نتایج جستجو

خداوند بر همه چیز حاضر و ناظر است; ولى پس از باور به ربوبیت او و سایر صفاتش، خود و دیگران را در محضر خدا مى یابد و او را در همه شؤونات حاضر مى بیند. ۸ - احساس

یک در نوبت خود باید حاضر شوند! |و به آنان خبر ده كه آب، ميانشان [و ميان ناقه‌] تقسيم شده است، هر كدام در نوبت خود [بر سر آب‌] حاضر شود و به آنان خبر ده

[شیطان ها] نزد من حاضر شوند. و به تو پناه مى‌آورم، اى پروردگار من، اگر نزد من حاضر آيند. و پناه بر تو پروردگارا از اینکه آنان نزد من حاضر شوند و به تو پناه

مُحضَراً ‌يعني‌ تمام‌ اعمال‌ خير ‌را‌ حاضر ميكنند و نمايش‌ ميدهند. وَ ما عَمِلَت‌ مِن‌ سُوءٍ همچنين‌ تمام‌ اعمال‌ سوء ‌را‌ حاضر ميكنند و صاحبش‌ واجد ‌آن‌ ميشود

آیین شما سفارش کرد] هنگامی که یعقوب را مرگ در رسید [کنار بستر او] حاضر بودید؟ [یقیناً حاضر نبودید] آن گاه که به پسران خود گفت: پس از من چه چیزی را می پرستید؟

صحبت نكنيد و براى شنيدن سخن من ساكت باشيد. [احقاف:29]. جن چون به شنيدن قرآن حاضر شدند گفتند: ساكت باشيد و چون قرآن تمام شد براى انذار پيش قوم خويش برگشتند

بتان را سپاهى‌اند حاضر كرده شده، يعنى شيطان ايشان را نزد بتان حاضر ساخته براى عبادت آنها. يا روز قيامت بت پرستان را با بتان در آتش جهنم حاضر خواهند كرد، زيرا

رسيد حاضر بوديد؟ * [نساء:128] سازش كردن خوب است. جانها بر بخل نازل شده هستند يعنى بخل از غرائز نفسانى است و بخل حاضر شده هستند يعنى هر نفس در آن حاضر است

عَمِلُوا حاضِراً: و بيابند آنچه بجا آورده‌اند حاضر نزد خود، يعنى نوشته در آن نامه، يا بيابند جزاى عمل خود را حاضر در نزد خود. وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً:

يا و حال آنكه ما راستگويانيم چون تنها در قتل كسان او حاضر نبوديم بلكه در قتل او و كسانش با هم حاضر بوديم و قمى ره فرموده مراد آنستكه ما اينكار را ميكنيم

کشند، سپس خیره نگاه مى کنند، و بعد با سرعت به سوى او مى روند،و در دادگاه الهى حاضر مى شوند. هطع‌ (۳ بار) هطع به معنى شتاب و خيره شدن آمده، اهطاع نيز به معنى

قادر قاهر حاضر شوند. [در] روزی که زمین به غیر این زمین، و آسمان ها [به غیر این آسمان ها] تبدیل شود، و [همه] در پیشگاه خدای یگانه قهّار حاضر شوند. آن روز

کلمه لمم‌ (۴ بار) ها (۱۳۹۹ بار) هلم‌ (۲ بار) اسم فعل است به معنى بياوريد و حاضر كنيد و نيز به معنى بياييد، لازم و متعدى بكار رود، مفرد وجمع و تذكير و تأنيث

‌به‌ درستي‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ محكمه عدل‌ الهي‌ ‌هر‌ آينه‌ حاضر ميكنند. و ‌آنها‌ حاضر ميشوند فرداي‌ قيامت‌ ‌در‌ صحراي‌ محشر حضور پروردگار و ‌به‌ عقوبات‌

۲(بار) لیست کلمات مشتق شده در حال بارگیری... اسم فعل است به معنى بياوريد و حاضر كنيد و نيز به معنى بياييد، لازم و متعدى بكار رود، مفرد وجمع و تذكير و تأنيث

آن دو دستخوش ترحم گرديد. و بايد كه به هنگام شكنجه كردنشان گروهى از مؤمنان حاضر باشند. زن و مرد زناکار [بکر] را به هر یک از آنان یکصد تازیانه بزنید، و اگر

اصل به معنى وقت حاضر است و قاموس آنرا جزء وقت يعنى جزءى از اجزاء شب و روز و نيز وقت حاضر گفته است در اين صورت سؤال چنين است: وقت حاضر و جارى كى توقف خواهد

آماده كردن [يوسف:31]. براى آنها پشتى آماده كرد. [كهف:29]. عتيد: آماده. حاضر. ايضاً حاضر شده به معنى فاعل و مفعول هر دو آمده است [ق:18]. كلمه‏اى تلفّظ نكند

آگاهشان كن كه آب ميان مردم و ناقة مقسوم است هر حصّه حاضر شده است يعنى صاحبش از مردم يا ناقه در آن حاضر مى‏شود. شراب: نوشيدنى. [ص:51]. [نحل:10]. مشرب: مصدر

اظهار را جلد 4 صفحه 152 نمود فرمود من ميخواهم زودتر از اين حاضر شود پس آصف بن برخيا عرض كرد من حاضر ميكنم آنرا پيش از آنكه بر گردد بسوى تو چشمت و ظاهرا مقصود

و آنانكه حاضر نشوند به مجالس اهل باطله و دروغ، يا گواهى ندهند به امر باطل و ناروا، يعنى اقامه شهادت دروغ نكنند، و يا به مجلس شرك و معاصى حاضر نگردند. در

است كه مردم را براى آن گرد مى‌آورند، و آن [روز] روزى است كه [جملگى در آن‌] حاضر مى‌شوند. همانا در این هلاک بدکاران آیت و عبرتی است بر آن کس که از عذاب روز

اظهار را جلد 4 صفحه 152 نمود فرمود من ميخواهم زودتر از اين حاضر شود پس آصف بن برخيا عرض كرد من حاضر ميكنم آنرا پيش از آنكه بر گردد بسوى تو چشمت و ظاهرا مقصود

خواهيم داد تا برايشان آشكار شود كه او حق است. آيا اينكه پروردگار تو در همه جا حاضر است كافى نيست؟ زودا که آیات خود را در بیرون و درونشان به ایشان بنمایانیم،

عرضه داشت و اصرار کرد آن را پذیرا شوند، ولی آنها ابا کردند حاضر به قبول شهادت شدند. اما حاضر به صرف نظر کردن از آیین خود نبودند. «ذو نواس» دستور داد خندق

هنگامی که برای پیغمبران تعیین وقت می‌گردد (تا برای ادای شهادت بر ملّت خود، حاضر شوند). و آن‌گاه که پیامبران برایشان وقت مقرر گردد. و گاهی که فرستادگان وقت

آنها شک کردید، آنها را بعد از نماز نگاه می‌دارید تا سوگند یاد کنند که: «ما حاضر نیستیم حق را به چیزی بفروشیم، هر چند در مورد خویشاوندان ما باشد! و شهادت

آسوده خاطر مى‌طلبند. در آن بهشت پر نعمت از هر نوع میوه‌ای بخواهند بر آنان حاضر و (از هر درد و رنج و زحمت) ایمن و آسوده‌اند. در آنجا هر گونه میوه ای را که

function. آن کس که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبی پرانابه در محضر او حاضر شود! |آن كه در نهان از خداى بخشاينده ترسيد و با قلبى مطيع و رام پيش آمد آنكه

براى ايشان رزق معيّن معلومى است كه بايد بدون زحمت هر وقت بخواهند نزد آنها حاضر شود و آن ميوه‌هاى گوناگون بهشتى است كه واجد هر صفت مطلوب و فاقد هر عيبى از

[نمل:32]. قطع امر تصميم در باره آن يعنى من به كارى تصميم نمى‏گيرم تا شما حاضر باشيد. وَ السّارِقَة أَيْدِيَهُمَا جَزَاء السّارِق بِمَا مُقِيم کَسَبَا عَذَاب

آرزو می‌کردید؛ سپس آن را با چشم خود دیدید، در حالی که به آن نگاه می‌کردید (و حاضر نبودید به آن تن دردهید! چقدر میان گفتار و کردار شما فاصله است؟!) و همانا

براى ايشان رزق معيّن معلومى است كه بايد بدون زحمت هر وقت بخواهند نزد آنها حاضر شود و آن ميوه‌هاى گوناگون بهشتى است كه واجد هر صفت مطلوب و فاقد هر عيبى از

انفاق، به سراغ قسمتهای ناپاک نروید در حالی که خود شما، (به هنگام پذیرش اموال،) حاضر نیستید آنها را بپذیرید؛ مگر از روی اغماض و کراهت! و بدانید خداوند، بی‌نیاز

[نمل:32]. قطع امر تصميم در باره آن يعنى من به كارى تصميم نمى‏گيرم تا شما حاضر باشيد. وَ اللّه مَا لا أَمَر مِيثَاقِه بَعْد مِن بِه أَن وَادِيا إِلاّ يُوصَل

Tabber requires Javascript to function. بزحمت جرعه جرعه آن را سرمی‌کشد؛ و هرگز حاضر نیست به میل خود آن را بیاشامد؛ و مرگ از هرجا به سراغ او می‌آید؛ ولی با این

موعدِ روزى معلوم گردآورى شدند. آن گاه ساحران را بر حسب وعده به روز معیّن حاضر ساختند. پس همه جادوگران را در وعده گاه روزی معین گرد آوردند، جادوگران را

ما پيروز باشيم آيا ما را هيچ مزدى خواهد بود؟ هنگامی که جادوگران (نزد فرعون حاضر) آمدند و به فرعون گفتند: آیا ما پاداش بزرگ و قابل ملاحظه‌ای خواهیم داشت اگر

ترجمه Tabber requires Javascript to function. تا زمانی که (در قیامت) نزد ما حاضر شود می‌گوید: ای کاش میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود؛ چه بد همنشینی بودی

«عليه السلام»بودند... نام آن شهر اكنون معان است. نگارنده گويد: معان در حال حاضر يكى از استانهاى مملكت اردن، واقع در جنوب شرقى خليج عقبه و مركز ان شهر معان

کرده‌اند، ولی خداوند آنها را شمارش کرده است (و به حساب آنان گرفته است). خدا حاضر و ناظر بر هر چیزی است. روزی که خدا همه‌ی آنان را (از گورهاشان) برمی‌انگیزد

مقاربت كرد بار خفيفى برداشت و حمل را ادامه داد. * [فرقان:72]. آنانكه در باطل حاضر نشوند و چون بلغوى گذشتند محترمانه و بی‏آنكه آلوده بشوند مى‏گذرند. مُسْتَمِر:

براى تأكيد است شايد مراد تأكيد دورى است. نحو [اسراء:97]. گاهى با آن بشيى حاضر اشاره مى‏شود و مراد از آن نشان دادن علّو رتبه آن شئى است مثل [بقره:1] مراد

در زمين مى‏ماند اطلاق مى‏شود. مراد از طبع و مهر زدن به قلب آن است كه شخص حاضر به قبول حق نشود و زير بار آن نرود هر چند به آن يقين داشته باشد مثل [نمل:14]

مقاربت كرد بار خفيفى برداشت و حمل را ادامه داد. * [فرقان:72]. آنانكه در باطل حاضر نشوند و چون بلغوى گذشتند محترمانه و بی‏آنكه آلوده بشوند مى‏گذرند. مُسْتَمِر:

گذاردم او را در زمين. گفت: بخوان خدا را تا او را حاضر سازد. پس خواندم خدا را ناگهان مثال تو با من حاضر شد و تمام ملائكه صف در صف ايستادند. از جبرئيل پرسيدم:

ساحر ماهرى را نزد تو بياورند.» تا ساحران ماهر زبر دست را (برای دفاع او) نزدت حاضر آورند. تا هر جادوگر کاردان بسیار دانایی را نزد تو آورند. تا هر جادوگر دانايى

موسى به آنان گفت: «آنچه را شما مى‌اندازيد بيندازيد.» (چون ساحران به معارضه حاضر شدند) موسی به آنها گفت: اینک شما بساط سحر خود هر چه می‌خواهید به کار اندازید

شاهد ‌يعني‌ حاضر مقابل‌ غائب‌ و فرق‌ ‌بين‌ حاضر و شاهد عموم‌ و خصوص‌ مطلق‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ شاهدي‌ حاضر ‌هم‌ هست‌ و ‌لا‌ عكس‌ زيرا ممكن‌ ‌است‌ حاضر ‌باشد‌ و

نخواهند. جاودانه در آنجا می‌مانند و تقاضای نقل مکان از آنجا را نمی‌نمایند (و حاضر نیستند آن را با چیزی عوض کنند). جاودانه در آن خواهند بود (و) از آنجا درخواست

ديدار خواهند كرد؛ و به سوى او باز خواهند گشت. آنان که می‌دانند به پیشگاه خدا حاضر خواهند شد و بازگشتشان به سوی او خواهد بود. [دارندگان قلب فروتن] کسانی هستند

براى ايشان رزق معيّن معلومى است كه بايد بدون زحمت هر وقت بخواهند نزد آنها حاضر شود و آن ميوه‌هاى گوناگون بهشتى است كه واجد هر صفت مطلوب و فاقد هر عيبى از

براى ايشان رزق معيّن معلومى است كه بايد بدون زحمت هر وقت بخواهند نزد آنها حاضر شود و آن ميوه‌هاى گوناگون بهشتى است كه واجد هر صفت مطلوب و فاقد هر عيبى از

نه عاطفه بايد ناموس جامعه در امان باشد و نيز عدهّاى به هنگام تازيانه زدن حاضر باشند تا عبرت گيرند. چهار شاهد كه درباره اثبات زنا گفتيم درباره آنكه به زنى

مقاربت كرد بار خفيفى برداشت و حمل را ادامه داد. * [فرقان:72]. آنانكه در باطل حاضر نشوند و چون بلغوى گذشتند محترمانه و بی‏آنكه آلوده بشوند مى‏گذرند. مُسْتَمِر:

به خوبی آگاه است، و آنها جز اندک زمانی (آن هم برای نفاق و ریا کاری) به جنگ حاضر نمی‌شوند. یقیناً خدا بازدارندگان را از میان شما [که مجاهدان را با وسوسه و

است و علامت كفر آنها آنستكه در نماز جماعت با ميل و رغبت حاضر نمى‌شوند بلكه با كراهت و كسالت حاضر ميشوند بطورى كه معلوم ميشود جلد 2 صفحه 591 اجبارى است و

براى ايشان رزق معيّن معلومى است كه بايد بدون زحمت هر وقت بخواهند نزد آنها حاضر شود و آن ميوه‌هاى گوناگون بهشتى است كه واجد هر صفت مطلوب و فاقد هر عيبى از

براى ايشان رزق معيّن معلومى است كه بايد بدون زحمت هر وقت بخواهند نزد آنها حاضر شود و آن ميوه‌هاى گوناگون بهشتى است كه واجد هر صفت مطلوب و فاقد هر عيبى از

هدایت می باشد، و مایه جدایی [حق از باطل] است. پس کسی که در این ماه [در وطنش] حاضر باشد باید آن را روزه بدارد، و آنکه بیمار یا در سفر است، تعدادی از روزهای

متقیان در آن داخل شوند در حالی که هر چه بخواهند و میل کنند در آنجا بر ایشان حاضر است. باری این است اجر و جزایی که خدا به اهل تقوا عطا خواهد کرد. [سرای پرهیزکاران]

بيشتر در اشراف قوم بكار رفته است در ملحقات صحيفه سجاديّه هست: «سُبْحانَكَ حاضِرُ كُلِ مَلَأٍ» شايد. به مطلق جماعت از آن ملاء گفته شده كه محلّى از زمين و

در زمين مى‏ماند اطلاق مى‏شود. مراد از طبع و مهر زدن به قلب آن است كه شخص حاضر به قبول حق نشود و زير بار آن نرود هر چند به آن يقين داشته باشد مثل [نمل:14]

بيشتر در اشراف قوم بكار رفته است در ملحقات صحيفه سجاديّه هست: «سُبْحانَكَ حاضِرُ كُلِ مَلَأٍ» شايد. به مطلق جماعت از آن ملاء گفته شده كه محلّى از زمين و

بياورند. یا آنها گواهانی (بر دعوی خود) دارند؟ اگر راست می‌گویند آن گواهان را حاضر کنند. یا شریکانی [در ربوبیت خدا] دارند [که از آنان نزد خدا شفاعت کنند که

بزرگان فرموده مراد آن است كه: خدا بعضى را در روزى بربعضى برترى داده و برتران حاضر نيستند روزى خود را به ديگران بدهند تا همه با هم مساوى باشند و آنها مساوى

بِر از معنى فضاى خالى است گويند: «بَرَزَ: حصل فى برازٍ» يعنى در فضاى خالى حاضر شد. قاموس نيز چنين گفته است . على هذا اين كلمه با آشكار شدن مى‏سازد. مبارزه

از وسوسه‏هاى شيطان به تو پناه مى‏برم و به تو پناه مى‏برم از اينكه كنار كن حاضر شوند و اغوايم كنند. بِک أَعُوذ وَ رَب الشّيَاطِين مِن أَن قُل يَحْضُرُون

نمودند، از مادر خود قبر پدر را پرسيده به سر قبر آمده و به عمليات خود روح پدر را حاضر، گفتند: فرعون ما را طلبيده به جهت دو نفر كه بى سلاح و لشكر، كار را بر او

براى ايشان رزق معيّن معلومى است كه بايد بدون زحمت هر وقت بخواهند نزد آنها حاضر شود و آن ميوه‌هاى گوناگون بهشتى است كه واجد هر صفت مطلوب و فاقد هر عيبى از

براى ايشان رزق معيّن معلومى است كه بايد بدون زحمت هر وقت بخواهند نزد آنها حاضر شود و آن ميوه‌هاى گوناگون بهشتى است كه واجد هر صفت مطلوب و فاقد هر عيبى از

ایشان و شنوای نجوای آنان بوده و) گذشته از این، فرشتگان مأمور ما در کنارشان حاضر و بر اعمالشان ناظرند و (همه‌ی کردار و گفتارشان را) می‌نویسند وثبت و ضبط می‌کنند

سابقه شروع به بيان احوالشان شد پيشخدمت‌هائى دارند كه براى انجام اوامر ايشان حاضر و در اطراف تختهاى مرصع آنان در گردشند و مستفاد از بعضى روايات آنست كه آنها

توجه كنيم: * [اعراف:57]. از لفظ «بَيْنَ يَدَيْهِ» و نظير آن در پيش بودن. حاضر بودن و نزديك بودن استفاده مى‏شود چنانكه در «بين» گفته‏ايم يعنى او كسى است

توجه كنيم: * [اعراف:57]. از لفظ «بَيْنَ يَدَيْهِ» و نظير آن در پيش بودن. حاضر بودن و نزديك بودن استفاده مى‏شود چنانكه در «بين» گفته‏ايم يعنى او كسى است

در زمين مى‏ماند اطلاق مى‏شود. مراد از طبع و مهر زدن به قلب آن است كه شخص حاضر به قبول حق نشود و زير بار آن نرود هر چند به آن يقين داشته باشد مثل [نمل:14]

در زمين مى‏ماند اطلاق مى‏شود. مراد از طبع و مهر زدن به قلب آن است كه شخص حاضر به قبول حق نشود و زير بار آن نرود هر چند به آن يقين داشته باشد مثل [نمل:14]

كنند صبركن و به آنها بگو كه آب ميان ناقه و آنها مقسوم است در هر قسمت صاحب آن حاضر مى‏شود نه ديگرى. از اين آيات بدست مى‏آيد اولا: در شهريكه حضرت صالح در آن

[نمل:32]. قطع امر تصميم در باره آن يعنى من به كارى تصميم نمى‏گيرم تا شما حاضر باشيد. وَ السّبِيل الرّجَال لَتَأْتُون تَأْتُون إِنّکُم فِي الْعَالَمِين

ندارند. بدان راضی بودند که با زنان و کودکان و عجزه در خانه بنشینند (و به جهاد حاضر نشوند)، و دلهای آنها نقش کفر و ظلمت گرفته و دیگر هیچ درک حقایق نکنند. آنان

چیز تازه‌ای نیست، و) پیغمبران پیش از تو نیز مورد تکذیب قرار گرفته‌اند. (خدا حاضر و ناظر است و سرانجام) همه‌ی کارها به سوی خدا برگردانده می‌شود (و از آنها

يا و حال آنكه ما راستگويانيم چون تنها در قتل كسان او حاضر نبوديم بلكه در قتل او و كسانش با هم حاضر بوديم و قمى ره فرموده مراد آنستكه ما اينكار را ميكنيم

سابقه شروع به بيان احوالشان شد پيشخدمت‌هائى دارند كه براى انجام اوامر ايشان حاضر و در اطراف تختهاى مرصع آنان در گردشند و مستفاد از بعضى روايات آنست كه آنها

سابقه شروع به بيان احوالشان شد پيشخدمت‌هائى دارند كه براى انجام اوامر ايشان حاضر و در اطراف تختهاى مرصع آنان در گردشند و مستفاد از بعضى روايات آنست كه آنها

ايضا [انبياء:47]. يعنى اگر عمل به وزن دانه خردل هم باشد ما آن را روز قيامت حاضر خواهيم كرد. لقمان به پسرش فرمود: [لقمان:16]. هر سه آيه صريح اند در اينكه

الْعُقوبَةِ». در اينجه چنان كه ملاحظه مى‏شود از «بين ايديهم» عمل نزديك و حاضر اراده شده ولى در آيه [بقره:65 ] ظاهراً مراد از «و ما خلفها»اعمال گذشته باشد

ما است بگذار و حاضر شدند اموال خود را بردارند و بروند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود بقدريكه شتر حمل نمايد برداريد و آنها حاضر نشدند ولى بعد

براى ايشان رزق معيّن معلومى است كه بايد بدون زحمت هر وقت بخواهند نزد آنها حاضر شود و آن ميوه‌هاى گوناگون بهشتى است كه واجد هر صفت مطلوب و فاقد هر عيبى از

بود) گفت چرا هدهد را نمى‏بينم مگر در اينجا نيست (چون دانست كه هدهد در آنجا حاضر نيست) گفت در اثر اين غيبت او را عذاب سختى خواهم كرد (بال و پرش را مى‏كنم)

از بزرگان «محضرون» را راجع به آخرت گرفته كه بت پرستان با بتان در روز قيامت حاضر مى‏شوند. به نظم آنچه ما ترجمه كرديم بهتر است يعنى مردم براى بتان سپاهى آماده‏اند

مباهله نكردند مگر آنكه هلاك شدند اگر حاضر نيستيد دست از دينتان برداريد با او خدا حافظ كنيد و برويد فردا شد آنها حاضر شدند ديدند پيغمبر آمد امام حسين را در

زيبايي‌ و خرمي‌ و جواني‌ ‌که‌ اينها حاضر بخدمت‌ هستند ‌در‌ مقابل‌ اهل‌ بهشت‌ ‌که‌ ‌هر‌ چه‌ طالب‌ باشند ‌براي‌ ‌آنها‌ حاضر كنند چه‌ ‌از‌ اطعمه‌ ‌باشد‌ و و چه‌

ما است بگذار و حاضر شدند اموال خود را بردارند و بروند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود بقدريكه شتر حمل نمايد برداريد و آنها حاضر نشدند ولى بعد

ما است بگذار و حاضر شدند اموال خود را بردارند و بروند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود بقدريكه شتر حمل نمايد برداريد و آنها حاضر نشدند ولى بعد

يا و حال آنكه ما راستگويانيم چون تنها در قتل كسان او حاضر نبوديم بلكه در قتل او و كسانش با هم حاضر بوديم و قمى ره فرموده مراد آنستكه ما اينكار را ميكنيم

سابقه شروع به بيان احوالشان شد پيشخدمت‌هائى دارند كه براى انجام اوامر ايشان حاضر و در اطراف تختهاى مرصع آنان در گردشند و مستفاد از بعضى روايات آنست كه آنها

وقتى كه جهنّم افروخته گردد و وقتى كه بهشت نزديك كرده شود بداند هر كس آنچه را حاضر نموده است. تفسير خداوند متعال در اين سوره مباركه شدائد و اوضاع بپا شدن قيامت

خوش دارند که با بازماندگان (یعنی زنان و کودکان) در خانه بنشینند (و به جهاد حاضر نشوند) و خدا بر دل آنها نقش کفر و ظلمت زده به طوری که هیچ درک نکنند. راه

براى ايشان رزق معيّن معلومى است كه بايد بدون زحمت هر وقت بخواهند نزد آنها حاضر شود و آن ميوه‌هاى گوناگون بهشتى است كه واجد هر صفت مطلوب و فاقد هر عيبى از

و احيانا ميكشند آن بيگناهانرا يا آنكه وقتى ما خلق مينموديم ملائكه را آنها حاضر بودند و ميديدند كه دختر خلقشان كرديم آگاه باش كه اين از دروغهاى واضح آنها