سبإ ٢٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۴۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

هیچ شفاعتی نزد او، جز برای کسانی که اذن داده، سودی ندارد! (در آن روز همه در اضطرابند) تا زمانی که اضطراب از دلهای آنان زایل گردد (و فرمان از ناحیه او صادر شود؛ در این هنگام مجرمان به شفیعان) می‌گویند: «پروردگارتان چه دستوری داده؟» می‌گویند: «حقّ را (بیان کرد و اجازه شفاعت درباره مستحقّان داد)؛ و اوست بلندمقام و بزرگ‌مرتبه!»

|و شفاعت در پيشگاه او سود نمى‌بخشد، مگر در باره‌ى كسى كه او را اجازه دهد تا چون هراس از دل‌هايشان برطرف شود، [مجرمان به شافعان‌] گويند: پروردگارتان چه گفت؟ گويند: حق را، و او بلند مرتبه و بزرگ است
و شفاعتگرى در پيشگاه او سود نمى‌بخشد، مگر براى آن كس كه به وى اجازه دهد. تا چون هراس از دلهايشان برطرف شود، مى‌گويند: «پروردگارتان چه فرمود؟» مى گويند: «حقيقت؛ و هموست بلندمرتبه و بزرگ.»
و شفاعت کسی نزد خدا هم جز آن که خدا به او اذن شفاعت داده سودمند نیست (پس از اینان چشم شفاعت مدارید و خاصّان و انبیاء را در دنیا و آخرت شفیع خود قرار دهید) تا چون (آن خاصان) از دلهاشان اضطراب (جلال و سطوت الهی) بر طرف شود پرسند: خدای شما (در باب شفاعت) چه فرمود؟ پاسخ دهند که حقّ (و درستکاری و شفاعت مؤمنان نه مشرکان و منافقان) فرمود، و اوست خدای بلند مرتبه بزرگوار (و هیچ کس را جرأت مخالفت امرش نیست).
شفاعت در پیشگاه خدا جز برای کسانی که به آنان اذن دهد سودی ندارد، [آن روز شفیعان و امیدواران به شفاعت مضطربانه به انتظار اذن خدا برای شفاعت هستند] تا زمانی که با صدور اذن شفاعت دل هایشان آرام گیرد [در این هنگام مجرمان به شفیعان] گویند: پروردگارتان چه گفت؟ می گویند: حق گفت و او بلند مرتبه و بزرگ است.
شفاعت نزد خدا سود نكند، مگر در باره كسى كه او خود اجازت دهد. و چون بيم از دلهايشان برود، گويند: پروردگارتان چه گفت؟ گويند: سخن حق گفت. و او بلندمرتبه و بزرگ است.
و شفاعت نزد او سودی ندهد، مگر درباره کسی که برای او اجازه دهد، تا چون هراس از دلهای ایشان برطرف شود، گویند پروردگارتان چه گفت؟ گویند حق، و او بلندمرتبه بزرگ است‌
و شفاعت نزد او
هیچ گونه شفاعتی در پیشگاه خدا سودمند واقع نمی‌گردد، مگر شفاعت کسی که خدا بدو اجازه (ی میانجیگری) دهد (و آن هم جز خوب و پسندیده نگوید. در آن روز اضطراب و وحشتی بر دلهای شفاعت کنندگان و شفاعت شوندگان چیره می‌شود، و در انتظار این هستند که ببینند خداوند به چه کسانی اجازه‌ی شفاعت می‌دهد و برای چه کسانی باید شفاعت بشود. این حالت اضطراب و نگرانی همچنان ادامه می‌یابد) تا زمانی که (فرمان از ناحیه‌ی خدا صادر می‌شود و) فزع و اضطراب از دلهای آنان زایل می‌گردد. (گروهی رو به گروه دیگر کرده شادان و خندان می‌پرسند:) آیا پروردگارتان چه (دستوری صادر) فرمود؟ می‌گویند: حق را (صادر) فرمود (که اجازه‌ی شفاعت است) و او والا و بزرگوار است.
و شفاعتگری در پیشگاه او سودشان نمی‌دهد، مگر برای کسی که خدا برایش اجازه داد. تا هنگامی‌که هراسی سخت بر دل‌هایشان گرفته شد، گفتند: «پروردگارتان چه فرمود؟» گفتند: «‌حقیقت را؛ و اوست بلندمرتبه‌ی بزرگ.»
و سود ندهد شفاعت نزد او جز برای آنکه دستور دهدش تا گاهی که گرفته شود طپیدن هراس از دلهای ایشان گویند چه گفت پروردگار شما گویند حقّ را و او است برتر بزرگوار


سبإ ٢٢ آیه ٢٣ سبإ ٢٤
سوره : سوره سبإ
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ»: (نگا: بقره / و طه / انبیاء / ، نجم / ). «فُزِّعَ»: هراس برطرف شد. باب تفعیل فَزَعَ، برای سلب است. «قَالُوا: مَاذَا قَالَ رَبُّکُمْ»: این جمله جنبه مژده به یکدیگر را دارد و بیانگر اوج شادی شفاعت کنندگان و شفاعت شوندگان است. «الْحَقَّ»: درست. مراد اجازه شفاعت برابر شرائط مذکور آیات دیگر قرآن است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - هیچ شفاعتى در پیشگاه خداوند مفید و ثمربخش نیست، مگر به اذن خود او. (و لاتنفع الشفعة عنده إلاّ لمن أذن له)

۲ - عقیده مشرکان به شفاعت خدایانشان در پیشگاه خدا براى آنان (قل ادعوا الذین زعمتم من دون اللّه لایملکون مثقال ذرّة ... و لاتنفع الشفعة عنده إلاّ لمن أذن له) ذکر عدم فایده شفاعت شفاعت کننده اى در پیشگاه خداوند به جز شفاعت کسانى که خود خدا به آنان اذن داده است; مى رساند که مشرکان اعتقاد داشته اند که خدایان ادعایى آنان نقش شفاعت کننده دارند. خداوند نیز درصدد رد آن گمان و پندار است.

۳ - کسى مشمول شفاعت شفیعان قرار مى گیرد که خداوند اذن و اجازه بدهد. (و لاتنفع الشفعة عنده إلاّ لمن أذن له) مراد از «من» در «لمن» احتمال دارد شفیع و یا مشفوع له باشد. بنابر احتمال دوم، برداشت یاد شده به دست مى آید. گفتنى است که لام «له» نیز مى تواند براى تعلیل باشد که در این صورت جمله چنین مى شود: «إلاّ وقع الإذن للشفیع لأجله».

۴ - وجود شفیعانى چند در قیامت و امکان شفاعت کردن آنان از دیگران با اذن خداوند (و لاتنفع الشفعة عنده إلاّ لمن أذن له) از این که خداوند فرمود بدون اذن من شفاعت مفید نیست، مى توان استفاده کرد که اصل شفاعت در قیامت مسلم است; منتها تأثیر آن تنها با اذن الهى خواهد بود.

۵ - با صدور امر خداوند درباره شفاعت، قلب هاى مضطرب و در هراس، از هراس خالى مى شود. (حتّى إذا فزّع عن قلوبهم قالوا ماذا قال ربکّم) «فزع عن» به معناى زوال فزع و هراس است (مفردات راغب).

۶ - شفاعت کنندگان قبل از دریافت امر خدا، در حال هراس و اضطراب خواهند بود. (حتّى إذا فزّع عن قلوبهم قالوا ماذا قال ربکم) بنابراین که مرجع ضمیر «قلوبهم» شفاعت کنندگان باشد - که از جمله آنان ملائکه اند - برداشت یاد شده به دست مى آید.

۷ - با صدور فرمان خداوند درباره شفاعت، اضطراب شفاعت کنندگان برطرف مى شود. (حتّى إذا فزّع عن قلوبهم قالوا ماذا قال ربّکم)

۸ - منتظران شفاعت، پس از خبردار شدن از امر خدا درباره آن، سؤال مى کنند که پروردگار چه گفته است؟ (حتّى إذا فزّع عن قلوبهم قالوا ماذا قال ربّکم) بنابراین که فاعل «قالوا»، «من» در «لمن» باشد و مراد از آن شفاعت شوندگان باشند، نکته یاد شده قابل استفاده است. گفتنى است که متعلق «ماذا قال» ذکر نشده و به قرینه بحث شفاعت، احتمال دارد متعلق آن درباره شفاعت باشد.

۹ - شفیعان، در پى آگاهى از امر خدا درباره شفاعت، از همدیگر مى پرسند خداوند چه فرموده است؟ (حتّى إذا فزّع عن قلوبهم قالوا ماذا قال ربّکم)

۱۰ - جواب شفاعت کنندگان به سؤال یکدیگر درباره فرمان خداوند، این است که هر آنچه خداوند فرموده، حق است. (قالوا ماذا قال ربّکم قالوا الحقّ) برداشت یاد شده بر این اساس است که مرجع ضمیر فاعلى «قالوا»ى دوم، شفیعان باشد.

۱۱ - رتبه شفیعان نسبت به یکدیگر، متفاوت است. (قالوا ماذا قال ربّکم قالوا الحقّ) بنابراین که مرجع ضمیر هر دو «قالوا» در این آیه، شفاعت کنندگان باشد; به دست مى آید که برخى از شفاعت پرسیده اند و جاى ابهام براى آنان بوده است و برخى دیگر گفته خداوند را حق اعلام کرده اند. این نکته نشان مى دهد که گروه دوم، رتبه اى برتر از گروه اوّل دارند.

۱۲ - پاسخ شفیعان به سؤال منتظران شفاعت درباره فرمان خداوند نسبت به آن، این است که خدا حق گفته است. (قالوا ماذا قال ربّکم قالوا الحقّ) بنابراین که مرجع ضمیر فاعلى «قالوا»ى اول، منتظران شفاعت و مرجع ضمیر فاعلى «قالوا»ى دوم، شفاعت کنندگان باشد، نکته یاد شده به دست مى آید.

۱۳ - ربوبیت خداوند، مقتضى اظهار حق براى بندگان (قالوا ماذا قال ربّکم قالوا الحقّ)

۱۴ - خداوند، «علىّ» (عالى رتبه) و «کبیر» (بسیار بزرگ) است. (و هو العلىّ الکبیر)

۱۵ - شفاعت کنندگان، معتقد به عالى رتبه و بسیار بزرگ بودن خداوند. (قالوا الحقّ و هو العلىّ الکبیر) بنابراین که عبارت «و هو العلىّ الکبیر» مقول قول «قالوا» باشد و مرجع ضمیر «قالوا» شفاعت کنندگان باشد، استفاده مى شود که آنان چنین عقیده اى دارند.

۱۶ - اذن خداوند به شفاعت در قیامت، جلوه بلندمرتبگى و بزرگى او (لمن أذن له ... و هو العلىّ الکبیر) یادآورى دو صفت «العلىّ الکبیر» در پایان مسأله اذن خداوند به شفاعت، مى تواند حاکى از حقیقت یاد شده باشد.

موضوعات مرتبط

  • اسماء و صفات: على ۱۴; کبیر ۱۴
  • حق: اظهار حق ۱۳
  • خدا: آثار اذن خدا ۱، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۱۶; آثار ربوبیت خدا ۱۳; اذن خدا ۸، ۹، ۱۰، ۱۲; حقانیت سخن خدا ۱۰، ۱۲; نشانه هاى عظمت خدا ۱۶; نشانه هاى علو خدا ۱۶
  • شفاعت: اجازه شفاعت ۵، ۷، ۸، ۹، ۱۶; پرسش درباره شفاعت ۸، ۹، ۱۰، ۱۲; شرایط شفاعت ۱، ۳
  • شفیعان: اضطراب شفیعان در قیامت ۶; پاسخ شفیعان ۱۰، ۱۲; پرسش شفیعان ۹; رفع اضطراب شفیعان ۷; شفیعان در قیامت ۴; عقیده شفیعان ۱۵; مراتب شفیعان ۱۱
  • عقیده: عقیده به علو خدا ۱۵
  • قیامت: شفاعت در قیامت ۴; عوامل رفع اضطراب در قیامت ۵، ۶، ۷
  • گناهکاران: پرسش گناهکاران ۸
  • مشرکان: عقیده مشرکان ۲
  • معبودان باطل: شفاعت معبودان باطل ۲

منابع