روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۰۰۴

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۱۵ توسط Move page script (بحث | مشارکت‌ها) (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۱ ش ۱۰۰۴ را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۰۰۴ منتقل کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة

علي بن ابراهيم عن محمد بن عيسي بن عبيد قال كنت انا و ابن فضال جلوسا اذ اقبل يونس فقال :


الکافی جلد ۱ ش ۱۰۰۳ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۱۰۰۵
روایت شده از : امام رضا عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب الحجة
عنوان : حدیث امام رضا (ع) در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ الْحُجَّة‏ بَابُ مَوَالِيدِ الْأَئِمَّةِ ع‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۸۳

محمد بن عيسى بن عبيد گفت: من و ابن فضّال نشسته بوديم كه يونس آمد و گفت: من خدمت امام رضا (ع) رسيدم و به او گفتم: قربانت، مردم در باره عمود، سخن بسيار گفته‏اند، گويد: به من فرمود: اى يونس رأى تو در باره آن چيست؟ نظرت اين است كه يك عمود آهنى است كه براى صاحب تو برافرازند؟ عرض‏ كردم: نمى‏دانم، فرمود: عمود فرشته‏اى است و خدا به وسيله او كردار آن شهر را به امام مى‏رساند. گويد: ابن فضال برخاست و سر او را بوسيد و گفت: اى ابا محمد، خدايت رحمت كناد تو هميشه براى ما حديث درستى مى‏آورى كه به وسيله آن مشكل ما را مى‏گشائى.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۲۳۱

محمد بن عيسى بن عبيد گويد: من و ابن فضال نشسته بوديم كه يونس وارد شد و گفت: من خدمت امام رضا عليه السلام رسيدم و عرضكردم: قربانت. مردم در باره عمود (از نور كه براى امام برافراشته شود) سخن بسيار گويند، بمن فرمود: اى يونس! تو چه عقيده دارى؟ خيال ميكنى عمودى از آهن است كه براى امام افراشته مى‏شود؟ عرضكردم: نميدانم، فرمود: او فرشته‏ايست گماشته در هر شهر كه خدا بوسيله او اعمال مردم آن شهر را بامام رساند، ابن فضال برخاست و سر او را بوسيد و گفت: خدايت رحمت كند اى ابا محمد! كه همواره براى ما حديث درستى كه خدا بدان مشكل ما را ميگشايد مى‏آورى.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۳۳۷

على بن ابراهيم، از محمد بن عيسى بن عبيد روايت كرده است كه گفت: من و ابن فَضّال نشسته بوديم در وقتى كه يونس آمد و گفت: بر ابوالحسن حضرت امام رضا عليه السلام داخل شدم و بر آن حضرت عرض كردم كه: فداى تو گردم، مردم در باب عمود نورى كه از براى امام نصب مى‏شود، بسيار حرف‏ها مى‏زنند و هر كسى سخنى مى‏گويد. حضرت فرمود كه: «اى يونس، تو آن را چه چيز مى‏پندارى و در باب آن اعتقاد دارى؟ آيا آن را چنان مى‏دانى كه عمودى باشد از آهن كه براى امام تو برپا شود؟» عرض كردم كه: نمى‏دانم. فرمود: «ليكن آن عمود فرشته‏اى است كه بر هر شهرى گماشته و خدا به واسطه او اعمال اهل آن شهر را بلند مى‏گرداند، و به امام مى‏نمايد». راوى مى‏گويد كه: ابن فضّال برخاست و سر يونس را بوسيد و گفت: اى ابا محمد، خدا تو را رحمت كند، هميشه حديث حقى را مى‏آورى كه خدا به سبب آن، اندوه ما را برطرف مى‏كند.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)