النحل ٥٧
ترجمه
النحل ٥٦ | آیه ٥٧ | النحل ٥٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْبَنَاتِ»: دختران. مراد فرشتگان است که کافران آنها را دختران خدا میپنداشتند (نگا: انعام / و ایشان را میپرستیدند (نگا: سبأ / و ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۶۴،سوره نحل
- مقصود از حسنه در دنيا كه خداوند به مهاجرين وعده داده مجتمع صالح اسلامى است
- علت توصيف مهاجرين به دو صفت صبر و توكل
- مفاد آيه : ((و ما ارسلنا من قبلك الا رجالا...)) حصر رسالت در بشر عادى است
- معنا و موارد استعمال كلمه : ((ذكر))
- مراد از اهل ذكر در فاسئلوا اهل الذكر)) و اينكه مخاطبين اين خطاب كيانند
- معنا و مفاد آيه : ((و انزل اليك الذكر لتبين للناس مانزل اليهم ...))
- وجوهى كه مفسرين در تفسير آيه گفته اند
- حجت بودن بيانات رسول الله و عترت او (ائمه ) عليهم الصلاة و السلام
- انذار و تهديد مشركين كه از در مكه به خدا و پيامبرانش گناه مى كردند (مكروا السيئات )
- مراد از ((اخذ در تقلب )) و ((اخذ بر تخوف )) كه مشركين بدان تهديد شده اند
- گردش سايه اشياء نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست
- سجده جنبندگان آسمانها و زمين براى خدا به معناى خضوع وتذلل آنان در برابر خدا است
- توضيحى درباره استكبار در مقابل مخلوق و درمقابل خالق
- توضيحى درباره در مقابل مخلوق و در مقابل خالق
- وجه عدم استكبار عملى ملائكه در برابر خداى سبحان
- رد استدلال برخى به آيه : ((يخافون ربهم ...)) براىقول به اينكه ملائكه مكلف بوده خوف و رجا دارند وافضل از بشر هستند
- مقصود از جمله : ((لا تتخدوا الهين اثنين )) و معنايى كه از نهى از دو خدا گرفتن استفادهمى شود
- لازمه مالكيت مطلقه خدا اين است كه فقط او معبود و دين دائما از او باشد (له الدين و اصبا)
- در تنگناها و شدائد، اميد بستن به مسبب الاسباب و دست به دامان او شدن فطرى انسان است
- توضيح اينكه كفران نعمت غات و غرض شرك ورزيدن مشركين است
- مقصود از اينكه مشركين بخشى از روزى خود را نصيب ((ما لا يعملون )) قرار مى دهند
- منشاء و سبب اينكه مشركين ملائكه را مؤ نث و دختران خدا مى دانستند
- معناى جمله : ((و لهم ما يشتهون )) و گفتگوئى كه در مورد شده است
- حكايت دختر كشى مشركين و نكوهش آن
- ايمان به آخرت منبع همه خيرات و بركات و ايمان نداشتن به آخرت ريشه همه گناهاناست .
- منزه بودن خداى تعالى از هر قبيح عقلى و طبعى و از اتصاف به صفات ممكنات
- معناى جمله ((ولله المثل الاعلى ))
- اگر خدا مردم را به ظلمشان اخذ كند دابه اى روى زمين نخواهد ماند
- بيان ضعف استدلال به اين آيه براى قول به معصوم نبودن انبياء
- مراد از ((امم )) و ((اليوم )) در آيه : ((تالله لقد ارسلنا الى امم من قبلك ...))
- رواياتى كه در آنها اهل ذكر در جمله : ((فاسئلوااهل الذكر)) به اهل بيت عليهم السلام تفسير شده است
- بيان اينكه با توجه به سياق آيات مراد از اهل ذكراهل كتاب است و با قطع نظر از خصوص آيه مراداهل بيت عليهم السلام مى باشد
- چند روايت در معناى : ((فاسئلوا اهل الذكر))، ((افا من الذين مكروا))، ((له الدين واصبا)) و ((لله المثل الاعلى ))
نکات آیه
۱- مشرکان دوران جاهلیت، معتقد به وجود دخترانى براى خداوند (و یجعلون لله البنت)
۲- مشرکان، معتقد به وجود خداوند (و یجعلون لله البنت)
۳- خداوند، بسى منزّه و برتر از فرزند دختر داشتن (و یجعلون لله البنت سبحنه)
۴- فرزند (دختر) داشتن براى خداوند نقص است. (و یجعلون لله البنت سبحنه) ذکر تنزیه «سبحانه» براى تبرئه خداوند از نسبتى است که مشرکان به او مى دادند و این تنزیه، حاکى از نقصى است که با اسناد فرزند براى خداوند، ایجاد مى شد.
۵- خداوند، منزّه از تناسل و توالد است. (و یجعلون لله البنت سبحنه)
۶- انتساب دخترانى به خداوند از سوى مشرکان، افترا و دروغى ساختگى است. (و یجعلون لله البنت سبحنه)
۷- گرایشهاى مشرکان مبتنى بر خواهشهاى نفسانى بوده است. (و لهم ما یشتهون)
۸- داشتن پسر، مورد خوشایند مشرکان و دختر داشتن، ناخوشایند آنان بود. (و یجعلون لله البنت ... و لهم ما یشتهون) به قرینه مقابله، احتمال دارد مراد از «ما» فرزند پسر باشد. مشرکان با اسناد دادن دختر به خداوند، درصدد تنقیص او بودند و این، حاکى از نفرت آنان از دختر داشتن است.
۹- اظهار نظر مشرکان درباره دختر داشتن خداوند و فرزند دلخواه (پسر) داشتن خود، مبتنى بر خواهش نفسانى بوده است. (و یجعلون لله البنت ... و لهم ما یشتهون)
۱۰- مشرکان، در برابر اسناد دختر به خدا، فرزند دلخواهشان (پسر) را به خود اسناد مى دادند. (و یجعلون لله البنت ... و لهم ما یشتهون) «و» در «و لهم» مى تواند حالیه و هم مى تواند عاطفه باشد. در صورت عاطفه بودن جمله «ما...» در محل نصب خواهد بود براى عطف به «البنات». در هر صورت برداشت فوق قابل استفاده است و اسناد دادن فرزند دختر براى خدا، قرینه اى است بر اینکه مراد از «ما» در «ما یشتهون» فرزند پسر است.
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: صفات جلال ۳، ۴، ۵
- افترا: افترا به خدا ۶
- جاهلیت: عقیده مشرکان جاهلیت ۱; مشرکان جاهلیت ۶، ۹
- خدا: اسناد دختر به ۱، ۶، ۹، ۱۰; تنزیه خدا ۳، ۴، ۵; خدا و تولید مثل ۵; خدا و دختر ۳، ۴
- عقیده: عقیده به فرزنددارى خدا ۱
- علایق: علاقه به پسر ۸
- مشرکان: آثار هواپرستى مشرکان ۹; افتراهاى مشرکان ۶; بینش مشرکان ۱۰; پسر دوستى مشرکان ۸، ۹، ۱۰; خداشناسى مشرکان ۲; عقیده مشرکان ۲; علایق مشرکان ۸، ۱۰; مشرکان و دختر ۸; منشأ گرایشهاى مشرکان ۷; هواپرستى مشرکان ۷