نتایج جستجو

آیات شامل این کلمه مرض‌ (۲۴ بار) بيمارى. اعم از آنكه بدنى باشد يا معنوى. [شعراء:80]. [بقره:10]. مريض: بيمار. مرضى: بيماران. [نور:61]. [مزّمل:20]. وَ فِي

آیات شامل این کلمه نفس‌ (۲۹۸ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) تنفس عبارت است از گسترش و توسعه يافتن. [تكوير:18-17]. قسم به شب كه درآيد و قسم به صبح كه گسترش يابد نفس

آیات شامل این کلمه شعر (۳۸ بار) (به كسر - ش) دانستن. زيركى «شعر شعراً: علم به - شعر لكذا: فطن له» و در نزد اهل عربيّت كلامى اسن كه وزن و قافيه داشته باشد

آیات شامل این کلمه فى‌ (۱۷۰۱ بار) حرف جّر است اهل لغت براى آن ده معنى ذكر كرده‏اند از جمله: 1- ظرفّيت حقيقى مثل [روم:2]. 2- ظرفّيت اعتبارى نحو [نصر:2]

آیات شامل این کلمه انن‌ (۱۸۳۵ بار) (بكسر الف) بر چهار وجه باشد: 1- حرف شرط كه دو (شرط و جزاء) را جزم دهد، مثل «اِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْلَهُمْ». 2- مخفف

آیات شامل این کلمه و (۹۵۹۴ بار)

آیات شامل این کلمه على‌ (۱۴۴۵ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) وَ اللّه مِن مَا لا إِن إِلاّ مَن فِي لَو هُو قَال عَلَى قُل أَسْأَلُکُم أَن قَالُوا أَ أَو أَجْر أُنْزِل

آیات شامل این کلمه من‌ (۴۰۹۷ بار) (به فتح ميم) به چند معنى آيد: 1- شرطيه كه به دو فعل جزم مى‏دهد مثل [نساء:123]. 2- استفهام. نحو [يس:52]. كى ما را از قبرهايمان

آیات شامل این کلمه قول‌ (۱۷۲۲ بار) وَ الّذِين اللّه لا لَه مَا مِن فِي يَوْم أَ إِذ مَن کُن إِذَا إِن يَا عَلَى فَيَکُون قَال فَإِنّمَا أَن کَفَرُوا آمَنُوا

آیات شامل این کلمه ل‌ (۳۸۴۲ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) وَ مِن اللّه مَا لا الّذِين فِي عَذَاب لَهُم إِن أُولٰئِک فِيهَا هُم أَن إِلاّ قِيل أَم أَلِيم قَال إِذَا

آیات شامل این کلمه الذين‌ (۱۰۸۰ بار) ال وَ اللّه مِن آمَنُوا لا إِن کَفَرُوا فِي مَا هُم الّذِين أَيّهَا يَا عَلَى لَهُم أُولٰئِک إِلاّ أَن إِذَا إِلَى

آیات شامل این کلمه جرى‌ (۶۴ بار) روان شدن. جريان [بقره:25] حقّا براى آنهاست بهشت هائيكه نهرها زير آنها جارى و روان است . در قرآن كريم اين كلمه فقط در جريان

آیات شامل این کلمه عذب‌ (۳۷۳ بار) عقوبت. شكنجه. طبرسى آن را استمرار الم، زمخشرى كلّ الم فادح، راغب ايجاع شديد، جوهرى عقوبت، اقرب هر آنچه بر انسان دشوار

آیات شامل این کلمه تعبیر به «نَاس» گر چه ظاهراً عموم مردم را شامل مى شود و دلیل بر آن است که همگى در غفلت اند ولى بدون شک، هر گاه که سخن از توده مردم گفته

آیات شامل این کلمه کون‌ (۱۳۹۰ بار) وَ مَا مِن بِمَا الّذِين اللّه يَعْمَلُون إِن لا فِي لَو إِنّهُم أَ إِلاّ بِه کَانُوا لَهُم قَبْل مِنْهُم عَنْهُم بِآيَاتِنَا

به فرقه ساكت هم شامل باشد. ايراد الميزان به ابن عباس نيز وارد است وانگهى به نظر ما «اَلَّذينَ ظَلَمُوا» فقط فرقه ساكت است و يا لا اق شامل آنها نيز مى‏باشد

آیات شامل این کلمه عظم‌ (۱۲۸ بار) وَ عَذَاب يَوْم اللّه مِن إِن لَهُم الّذِين فِي أَجْر لا مَا الْآخِرَة إِذ رَبّکُم لَو النّاس إِنّه هٰذَا قَال قُل أَخَاف

آیات شامل این کلمه الم‌ (۷۵ بار) وَ عَذَاب لَهُم مِن الّذِين اللّه إِن لا فِي مَا بِعَذَاب کَفَرُوا أُولٰئِک إِلاّ أَن آمَنُوا مِنْهُم بِمَا ذٰلِک يَوْم

مى‏تراشد و يا آن را مى‏كوبد و قاموس و اقرب گويد: علت اين تسميه آن است مه اب آن را سحل كرده يعنى تراشيده يا كوبيده است و قياس اين بود كه مسحول گفته شود يا معنى

گرانى يا فراوانى متاع يا براى امرى كه حصول و يا زوال آن محّل انتظار است. [توبه:52]. بگو آيا براى ما جز يكى از دو نيكى انتظار مى‏كشيد؟ [بقره:228]. زنان طلاق

آیات شامل این کلمه «مَغارات» از مادّه «غَوْر» جمع «مَغارَه» به معناى «غار» است. غور (۴ بار) فرو رفتن. «غارَ الْماءُ غَوْراً: دَخَلَ فِى‏الْاَرْضِ وَ سَفَلَ

آیات شامل این کلمه نفى‌ (۱ بار) [مائده:33]. مراد از نفى در آيه نفى بلد و تبعيد است و آن يكى از مجازات‏هاى محارب (سارق مسلح) است كه در «حرب» بررسى شده است

آیات شامل این کلمه صرط (۴۵ بار) راه [فاتحه:6-7]. صحاح و قاموس و اقرب آن را طريق گفته. طبرسى فرموده:راه آشكار وسيع. راغب گويد: راه راست. الميزان فرمايد:

ذكر معناى اصلى آن مى‏گويد: هر كه با ديگرى در قبيله يا در دين يا در صنعت يا در معامله يا در مودّت و يا در غير اينها شريك باشد باو، اخ گفته مى‏شود در قرآن

آیات شامل این کلمه «قَوْل» گر چه معناى وسیعى دارد، ولى در این گونه موارد، به معناى فرمان عذاب است. قول‌ (۱۷۲۲ بار) قَوْل و قيل به معنى مطلق سخن گفتن و

آیات شامل این کلمه عجب‌ (۲۷ بار) شگفت. آن حالتى است كه از بزرگ شمردن يا انكار چيزى بر شخصى عارض مى‏شود. راغب گفته حالتى است كه از جهل بعلت شى‏ء عارض مى‏شود

آیات شامل این کلمه قول‌ (۱۷۲۲ بار) قَوْل و قيل به معنى مطلق سخن گفتن و سخن است در اقرب الموارد گفته: قول به معنى كلام يا هر لفظى است كه زبان آن را افشاء

آیات شامل این کلمه حسس‌ (۶ بار) حاسّه همان نيروى درك است كه جمع آن حوّاس ميايد . و احساس به معنى ادراك با حاسّه است اعمّ از آنكه با ديدن باشد يا شنيدن

آیات شامل این کلمه دفع‌ (۱۰ بار) ف‌ (۲۹۹۹ بار) دادن. كنار كردن. حمايت نمودن. دفع چون با «الى» متعدى شود به معنى دادن است مثل [نساء:6] و چون با «عن» متعدى

آیات شامل این کلمه خلع‌ (۱ بار) ف‌ (۲۹۹۹ بار) بركندن. [طه:12] منم پروردگار تو پا پوش خود را بر كن كه تو در وادى پاك طوى هستى. به عقيده الميزان وادى سينا

آیات شامل این کلمه حيز (۱ بار) جمع كردن. ضمّ كردن. حيزّ: مكان (اقرب) [انفال:16] متحيّز به معنى موضع گيرنده است و اصل آن چنانكه در اقرب و غيره گفته از حوز

آیات شامل این کلمه يا (۳۶۱ بار) حرف ندا است براى بعيد، حقيقتا بعيد باشد يا حكما، به قولى مشترك است ميان قريب و بعيد (از اقرب الموارد) [احزاب:13]. اى اهل

ميان قيام و تقيه مخير است. يا قيام و مبارزه مى‏كند تا موفق شود و يا در آن راه شهيد گردد مثل حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه و يا تقيه كرده و خود را به كشته

آیات شامل این کلمه خوف‌ (۱۲۴ بار) ترس. راغب مى‏گويد: خوف توّقع مكروهى است از روى علامت مظنون يا معلوم چنان كه رجاء و طمع توقّع محبوبى است از روى آن دو

آیات شامل این کلمه «ثُلاثَ» به معناى «سه تا سه تا» است. ثلث‌ (۳۲ بار) از اسماء عدد است (سه) [مرسلات:30] ثلاثه مؤنّث ثلاث است مثل [بقره:196] ثلاثون يعنى

آیات شامل این کلمه «خابَ» از مادّه «خیبة» (بر وزن غیبة) به معناى از دست رفتن مطلوب است که با کلمه نومیدى در فارسى تقریباً مساوى است. خيب‌ (۵ بار) نا اميدى

آیات شامل این کلمه «مُزْن» (بر وزن حزن) آن گونه که «راغب» در «مفردات» مى گوید: به معناى «ابرهاى روشن» است، و بعضى آن را به «ابرهاى باران زا» تفسیر کرده

آیات شامل این کلمه ل‌ (۳۸۴۲ بار) نحن‌ (۸۶ بار) [يوسف:3]. «نَحْنَ» دلالت بر متكلم مع الغير دارد. راغب گويد: بعضى از علماء گفته‏اند كه خداوند كلماتى امثال

آیات شامل این کلمه «مُقْتَرِنِین» از مادّه «إِقتران» به معناى «متتابعین» یا «متعاضدین» آمده، و بعضى گفته اند اقتران در اینجا به معناى تقارن است. قرن‌ (۳۳

آیات شامل این کلمه طمس‌ (۵ بار) ف‌ (۲۹۹۹ بار) طمس و طموس به معنى كهنه شدن و محو شدن و نيز محو و هلاك كردن است متعدى و لازم هر دو آمده است (صحاح، قاموس،

آیات شامل این کلمه يا (۳۶۱ بار) مَا لِم اللّه أَحَل النّبِي أَيّهَا يَا لَک تَبْتَغِي مَرْضَاة أَزْوَاجِک وَ در حال بارگیری...

آیات شامل این کلمه الف‌ (۲۲ بار) اَلِف، يا ساكن است كه به آن لَيِّنه گويند و يا متحرّك است كه به آن همزه گويند. راغب در مفردات گويد: بطور كلّى الف‏هائى

آیات شامل این کلمه ثلث‌ (۳۲ بار) از اسماء عدد است (سه) [مرسلات:30] ثلاثه مؤنّث ثلاث است مثل [بقره:196] ثلاثون يعنى سى، نحو [احقاف:15] ثلث (به ضم اول و

آیات شامل این کلمه خلل‌ (۱۳ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) (بر وزن فرس) گشادگى ميان دو چيز. جمع آن خلال است (مفردات - مجمع) [نور:43] مى‏بينى باران را كه از ميان ابرها

آیات شامل این کلمه «شِرْب» از مادّه «شُرْب» به معناى سهم و نوبت آب است. شرب‌ (۳۹ بار) (بر وزن قفل) نوشيدن. راغب گويد: آن نوشيدن هر مايع است آب باشد يا غير

آیات شامل این کلمه هضم‌ (۲ بار) هضم به معنى شكستن و نقص و غيره آمده است در نهج البلاغه خطبه 200 آمده: «وَسَتُنَبِئُّكَ ابْنَتُكَ بِتَظافُرِ اُمَّتِّكَ

آیات شامل این کلمه ثبت‌ (۱۸ بار) استقرار. [نحل:94] تا مبادا قدمى بعد از استقرارش بلغزد. اثبات و تثبيت هر دو به معنى ثابت و مستقر كردن است [هود:120] از

آیات شامل این کلمه عيش‌ (۸ بار) زندگى [حاقة:21]. [قارعة:7]. او در يك زندگى پسنديده‏اى است. راغب گفته: عيش زندگى مخصوص به حيوان است (اعم از انسان و حيوان)

آیات شامل این کلمه عيش‌ (۸ بار) زندگى [حاقة:21]. [قارعة:7]. او در يك زندگى پسنديده‏اى است. راغب گفته: عيش زندگى مخصوص به حيوان است (اعم از انسان و حيوان)

آیات شامل این کلمه «ضِغْث» (بر وزن حرص) به معناى دسته اى از چوبهاى نازک ساقه گندم و جو و یا رشته هاى خوشه خرما و یا دسته گل و مانند آن است. ضغث‌ (۳ بار)

آیات شامل این کلمه خلط (۶ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) آميختن. راغب مى‏گويد: خلط آن است كه ميان اجزاء دو چيز يا بيشتر را جمع كنند اعّم از آنكه هر دو مايع باشند

آیات شامل این کلمه حمم‌ (۲۱ بار) حميم. آب داغ. در مجمع گويد: «اَلْحَميمُ الْماءُ الْحارِّ» راغب گويد: «اَلْحَميمُ: اَلْماءُ الشَّديدُ الْحَرارَةِ» [انعام:70]

آیات شامل این کلمه صغر (۱۳ بار) (بر وزن فرس و عنب) كوچكى. مقابل كبر. وآن در مقايسه چيزى با چيز ديگر گفته مى‏شود خواه به اعتبار زمان باشد مثل كوچكى سنّ

آیات شامل این کلمه برد (۵ بار) خنك. [انبیاء:69] گفتيم اى آتش بر ابراهيم خنك و سالم باش. در لغت آمده: «اَلبَردُ: نقيض الحرّ و البرودة نقبضُ الحرارة». بارِد:

آیات شامل این کلمه ذکر (۲۹۲ بار) (بر وزن فرس) نر. مقابل ماده [آل عمران:36]. پسر مثل دختر نيست (راجع به نذر زن عمران) [حجرات:13]، [ليل:3]. موضوع نر و مادگى

آیات شامل این کلمه رکد (۱ بار) ايستادن. [شورى:33]. رواكد جمع راكد يا راكده است در «بحر». گذشت كه ظاهراً مراد از رواكد نهرهاى دريائى است به آنجا رجوع شود

آیات شامل این کلمه مل‌ء (۴۰ بار) (به فتح ميم) پركدن. خواه پركردن با آب باشد يا غيرآن. [جن:8]. ما آسمان را تفحص كرديم و يافتيم كه با نگهبانها و شهابها پر

آیات شامل این کلمه جهر (۱۶ بار) آشكار شدن و آشكار كردن اعمّ از آنكه به وسيله ديدن باشد يا شنيدن مثل [نحل:75] كه بوسيله ديدن است و مثل [رعد:10] كه به وسيله

آیات شامل این کلمه طلب‌ (۴ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) خواستن. كرفتن راغب آن را جستجو از وجود شى‏ء گفته است [كهف:41]. يا آبش در زمين فرو رود ديگر ابداً به طلب.

آیات شامل این کلمه عيب‌ (۱ بار) ها (۱۳۹۹ بار) نقص. آنچه از خلقت و وضع اصلى كم يا زياد است. [كهف:79]. خواستم آن را معيوب كنم. آن همان خرق و سوراخ كردن كشتى

آیات شامل این کلمه «تَحْرُثُون» از مادّه «حرث» (بر وزن درس) به معناى «کشت کردن» (افشاندن دانه و آماده ساختن آن براى نمو) است. حرث‌ (۱۴ بار) كاشتن و كشت

آیات شامل این کلمه «تَزْرَعُونَه» از مادّه «زراعت» و به معناى «رویانیدن» است. زرع‌ (۱۴ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) روياندن. كاشتن. و نيز مصدر به معنى مفعول باشد

آیات شامل این کلمه طرف‌ (۱۱ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) (بر وزن عقل) نگاه كردن. چشم. راغب گويد آن پلك چشم. و تحريك پلك است و از آن نگاه كردن تعبير مى‏كند كه لازم

آیات شامل این کلمه بقى‌ (۲۱ بار) ماندن. [رحمن:27] مى‏ماند وجه پروردگار تو كه صاحب عظمت و اكرام است. [نحل:96] آنچه نزد خداست باقى است. «بقيّه» باقى مانده

آیات شامل این کلمه سبل‌ (۱۸۱ بار) راه. اعم از آنكه راه هدايت باشد نثل [بقره:108]. و يا راه معمولى مثل [بقره:177]. و يا راه ضلالت‏ سبيل مذكّر و مؤنّث هر

آیات شامل این کلمه سبل‌ (۱۸۱ بار) راه. اعم از آنكه راه هدايت باشد نثل [بقره:108]. و يا راه معمولى مثل [بقره:177]. و يا راه ضلالت‏ سبيل مذكّر و مؤنّث هر

آیات شامل این کلمه «تَیَمُّم» در اصل به معناى قصد چیزى کردن است، در اینجا نیز به همان معنا آمده است، و «تَیَمُّم» معروف را از این جهت «تیمُّم» گفته اند

كند... آن سه قسم است يا مى‏گويد: من اينكار نكرده‏ام. و يا مى‏گويد: بدين جهت كرده‏ام و مى‏خواهد با ذكر علت خويش را تبرئه كند، و يا مى‏گويد: من كرده‏ام ولى

آیات شامل این کلمه مل‌ء (۴۰ بار) (به فتح ميم) پركدن. خواه پركردن با آب باشد يا غيرآن. [جن:8]. ما آسمان را تفحص كرديم و يافتيم كه با نگهبانها و شهابها پر

آیات شامل این کلمه «یَسْتَنْبِطُونَهُ» در اصل، از مادّه «نَبَط» (بر وزن فقط) و به معناى نخستین آبى است که از چاه مى کشند و از اعماق زمین استخراج مى گردد،

آیات شامل این کلمه صلح‌ (۱۸۰ بار) مسالمت. سازش. راغب آن را از بين بردن نفرت ميان مردم، معنى كرده است [نساء:128]. سازش بهتر است در اقرب گويد: آن اسم است

آیات شامل این کلمه سعى‌ (۳۰ بار) تند رفتن. كوشش. راغب گويد: سعى مشى سريع است كه به حد دويدن نيست و به طور استعاره به جديّت در كار اطلاق مى‏شود خير باشد

آیات شامل این کلمه «شَقِىّ» از مادّه «شقاوت» به معناى فراهم بودن اسباب گرفتارى، مجازات و بلاست و «شَقِىّ» به کسى گفته مى شود که اسباب گرفتارى، بلا و مجازات

آیات شامل این کلمه ذيع‌ (۱ بار) آشكار شدن. [نساء:83]. چون چيزى از ايمنى و يا ترس به آنها رو آورد آن را آشكار و منتشر مى‏كنند. در نهج البلاغه نامه 48 به

آیات شامل این کلمه عجب‌ (۲۷ بار) به تعجّب آوردن كه گاهى توأم با سرور باشد «اعجب الشى‏ء فلاناً: اذا عجب منه و سّر» بعقيده راغب استعمال آن در سرور بطور استعاره

آیات شامل این کلمه غلى‌ (۲ بار) و غليان: جوشيدن «غَلَى القِدْرُ غَلْياً وَ غَلَياناً» يعنى ديگ جوشيد و بالا آمد. [دخان:43-46]. درخت زقوم خوراك گناهكار

آیات شامل این کلمه «نصح» در اصل به معناى خالص ساختن است، و کلمه جامعى است که هر گونه خیرخواهى و اقدام مخلصانه را شامل مى شود، و چون مسأله جهاد مطرح است،

آیات شامل این کلمه ب‌ (۲۶۴۹ بار) جبر (۱۰ بار) اصلاح شى‏ء به نوعى از قهر. بستن ضد شكستن. راغب گويد: «اَصْلُ الْجَبْرِ اِصْلاحُ الشَّى‏ءِ بضْرىِ مِنَ الْقَهْرِ»

خواه خودش بنوشد يا ديگرى به او بنوشاند. در اقرب سقى و اسقاء را به يك معنى گرفته و هر دو شامل است به اينكه با دست آب را به دهان طرف برسانى و يا در اختيار او

خواه خودش بنوشد يا ديگرى به او بنوشاند. در اقرب سقى و اسقاء را به يك معنى گرفته و هر دو شامل است به اينكه با دست آب را به دهان طرف برسانى و يا در اختيار او

خواه خودش بنوشد يا ديگرى به او بنوشاند. در اقرب سقى و اسقاء را به يك معنى گرفته و هر دو شامل است به اينكه با دست آب را به دهان طرف برسانى و يا در اختيار او

آیات شامل این کلمه عين‌ (۶۵ بار) چشم. چشمه. مثل [مائده:45]. كه به معنى چشم است و مثل [بقره:60]. كه به معنى چشمه است با مراجعه به قرآن خواهيم ديد كه جمع

آیات شامل این کلمه ظهر (۵۹ بار) ها (۱۳۹۹ بار) (به فتح ظ) پشت. معنى اصلى كلمه بنابر قول راغب همين است و معانى ديگر به اعتبار آن مى‏باشد، بطور استعاره گفته‏اند:

آیات شامل این کلمه «سُجِّرَتْ» از مادّه «تسجیر» در اصل، به معناى بر افروختن و به هیجان آوردن آتش است. سجر (۳ بار) افروختن آتش. پركردن. راغب آن را تشديد

آیات شامل این کلمه فتح‌ (۳۸ بار) گشودن. باز كردن. خواه محسوس باشد مثل [يوسف:65]. چون متاع خويش گشودند ديدند سرمايه شان به خودشان بر گردانده شده و خواه

آیات شامل این کلمه «لَوْح» (به فتح لام) به معناى صفحه عریضى است که چیزى بر آن مى نویسند، و «لُوْح» (به ضم لام) به معناى عطش، و همچنین هوایى است که بین

آیات شامل این کلمه جحد (۱۲ بار) انكار با علم (صحاح) [نمل:14] آيات مارا از روى ظلم و سركشى انكار و تكذيب كردند ولى دلهايشان به آنها يقين داشت . اين آيه

آیات شامل این کلمه جبى‌ (۱۲ بار) ف‌ (۲۹۹۹ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) جمع كردن است به طور اختيار و برگزيدن (مفردات،مجمع البيان) [قلم:50] پس پروردگارش او را برگزيد

آیات شامل این کلمه فشل‌ (۴ بار) (بروزن فرس) ضعف. ترس. راغب آن را ضعف توأم با ترس گفته. طبرسى ذيل آيه 122 و 152 آل عمران آن را جبن و ذيل آيه 43 انفال ضعف

آیات شامل این کلمه سبب‌ (۱۱ بار) دشنام: در صحاح آمده «السبّ: الشتم» راغب و اقرب آن را دشنام دردناك و سخت گفته‏اند [انعام:108]. مراد از «الَّذينَ» معبودها

آیات شامل این کلمه رعى‌ (۱۰ بار) ها (۱۳۹۹ بار) مراعات. محافظت [حديد:27]. راغب مى‏گويد: اصل رعى حفظ حيوان است بواسطه غذا و يا دفع دشمن از آن. طبرسى فرموده:

آیات شامل این کلمه ف‌ (۲۹۹۹ بار) فشل‌ (۴ بار) (بروزن فرس) ضعف. ترس. راغب آن را ضعف توأم با ترس گفته. طبرسى ذيل آيه 122 و 152 آل عمران آن را جبن و ذيل آيه

آیات شامل این کلمه «یَجْمَحُونَ» از مادّه «جِماح» به معناى حرکت شتابانه و شدیدى است که هیچ چیز نتواند از آن جلوگیرى کند، همانند حرکت اسب هاى سرکش و چموش،

آیات شامل این کلمه کسب‌ (۶۷ بار) كاريكه براى جلب نفع يا دفع ضرر است (مجمع) كسب مال و علم، طلبيدن آن دو است، كسب اثم متحمل شدن به گناه و انجام دادن آن است

آیات شامل این کلمه ودد (۲۹ بار) ودّ (به فتح و ضم و كسر اول) وداد، مَوَدَة همه به معنى دوست داشتن است [مريم:96]. تقدير آن «وُدّاً فى قُلُوبِ النَّاس» و

آیات شامل این کلمه فسد (۵۰ بار) تباهى. در لغت آن را ضد صلاح گفته‏اند. راغب خروج شى‏ء از اعتدال معنى مى‏كند خواه كم باشد يا بيشتر. [قصص:83]. در زمين برترى

آیات شامل این کلمه مکر (۴۳ بار) تدبير. اعم از آنكه در كار بد باشد و يا در كار خوب. در مفردات و اقرب الموارد مى‏گويد: مكر آن است كه شخص را به حيله‏اى از

آیات شامل این کلمه عول‌ (۱ بار) جور و ميل از حق. «عالَ الرَّجُلُ يَعُولُ عَوْلاً و عَيالَة اِىْ مالَ وَجارَ» عول فرائض از آن است كه چون سهام زياد باشد

آیات شامل این کلمه عبث‌ (۲ بار) بى غرض. آن بر وزن فلس به معنى خلط است «عبث الشى‏ء خلطه به» و بر وزن فرس به معنى بازى، شوخى و ارتكاب كار غير معلوم الفايده

نمى‏بينيد. [اسراء:92]. قبيل در آيه به معنى كفيل يا آشكار است يعنى يا خدا و فرشتگان را روبرو آورى و ببينيم يا آنها را كفيل آورى كه نبوت تو را ضمانت كنند. [حجرات:13]