لقمان ١٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۳۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

ما به لقمان حکمت دادیم؛ (و به او گفتیم:) شکر خدا را بجای آور هر کس شکرگزاری کند، تنها به سود خویش شکر کرده؛ و آن کس که کفران کند، (زیانی به خدا نمی‌رساند)؛ چرا که خداوند بی‌نیاز و ستوده است.

|و البته لقمان را حكمت داديم كه: خدا را سپاس دار. و هر كه سپاس دارد، تنها به سود خود سپاس مى‌دارد، و هر كس كفران كند، البته خدا بى‌نياز ستوده است
و به راستى، لقمان را حكمت داديم كه: خدا را سپاس بگزار و هر كه سپاس بگزارد، تنها براى خود سپاس مى‌گزارد؛ و هر كس كفران كند، در حقيقت، خدا بى‌نياز ستوده است.
و ما به لقمان مقام (علم و) حکمت عطا کردیم (و فرمودیم) که (بر این نعمت بزرگ) خدا را شکر کن، و هر کس شکر حق گوید به نفع خود اوست و هر که ناسپاسی و کفران کند خدا (از شکر و سپاس خلق) بی‌نیاز و (به ذات خود) ستوده صفات است.
و به راستی ما به لقمان حکمت عطا کردیم که نسبت به خدا سپاس گزار و شاکر باش و هرکه سپاس گزارد تنها به سود خود سپاس می گزارد، و هرکه ناسپاسی کند [به خدا زیان نمی زند، زیرا] خدا بی نیاز و ستوده است.
هر آينه به لقمان حكمت داديم و گفتيم: خدا را سپاس گوى، زيرا هر كه سپاس گويد به سود خود سپاس گفته، و هر كه ناسپاسى كند خدا بى‌نياز و ستودنى است.
و به راستی به لقمان حکمت بخشیدیم، که خدای را سپاس گو، [و بدان که‌] هر کس سپاسگزاری کند، همانا به سود خویش سپاس گزارده است، و هر کس کفران ورزد، [بداند که‌] خداوند بی‌نیاز ستوده است‌
و هر آينه لقمان را حكمت- درستى انديشه و گفتار و كردار- داديم كه: خداى را سپاس دار، و هر كه خداى را سپاس گزارد آن سپاسگزارى به سود خويش كرده، و هر كه ناسپاسى كند همانا خداوند بى‌نياز و ستوده است.
ما به لقمان فرزانگی بخشیدیم (و بدو دستور دادیم) که خدا را سپاسگزاری کن و (بدان که) هر کس سپاسگزاری کند، به سود خویش سپاسگزاری می‌کند، و هر کس ناسپاسی کند (به خود زیان می‌رساند نه به خدا) چرا که خدا بی‌نیاز و ستوده است.
به‌راستی و درستی لقمان را حکمت دادیم که : «برای خدا شکر کن و هر کس شکر گزارد، تنها به سود خود شکر می‌گزارد؛ و هر کس کافر شود یا کفران کند، پس، خدا همانا بی‌نیازی ستوده است.»
و همانا دادیم به لقمان حکمت را که سپاسگزار برای خدا و آنکه سپاس گزارد جز این نیست که سپاس گزارد برای خویش و آنکه ناسپاسی ورزد همانا خدا است بی‌نیاز ستوده‌


لقمان ١١ آیه ١٢ لقمان ١٣
سوره : سوره لقمان
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لُقْمَانَ»: نام شخصی صالح و فهمیده و فاضل و آگاهی است که تاریخ زندگانی او روشن نیست. برخی او را پبغمبر پروردگار، و گروهی وی را فرزانه‌ای پرهیزگار می‌دانند. «الْحِکْمَةَ»: نبوّت. فرزانگی. حکمت اصابه در قول و عمل، و اتقان در امور است. به عبارت دیگر، حکمت مجموعه فضائلی است که دارنده آن در پرتو آن هر کاری را در جای خود انجام می‌دهد و هر سخنی را در موقع مناسب اداء می‌کند. «أَنْ»: حرف تفسیریّه است. چرا که شکرگزاری عین حکمت، و حکمت عین شکرگزاری است. «کَفَرَ»: کافر شد. کفران نعمت کرد. «حَمِیدٌ»: ستوده توسّط فرشتگان و همه ذرّات موجودات (نگا: ابراهیم / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - خداوند، عطاکننده حکمت (علم هستى شناسى و انجام دادن خیرات) به لقمان است. (و لقد ءاتینا لقمن الحکمة)

۲ - لقمان، داراى مقامى والا نزد خداوند است. (و لقد ءاتینا لقمن الحکمة)

۳ - قصه لقمان حکیم، قصه اى بس مهم است. (و لقد ءاتینا لقمن الحکمة) شروع قصه لقمان با لام قسم و حرف تأکید (قد)، حکایت از اهمیت آن مى کند.

۴ - شناختن هستى، آن گونه که هست و تشخیص کار خیر و انجام دادن آن (حکمت)، امرى بس مهم و ارزش مند است. (و لقد ءاتینا لقمن الحکمة) حکمت در لغت، به معناى «معرفت پیدا کردن به موجودات» و نیز «انجام دادن کارهاى خیر» است. (مفردات راغب)

۵ - برخوردارى فردى غیر نبى، از عطایاى ویژه الهى، امرى ممکن است. (و لقد ءاتینا لقمن الحکمة) برداشت بالا، براساس این دیدگاه مشهور است که لقمان، پیامبر نبوده است.

۶ - رهنمود الهى به لقمان، براى شکرگزارى به درگاه خداوند (و لقد ءاتینا لقمن الحکمة أن اشکر للّه)

۷ - شکرگزارى به درگاه خداوند، اصلى از اصول حکمت است. (ءاتینا لقمن الحکمة أن اشکر للّه) «أن» در «أن اشکر» تفسیرى بوده و حکمت را تفسیر کرده است.

۸ - فلسفه اعطاى حکمت به لقمان، شکرگزارى به درگاه خداوند بوده است. (و لقد ءاتینا لقمن الحکمة أن اشکر للّه) احتمال دارد که «أن»، مصدرى و به تقدیر «لام» تعلیل باشد. در این صورت، عبارت چنین مى شود: «و لقد آتینا لقمان الحکمة للشکر للّه»; ما به لقمان حکمت دادیم تا خدا را شکر کند».

۹ - خداوند، منشأ نعمت ها است و شکر وى، لازم است. (أن اشکر للّه) «شکر» در لغت، «تصور نعمت و اظهار آن» است (مفردات راغب). این که در آیه، فرمان مى دهد «که تنها براى خداوند شکر کنید!»، نشان مى دهد که او منشأ نعمت ها است.

۱۰ - شکرگزارى، به درگاه خداوند، امرى بایسته و بس مهم است. (أن اشکر للّه) تفسیر «حکمت» به «شکر» و نیز تعلیل آوردن براى فرمان شکر، به جهت تشویق مخاطب به انجام دادن آن، حاکى از اهمیت آن است.

۱۱ - شکرگزارى به درگاه خدا، داراى منافعى حتمى است که عاید خود شکرگزار مى شود. (و من یشکر فإنّما یشکر لنفسه)

۱۲ - خداوند، از شکر بندگان بى نیاز است. (و من یشکر فإنّما یشکر لنفسه و من کفر فإنّ اللّه غنىّ حمید)

۱۳ - کفران نعمت هاى الهى، هیچ تأثیرى بر خداوند ندارد. (و من کفر فإنّ اللّه غنىّ حمید)

۱۴ - خسارت کفران نعمت الهى، به خود کفران کننده بازمى گردد. (و من کفر فإنّ اللّه غنىّ) به قرینه مقابله، «و من یشکر...» جواب شرط «من کفر» حذف شده است و «إنّ اللّه...» تعلیل براى جواب مقدر است; یعنى، هرکس کفران نعمت کند ضررش به خودش برمى گردد; چون خداوند نیازى ندارد.

۱۵ - خداوند، «غنى» (بى نیاز) و «حمید» (ستوده) است. (فإنّ اللّه غنىّ حمید)

۱۶ - بازگشتِ شکرِ به درگاه خداوند، به خود انسان، برخاسته از بى نیازى خداوند است. (و من یشکر فإنّما یشکر لنفسه ... فإنّ اللّه غنىّ)

روایات و احادیث

۱۷ - «عن إبن عمر قال: سمعت رسول اللّه(ص) یقول: حقّاً أقول: لم یکن لقمان نبیّاً و لکن کان عبداً کثیر التفکر حسن الیقین أحبّ اللّه فأحبّه و مَنّ علیه بالحکمة. کان نائماً نصف النهار إذ جاءه نداء یا لقمان! هل لک أن یجعلک اللّه خلیفة فى الأرض تحکم بین الناس بالحقّ فأجاب الصوت إن خیّرنى ربّى قبلت العافیة و لم أقبل البلاء و إن عزم علىّ فسمعاً و طاعة ... فأعطى الحکمة;[۱] عبداللّه بن عمر مى گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که مى گفت: «به حق مى گویم: لقمان، پیامبر نبود، لکن بنده اى بود اهل تفکر، داراى حسن یقین. خدا را دوست داشت و خدا نیز او را دوست داشت و با آموختن حکمت، او را مورد انعام خود قرار داد. در نیمه روز ، خوابیده بود که صدایى شنید: اى لقمان! آیا دوست دارى که خداوند، تو را خلیفه خود در زمین قرار دهد تا در میان مردم، به حق قضاوت کنى؟ لقمان در جواب آن صدا گفت: اگر پروردگارم، مرا مخیّر کرده من عافیت را انتخاب مى کنم و نه گرفتارى را و اگر بر من واجب مى کند، پس سرا پا گوش و مطیع ام»... در این جا به او حکمت داده شد».

۱۸ - «عن هشام بن الحکم قال: قال لى أبوالحسن موسى بن جعفر(ع): ... یا هشام! إنّ اللّه یقول فى کتابه ... «و لقد آتینا لقمان الحکمة» قال: الفهم و العقل...;[۲] هشام بن حکم گوید: امام کاظم (علیه السلام) به من گفت: ...اى هشام! خداوند که در کتاب اش مى گوید:... «و لقد آتینا لقمان الحکمة» مى گوید: فهم و عقل به [او دادیم]...».

۱۹ - «عن رسول اللّه(ص) (انّه قال:) کان (لقمان) حبشیّاً;[۳] از رسول خدا روایت شده که گفت: لقمان، اهل حبشه بود». حبشه، همان اتیوپى فعلى است.

موضوعات مرتبط

  • اسماء و صفات: حمید ۱۵; غنى ۱۵
  • جهان شناسی: ارزش جهان شناسی ۴
  • حکمت: ارزش حکمت ۴; اصول حکمت ۷
  • خدا: افعال خدا ۱، ۹; بى نیازى خدا ۱۲، ۱۶; توصیه هاى خدا ۶; عطایاى خدا ۱، ۵
  • خود: زیان به خود ۱۴
  • خیر: ارزش تشخیص خیر ۴
  • شکر: آثار شکر ۸، ۱۱، ۱۲; اهمیت شکر ۶، ۱۰; شکر خدا ۷، ۸; شکر نعمت ۹; منافع شکر ۱۱، ۱۶
  • عطایاى خدا: مشمولان عطایاى خدا ۵
  • کفران: زیان کفران نعمت ۱۴; کفران نعمت ۱۳
  • لقمان: انقیاد لقمان ۱۷; اهمیت قصه لقمان ۳; تعقل لقمان ۱۷; توصیه به لقمان ۶; حکمت لقمان ۱۷، ۱۸; خلافت لقمان ۱۷; عقل لقمان ۱۸; فلسفه اعطاى حکمت به لقمان۸; فهم لقمان ۱۸; قصه لقمان ۱۷، ۱۹; محبت لقمان ۱۷; محبوبیت لقمان ۱۷; مسؤولیت لقمان ۶; مقامات لقمان ۲; ملیت لقمان ۱۹; منشأ حکمت لقمان ۱; یقین لقمان ۱۷
  • نعمت: منشأ نعمت ۹

منابع

  1. مجمع البیان، ج ۸، ص ۴۹۴; نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۹۶، ح ۱۹.
  2. کافى، ج ۱، ص ۱۶، ح ۱۲; نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۹۵، ح ۱۷.
  3. الدرالمنثور، ج ۶، ص ۵۰۹.