روایت:الکافی جلد ۱ ش ۵۹۵

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة

محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن علي بن الحكم عن عبد الرحمن بن كثير عن ابي جعفر ع قال قال رسول الله ص :

إِنَّ أَوَّلَ وَصِيٍّ كَانَ عَلَى وَجْهِ اَلْأَرْضِ هِبَةُ اَللَّهِ‏ بْنُ آدَمَ‏ وَ مَا مِنْ نَبِيٍّ مَضَى إِلاَّ وَ لَهُ وَصِيٌّ وَ كَانَ جَمِيعُ اَلْأَنْبِيَاءِ مِائَةَ أَلْفِ نَبِيٍّ وَ عِشْرِينَ أَلْفَ نَبِيٍّ مِنْهُمْ خَمْسَةٌ أُولُو اَلْعَزْمِ نُوحٌ‏ وَ إِبْرَاهِيمُ‏ وَ مُوسَى‏ وَ عِيسَى‏ وَ مُحَمَّدٌ ع‏ وَ إِنَ‏ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ‏ كَانَ هِبَةَ اَللَّهِ‏ لِمُحَمَّدٍ وَ وَرِثَ عِلْمَ اَلْأَوْصِيَاءِ وَ عِلْمَ مَنْ كَانَ قَبْلَهُ‏ أَمَا إِنَ‏ مُحَمَّداً وَرِثَ‏ عِلْمَ مَنْ كَانَ قَبْلَهُ مِنَ اَلْأَنْبِيَاءِ وَ اَلْمُرْسَلِينَ عَلَى قَائِمَةِ اَلْعَرْشِ‏ مَكْتُوبٌ حَمْزَةُ أَسَدُ اَللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ‏ وَ سَيِّدُ اَلشُّهَدَاءِ وَ فِي ذُؤَابَةِ اَلْعَرْشِ‏ عَلِيٌّ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ‏ فَهَذِهِ حُجَّتُنَا عَلَى مَنْ أَنْكَرَ حَقَّنَا وَ جَحَدَ مِيرَاثَنَا وَ مَا مَنَعَنَا مِنَ اَلْكَلاَمِ وَ أَمَامَنَا اَلْيَقِينُ فَأَيُّ حُجَّةٍ تَكُونُ أَبْلَغَ مِنْ هَذَا


الکافی جلد ۱ ش ۵۹۴ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۵۹۶
روایت شده از : حضرت محمد صلی الله علیه و آله
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب الحجة
عنوان : حدیث حضرت محمد (ص) در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ الْحُجَّة‏ بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ وَرِثُوا عِلْمَ النَّبِيِّ وَ جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَوْصِيَاءِ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِم‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۱۹۵

امام باقر (ع) فرمود كه: رسول خدا (ص) فرمود: به راستى نخست وصى كه در روى زمين بوده است، هبة الله پسر آدم (ع) بود و پيغمبرى در نگذشت جز اينكه وصى داشت و همه پيغمبران يك صد هزار بودند و بيست هزار از آنها همه پنج تن اولو العزم بودند: نوح، ابراهيم، موسى، عيسى و محمد (ص) و به راستى على بن ابى طالب (ع) هبة الله محمد بود و علم همه اوصياء و علم‏ هر كه پيش از او بود به ارث برد هلا به راستى محمد علم همه انبياء و مرسلين پيش از خود را به ارث برد، بر ستون عرش نوشته است: حمزة اسد اللَّه و اسد رسول او است و سيد شهيدان و در كنگره عرش نوشته است: على امير المؤمنين است، اين است حجت ما بر هر كه منكر حق ما است و ميراث ما را نپذيرد و چه مانعى از اظهار اين حقائق جلوى ما است با اينكه ما يقين در پيش داريم، چه دليلى رساتر از اين است.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۳۲۵

امام باقر عليه السلام فرمايد كه: پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: نخستين وصيى كه در روى زمين بود، هبة اللَّه پسر آدم بود و هيچ پيغمبرى در نگذشت، جز اينكه او را وصيى بود و همه پيغمبران يك صد و بيست هزار تن بودند كه پنج نفر آنها اولو العزمند، نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد عليهم السلام و على بن ابى طالب مانند هبة اللَّه است براى محمد و علم اوصياء و پيشينيان خود را بارث برده است همانا محمد علم پيغمبران و مرسلين پيش از خود را بارث برده. بر پايه عرش نوشته است: حمزة (بن عبد المطلب) شير خدا و شير رسولش و سرور شهيدانست و در كنگره عرش نوشته است على عليه السلام امير مؤمنان است، اين است حجت ما بر كسى كه حق ما را انكار كند و نسبت بميراث ما جحود ورزد، چه مانعى از گفتن اين مطالب داريم با آنكه مرگ در پيش است؟

[علم و حجت در برابر ماست‏] پس چگونه حجتى از اين رساتر مى‏شود.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۷۲۱

محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از على بن حكم، از عبدالرّحمان بن كثير، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه: اوّل وصييى كه بر روى زمين بود، هبة اللَّه پسر آدم بود» (كه مسمّى است به شيث). و فرمود كه: «هيچ پيغمبرى از دنيا نرفته، مگر آن‏كه او را وصيى بوده، و همه پيغمبران صد و بيست هزار پيغمبر بودند، و پنج تن از ايشان، اولوالعزم‏اند (كه معنى آن گذشت): نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد عليهم السلام. و به درستى كه على بن ابى‏طالب، بخشش خدا بود براى محمد صلى الله عليه و آله (يا از براى محمد صلى الله عليه و آله به منزله هبة اللَّه بود از براى آدم)، و علم همه اوصيا را ميراث برد، و همچنين علم كسانى را كه پيش از او بوده‏اند. و آگاه باشيد كه: محمد صلى الله عليه و آله ميراث برده علم آنها را كه پيش از او بوده‏اند از پيغمبران و رسولان. و بر ساق عرش نوشته كه: حمزه، شير خدا و شير رسول خدا و سيّد شهيدان است، و در پيشانى يا بالاى عرش نوشته كه: على، پادشاه مؤمنان است. پس اين حجّت ما است بر هر كه حقّ ما را انكار كرد، و ميراث ما را دانسته اقرار نكرده. چه چيز ما را منع كرده از سخن گفتن و اظهار حقّ خود كردن؟ و حال آن‏كه ما، مرگ را در پيش داريم. پس چه حجّت از اين رساتر مى‏تواند بود؟».


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)