين‌ و انا العبد المذنب‌ المقصر السيد ‌عبد‌ الحسين‌ المدعو بالطيب‌. جلد

راضي‌ و متوجه‌ انجام‌ تكليف‌ ‌است‌ ولي‌ ‌غير‌ مؤمن‌ تمام‌ اينها ‌را‌ پيش‌ آمد دهر و روزگار ميداند و ميگويد سيب‌ ‌که‌ بالا ميرود هزار چرخ‌ ميخورد و بغفلت‌ ميگذراند

ميشويم‌ ‌که‌ اعمال‌ و اقوال‌ و افعال‌ فاني‌ و معدوم‌ ميگردد بلكه‌ ‌در‌ وعاء دهر موجود ‌است‌ ‌الي‌ الابد و ‌در‌ روز قيامت‌ ‌که‌ يَوم‌َ تُبلَي‌ السَّرائِرُ

‌از‌ دنيا رفته‌ و كثيري‌ بدنيا نيامده‌ توهم‌ فاسديست‌ زيرا تمام‌ ‌در‌ ظرف‌ دهر موجود و خطابات‌ قرآني‌ اغلب‌ ‌اينکه‌ نحوه‌ ‌است‌. قَد أَنزَلنا بعضي‌ گفتند

أجمعين‌، و اللّعن‌ ‌علي‌ اعدائهم‌ ‌من‌ الاولين‌ و الاخرين‌ أبدا الآبدين‌، و دهر الدّاهرين‌، ‌عليهم‌ لعنة اللّه‌ و ملائكته‌ و ‌النّاس‌ أجمعين‌. أخبار بسياري‌

گمان مى‏كنيد كه دهر است، اگر دهر است كه مردم را مى برد، چرا آنها را بر نمى‏گرداند؟ اگر آنها را بر مى‏گرداند چرا نمى برد؟ (يعنى چون دهر شعور و حكمت ندارد

تذكرى است براى صاحبان بصيرت؛ و به تأمّل هر آينه دريابند كه از اعاجيب و غرائب دهر باشد، با ضعف لشگر اسلام از جهت عدد و قواى ظاهريه و كثرت كفار و قوّت آنان،

95- محمد «صلى اللَّه عليه و آله» 96- رعد. 97- رحمن. 98- هَلْ اَتى. (انسان-دهر) 99- طلاق. 100- لَمْ يَكُن. 101- حشر. 102- نصر. 103- نور. 104- حج. 105- منافقون

بر آنكه بمستحب مؤكدى عمل نموده و وارد شده است كه معادل است ثوابش با روزه دهر و كينه و خشم و غش و تيرگى دل را ميبرد از امراض هم مصون خواهد بود و بهتر آنستكه

رابراى او مى‏نويسد، پس اگر تا روز نهم را هم روزه بدارد، خداى عزّ و جلّ روزه دهر- يعنى تمام عمر- را براى او مى‏نويسد.

پنجشنبه‏اى در آخر ماه بازگشت، و آن حضرت صلّى اللَّه عليه و آله مى‏فرمود: اين، روزه دهر- يعنى روزه همگى دوران زندگى- است. و پدرم عليه السّلام مى‏فرمود: هيچ كس نزد

بدارد همچنانكه درباره جدش ابراهيم همين رفتار را نموده ، تا صلحاى بشر تا آخر دهر در عفت نفس و پاكدامنى و استوارى در لغزشگاهها به وى اقتداء كنند. پس بايد گفت

اين بدان جهت بود كه هر چند سراينده داستان خداى سبحان است كه محيط به سراپاى دهر و به همه حوادث واقع در كل جهان است و به همين جهت همه بگومگوهاى نوح (عليه السلام

تغییراتی است که گاهی در اسم منسوب می‌دهند، همان گونه که در نسبت به (أَمْسِ) و (دَهْر) می‌گویند: إِمْسِیّ و دُهْرِیّ. مفعول دوم فعل (إِتَّخَذْتُمُوهُ) است. Tabber

تبارك و تعالى هميشه يگانه و تنها بود، سپس محمد و على و فاطمه را آفريد و هزار دهر درنگ كردند، سپس همه چيز را آفريد و آنان را گواه آفرينش همه چيز ساخت و فرمانبرى

او را منغّص مى دارد، و نعمتى مقرون با جرعه هاى اندوه و رنج، علاوه بر مصائب دهر كه حوادث ناگوارى كه چون شرنگى كشنده، كام جانش را تلخ مى كند. «أَيحْسب أَن

اى كه همان مقربين خودشان از آن مينوشند). كه اگر ميان اين آيات و آيات سوره دهر كه گذشت تطبيق به عمل آيد، آنوقت حقيقت وصف مؤ منين و مال كارشان - اگر در آن

جنبه عمومى و همگانى دارد و هيچ قيد و شرطى در آن نيست ، چنانكه در آيه ۳ سوره دهر آمده انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا: «ما راه را به انسان نشان داديم

يعنى امساك در سخن گفتن- حرام است. ۷- و روزه نذر معصيت حرام است. ۸- و روزه دهر- يعنى همگى ايّام عمر حرام است. و امّا روزه‏اى كه صاحبش در باره آن از اختيار

معدوم‏شدنى است ولى ذات خدا كه مثل و نظيرى ندارد نه بحسى درك شود و نه زمان و دهر و ساعت بر او توارد كند. على بن ابراهيم، از پدرش، از عباس بن عمرو فُقَيمى،

مكى است به عكس سوره هاى جزء قبل كه مدنى بود، ولى چنانكه خواهيم گفت : سوره دهر (يا سوره انسان ) از اين قاعده مستثنى است و در مدينه نازل شده است . سوره «ملك

اجلشان. ۸ - مراد از اين حروف، اين است كه اشاره كند به اين كه امت اسلام تا آخر دهر باقى مى ماند و منقرض نمى شود. حساب جمل هم، كه نوعى محاسبه است، بر اين معنا

معناست. پس وجهى براى تفسير زير نيست كه بعضى كرده و گفته اند: «شب قدر، در تمام دهر فقط يك شب بود و آن شبى بود كه قرآن، در آن نازل گرديد، ترجمه تفسير الميزان

دستور به «رعايت اعتدال در انفاق » مى دهد اين سؤ ال پيش مى آيد كه در سوره «دهر» و آيات ديگر قرآن و همچنين روايات ستايش و مدح ايثارگران را مى خوانيم كه حتى

لِلْيَمَانِيِّ رَأَيْتَهُ قَبْلَ هَذَا قَطُّ قَالَ لاَ وَ اَللَّهِ وَ إِنِّي لَمُنْذُ دَهْرٍ حَرِيصٌ عَلَى رُؤْيَتِهِ حَتَّى كَانَ اَلسَّاعَةَ أَتَانِي شَابٌّ لَسْتُ

در عين حال واحد است . و هم چنين كسانى كه مى گويند: آفريدگار و مبدء عالم ، دهر و يا طبيعت است و منكر شده اند وجود معبودى را كه مافوق طبيعت باشد. اينان نيز

كرد. و اين خود ظهور دارد در اين كه خواسته است همه پيروانش را - كه تا آخر دهر بيايند - پسر خوانده خود كند، و همه آن هايى را كه نافرمانی اش كنند، بيگانه

اصنام ، و فرخاراتشان ، در مرز خراسان و هند باقى مانده . اينها معتقدند: باينكه دهر قديم است ، و هر كس بميرد روحش بكالبد شخصى ديگر منتقل ميشود، و نيز معتقدند

اصطلاحا به آن ها، «عصران» گفته مى شود. بعضى ديگر گفته اند: منظور از «عصر»، دهر است، كه در آن عجایبى وجود دارد، كه بر قدرت ربوبى دلالت دارد. و بعضى ديگر،

موردى يافت نميشد چون مورد اين اسماء حسناى خدا، گنه كارانند، و خدا را در ايام دهر نسيم هاى رحمتى است ، كه از آن بهره مند نميشوند، مگر گنه كارانى كه متعرض آن

دسته را مذمّت كرده ايم، به خاطر فلان رذيلت است. و پُر واضح است كه تا آخر دهر، هر كسى داراى آن فضيلت باشد، مشمول حكم آن آيه است، و هر كسى داراى اين رذيلت

منظورى ديگر از اين كار دارند، و آن اينست كه آن فرزند، وى را در گرفتاريهاى دهر يارى كند و ذخيره براى روز فقر و فاقه و پيرى و كورى او باشد، ترجمه تفسير الميزان