نتایج جستجو

الْمُرأَةُ يعنى حيض زن به تأخير افتاد. بيع نسيه را از آن نسيئه گويند كه ثمن بتأخير انداخته مى‏شود. [توبه:37]. در اقرب الموارد گفته: نسى‏ء اسم است به معنى تأخير

است بحساب شما يعنى هزار سال شما مانند يكروز است پيش او پس اگر وعده عذاب او بتأخير افتد شما اماره بر عدم نزول آن قرار ندهيد و چون او ميداند كسى نميتواند از

است بحساب شما يعنى هزار سال شما مانند يكروز است پيش او پس اگر وعده عذاب او بتأخير افتد شما اماره بر عدم نزول آن قرار ندهيد و چون او ميداند كسى نميتواند از

حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از

حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از

حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از

حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از

حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از

حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از

حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از

حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از

حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از

است بحساب شما يعنى هزار سال شما مانند يكروز است پيش او پس اگر وعده عذاب او بتأخير افتد شما اماره بر عدم نزول آن قرار ندهيد و چون او ميداند كسى نميتواند از

حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از

حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از

حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از

حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از

حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از

حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از

يكى از مكايد و حيل شيطان تسويف در توبه است، به اين معنى كه توبه بنده را بتأخير اندازد و وسوسه مى‌كند كه چون فرصت باقى است، به فلان گناه اقدام نما و بعد

است بحساب شما يعنى هزار سال شما مانند يكروز است پيش او پس اگر وعده عذاب او بتأخير افتد شما اماره بر عدم نزول آن قرار ندهيد و چون او ميداند كسى نميتواند از

حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از

است بحساب شما يعنى هزار سال شما مانند يكروز است پيش او پس اگر وعده عذاب او بتأخير افتد شما اماره بر عدم نزول آن قرار ندهيد و چون او ميداند كسى نميتواند از

حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از

حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از

بسيارى از مردم منكر ميشوند و آنحضرت همه را گردن ميزند و اگر نبود فرمان الهى بتأخير عذاب و رفع آن از اين امّت ماداميكه پيغمبر خاتم در ميان ايشان است حكم ميفرمود

حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از

سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ‌: و اگر نبود كلمه‌اى كه پيشى گرفته از جانب پروردگار تو بتأخير عذاب آنها تا قيامت به جهت حكمت و مصلحت، لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ‌: هر آينه حكم

از رحمت خداوند دور است) كسى كه نماز مغرب را بقصد برخوردارى از فضيلت بيشتر بتأخير اندازد (يعنى فكر كند وقت فضيلتش موقعيست كه ستاره‏ها كاملا روشن شده باشند)،

صلّى اللَّه عليه و آله چون روزه‏اى بر ذمّه مى‏داشتند،آن را تا ماه شعبان بتأخير مى‏افكندند، زيرا خوش نمى‏داشتند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله را از

سؤال كردم پس گفت: تعجيل آن نزد من خوشايندتر است، و در صورتى هم كه آن را بتأخير افكنى باكى به آن نيست.

كَرِهَ‏ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ بَيْعَ اَلْعَصِيرِ بِتَأْخِيرٍ

سَأَلْتُ‏ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ عَنْ رَجُلٍ بِعْتُهُ طَعَاماً بِتَأْخِيرٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَلَمَّا جَاءَ اَلْأَجَلُ أَخَذْتُهُ بِدَرَاهِمِي فَقَالَ

است كه گفت: باكى نيست كه زيارت بيت را تا «يوم النفر» (يعنى روز كوچ كردن) بتأخير افكنى.

را بصبح آورد، پس امام گفت: باكى نيست، من، بسا اتفاق افتاده است كه آن را بتأخير افكنده‏ام تا آنكه ايام تشريق برود، ولى در اين حال بايد بزنان و بعطر نزديك

عليه السّلام روايت كرده است كه گفت: اگر زيارت بيت را تا سپرى شدن ايام تشريق بتأخير افكنى، باكى بر تو نيست، الا اينكه تو با زنان و با عطر نزديك نميشوى.

اِحْمِلْهُ وَ جِئْنِي بِهِ قَالَ فَحَمَلَهُ إِلَيْهِ فَاشْتَرَاهُ مِنْهُ بِتَأْخِيرِ سَنَةٍ فَقَامَ اَلرَّجُلُ فَذَهَبَ ثُمَّ أَتَاهُ آتٍ مِنْ أَهْلِ سُوقِهِ

سركشى به خويشاوندان و دلجوئى و نيكى به ايشان كه اين كار موجب افزونى در مال و بتأخير انداختن مرگ يا بعبارت ديگر موجب درازى عمر است، و صدقه دادن پنهان از چشم

شب مويه‏گران بر مصيبت مرگش گريه سر كرده‏اند!. پس طول مدّت توالى انعام، و بتأخير افتادن روز انتقام تو را از جانب خدا مغرور نسازد، زيرا اگر خدا بيم آن ميداشت

عَلِيماً حَلِيماً(۵۱) ترجمه : ۵۱ - (موعد) هر يك از همسرانت را بخواهى مى توانى بتاخير اندازى و هر كدام را بخواهى نزد خود جاى دهى ، و هر گاه بعضى از آنها را كه