النحل ٤٧
ترجمه
النحل ٤٦ | آیه ٤٧ | النحل ٤٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَخَوُّفٍ»: بیم و هراس. کم و کاست در اموال و اولاد. «فَإِنَّ رَبَّهُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِیمٌ»: ذکر رأفت و رحمت بعد از تهدید، بدان خاطر است که برحذر داشتن از سرانجام بد، خود نعمت به حساب میآید همان گونه که در سوره الرحمن آمده است (نگا: الرحمن / و ). و این که معنی چنین است که خداوند چون رؤوف و رحیم است در مجازات شتاب نمیکند (نگا: رعد / ، حجّ / و ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ کَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَکْنَاهَا... (۰) أَ فَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِيَهُمْ... (۰) وَ کَذٰلِکَ أَخْذُ رَبِّکَ إِذَا أَخَذَ... (۲) وَ کَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ... (۱)
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۶۴،سوره نحل
- مقصود از حسنه در دنيا كه خداوند به مهاجرين وعده داده مجتمع صالح اسلامى است
- علت توصيف مهاجرين به دو صفت صبر و توكل
- مفاد آيه : ((و ما ارسلنا من قبلك الا رجالا...)) حصر رسالت در بشر عادى است
- معنا و موارد استعمال كلمه : ((ذكر))
- مراد از اهل ذكر در فاسئلوا اهل الذكر)) و اينكه مخاطبين اين خطاب كيانند
- معنا و مفاد آيه : ((و انزل اليك الذكر لتبين للناس مانزل اليهم ...))
- وجوهى كه مفسرين در تفسير آيه گفته اند
- حجت بودن بيانات رسول الله و عترت او (ائمه ) عليهم الصلاة و السلام
- انذار و تهديد مشركين كه از در مكه به خدا و پيامبرانش گناه مى كردند (مكروا السيئات )
- مراد از ((اخذ در تقلب )) و ((اخذ بر تخوف )) كه مشركين بدان تهديد شده اند
- گردش سايه اشياء نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست
- سجده جنبندگان آسمانها و زمين براى خدا به معناى خضوع وتذلل آنان در برابر خدا است
- توضيحى درباره استكبار در مقابل مخلوق و درمقابل خالق
- توضيحى درباره در مقابل مخلوق و در مقابل خالق
- وجه عدم استكبار عملى ملائكه در برابر خداى سبحان
- رد استدلال برخى به آيه : ((يخافون ربهم ...)) براىقول به اينكه ملائكه مكلف بوده خوف و رجا دارند وافضل از بشر هستند
- مقصود از جمله : ((لا تتخدوا الهين اثنين )) و معنايى كه از نهى از دو خدا گرفتن استفادهمى شود
- لازمه مالكيت مطلقه خدا اين است كه فقط او معبود و دين دائما از او باشد (له الدين و اصبا)
- در تنگناها و شدائد، اميد بستن به مسبب الاسباب و دست به دامان او شدن فطرى انسان است
- توضيح اينكه كفران نعمت غات و غرض شرك ورزيدن مشركين است
- مقصود از اينكه مشركين بخشى از روزى خود را نصيب ((ما لا يعملون )) قرار مى دهند
- منشاء و سبب اينكه مشركين ملائكه را مؤ نث و دختران خدا مى دانستند
- معناى جمله : ((و لهم ما يشتهون )) و گفتگوئى كه در مورد شده است
- حكايت دختر كشى مشركين و نكوهش آن
- ايمان به آخرت منبع همه خيرات و بركات و ايمان نداشتن به آخرت ريشه همه گناهاناست .
- منزه بودن خداى تعالى از هر قبيح عقلى و طبعى و از اتصاف به صفات ممكنات
- معناى جمله ((ولله المثل الاعلى ))
- اگر خدا مردم را به ظلمشان اخذ كند دابه اى روى زمين نخواهد ماند
- بيان ضعف استدلال به اين آيه براى قول به معصوم نبودن انبياء
- مراد از ((امم )) و ((اليوم )) در آيه : ((تالله لقد ارسلنا الى امم من قبلك ...))
- رواياتى كه در آنها اهل ذكر در جمله : ((فاسئلوااهل الذكر)) به اهل بيت عليهم السلام تفسير شده است
- بيان اينكه با توجه به سياق آيات مراد از اهل ذكراهل كتاب است و با قطع نظر از خصوص آيه مراداهل بيت عليهم السلام مى باشد
- چند روايت در معناى : ((فاسئلوا اهل الذكر))، ((افا من الذين مكروا))، ((له الدين واصبا)) و ((لله المثل الاعلى ))
نکات آیه
۱- توطئه گران علیه پیامبر(ص)، به هلاکت در حال وحشت و هراس تهدید شدند. (أفأمن الذین مکروا السیّئات ... أو یأخذهم على تخوّف) «أخذ» (گرفتن) کنایه از هلاکت و «على تخوّف» حال براى مفعول «یأخذ» است. «تخوّف» ممکن است از ریشه «خوف» به معناى ترس باشد.
۲- بدکاران، به هلاکت در حال وحشت و هراس تهدید شدند. (أفأمن الذین مکروا السیّئات ... أو یأخذهم على تخوّف)
۳- توطئه کنندگان علیه پیامبر(ص) به هلاکت تدریجى تهدید شدند. (أفأمن الذین مکروا السیّئات ... أو یأخذهم على تخوّف) «تخوّف» در لغت به معناى «تنقص» که نقصان در اموال و تعداد نفوس انسانها بر اثر مرگ و میر باشد، آمده است. بنابراین مراد از «تخوّف» این است که: تعدادى به هلاکت مى رسند و سپس نوبت به گروه بعدى مى رسد و این حکایت از تدریجى بودن هلاکت دارد.
۴- به هلاکت رساندن گروهى از مردم و به دنبال آن ایجاد بحران روانى در بازماندگان، از جمله عذابهاى دنیوى خداوند (أو یأخذهم على تخوّف)
۵- خداوند، رؤوف (داراى مهر) و رحیم (مهربان) است. (فإن ربّکم لرءوف رحیم)
۶- رأفت و رحمت خداوند بر بندگان، برخاسته از ربوبیت اوست. (فإن ربّکم لرءوف رحیم)
۷- تهدید توطئه گران علیه پیامبر(ص)، جلوه رأفت و رحمت خداوند به مؤمنان است. (أفأمن الذین مکروا السیّئات أن یخسف الله بهم ... أو یأتیهم العذاب ... فإن ربّکم لرءوف رحیم) برداشت فوق، بر این اساس است که عبارت «فإن ربّکم لرءوف رحیم» خطاب به مؤمنان باشد و ذکر آن پس از تهدیدهاى گوناگون علیه توطئه گران، مى تواند مشعر به نکته فوق باشد.
۸- به هلاکت رساندن تدریجى بدکاران و توطئه گران، جلوه اى از رحمت و رأفت خداوند است. (أفأمن الذین مکروا السیّئات ... أو یأخذهم على تخوّف فإن ربّکم لرءوف رحیم) «فا» در «فإن...» براى تعلیل است و ممکن است درصدد ذکر علت تدریجى بودن هلاکت بدکاران باشد.
۹- بدکاران و توطئه کنندگان علیه پیامبر(ص)، در معرض انواع عذابهاى دنیوى اند. (أفأمن الذین مکروا السیّئات أن یخسف الله بهم الأرض أو یأتیهم العذاب ... أو یأخذهم فى تقلّبهم ... أو یأخذهم على تخوّف)
۱۰- تهدید کردن بدکاران، پس از استدلال منطقى، از شیوه هاى تبلیغى قرآن کریم و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجالاً نوحى إلیهم فسئلوا أهل الذکر ... و أنزلنا إلیک الذکر لتبیّن للناس ... أفأمن الذین مکروا ... أن یخسف الله بهم ... أو یأخذهم على تخوّف
۱۱- ایجاد حالت خوف و رجا در انسانها، از روشهاى تبلیغى قرآن کریم (أو یأخذهم على تخوّف فإن ربّکم لرءوف رحیم) آوردن عبارت «فإن ربّکم لرءوف رحیم» - که دلالت بر مهر و رحمت خداوند مى کند - پس از تهدید بدکاران، مى تواند مشعر به نکته فوق باشد.
۱۲- تهدید به عذاب، به جاى اقدام عملى، برخاسته از رأفت و رحمت خداوندى است. (أو یأخذهم على تخوّف فإن ربّکم لرءوف رحیم)
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: رؤوف ۵; رحیم ۵
- انذار: انذار از عذاب ۱، ۲، ۳; منشأ انذار از عذاب ۱۲
- بدکاران: اتمام حجت با بدکاران ۱۰; انذار بدکاران ۲، ۱۰; ترس بدکاران ۲; عذاب دنیوى بدکاران ۹; هلاکت بدکاران ۲; هلاکت تدریجى بدکاران ۸
- تبلیغ: روش تبلیغ ۱۰، ۱۱
- ترس: ترس و امید ۱۱
- توطئه گران: هلاکت تدریجى توطئه گران ۸
- خدا: آثار رأفت خدا ۱۲; آثار ربوبیت خدا ۶; آثار رحمت خدا ۱۲; منشأ رأفت خدا ۶; منشأ رحمت خدا ۶; نشانه هاى رأفت خدا ۷، ۸; نشانه هاى رحمت خدا ۷، ۸
- عذاب: ترس بازماندگان اهل عذاب ۴; عذاب هاى دنیوى ۴
- مؤمنان: رحمت بر مؤمنان ۷
- محمد(ص): انذار دشمنان محمد(ص) ۱، ۳، ۷; ترس دشمنان محمد(ص) ۱; عذاب دنیوى دشمنان محمد(ص) ۹; هلاکت تدریجى دشمنان محمد(ص) ۳; هلاکت دشمنان محمد(ص) ۱