الفجر ٢٢
ترجمه
الفجر ٢١ | آیه ٢٢ | الفجر ٢٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«جَآءَ رَبُّکَ»: چگونگی آمدن خدا، بر ما مجهول است، و به گونهای است که تنها خود میداند و بس (نگا: المنتخب). یا این که مراد تجلّی ذات اقدس و ظهور نشانههای قدرت و عظمت او است، به گونهای که جای انکار شناخت خدا برای کسی باقی نمیماند، گوئی همگان با چشم خود ذات بیمثال کبریائی را میبینند. «الْمَلَکُ»: فرشتگان. اسم جنس است. «صَفّاًصَفّاً»: صف در صف. صف صف. حال است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۳۰، سوره فجر
- مضامين سوره مباركه فجر
- وجوه مختلف درباره مراد از ((فجر))، ((ليال عشر)) و ((شفع و وتر)) كه بدآنهاسوگند ياد شده است
- مراد از ((ارم ذات العماد))
- وجه توصيف فرعون به ((ذى الاوتاد))
- حكايت زبان حال نوع آدمى كه آزمايش خدا با اكرام و نعمت دادن را به حساب ممتاز بودنخود از ديگران مى گذارد
- و آزمايش خدا با فقر و تنگدستى را اهانت و خوارى از ناحيه خدا مى پندارد
- مراد از آمدن پروردگار در قيامت (و جاء ربّك و الملك ...)
- متذكّر شدن و ((يا ليتنى )) گفتن انسان در قيامت
- ((نفس مطمئنة )) نفسى است كه با ايمان به پروردگار و ياد او سكونت يافته ، به مقامرضا رسيده است و...
- (رواياتى درباره مراد از شفع و وتر، تسميه فرعون به ذى الاءوتاد، آورده شدن جهنم ،آمدن خدا، و...)
- شفع حسن و حسين (ع ) و وتر اميرالمؤ منين عليه السلام است
- حديثى از امام صادق (ع ) درباره خصوصيات قبض روح مؤ من درذيل (يا ايها النفس المطمئنه ...)
نکات آیه
۱ - تجلّى حضور خداوند، در تمام صحنه هاى قیامت براى همه مردم (و جاء ربّک) خداوند، همواره و در همه جا، در دنیا و آخرت، حضور دارد. بنابراین معناى «جاء»، ظهور همین حقیقت براى حاضران در صحنه قیامت است; چه آن که آنان حضور خداوند را در همه امور، مشاهده خواهند کرد.
۲ - انسان ها در قیامت، خود را به طور کامل، مقهور ربوبیت و تدبیر خداوند خواهند دید. (و جاء ربّک) اضافه «ربّ» به ضمیر خطاب - که به مخاطب خاصى نظر ندارد - بیانگر آن است که آنچه براى همگان مشهود خواهد شد، جلوه هاى ربوبیت خداوند در هر شخص است.
۳ - رسیدگى به حال انسان ها در قیامت، از شؤون ربوبیت خداوند است. (کلاّ إذا ... و جاء ربّک)
۴ - فرشتگان در قیامت، در صف هایى منظّم، حضور یافته، به اجراى رسالت خویش خواهند پرداخت. (و الملک صفًّا صفًّا) کلمه هاى «صفّاً صفّاً» - به تأویل «مصطفّین» (در صفوف منظم قرار گرفته) - حال براى «المَلَک» است. «مَلَک» اسم جنس بوده و حرف «ال» در آن، براى استغراق است. برخى آن را مفرد «ملائکه» دانسته اند (مصباح) و برخى آن را از ریشه «مِلْک» و به معناى سیاست گذار دانسته و گفته اند: شخص سیاست گذار، اگر انسان باشد «مَلِک» و اگر فرشته باشد، «مَلَک» نامیده مى شود. این کلمه در اصل «مأْلَک» و به معناى «رسالت» بوده است. (مفردات راغب)
۵ - فرشتگان، مأمور رسیدگى به امور انسان ها در قیامت (و الملک صفًّا صفًّا) از جمله «یومئذ یتذکّر الإنسان» در آیه بعد، معلوم مى شود که حضور فرشتگان در قیامت در رابطه با کار انسان ها است.
۶ - رسیدگى به کارهاى انسان ها در قیامت، داراى قسمت هاى گوناگون و تفکیک شده است. (صفًّا صفًّا)
۷ - فرشتگان در قیامت، در رده هاى مختلف دسته بندى شده و هر دسته مأموریتى ویژه دارند. (صفًّا صفًّا)
۸ - فرشتگان در قیامت، به فرمان خداوند و با نظارت کامل او، انجام وظیفه مى کنند. (و جاء ربّک و الملک) آمدن خداوند، کنایه از حضور کامل او است و عطف «ملک» بر «ربّک»، بیانگر آن است که حضور فرشتگان، مستقل از حضور خداوند نیست; بلکه در راستاى آن و بخشى از یک برنامه منسجم است.
روایات و احادیث
۹ - «على بن الحسن بن على بن فضّال عن أبیه قال: سألت الرضا(ع) ... عن قول اللّه عزّوجلّ «و جاء ربّک و الملک صفّاً صفّاً» فقال: إنّ اللّه تعالى لایوصف بالمجىء و الذهاب تعالى عن الإنتقال إنّما یعنى بذلک و جاء أمر ربّک و الملک صفّاً صفّاً;[۱] على بن الحسن از پدرش روایت کرده که گفت: از امام رضا(ع)، درباره سخن خداوند «و جاء ربّک و الملک صفّاً صفّاً» پرسیدم، فرمود: خداوند متعال به آمدن و رفتن توصیف نمى شود. او والاتر از انتقال یافتن است. مقصود این است که امر پروردگارت، فرارسد و فرشتگان صف اندر صف حاضر شوند».
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: صفات جلال ۹
- انسان: انسان ها در قیامت ۱، ۲، ۶; تقسیم بندى حسابرسى انسان ها ۶; حسابرسى اخروى انسان ها ۳، ۵
- خدا: اوامر خدا ۹; تجلى خدا در قیامت ۱; تنزیه خدا ۹; حاکمیت اخروى خدا ۲; حاکمیت تدبیر خدا ۲; حاکمیت ربوبیت خدا ۲; شؤون ربوبیت خدا ۳; نظارت خدا ۸
- قیامت: تعدد حسابرسى در قیامت ۶
- ملائکه: صفوف ملائکه در قیامت ۴، ۹; گروههاى ملائکه در قیامت ۷; مسؤولیت اخروى ملائکه ۴، ۵، ۷، ۸; ملائکه در قیامت ۸; ناظر اخروى ملائکه ۸; نظم ملائکه در قیامت ۴; نقش اخروى ملائکه ۸
منابع
- ↑ عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۱۲۵، ب ۱۱، ح ۱۹; نورالثقلین، ج ۵، ص ۵۷۴، ح ۲۰.