۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۵۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۷: | خط ۹: | ||
==آيات ۱ - ۱۸، سوره معارج == | ==آيات ۱ - ۱۸، سوره معارج == | ||
سوره معارج مكى است و چهل و چهار آيه دارد | سوره معارج مكى است و چهل و چهار آيه دارد | ||
بِسمِ | بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ | ||
سأَلَ سائلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ(۱) | سأَلَ سائلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ(۱) | ||
لِّلْكَفِرِينَ لَيْس لَهُ دَافِعٌ(۲) | |||
مِّنَ اللَّهِ ذِى الْمَعَارِج (۳) | |||
تَعْرُجُ الْمَلَئكةُ وَ | تَعْرُجُ الْمَلَئكةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فى يَوْمٍ كانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْف سنَةٍ(۴) | ||
فَاصبرْ صبراً جَمِيلاً(۵) | فَاصبرْ صبراً جَمِيلاً(۵) | ||
إِنهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً(۶) | إِنهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً(۶) | ||
وَ نَرَاهُ قَرِيباً(۷) | وَ نَرَاهُ قَرِيباً(۷) | ||
يَوْمَ تَكُونُ السمَاءُ | يَوْمَ تَكُونُ السمَاءُ كالمُْهْلِ(۸) | ||
وَ تَكُونُ | وَ تَكُونُ الجِْبَالُ كالْعِهْنِ(۹) | ||
وَ لا يَسئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً(۱۰) | وَ لا يَسئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً(۱۰) | ||
يُبَصرُونهُمْ | يُبَصرُونهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِى مِنْ عَذَابِ يَوْمِئذِ بِبَنِيهِ(۱۱) | ||
وَ صحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ(۱۲) | وَ صحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ(۱۲) | ||
وَ فَصِيلَتِهِ | وَ فَصِيلَتِهِ الَّتى تُئْوِيهِ(۱۳) | ||
وَ مَن فى الاَرْضِ جَمِيعاً | وَ مَن فى الاَرْضِ جَمِيعاً ثمَّ يُنجِيهِ(۱۴) | ||
َكلا إِنهَا لَظى (۱۵) | َكلا إِنهَا لَظى (۱۵) | ||
نَزَّاعَةً لِّلشوَى (۱۶) | |||
تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلى (۱۷) | تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلى (۱۷) | ||
وَ جَمَعَ فَأَوْعَى (۱۸) | وَ جَمَعَ فَأَوْعَى (۱۸) | ||
خط ۶۶: | خط ۶۸: | ||
بعضى ديگر گفته اند: حرف باء در اينجا به معناى «'''عن :از'''» است ، همچنان كه در جمله «'''فاساءل به خبيرا'''»، به اين معنا آمده . ولى اين وجه درست نيست ، چون در آيه سوره فرقان هم به معناى «'''عن '''» نيست ، علاوه بر اين سياق آيات بعدى و مخصوصا آيه «'''فاصبر صبرا جميلا'''» با سؤ ال به معناى استفسار و خبرگيرى نمى سازد. | بعضى ديگر گفته اند: حرف باء در اينجا به معناى «'''عن :از'''» است ، همچنان كه در جمله «'''فاساءل به خبيرا'''»، به اين معنا آمده . ولى اين وجه درست نيست ، چون در آيه سوره فرقان هم به معناى «'''عن '''» نيست ، علاوه بر اين سياق آيات بعدى و مخصوصا آيه «'''فاصبر صبرا جميلا'''» با سؤ ال به معناى استفسار و خبرگيرى نمى سازد. | ||
پس آيه شريفه درخواست عذاب را از بعضى از كفار حكايت مى كند، نه خبرگيرى از آن را، و عذاب درخواست شده را به اوصافى وصف كرده كه به نوعى تهكم و تحقير بر اجابت دعا دلالت دارد، و آن وصف «'''واقع '''» و وصف «'''ليس له دافع '''» است ، و معنايش اين است كه سائلى از كفار عذابى را از خدا درخواست كرد كه مخصوص كافران است ، و به زودى به آنان مى رسد، و قطعا بر آنان واقع مى شود، و دافعى برايش ندارند، خلاصه چه درخواست بكنند و چه نكنند واقع شدنى است ، پس همين كلمه «'''واقع '''» در آيه جوابى است تحقيرآميز، و اجابتى است نسبت به درخواست سائل . | پس آيه شريفه درخواست عذاب را از بعضى از كفار حكايت مى كند، نه خبرگيرى از آن را، و عذاب درخواست شده را به اوصافى وصف كرده كه به نوعى تهكم و تحقير بر اجابت دعا دلالت دارد، و آن وصف «'''واقع '''» و وصف «'''ليس له دافع '''» است ، و معنايش اين است كه سائلى از كفار عذابى را از خدا درخواست كرد كه مخصوص كافران است ، و به زودى به آنان مى رسد، و قطعا بر آنان واقع مى شود، و دافعى برايش ندارند، خلاصه چه درخواست بكنند و چه نكنند واقع شدنى است ، پس همين كلمه «'''واقع '''» در آيه جوابى است تحقيرآميز، و اجابتى است نسبت به درخواست سائل . | ||
لِّلْكَفِرِينَ لَيْس لَهُ دَافِعٌ | |||
جار و مجرور «'''للكافرين '''» و همچنين جمله «'''ليس له دافع '''» متعلق است به عذاب واقع ، و صفت آن است و ما قبلا به معناى آيه اشاره كرديم و گفتيم كه جمله مذكور، هم اجابت درخواست آن سائل است و هم تحقير او است . | جار و مجرور «'''للكافرين '''» و همچنين جمله «'''ليس له دافع '''» متعلق است به عذاب واقع ، و صفت آن است و ما قبلا به معناى آيه اشاره كرديم و گفتيم كه جمله مذكور، هم اجابت درخواست آن سائل است و هم تحقير او است . | ||
مِّنَ اللَّهِ ذِى الْمَعَارِج | |||
جار و مجرور «'''من الله '''» متعلق است به كلمه «'''دافع '''»، مى فرمايد: | جار و مجرور «'''من الله '''» متعلق است به كلمه «'''دافع '''»، مى فرمايد: | ||
سائل هيچ برگرداننده و دافعى از جانب خدا ندارد، چون اين معنا مسلم است كه اگر سائل نامبرده دافعى براى آن عذاب داشته باشد، از ناحيه غير خدا نيست . البته احتمال هم دارد كه متعلق به كلمه عذاب باشد، و فرموده باشد: «'''عذابى از ناحيه خداى ذى المعارج '''». | سائل هيچ برگرداننده و دافعى از جانب خدا ندارد، چون اين معنا مسلم است كه اگر سائل نامبرده دافعى براى آن عذاب داشته باشد، از ناحيه غير خدا نيست . البته احتمال هم دارد كه متعلق به كلمه عذاب باشد، و فرموده باشد: «'''عذابى از ناحيه خداى ذى المعارج '''». | ||
خط ۷۸: | خط ۸۰: | ||
و ليكن حق مطلب آن است كه برگشت دو وجه اخير به همان وجه اول است ، و درجات ياد شده همانطور كه گفتيم واقعيتهاى خارجى هستند، نه چون مقامات دنيايى كه صرف وهم و اعتبار است . | و ليكن حق مطلب آن است كه برگشت دو وجه اخير به همان وجه اول است ، و درجات ياد شده همانطور كه گفتيم واقعيتهاى خارجى هستند، نه چون مقامات دنيايى كه صرف وهم و اعتبار است . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۸ </center> | ||
تَعْرُجُ الْمَلَئكةُ وَ | تَعْرُجُ الْمَلَئكةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فى يَوْمٍ كانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْف سنَةٍ | ||
منظور از روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است ، به طورى كه از سياق آيات بعدى بر مى آيد، روز قيامت است ، و مراد از اين مقدار - به طورى كه گفته اند - اين است كه اگر آن روز با روزهاى دنيا و زمان جارى در آن تطبيق شود، معادل پنجاه هزار سال دنيا مى شود، (نه اينكه در آنجا هم از گردش خورشيد و ماه سالهايى شمسى و قمرى پديد مى آيد) | منظور از روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است ، به طورى كه از سياق آيات بعدى بر مى آيد، روز قيامت است ، و مراد از اين مقدار - به طورى كه گفته اند - اين است كه اگر آن روز با روزهاى دنيا و زمان جارى در آن تطبيق شود، معادل پنجاه هزار سال دنيا مى شود، (نه اينكه در آنجا هم از گردش خورشيد و ماه سالهايى شمسى و قمرى پديد مى آيد) | ||
<span id='link5'><span> | <span id='link5'><span> | ||
خط ۹۴: | خط ۹۶: | ||
در اين دو آيه امر خدا به صبر جميل تعليل شده ، چون تحمل اذيت و صبر در مقابل ناگواريها، وقتى ناگواريها را آسان مى سازد كه يقين داشته باشد به اينكه فرج نزديك است ، و همواره به ياد آن باشد، در نتيجه كلام در اين آيه در معناى اين است كه فرموده باشد: در برابر استكبار آنان كه به آنان جرات داد درخواست عذاب كنند، صبرى جميل كن صبرى كه آميخته با جزع و شكوه نباشد، براى اينكه ما مى دانيم كه عذاب نزديك است ، بر خلاف آنان كه آن را دور مى پندارند، و ما مى دانيم كه آن عذاب تخلف پذير نيست ، نه تنها واقع مى شود بلكه نفس واقع است . | در اين دو آيه امر خدا به صبر جميل تعليل شده ، چون تحمل اذيت و صبر در مقابل ناگواريها، وقتى ناگواريها را آسان مى سازد كه يقين داشته باشد به اينكه فرج نزديك است ، و همواره به ياد آن باشد، در نتيجه كلام در اين آيه در معناى اين است كه فرموده باشد: در برابر استكبار آنان كه به آنان جرات داد درخواست عذاب كنند، صبرى جميل كن صبرى كه آميخته با جزع و شكوه نباشد، براى اينكه ما مى دانيم كه عذاب نزديك است ، بر خلاف آنان كه آن را دور مى پندارند، و ما مى دانيم كه آن عذاب تخلف پذير نيست ، نه تنها واقع مى شود بلكه نفس واقع است . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۰ </center> | ||
يَوْمَ تَكُونُ السمَاءُ | يَوْمَ تَكُونُ السمَاءُ كالمُْهْلِ | ||
كلمه «'''مهل '''» به معناى فلزات ذوب شده است ، مس ذوب شده و يا طلا و يا غير آن . بعضى گفته اند: به معناى ته مانده روغن زيتون است . بعضى ديگر گفته اند: به معناى قير نامرغوب است . و كلمه «'''يوم '''» - به طورى كه از سياق بر مى آيد - ظرفى است متعلق به كلمه «'''واقع '''». | كلمه «'''مهل '''» به معناى فلزات ذوب شده است ، مس ذوب شده و يا طلا و يا غير آن . بعضى گفته اند: به معناى ته مانده روغن زيتون است . بعضى ديگر گفته اند: به معناى قير نامرغوب است . و كلمه «'''يوم '''» - به طورى كه از سياق بر مى آيد - ظرفى است متعلق به كلمه «'''واقع '''». | ||
وَ تَكُونُ | وَ تَكُونُ الجِْبَالُ كالْعِهْنِ | ||
كلمه «'''عهن '''» به معناى مطلق پشم است ، و شايد مراد از آن پشم حلاجى شده باشد، همچنان كه در آيه اى ديگر فرموده : «'''وتكون الجبال كالعهن المنفوش '''». | كلمه «'''عهن '''» به معناى مطلق پشم است ، و شايد مراد از آن پشم حلاجى شده باشد، همچنان كه در آيه اى ديگر فرموده : «'''وتكون الجبال كالعهن المنفوش '''». | ||
بعضى گفته اند: «'''عهن '''» به معناى پشم قرمز است . و بعضى ديگر گفته اند: پشم الوان است ، چون كوهها هم داراى رنگهاى مختلفند، بعضى سفيد و بعضى قرمز و بعضى به فرموده خداى تعالى در سوره فاطر «'''غرابيب سود'''» (سياه ) است . | بعضى گفته اند: «'''عهن '''» به معناى پشم قرمز است . و بعضى ديگر گفته اند: پشم الوان است ، چون كوهها هم داراى رنگهاى مختلفند، بعضى سفيد و بعضى قرمز و بعضى به فرموده خداى تعالى در سوره فاطر «'''غرابيب سود'''» (سياه ) است . | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۱۰: | ||
و جمله مورد بحث جمله اى است مستانفه و در معناى جواب است از سؤ الى مقدر گويى وقتى گفته شد: «'''هيچ حميمى از حال حميم خود نمى پرسد'''»، شخصى پرسيده : مگر انسان آن روز خويشاوند خود را مى بيند؟ جواب مى دهد: «'''يبصرونهم '''»، ممكن هم هست اين جمله صفت حميما باشد، آن وقت معنا چنين مى شود: «'''هيچ حميمى از حال حميمى كه نشانش مى دهند نمى پرسد'''». | و جمله مورد بحث جمله اى است مستانفه و در معناى جواب است از سؤ الى مقدر گويى وقتى گفته شد: «'''هيچ حميمى از حال حميم خود نمى پرسد'''»، شخصى پرسيده : مگر انسان آن روز خويشاوند خود را مى بيند؟ جواب مى دهد: «'''يبصرونهم '''»، ممكن هم هست اين جمله صفت حميما باشد، آن وقت معنا چنين مى شود: «'''هيچ حميمى از حال حميمى كه نشانش مى دهند نمى پرسد'''». | ||
و يكى از تفسيرهاى بسيار ناچسب كلام بعضى از مفسرين است كه گفته اند: معناى جمله «'''يبصرونهم '''» اين است كه ملائكه كفار را نشان مى دهند. و نيز كلام بعضى ديگر كه گفته اند: مؤ منين دشمنان كافر خود را نشان مى دهند كه چگونه در عذاب شكنجه مى شوند و آن وقت به ايشان زخم زبان مى زنند و همچنين كلام بعضى ديگر كه گفته اند پيروان ضلالت پيشوايان ضلالت را نشان مى دهند كه اينها روساى ما بودند. همه اين وجوه باطل است ، چون دليلى بر آنها نيست . | و يكى از تفسيرهاى بسيار ناچسب كلام بعضى از مفسرين است كه گفته اند: معناى جمله «'''يبصرونهم '''» اين است كه ملائكه كفار را نشان مى دهند. و نيز كلام بعضى ديگر كه گفته اند: مؤ منين دشمنان كافر خود را نشان مى دهند كه چگونه در عذاب شكنجه مى شوند و آن وقت به ايشان زخم زبان مى زنند و همچنين كلام بعضى ديگر كه گفته اند پيروان ضلالت پيشوايان ضلالت را نشان مى دهند كه اينها روساى ما بودند. همه اين وجوه باطل است ، چون دليلى بر آنها نيست . | ||
يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِى مِنْ عَذَابِ يَوْمِئذِ بِبَنِيهِ وَ صحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ وَ فَصِيلَتِهِ الَّتى تُئْوِيهِ وَ مَن فى الاَرْضِ جَمِيعاً ثمَّ يُنجِيهِ | |||
در مجمع البيان گفته : مصدر «'''مودت '''» كه فعل «'''يود'''» از آن مشتق است ، هم به معناى آرزو مى آيد و هم به معناى محبت ، هم گفته مى شود «'''وددت الشى ء :من آرزومند فلان چيزم '''» و هم گفته مى شود: «'''وددت الشى ء :من فلان چيز را دوست مى دارم '''»، و گاهى در يك مورد هر دو معنا را مى دهد. و ممكن است استعمالش در معناى آرزو از باب تضمين باشد، يعنى به طور ضمنى بر آن دلالت كند. | در مجمع البيان گفته : مصدر «'''مودت '''» كه فعل «'''يود'''» از آن مشتق است ، هم به معناى آرزو مى آيد و هم به معناى محبت ، هم گفته مى شود «'''وددت الشى ء :من آرزومند فلان چيزم '''» و هم گفته مى شود: «'''وددت الشى ء :من فلان چيز را دوست مى دارم '''»، و گاهى در يك مورد هر دو معنا را مى دهد. و ممكن است استعمالش در معناى آرزو از باب تضمين باشد، يعنى به طور ضمنى بر آن دلالت كند. | ||
و در معناى «'''يفتدى '''» گفته : «'''افتداء'''» كه مصدر آن است به معناى اين است كه مثلا اگر ضررى متوجه جان خودت و يا شخصى ديگر شده چيزى را فداى او كنى ، و آن ضرر را با آن بدل و عوض برگردانى . و در معناى كلمه «'''فصيله '''» گفته است وقتى از يك قبيله كه همه در جد بزرگ مشتركند، يك تيره جدا شود، و جدى اختصاصى و جداگانه براى خود قائل شود، آن تيره را فصيله از آن قبيله مى گويند و بعضى ديگر گفته اند: «'''فصيله '''» به معناى عشيره نزديكى است كه از يك قبيله جدا شده باشد، نظير پدران نزديك و عموهاى نزديك . | و در معناى «'''يفتدى '''» گفته : «'''افتداء'''» كه مصدر آن است به معناى اين است كه مثلا اگر ضررى متوجه جان خودت و يا شخصى ديگر شده چيزى را فداى او كنى ، و آن ضرر را با آن بدل و عوض برگردانى . و در معناى كلمه «'''فصيله '''» گفته است وقتى از يك قبيله كه همه در جد بزرگ مشتركند، يك تيره جدا شود، و جدى اختصاصى و جداگانه براى خود قائل شود، آن تيره را فصيله از آن قبيله مى گويند و بعضى ديگر گفته اند: «'''فصيله '''» به معناى عشيره نزديكى است كه از يك قبيله جدا شده باشد، نظير پدران نزديك و عموهاى نزديك . | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۷: | ||
در نتيجه چنين معنا مى دهد كه مجرم به خاطر جرمش آنقدر عذابش شديد مى شود كه آرزو مى كند اى كاش مى توانست نزديكترين اقارب ، و گرامى ترين عزيزان خود مثلا فرزندان و برادران و فصيله خود را قربان خود مى كرد، و بلكه تمامى انسانهاى روى زمين را - اگر اختيارشان به دست او بود - مى داد و عذاب را از خود دور مى كرد، و معلوم است كسى كه از شدت عذاب حاضر است عزيزان خود را فداى خود كند، ديگر كى احوال آنان را مى پرسد. | در نتيجه چنين معنا مى دهد كه مجرم به خاطر جرمش آنقدر عذابش شديد مى شود كه آرزو مى كند اى كاش مى توانست نزديكترين اقارب ، و گرامى ترين عزيزان خود مثلا فرزندان و برادران و فصيله خود را قربان خود مى كرد، و بلكه تمامى انسانهاى روى زمين را - اگر اختيارشان به دست او بود - مى داد و عذاب را از خود دور مى كرد، و معلوم است كسى كه از شدت عذاب حاضر است عزيزان خود را فداى خود كند، ديگر كى احوال آنان را مى پرسد. | ||
و معناى آيه اين است كه «'''يود المجرم '''» گنهكار آرزو مى كند - حال چه مسلمان گنهكار و چه كافر - كه اى كاش مى توانست قربانى خود مى كرد، و در مقابل برداشتن عذاب از خودش - اين جمله قائم مقام مفعول «'''يود'''» است - «'''بنيه '''» فرزندان خود را كه محبوب ترين مردم نزد او است ، و «'''صاحبته '''» و رفيق خود را كه همواره با او انس مى ورزيد و دوستش مى داشت ، و چه بسا بر پدر و مادر خود مقدمش مى داشت و «'''اخيه '''» و برادر خود را كه پ شت و پناهش بود، «'''وفصيلته '''» كه عشيره نزديك او بودند، «'''التى توويه '''»، و او را از خود و متصل به خود مى دانستند، «'''و من فى الارض جميعا'''»، و همه انسانهاى روى زمين را فداى خود مى كرد، «'''ثم ينجيه '''» در نتيجه اين عوض دادن او را از عذاب نجات مى داد. | و معناى آيه اين است كه «'''يود المجرم '''» گنهكار آرزو مى كند - حال چه مسلمان گنهكار و چه كافر - كه اى كاش مى توانست قربانى خود مى كرد، و در مقابل برداشتن عذاب از خودش - اين جمله قائم مقام مفعول «'''يود'''» است - «'''بنيه '''» فرزندان خود را كه محبوب ترين مردم نزد او است ، و «'''صاحبته '''» و رفيق خود را كه همواره با او انس مى ورزيد و دوستش مى داشت ، و چه بسا بر پدر و مادر خود مقدمش مى داشت و «'''اخيه '''» و برادر خود را كه پ شت و پناهش بود، «'''وفصيلته '''» كه عشيره نزديك او بودند، «'''التى توويه '''»، و او را از خود و متصل به خود مى دانستند، «'''و من فى الارض جميعا'''»، و همه انسانهاى روى زمين را فداى خود مى كرد، «'''ثم ينجيه '''» در نتيجه اين عوض دادن او را از عذاب نجات مى داد. | ||
َكلا إِنهَا لَظى | َكلا إِنهَا لَظى نَزَّاعَةً لِّلشوَى تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلى وَ جَمَعَ فَأَوْعَى | ||
<span id='link8'><span> | <span id='link8'><span> | ||
==ويژگى آتش جهنم و بيان كسانى را كه بسوى خود مى طلبد == | ==ويژگى آتش جهنم و بيان كسانى را كه بسوى خود مى طلبد == | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۶: | ||
و باز همان كتاب در تفسير «'''تدعوا من ادبر و تولى '''» فرمود: يعنى تو او را به سوى ايمان مى كشانى و او مى گريزد. | و باز همان كتاب در تفسير «'''تدعوا من ادبر و تولى '''» فرمود: يعنى تو او را به سوى ايمان مى كشانى و او مى گريزد. | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۵۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش