گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:
<span id='link31'><span>
<span id='link31'><span>


==بهشت قبل از هبوط بهشت برزخى بوده نه بهشت جاويدان! ==
* '''بهشت قبل از هبوط، بهشت برزخى بوده، نه بهشت جاويدان'''
۳- از داستان بهشت آدم به تفصيلى كه در سوره (( بقره (( گذشت چنين بر مى آيد كه قبل از اينكه آدم در زمين قرار گيرد خداوند بهشتى برزخى و آسمانى آفريده و او را در آن جاى داده ، و اگر او را از خوردن از درخت مزبور نهى كرد براى اين بود كه بدين وسيله طبيعت بشرى را آزموده معلوم كند كه بشر جز به اينكه زندگى زمينى را طى كرده و در محيط امر و نهى و تكليف و امتثال تربيت شود، ممكن نيست به سعادت و بهشت ابدى نائل گردد، و جز با پيمودن اين راه محال است به مقام قرب پروردگار برسد.


از اينجا نيز معلوم مى شود كه هيچكدام از اشكالاتى كه بر اين داستان وارد كرده اند وارد نيست ، براى اينكه بهشت آدم بهشت جاودان نبوده تا اشكال شود به اينكه بهشت جاى اولياى خدا است نه جاى شيطان . و يا اشكال شود به اينكه بهشت جاى خلود است و كسى كه وارد آن شد ديگر بيرون نمى شود پس آدم چطور بيرون آمد؟ و نيز بهشت دنيايى و مادى نبوده تا مانند سرزمين هاى ديگر دنيا جاى زندگى دنيوى باشد و اداره آن زندگى تنها به وسيله قانون و امر و نهى مولوى ممكن باشد، بلكه بهشت برزخى و جايى بوده كه سجايا و اخلاق و خلاصه غرايز بشرى - نه فقط آدم (عليه السلام ) - ظاهر و هويدا مى شده.
۳- از داستان بهشت آدم، به تفصيلى كه در سوره «بقره» گذشت، چنين بر مى آيد كه قبل از اين كه آدم در زمين قرار گيرد، خداوند بهشتى برزخى و آسمانى آفريده و او را در آن جاى داده. و اگر او را از خوردن از درخت مزبور نهى كرد، براى اين بود كه بدين وسيله طبيعت بشرى را آزموده، معلوم كند كه بشر، جز به اين كه زندگى زمينى را طى كرده و در محيط امر و نهى و تكليف و امتثال تربيت شود، ممكن نيست به سعادت و بهشت ابدى نائل گردد، و جز با پيمودن اين راه، محال است به مقام قرب پروردگار برسد.  


باز به اول كلام برگشته و مى گوييم: پروردگار متعال درباره حقيقت و ذات اين موجود شريرى كه نامش را ابليس نهاده جز مختصرى بيان نفرموده، تنها در آيه (( كان من الجن ففسق عن امر ربه (( جن بودن او را بيان كرده، و در جمله خلقتنى من نار(( از قول خود او حكايت كرده كه ماده اصلى خلقتش آتش بوده. و اما اينكه سرانجام كارش چيست و جزئيات و تفصيل خلقت او چگونه بوده ؟ صريحا بيان نكرده است.
از اين جا نيز معلوم مى شود كه هيچ كدام از اشكالاتى كه بر اين داستان وارد كرده اند، وارد نيست. براى اين كه بهشت آدم، بهشت جاودان نبوده، تا اشكال شود به اين كه بهشت جاى اولياى خدا است، نه جاى شيطان.
 
و يا اشكال شود به اين كه: بهشت، جاى خلود است و كسى كه وارد آن شد، ديگر بيرون نمى شود. پس آدم چطور بيرون آمد؟ و نيز بهشت دنيايى و مادى نبوده، تا مانند سرزمين هاى ديگر دنيا جاى زندگى دنيوى باشد و اداره آن زندگى تنها به وسيله قانون و امر و نهى مولوى ممكن باشد، بلكه بهشت برزخى و جايى بوده كه سجايا و اخلاق و خلاصه غرايز بشرى - نه فقط آدم «عليه السلام» - ظاهر و هويدا مى شده.
 
باز به اول كلام برگشته و مى گوييم: پروردگار متعال، درباره حقيقت و ذات اين موجود شريرى كه نامش را ابليس نهاده، جز مختصرى بيان نفرموده، تنها در آيه «كان من الجن ففسق عن أمر ربه»، جن بودن او را بيان كرده، و در جمله: «خلقتنى من نار»، از قول خود او حكايت كرده كه ماده اصلى خلقتش آتش بوده. و اما اين كه سرانجام كارش چيست و جزئيات و تفصيل خلقت او چگونه بوده، صريحا بيان نكرده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۴۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۴۷ </center>
<span id='link32'><span>
<span id='link32'><span>
==قلمرو اغوا و اضلال شيطان ، ادراك انسانى و ابزار كار او عواطف و احساسات بشرى است ==
==قلمرو اغوا و اضلال شيطان ، ادراك انسانى و ابزار كار او عواطف و احساسات بشرى است ==
ليكن آياتى هست كه مى توان از آنها چيزهايى در اين باره استفاده كرد، از آن جمله آيه (( لاقعدن لهم صراطك المستقيم ، ثم لاتينهم من بين ايديهم ومن خلفهم و عن ايمانهم و عن شمائلهم و لا تجد اكثرهم شاكرين (( است كه حكايت قول خود او است ، و از آن استفاده مى شود كه وى نخست در عواطف نفسانى انسان يعنى در بيم و اميد، و در آمال و آرزوهاى او، و در شهوت و غضبش تصرف مى نمايد و آنگاه در اراده و افكارى كه از اين عواطف برمى خيزد.
ليكن آياتى هست كه مى توان از آنها چيزهايى در اين باره استفاده كرد، از آن جمله آيه (( لاقعدن لهم صراطك المستقيم ، ثم لاتينهم من بين ايديهم ومن خلفهم و عن ايمانهم و عن شمائلهم و لا تجد اكثرهم شاكرين (( است كه حكايت قول خود او است ، و از آن استفاده مى شود كه وى نخست در عواطف نفسانى انسان يعنى در بيم و اميد، و در آمال و آرزوهاى او، و در شهوت و غضبش تصرف مى نمايد و آنگاه در اراده و افكارى كه از اين عواطف برمى خيزد.
۱۳٬۷۷۸

ویرایش