النساء ٧٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۴:۲۵ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستمگران) تضعیف شده‌اند، پیکار نمی‌کنید؟! همان افراد (ستمدیده‌ای) که می‌گویند: «پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، برای ما سرپرستی قرار ده! و از جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما!

و چرا در راه خدا و [نجات‌] مردان و زنان و كودكانى كه زبون شمرده شده‌اند نمى‌جنگيد؟ همانان كه مى‌گويند: پروردگارا! ما را از اين شهرى كه اهلش ستمكارند بيرون ببر و از جانب خود براى ما سرپرستى بگمار و از جانب خود براى ما ياورى قرار ده
و چرا شما در راه خدا [و در راه نجات‌] مردان و زنان و كودكان مستضعف نمى‌جنگيد؟ همانان كه مى‌گويند: «پروردگارا، ما را از اين شهرى كه مردمش ستم‌پيشه‌اند بيرون ببر، و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده، و از نزد خويش ياورى براى ما تعيين فرما.»
چرا در راه خدا جهاد نمی‌کنید و در راه (آزادی) جمعی ناتوان از مرد و زن و کودک که (در مکه اسیر ظلم کفارند و) دائم می‌گویند: بار خدایا، ما را از این شهری که مردمش ستمکارند بیرون آر و از جانب خود برای ما (بیچارگان) نگهدار و یاوری فرست.
شما را چه شده که در راه خدا و [رهایی] مردان و زنان و کودکان مستضعف [ی که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بسته اند] نمی جنگید؟ آن مستضعفانی که همواره می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار و از جانب خود برای ما یاوری قرار ده.
چرا در راه خدا و به خاطر مردان و زنان و كودكان ناتوانى كه مى‌گويند: اى پروردگار ما، ما را از اين قريه ستمكاران بيرون آر و از جانب خود يار و مددكارى قرار ده، نمى‌جنگيد؟
و چرا در راه خدا و در راه [آزادسازی‌] مردان و زنان و کودکان مستضعف -که می‌گویند پروردگارا ما را از این شهری که اهلش ستمگرند خارج فرما و از سوی خویش برای ما یاری و یاوری بگمارکارزار نکنید؟
و شما را چه شده كه كارزار نمى‌كنيد در راه خدا و آن ناتوان شمرده‌شدگان از مردان و زنان و كودكانى كه گويند: پروردگارا، ما را از اين شهرى كه مردمش ستمكارند بيرون بَر و براى ما از نزد خويش سرپرستى قرار ده و براى ما از نزد خويش ياورى برگمار.
چرا باید در راه خدا و (نجات) مردان و زنان و کودکان درمانده و بیچاره‌ای نجنگید که (فریاد برمی‌آورند و) می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر و دیاری که ساکنان آن ستمکارند (و بر ما بیچارگان ستم روا می‌دارند) خارج ساز، و از جانب خود سرپرست و حمایتگری برای ما پدید آور، و از سوی خود یاوری برایمان قرار بده (تا ما را یاری کند و از دست ظالمان برهاند).
و چیست شما را (که) در راه خدا و (در راه نجات) مستضعفان (اعم) از زنان و مردان و فرزندان کوچکتان، کشتار نمی‌کنید؟ همانان که می‌گویند: «پروردگارمان! ما را از این شهری که مردمش ستم‌پیشه‌اند، بیرون بر و از جانب خود برایمان سرپرستی قرار ده و از نزد خویش یاوری برایمان تعیین فرما.»
و چیست شما را که پیکار نمی‌کنید در راه خدا و ناتوانان از مردان و زنان و کودکانی که گویند پروردگارا برون کن ما را از این شهری که ستمگرند مردمش و قرار ده برای ما از نزد خود سرپرستی و قرار ده برای ما از نزد خود یاوری‌


النساء ٧٤ آیه ٧٥ النساء ٧٦
سوره : سوره النساء
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَا لَکُمْ»: شما را چه رسیده است؟ کی سزاوار شما است؟ «الْمُسْتَضْعَفِینَ»: کسانی که بر اثر ستم یا فشار دیگران، از نظر فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، و غیره تضعیف شده باشند و تاب و توان مبارزه آن چنانی برایشان نمانده باشد. «الْوِلْدَان»: جمع وَلید: کودکان. بندگان. «الْقَرْیَة»: شهر. مراد مکّه به طور خاصّ و هرگونه شهر و دیاری به طور عام است. «الظَّالِمِ أَهْلُهَا»: اهل آنجا ستمگرند. واژه (ظالم) صفت (قریة) و با توجّه به اهل مذکّر آمده است. و واژه (اهل) فاعل (ظالم) است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- وجوب جهاد در راه خدا (و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه)

۲- وجوب جنگ و مبارزه براى رهایى مستضعفان (و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین) مراد از جنگ در راه مستضعفان به قرینه ادامه آیه جنگیدن براى رهایى آنان از چنگال ستمگران است. در برداشت فوق، «المستضعفین» عطف بر «اللّه» گرفته شده است.

۳- متخلفان از جهاد در راه خدا و رهایى مستضعفان، مورد سرزنش و توبیخ خداوند (و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین)

۴- جنگ براى رهایى مستضعفان موحد، از مصادیق جهاد در راه خداست. (و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین) مراد از راه مستضعفین، رهایى آنان است. بنابراین «المستضعفین» عطف است بر «سبیل اللّه»; و این عطف، عطف خاص بر عام مى باشد. زیرا آنچه به امر خدا انجام مى گیرد، نمى تواند خارج از «سبیل اللّه» باشد.

۵- مردان، زنان و کودکان مانده در ستم، از مصادیق مستضعفان (و المستضعفین من الرّجال و النّساء و الولدان الّذین یقولون ربّنا اخرجنا من هذه القریة الظّالم اهلها)

۶- نجات کودکان از محیط کفر و شرک، از وظایف مؤمنان (و الولدان ... الظالم اهلها)

۷- بهره گیرى قرآن از عواطف انسانى براى بسیج نیروها (و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین من الرّجال و النّساء و الولدان)

۸- ناروایى زندگى در محیط ظلم (یقولون ربّنا اخرجنا من هذه القریة الظّالم اهلها) ظاهر جمله «الظّالم اهلها» مى رساند که علّت اصلى خواست مستضعفان براى خروج از قریه، ستمگر بودن اهل آن است ; نه اینکه علت این باشد که آنان مورد ستم هستند ; اگر چه از مجموع آیه به دست مى آید که آنان نیز مورد ستم واقع مى شدند.

۹- گروهى از مسلمانان صدر اسلام، تحت سیطره ستم کافران مکه (و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین ... یقولون ربّنا اخرجنا من هذه القریة الظّالم اهلها) بسیارى از مفسران برآنند که آیه مورد بحث درباره مسلمانانى است که تا قبل از فتح مکّه در آنجا بودند و از مهاجرت آنان جلوگیرى مى شد.

۱۰- دعاى مسلمانان مظلوم و مستضعف مکّه به درگاه پروردگار براى رهایى از ستم حاکم بر آنان (و المستضعفین ... الّذین یقولون ربّنا اخرجنا من هذه القریة الظّالم اهلها)

۱۱- مسؤولیت بین المللى جامعه اسلامى در برابر مستضعفان خداپرست تحت ستم (و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین ... الّذین یقولون ربّنا اخرجنا من هذه القریة الظّالم اهلها)

۱۲- رهایى مستضعفان موحد، مجوّز جهاد ابتدایى (و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین ... الّذین یقولون ربّنا اخرجنا من هذه القریة الظّالم اهلها)

۱۳- ممنوعیّت سلطه جابرانه بر ضعیفان (و المستضعفین ... اخرجنا من هذه القریة الظّالم اهلها) «استضعفه»، یعنى ا را ضعیف یافت و بر او سلطه افکند. و چون استضعاف کنندگان، ظالم شمرده شده اند، حرمت و ممنوعیّت این عمل به دست مى آید.

۱۴- نیروى انسانى و فرماندهى، دو شرط اساسى براى مبارزه با ستمگران (اخرجنا من هذه القریة الظّالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیّاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً)

۱۵- مسلمانان مستضعف صدر اسلام، خواستار فرمانده و نیروى انسانى از جانب خداوند براى رهایى از ستم کفرپیشگان مکّه (و اجعل لنا من لدنک ولیّاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً)

۱۶- نیایش به درگاه خداوند، زمینه ساز رهایى از مشکلات (و اجعل لنا من لدنک ولیّاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً)

۱۷- توجه به ربوبیّت خدا، از آداب دعا (ربّنا اخرجنا ... و اجعل لنا من لدنک ولیّاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً)

۱۸- استجابت دعاى مستضعفان مکّه، با صدور فرمان جهاد از سوى خدا براى رهایى آنان (و ما لکم لا تقاتلون ... الّذین یقولون ربّنا اخرجنا)

۱۹- ارتش آزادیبخش اسلام، مددى الهى براى رهایى مستضعفان موحّد (و ما لکم لا تقاتلون ... و اجعل لنا من لدنک نصیراً)

۲۰- امداد و نصرت خداوند، پیامد پذیرش ولایت رهبران الهى* (و اجعل لنا من لدنک ولیّاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً) تقدیم تعیین «ولىّ» بر تعیین «نصیر»، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

موضوعات مرتبط

  • احکام:۱، ۲، ۱۲
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱۰ ،۱۵، ۱۸
  • تبلیغ: روش تبلیغ ۷
  • جامعه: مسؤولیت جامعه اسلامى ۱۱
  • جنگ: احکام جنگ ۲
  • جهاد: احکام جهاد ۱، ۱۲ ; جهاد ابتدایى ۱۲ ; موارد جهاد ۴ ; وجوب جهاد ۱، ۲
  • حکومت: ظالمانه ۱۳
  • خدا: امداد خدا ۱۹، ۲۰ ; ربوبیّت خدا ۱۷ ; سرزنشهاى خدا ۳
  • دارالکفر: زندگى در دارالکفر ۸ ; نجات از دارالکفر ۶
  • دعا: آداب دعا ۱۷ ; استجابت دعا ۱۸ ; دعاى نجات از ظلم ۱۰، ۱۵
  • ذکر: اهمیّت ذکر ۱۷
  • رهبرى: ولایت رهبرى دینى ۲۰
  • زن: مظلوم ۵
  • سبیل اللّه:۱، ۳، ۴، ۱۸
  • سپاه اسلام:۱۹
  • سختى: زمینه تسهیل سختى ۱۶
  • ظالمان: شرایط مبارزه با ظالمان ۱۴
  • عواطف: نقش عواطف ۷
  • کافران: ظلم کافران مکه ۹، ۱۵ ; کافران و مسلمانان ۹
  • کودک: مظلوم ۵ ; نجات کودک ۶
  • مبارزه: فرماندهى در مبارزه ۱۴ ; قدرت در مبارزه ۱۴
  • متخلفان: سرزنش متخلفان ۳
  • مرد: مظلوم ۵
  • مستضعفان:۵ جهاد مستضعفان ۵ ۱۸ ; دعاى مستضعفان ۵ ۱۰، ۱۵ ; دعاى مستضعفان ۵ مکه ۱۸ ; مستضعفان ۵ مظلوم ۱۱ ; نجات مستضعفان ۵ ۲، ۳، ۴، ۱۲، ۱۹
  • مسلمانان: دعاى مسلمانان ۱۰، ۱۵ ; مسلمانان صدر اسلام ۹ ; مسلمانان مکه ۱۰
  • مناجات: آثار مناجات ۱۶
  • مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۶
  • واجبات:۱، ۲

منابع