گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۵۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲}}
__TOC__
__TOC__


خط ۷: خط ۹:
==آيات ۱ - ۱۸، سوره معارج ==
==آيات ۱ - ۱۸، سوره معارج ==
سوره معارج مكى است و چهل و چهار آيه دارد
سوره معارج مكى است و چهل و چهار آيه دارد
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
سأَلَ سائلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ(۱)
سأَلَ سائلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ(۱)
لِّلْكَفِرِينَ لَيْس لَهُ دَافِعٌ(۲)
لِّلْكَفِرِينَ لَيْس لَهُ دَافِعٌ(۲)
مِّنَ اللَّهِ ذِى الْمَعَارِج (۳)
مِّنَ اللَّهِ ذِى الْمَعَارِج (۳)
تَعْرُجُ الْمَلَئكةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فى يَوْمٍ كانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْف سنَةٍ(۴)
تَعْرُجُ الْمَلَئكةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فى يَوْمٍ كانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْف سنَةٍ(۴)
فَاصبرْ صبراً جَمِيلاً(۵)
فَاصبرْ صبراً جَمِيلاً(۵)
إِنهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً(۶)
إِنهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً(۶)
وَ نَرَاهُ قَرِيباً(۷)
وَ نَرَاهُ قَرِيباً(۷)
يَوْمَ تَكُونُ السمَاءُ كالمُْهْلِ(۸)
يَوْمَ تَكُونُ السمَاءُ كالمُْهْلِ(۸)
وَ تَكُونُ الجِْبَالُ كالْعِهْنِ(۹)
وَ تَكُونُ الجِْبَالُ كالْعِهْنِ(۹)
وَ لا يَسئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً(۱۰)
وَ لا يَسئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً(۱۰)
يُبَصرُونهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِى مِنْ عَذَابِ يَوْمِئذِ بِبَنِيهِ(۱۱)
يُبَصرُونهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِى مِنْ عَذَابِ يَوْمِئذِ بِبَنِيهِ(۱۱)
وَ صحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ(۱۲)
وَ صحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ(۱۲)
وَ فَصِيلَتِهِ الَّتى تُئْوِيهِ(۱۳)
وَ فَصِيلَتِهِ الَّتى تُئْوِيهِ(۱۳)
وَ مَن فى الاَرْضِ جَمِيعاً ثمَّ يُنجِيهِ(۱۴)
وَ مَن فى الاَرْضِ جَمِيعاً ثمَّ يُنجِيهِ(۱۴)
َكلا إِنهَا لَظى (۱۵)
َكلا إِنهَا لَظى (۱۵)
نَزَّاعَةً لِّلشوَى (۱۶)
نَزَّاعَةً لِّلشوَى (۱۶)
تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلى (۱۷)
تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلى (۱۷)
وَ جَمَعَ فَأَوْعَى (۱۸)
وَ جَمَعَ فَأَوْعَى (۱۸)
خط ۶۶: خط ۶۸:
بعضى ديگر گفته اند: حرف باء در اينجا به معناى «'''عن :از'''» است ، همچنان كه در جمله «'''فاساءل به خبيرا'''»، به اين معنا آمده . ولى اين وجه درست نيست ، چون در آيه سوره فرقان هم به معناى «'''عن '''» نيست ، علاوه بر اين سياق آيات بعدى و مخصوصا آيه «'''فاصبر صبرا جميلا'''» با سؤ ال به معناى استفسار و خبرگيرى نمى سازد.
بعضى ديگر گفته اند: حرف باء در اينجا به معناى «'''عن :از'''» است ، همچنان كه در جمله «'''فاساءل به خبيرا'''»، به اين معنا آمده . ولى اين وجه درست نيست ، چون در آيه سوره فرقان هم به معناى «'''عن '''» نيست ، علاوه بر اين سياق آيات بعدى و مخصوصا آيه «'''فاصبر صبرا جميلا'''» با سؤ ال به معناى استفسار و خبرگيرى نمى سازد.
پس آيه شريفه درخواست عذاب را از بعضى از كفار حكايت مى كند، نه خبرگيرى از آن را، و عذاب درخواست شده را به اوصافى وصف كرده كه به نوعى تهكم و تحقير بر اجابت دعا دلالت دارد، و آن وصف «'''واقع '''» و وصف «'''ليس له دافع '''» است ، و معنايش اين است كه سائلى از كفار عذابى را از خدا درخواست كرد كه مخصوص كافران است ، و به زودى به آنان مى رسد، و قطعا بر آنان واقع مى شود، و دافعى برايش ندارند، خلاصه چه درخواست بكنند و چه نكنند واقع شدنى است ، پس همين كلمه «'''واقع '''» در آيه جوابى است تحقيرآميز، و اجابتى است نسبت به درخواست سائل .
پس آيه شريفه درخواست عذاب را از بعضى از كفار حكايت مى كند، نه خبرگيرى از آن را، و عذاب درخواست شده را به اوصافى وصف كرده كه به نوعى تهكم و تحقير بر اجابت دعا دلالت دارد، و آن وصف «'''واقع '''» و وصف «'''ليس له دافع '''» است ، و معنايش اين است كه سائلى از كفار عذابى را از خدا درخواست كرد كه مخصوص كافران است ، و به زودى به آنان مى رسد، و قطعا بر آنان واقع مى شود، و دافعى برايش ندارند، خلاصه چه درخواست بكنند و چه نكنند واقع شدنى است ، پس همين كلمه «'''واقع '''» در آيه جوابى است تحقيرآميز، و اجابتى است نسبت به درخواست سائل .
لِّلْكَفِرِينَ لَيْس لَهُ دَافِعٌ
لِّلْكَفِرِينَ لَيْس لَهُ دَافِعٌ
جار و مجرور «'''للكافرين '''» و همچنين جمله «'''ليس له دافع '''» متعلق است به عذاب واقع ، و صفت آن است و ما قبلا به معناى آيه اشاره كرديم و گفتيم كه جمله مذكور، هم اجابت درخواست آن سائل است و هم تحقير او است .
جار و مجرور «'''للكافرين '''» و همچنين جمله «'''ليس له دافع '''» متعلق است به عذاب واقع ، و صفت آن است و ما قبلا به معناى آيه اشاره كرديم و گفتيم كه جمله مذكور، هم اجابت درخواست آن سائل است و هم تحقير او است .
مِّنَ اللَّهِ ذِى الْمَعَارِج
مِّنَ اللَّهِ ذِى الْمَعَارِج
جار و مجرور «'''من الله '''» متعلق است به كلمه «'''دافع '''»، مى فرمايد:
جار و مجرور «'''من الله '''» متعلق است به كلمه «'''دافع '''»، مى فرمايد:
سائل هيچ برگرداننده و دافعى از جانب خدا ندارد، چون اين معنا مسلم است كه اگر سائل نامبرده دافعى براى آن عذاب داشته باشد، از ناحيه غير خدا نيست . البته احتمال هم دارد كه متعلق به كلمه عذاب باشد، و فرموده باشد: «'''عذابى از ناحيه خداى ذى المعارج '''».
سائل هيچ برگرداننده و دافعى از جانب خدا ندارد، چون اين معنا مسلم است كه اگر سائل نامبرده دافعى براى آن عذاب داشته باشد، از ناحيه غير خدا نيست . البته احتمال هم دارد كه متعلق به كلمه عذاب باشد، و فرموده باشد: «'''عذابى از ناحيه خداى ذى المعارج '''».
خط ۷۸: خط ۸۰:
و ليكن حق مطلب آن است كه برگشت دو وجه اخير به همان وجه اول است ، و درجات ياد شده همانطور كه گفتيم واقعيتهاى خارجى هستند، نه چون مقامات دنيايى كه صرف وهم و اعتبار است .
و ليكن حق مطلب آن است كه برگشت دو وجه اخير به همان وجه اول است ، و درجات ياد شده همانطور كه گفتيم واقعيتهاى خارجى هستند، نه چون مقامات دنيايى كه صرف وهم و اعتبار است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۸ </center>
تَعْرُجُ الْمَلَئكةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فى يَوْمٍ كانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْف سنَةٍ
تَعْرُجُ الْمَلَئكةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فى يَوْمٍ كانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْف سنَةٍ
منظور از روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است ، به طورى كه از سياق آيات بعدى بر مى آيد، روز قيامت است ، و مراد از اين مقدار - به طورى كه گفته اند - اين است كه اگر آن روز با روزهاى دنيا و زمان جارى در آن تطبيق شود، معادل پنجاه هزار سال دنيا مى شود، (نه اينكه در آنجا هم از گردش خورشيد و ماه سالهايى شمسى و قمرى پديد مى آيد)
منظور از روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است ، به طورى كه از سياق آيات بعدى بر مى آيد، روز قيامت است ، و مراد از اين مقدار - به طورى كه گفته اند - اين است كه اگر آن روز با روزهاى دنيا و زمان جارى در آن تطبيق شود، معادل پنجاه هزار سال دنيا مى شود، (نه اينكه در آنجا هم از گردش خورشيد و ماه سالهايى شمسى و قمرى پديد مى آيد)
<span id='link5'><span>
<span id='link5'><span>
خط ۹۴: خط ۹۶:
در اين دو آيه امر خدا به صبر جميل تعليل شده ، چون تحمل اذيت و صبر در مقابل ناگواريها، وقتى ناگواريها را آسان مى سازد كه يقين داشته باشد به اينكه فرج نزديك است ، و همواره به ياد آن باشد، در نتيجه كلام در اين آيه در معناى اين است كه فرموده باشد: در برابر استكبار آنان كه به آنان جرات داد درخواست عذاب كنند، صبرى جميل كن صبرى كه آميخته با جزع و شكوه نباشد، براى اينكه ما مى دانيم كه عذاب نزديك است ، بر خلاف آنان كه آن را دور مى پندارند، و ما مى دانيم كه آن عذاب تخلف پذير نيست ، نه تنها واقع مى شود بلكه نفس واقع است .
در اين دو آيه امر خدا به صبر جميل تعليل شده ، چون تحمل اذيت و صبر در مقابل ناگواريها، وقتى ناگواريها را آسان مى سازد كه يقين داشته باشد به اينكه فرج نزديك است ، و همواره به ياد آن باشد، در نتيجه كلام در اين آيه در معناى اين است كه فرموده باشد: در برابر استكبار آنان كه به آنان جرات داد درخواست عذاب كنند، صبرى جميل كن صبرى كه آميخته با جزع و شكوه نباشد، براى اينكه ما مى دانيم كه عذاب نزديك است ، بر خلاف آنان كه آن را دور مى پندارند، و ما مى دانيم كه آن عذاب تخلف پذير نيست ، نه تنها واقع مى شود بلكه نفس واقع است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۰ </center>
يَوْمَ تَكُونُ السمَاءُ كالمُْهْلِ
يَوْمَ تَكُونُ السمَاءُ كالمُْهْلِ
كلمه «'''مهل '''» به معناى فلزات ذوب شده است ، مس ذوب شده و يا طلا و يا غير آن . بعضى گفته اند: به معناى ته مانده روغن زيتون است . بعضى ديگر گفته اند: به معناى قير نامرغوب است . و كلمه «'''يوم '''» - به طورى كه از سياق بر مى آيد - ظرفى است متعلق به كلمه «'''واقع '''».
كلمه «'''مهل '''» به معناى فلزات ذوب شده است ، مس ذوب شده و يا طلا و يا غير آن . بعضى گفته اند: به معناى ته مانده روغن زيتون است . بعضى ديگر گفته اند: به معناى قير نامرغوب است . و كلمه «'''يوم '''» - به طورى كه از سياق بر مى آيد - ظرفى است متعلق به كلمه «'''واقع '''».
وَ تَكُونُ الجِْبَالُ كالْعِهْنِ
وَ تَكُونُ الجِْبَالُ كالْعِهْنِ
كلمه «'''عهن '''» به معناى مطلق پشم است ، و شايد مراد از آن پشم حلاجى شده باشد، همچنان كه در آيه اى ديگر فرموده : «'''وتكون الجبال كالعهن المنفوش '''».
كلمه «'''عهن '''» به معناى مطلق پشم است ، و شايد مراد از آن پشم حلاجى شده باشد، همچنان كه در آيه اى ديگر فرموده : «'''وتكون الجبال كالعهن المنفوش '''».
بعضى گفته اند: «'''عهن '''» به معناى پشم قرمز است . و بعضى ديگر گفته اند: پشم الوان است ، چون كوهها هم داراى رنگهاى مختلفند، بعضى سفيد و بعضى قرمز و بعضى به فرموده خداى تعالى در سوره فاطر «'''غرابيب سود'''» (سياه ) است .
بعضى گفته اند: «'''عهن '''» به معناى پشم قرمز است . و بعضى ديگر گفته اند: پشم الوان است ، چون كوهها هم داراى رنگهاى مختلفند، بعضى سفيد و بعضى قرمز و بعضى به فرموده خداى تعالى در سوره فاطر «'''غرابيب سود'''» (سياه ) است .
خط ۱۰۸: خط ۱۱۰:
و جمله مورد بحث جمله اى است مستانفه و در معناى جواب است از سؤ الى مقدر گويى وقتى گفته شد: «'''هيچ حميمى از حال حميم خود نمى پرسد'''»، شخصى پرسيده : مگر انسان آن روز خويشاوند خود را مى بيند؟ جواب مى دهد: «'''يبصرونهم '''»، ممكن هم هست اين جمله صفت حميما باشد، آن وقت معنا چنين مى شود: «'''هيچ حميمى از حال حميمى كه نشانش مى دهند نمى پرسد'''».
و جمله مورد بحث جمله اى است مستانفه و در معناى جواب است از سؤ الى مقدر گويى وقتى گفته شد: «'''هيچ حميمى از حال حميم خود نمى پرسد'''»، شخصى پرسيده : مگر انسان آن روز خويشاوند خود را مى بيند؟ جواب مى دهد: «'''يبصرونهم '''»، ممكن هم هست اين جمله صفت حميما باشد، آن وقت معنا چنين مى شود: «'''هيچ حميمى از حال حميمى كه نشانش مى دهند نمى پرسد'''».
و يكى از تفسيرهاى بسيار ناچسب كلام بعضى از مفسرين است كه گفته اند: معناى جمله «'''يبصرونهم '''» اين است كه ملائكه كفار را نشان مى دهند. و نيز كلام بعضى ديگر كه گفته اند: مؤ منين دشمنان كافر خود را نشان مى دهند كه چگونه در عذاب شكنجه مى شوند و آن وقت به ايشان زخم زبان مى زنند و همچنين كلام بعضى ديگر كه گفته اند پيروان ضلالت پيشوايان ضلالت را نشان مى دهند كه اينها روساى ما بودند. همه اين وجوه باطل است ، چون دليلى بر آنها نيست .
و يكى از تفسيرهاى بسيار ناچسب كلام بعضى از مفسرين است كه گفته اند: معناى جمله «'''يبصرونهم '''» اين است كه ملائكه كفار را نشان مى دهند. و نيز كلام بعضى ديگر كه گفته اند: مؤ منين دشمنان كافر خود را نشان مى دهند كه چگونه در عذاب شكنجه مى شوند و آن وقت به ايشان زخم زبان مى زنند و همچنين كلام بعضى ديگر كه گفته اند پيروان ضلالت پيشوايان ضلالت را نشان مى دهند كه اينها روساى ما بودند. همه اين وجوه باطل است ، چون دليلى بر آنها نيست .
يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِى مِنْ عَذَابِ يَوْمِئذِ بِبَنِيهِ وَ صحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ وَ فَصِيلَتِهِ الَّتى تُئْوِيهِ وَ مَن فى الاَرْضِ جَمِيعاً ثمَّ يُنجِيهِ
يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِى مِنْ عَذَابِ يَوْمِئذِ بِبَنِيهِ وَ صحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ وَ فَصِيلَتِهِ الَّتى تُئْوِيهِ وَ مَن فى الاَرْضِ جَمِيعاً ثمَّ يُنجِيهِ
در مجمع البيان گفته : مصدر «'''مودت '''» كه فعل «'''يود'''» از آن مشتق است ، هم به معناى آرزو مى آيد و هم به معناى محبت ، هم گفته مى شود «'''وددت الشى ء :من آرزومند فلان چيزم '''» و هم گفته مى شود: «'''وددت الشى ء :من فلان چيز را دوست مى دارم '''»، و گاهى در يك مورد هر دو معنا را مى دهد. و ممكن است استعمالش در معناى آرزو از باب تضمين باشد، يعنى به طور ضمنى بر آن دلالت كند.
در مجمع البيان گفته : مصدر «'''مودت '''» كه فعل «'''يود'''» از آن مشتق است ، هم به معناى آرزو مى آيد و هم به معناى محبت ، هم گفته مى شود «'''وددت الشى ء :من آرزومند فلان چيزم '''» و هم گفته مى شود: «'''وددت الشى ء :من فلان چيز را دوست مى دارم '''»، و گاهى در يك مورد هر دو معنا را مى دهد. و ممكن است استعمالش در معناى آرزو از باب تضمين باشد، يعنى به طور ضمنى بر آن دلالت كند.
و در معناى «'''يفتدى '''» گفته : «'''افتداء'''» كه مصدر آن است به معناى اين است كه مثلا اگر ضررى متوجه جان خودت و يا شخصى ديگر شده چيزى را فداى او كنى ، و آن ضرر را با آن بدل و عوض ‍ برگردانى . و در معناى كلمه «'''فصيله '''» گفته است وقتى از يك قبيله كه همه در جد بزرگ مشتركند، يك تيره جدا شود، و جدى اختصاصى و جداگانه براى خود قائل شود، آن تيره را فصيله از آن قبيله مى گويند و بعضى ديگر گفته اند: «'''فصيله '''» به معناى عشيره نزديكى است كه از يك قبيله جدا شده باشد، نظير پدران نزديك و عموهاى نزديك .
و در معناى «'''يفتدى '''» گفته : «'''افتداء'''» كه مصدر آن است به معناى اين است كه مثلا اگر ضررى متوجه جان خودت و يا شخصى ديگر شده چيزى را فداى او كنى ، و آن ضرر را با آن بدل و عوض ‍ برگردانى . و در معناى كلمه «'''فصيله '''» گفته است وقتى از يك قبيله كه همه در جد بزرگ مشتركند، يك تيره جدا شود، و جدى اختصاصى و جداگانه براى خود قائل شود، آن تيره را فصيله از آن قبيله مى گويند و بعضى ديگر گفته اند: «'''فصيله '''» به معناى عشيره نزديكى است كه از يك قبيله جدا شده باشد، نظير پدران نزديك و عموهاى نزديك .
خط ۱۱۵: خط ۱۱۷:
در نتيجه چنين معنا مى دهد كه مجرم به خاطر جرمش آنقدر عذابش ‍ شديد مى شود كه آرزو مى كند اى كاش مى توانست نزديكترين اقارب ، و گرامى ترين عزيزان خود مثلا فرزندان و برادران و فصيله خود را قربان خود مى كرد، و بلكه تمامى انسانهاى روى زمين را - اگر اختيارشان به دست او بود - مى داد و عذاب را از خود دور مى كرد، و معلوم است كسى كه از شدت عذاب حاضر است عزيزان خود را فداى خود كند، ديگر كى احوال آنان را مى پرسد.
در نتيجه چنين معنا مى دهد كه مجرم به خاطر جرمش آنقدر عذابش ‍ شديد مى شود كه آرزو مى كند اى كاش مى توانست نزديكترين اقارب ، و گرامى ترين عزيزان خود مثلا فرزندان و برادران و فصيله خود را قربان خود مى كرد، و بلكه تمامى انسانهاى روى زمين را - اگر اختيارشان به دست او بود - مى داد و عذاب را از خود دور مى كرد، و معلوم است كسى كه از شدت عذاب حاضر است عزيزان خود را فداى خود كند، ديگر كى احوال آنان را مى پرسد.
و معناى آيه اين است كه «'''يود المجرم '''» گنهكار آرزو مى كند - حال چه مسلمان گنهكار و چه كافر - كه اى كاش مى توانست قربانى خود مى كرد، و در مقابل برداشتن عذاب از خودش - اين جمله قائم مقام مفعول «'''يود'''» است - «'''بنيه '''» فرزندان خود را كه محبوب ترين مردم نزد او است ، و «'''صاحبته '''» و رفيق خود را كه همواره با او انس ‍ مى ورزيد و دوستش مى داشت ، و چه بسا بر پدر و مادر خود مقدمش ‍ مى داشت و «'''اخيه '''» و برادر خود را كه پ شت و پناهش بود، «'''وفصيلته '''» كه عشيره نزديك او بودند، «'''التى توويه '''»، و او را از خود و متصل به خود مى دانستند، «'''و من فى الارض جميعا'''»، و همه انسانهاى روى زمين را فداى خود مى كرد، «'''ثم ينجيه '''» در نتيجه اين عوض دادن او را از عذاب نجات مى داد.
و معناى آيه اين است كه «'''يود المجرم '''» گنهكار آرزو مى كند - حال چه مسلمان گنهكار و چه كافر - كه اى كاش مى توانست قربانى خود مى كرد، و در مقابل برداشتن عذاب از خودش - اين جمله قائم مقام مفعول «'''يود'''» است - «'''بنيه '''» فرزندان خود را كه محبوب ترين مردم نزد او است ، و «'''صاحبته '''» و رفيق خود را كه همواره با او انس ‍ مى ورزيد و دوستش مى داشت ، و چه بسا بر پدر و مادر خود مقدمش ‍ مى داشت و «'''اخيه '''» و برادر خود را كه پ شت و پناهش بود، «'''وفصيلته '''» كه عشيره نزديك او بودند، «'''التى توويه '''»، و او را از خود و متصل به خود مى دانستند، «'''و من فى الارض جميعا'''»، و همه انسانهاى روى زمين را فداى خود مى كرد، «'''ثم ينجيه '''» در نتيجه اين عوض دادن او را از عذاب نجات مى داد.
َكلا إِنهَا لَظى نَزَّاعَةً لِّلشوَى تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلى وَ جَمَعَ فَأَوْعَى
َكلا إِنهَا لَظى نَزَّاعَةً لِّلشوَى تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلى وَ جَمَعَ فَأَوْعَى
<span id='link8'><span>
<span id='link8'><span>
==ويژگى آتش جهنم و بيان كسانى را كه بسوى خود مى طلبد ==
==ويژگى آتش جهنم و بيان كسانى را كه بسوى خود مى طلبد ==
خط ۱۴۴: خط ۱۴۶:
و باز همان كتاب در تفسير «'''تدعوا من ادبر و تولى '''» فرمود: يعنى تو او را به سوى ايمان مى كشانى و او مى گريزد.
و باز همان كتاب در تفسير «'''تدعوا من ادبر و تولى '''» فرمود: يعنى تو او را به سوى ايمان مى كشانى و او مى گريزد.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۵۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش