روایت:الکافی جلد ۲ ش ۶۰۳
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
عنه عن احمد بن محمد بن عيسي عن علي بن سيف عن ابيه سيف عن عبد الاعلي بن اعين قال :
الکافی جلد ۲ ش ۶۰۲ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۶۰۴ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۵۰۳
از عبد الأعلى بن اعين، گويد: (برخى) از اصحاب ما نوشتند و چيزهائى از امام صادق (ع) پرسيدند و به من فرمان دادند كه از آن حضرت حق مسلمان را بر برادرش بپرسم، پرسيدم و به من پاسخى نداد، چون آمدم كه با او وداع كنم، به او گفتم: پرسيدم و جواب نداديد؟ فرمود: من مىترسم شما كافر شويد، به راستى از سختترين چيزها كه خدا بر خلقش واجب كرده سه تا است: عدالتورزى مرد از طرف خودش تا اينكه نپسندد براى برادرش از طرف خودش جز آنچه بپسندد براى خودش از طرف او. همراهى برادر با مال و دارائى. ذكر خدا در هر حال كه نه لفظ سبحان اللَّه و الحمد للَّه است ولى در نزد آنچه خدا حرام كرده ياد خدا كند و آن را وانهد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۲۴۷
عبد الاعلى بن اعين گويد [برخى] از اصحاب ما نامه نوشتند و از امام صادق عليه السّلام مطالبى پرسيدند و مرا امر كردند كه از آن حضرت در باره حق مسلمان بر برادرش بپرسم، من پرسيدم و حضرت پاسخم نگفت چون براى وداع خدمتش رفتم، عرضكردم: از شما پرسيدم و پاسخم نفرمودى، فرمود: ميترسم كفران ورزيد (و گردن ننهيد) همانا از سخت ترين واجبات خدا بر خلقش سه چيز است:
(۱) انصاف دادن مرد از خود تا آنجا كه براى برادرش از خود نپسندد، جز آنچه را براى خود از او ميپسندد. (۲) مواسات نمودن با برادر نسبت بمال. (۳) ياد خدا در هر حال و آن
سبحان اللَّه و الحمد اللَّه نيست، بلكه آنست كه چيزى را كه خدا بر او حرام نموده رها كند.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۴۳۱
از او، از احمد بن محمد بن عيسى، از على بن سيف، از پدرش سيف بن عميره، از عبدالاعلى بن اعين روايت است كه گفت: اصحاب و ياوران ما عريضهاى نوشتند كه امام جعفر صادق عليه السلام را از چيزى چند سؤال كنند، و مرا امر كردند كه آن حضرت را سؤال كنم، از حقّ مسلمان بر برادرش. بعد از آنكه از آن حضرت سؤال كردم، مرا جواب نفرمود، و در هنگامى كه آمدم تا آن حضرت را وداع كنم، عرض كردم كه: از تو سؤالى كردم و مرا جواب نفرمودى؟ فرمود كه: «من مىترسم كه كافر شويد؛ زيرا كه از جمله سختترين آنچه خدا بر بندگان خويش واجب گردانيده، سه چيز است: يكى انصاف دادن مرد از نفس خود، تا آنكه راضى نشود از براى برادرش از نفس خود، مگر به آنچه از براى خود از او راضى مىشود؛ و ديگر مواسات با برادر در باب مال، كه او را با خود در آن برابر سازد؛ و سيم ذكر خدا، و ذكر خدا اين قول نيست كه سُبْحانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ، وليكن مراد ياد او است، در نزد آنچه بر او حرام گردانيده، به وضعى كه سبب باشد از براى آنكه آن حرام را وا گذارد».