الشورى ٤٤
ترجمه
الشورى ٤٣ | آیه ٤٤ | الشورى ٤٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ»: هنگامی که چشمانشان به عذاب افتاد و در کنار آن قرار گرفتند (نگا: انعام / ). «مِن بَعْدِهِ»: سوای او. غیر از او. «مَرَدٍّ»: رجوع و برگشت (نگا: رعد / ، روم / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۷ - ۵۰ سوره شورى
- سنت الهى در روزى دادن به مردم : ((ينزل بقدر ما يشاء))
- شباهت رزق مادى با معارف حقه و شرايع آسمانى ، از نظرنزول و قسمت
- توضيحى راجع به ((قدير)) بودن خداى تعالى
- بررسى مفاد آيه ((و ما اصبكم من مصيبه فبما كسبت ايديكم ....)) كه وجود ارتباط بينگناهان و مصائب دنيوى را افاده مى كند
- سه مطلبى كه از سياق آيه شريفه بدست مى آيد
- تفسيرى بى پايه براى آيه و وجه بى پايگى آن
- بيان آيات ((و من آياته الجوار فى البحر...)) كه كشتى ها را به عنوان يكى از آياتخداوند به ياد مى آورد
- دو تفسير ديگر در معنا مى آيد كه هر دو بى مورد و داراى تكلف اند
- صفات نيك مؤ منين : اجتناب از كبائر و فواحش ، گذشت ، دفع ظلم از يكديگر و...))
- معناى مشورت و آيه ((و اءمرهم شورى بينهم ))
- وجه اينكه در جمله ((و جزاء سيئة سيئه مثلها))عمل متقابل مظلوم در برابر ظالم را ((سيئه )) ناميد
- سه وجه در بيان ((انه لا يحب الظالمين ))
- مظلوم حق مقابله به مثل دارد گو اينكه صبر و گذشت فضيلتى برتر است
- وصف حال غير مؤ منين در روبرو شدن با عذاب الهى
- معناى جمله ((ان الخاسرين الذين خسروا انفسهم و اهليهم )) و اينكه گوينده آن كيانند و دركجا آن را مى گويند
- مفاد جمله : ((يوم لا مرد له من الله )) درباره قيامت
- توبيخ انسان متنعم سرگرم به دنيا
- چند روايت درباره تقدير روزى از جانب خداوند سبحان
- بيان سه اشكال در رابطه با ((ما اءصابكم ...)). و مفاد روايات مربوط به آن
- بيان رواياتى در ارتباط با ((يهب لمن يشاء اناثا
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِيٍّ مِنْ بَعْدِهِ وَ تَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلى مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ «44»
و هر كه را خدا گمراه كند (و به گمراهى خويش واگذارد) پس بعد از آن براى او هيچ ياورى نيست و ستمگران را هنگامى كه عذاب الهى را ديدند مشاهده مىكنى كه مىگويند: آيا راهى براى بازگشت (به دنيا) وجود ندارد؟
نکته ها
اگر چه در آياتى از قرآن، گمراهى گمراهان به خداوند نسبت داده شده، لكن آيات ديگر اين نسبت را تفسير مىكند و مىفرمايد:
«يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ» «1»، خداوند، اهل طغيان و اسراف را گمراه مىكند.
«وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ» «2»، خداوند، فاسقان را گمراه مىكند.
«وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ» «3»، خداوند، ظالمان را گمراه مىكند.
«يُضِلُّ اللَّهُ الْكافِرِينَ» «4» خداوند، كافران را گمراه مىكند.
به عبارت ديگر گمراهىِ ابتدايى نداريم، ولى گمراهىِ كيفرى داريم كه خداوند به كيفر اسراف و كفر و فسق افرادى، آنان را به وادى گمراهى مىكشاند.
پیام ها
1- تجاوز به حقوق مردم سبب محروميّت از هدايت و افتادن در گرداب گمراهى و سرگردانى و حسرت است. يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ ... وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ ... هَلْ إِلى مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ
2- ظالمان و منحرفان بدانند كه هيچ فرد و قدرتى آنان را نجات نخواهد داد. «فَما لَهُ مِنْ وَلِيٍّ»
«1». غافر، 34.
«2». بقره، 26.
«3». ابراهيم، 27.
«4». غافر، 74.
جلد 8 - صفحه 421
3- آگاهى از اخبار قيامت، تنها از طريق وحى ممكن است. «تَرَى الظَّالِمِينَ»
4- بر خلاف بهشتيان كه هر چه مىخواهند دريافت مىكنند، «لَهُمْ ما يَشاؤُنَ» «1»* دوزخيان به هيچ آرزويى نمىرسند. «هَلْ إِلى مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِيٍّ مِنْ بَعْدِهِ وَ تَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلى مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ (44)
وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ: و هر كه را فرو گذاد خداى تعالى در وادى ضلالت و خذلان و نظر لطف و توفيق از او باز گيرد به سبب انكار و عناد او با وجود ادله باهره بر طريق حق و اتمام حجت، يا آنكه حكم فرمايد به گمراهى او و از طريق بهشت باز دارد بسوء اختيار او راه جهنم را، فَما لَهُ مِنْ وَلِيٍ: پس نيست مر او را هيچ دوستى و ناصرى كه كارسازى او نمايد، مِنْ بَعْدِهِ: بعد از واگذاشتن خدا او را، وَ تَرَى الظَّالِمِينَ: و مىبينى اى بيننده ظلم كنندگان، لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ:
آن هنگامى كه ببينند عذاب را روز قيامت، يَقُولُونَ هَلْ إِلى مَرَدٍّ: گويند در آن ساعت: آيا هست بسوى بازگشتن به دنيا، مِنْ سَبِيلٍ: هيچ راهى تا برويم و در تدارك مكافات كوشيم. اين كلام را از غايت فزع و جزع گويند، اگرچه دانسته باشند كه رجوع به دنيا ممكن نيست.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ (41) إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (42) وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (43) وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِيٍّ مِنْ بَعْدِهِ وَ تَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلى مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ (44) وَ تَراهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْها خاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ وَ قالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذابٍ مُقِيمٍ (45)
ترجمه
و هر آينه آنكه انتقام كشيد بعد از ستم شدن بر او پس آنگروه نيست بر آنها هيچ راه اشكالى
جز اين نيست كه راه عتاب و عقاب بر كسانى است كه ستم ميكنند بر مردم و تعدّى مينمايند در زمين بناحق آنگروه براى آنها عذابى است دردناك
و هر آينه آنكه صبر كرد و گذشت نمود همانا آن هر آينه از كارهاى مطلوب الهى است
و هر كه را واگذارد در گمراهى خدا پس نيست براى او هيچ ياورى بعد از او و مىبينى ستمكاران را چون ديدند عذاب را ميگويند آيا بسوى بازگشتن راهى هست
و مىبينى آنانرا كه عرضه ميشوند بر آن با آنكه فروتنانند از خوارى نگاه ميكنند از ديده پنهان و گويند آنانكه ايمان آوردند همانا زيانكاران آنانند كه زيانكار نمودند خودشان و خانوادهشان را روز قيامت آگاه باشيد همانا ستمكاران در عذاب دائمند.
تفسير
خداوند سبحان در تعقيب و تأكيد مفاد آيات سابقه فرموده و هر آينه كسانيكه انتقام بكشند از ظالم بر خودشان بعد از آنكه مظلوم واقع شدند
جلد 4 صفحه 587
بهيچ وجه جاى اعتراض و راه اشكالى بر آنها نيست چون حق داشتند كه قصاص يا تقاص نمايند و ذكر شد كه در بعضى از موارد راجح است بلى اشكال و اعتراض بر كسانى است كه ابتداء بظلم و ستم بر مردم مينمايند و تعدّى و تجاوز از حد و قدر خودشان ميكنند در زمين بناحق و ناروا و آنها مشمول عذاب اليم جهنّم در قيامت خواهند بود و اگر كسى صبر كند بر جور و ستمى كه بر او وارد شده و گذشت نمايد و عفو و اغماض كند در مورديكه مقتضى براى عفو باشد كه در آيات سابقه بيان شد هر آينه كارى كرده كه مرضىّ خدا و پسند اولياء و از اخلاق ستوده است كه بايد شخص بزرگ بر آن ثابت و بزرگوارى خود را بآن اثبات نمايد خلاصه آنكه از امورى است كه بايد در موقعش عزم بر آن داشت و اين تفصيل كه حسن انتقام و عفو باشد هر كدام بجاى خود مستفاد از بعضى روايات و موافق با موازين علم اخلاق است و كسيرا كه خداوند براى عدم قابليت و اعراض از ذكر حق بحال ضلالت و گمراهى واگذارد و توفيق و تأييد خود را از او سلب فرمايد نيست و نخواهد بود براى او دوست و يار و ياور و نگهبان و نگهدارى در رتبه متأخّره از خدا كه با او يارى و او را نگهدارى نمايد از بليّات دنيا و عقوبات آخرت و مىبينى تو اى پيغمبر ستمكاران را در روز قيامت وقتى مشاهده عذاب را نمودند كه آرزو مينمايند و ميگويند آيا ممكن است يكمرتبه ديگر ما بدنيا برگرديم و مىبينى تو آنها را كه عرضه داشته ميشوند بر آتش جهنّم در حال خضوع و خشوع از ذلّت و خوارى كه مينگرند به آتش از زير چشم مانند كسانى كه براى كشتن حاضر كرده شوند كه بشمشير نگاه ميكنند و چون اهل ايمان آنها را باين حال مىبينند ميگويند الحقّ زيانكاران آنكسانى هستند كه خودشان و اهل و عيالشان را بخسران انداختند و زيانكار نمودند در روز قيامت چون آنها را سوق بحق ننمودند بلكه تربيت بباطل كردند و از منافع و فوائد اخروى ايمان و عمل صالح باز ماندند و مستحق عذاب جهنّم شدند و خدا ميفرمايد بدانيد كه ستمكاران بر خويش و خلق بكفر و ضلال در عذاب دائم بىزوال جاى دارند.
جلد 4 صفحه 588
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ مَن يُضلِلِ اللّهُ فَما لَهُ مِن وَلِيٍّ مِن بَعدِهِ وَ تَرَي الظّالِمِينَ لَمّا رَأَوُا العَذابَ يَقُولُونَ هَل إِلي مَرَدٍّ مِن سَبِيلٍ (44)
و كسي را که خداوند گمراه كند پس نيست براي او ناصر، و وليّي که بتواند او را از عذاب الهي نجات دهد از بعد اينكه گمراه شده است و ميبيني ظالمين را چون مشاهده ميكنند عذاب را ميگويند آيا كسي هست که ما را برگرداند از اينکه عذاب و نجات دهد و راهي بما بنمايد.
وَ مَن يُضلِلِ اللّهُ گفتيم اضلال الهي بعد از اينكه قلب سياه شد و قساوت گرفت و از قابليت هدايت افتاد که اگر هزار معجزه مشاهده كند و هزار دليل بر او اقامه شود هدايت نميشود خداوند او را به
جلد 15 - صفحه 504
خود واگذار ميكند که هر چه بتواند بار گناه را سنگين كند و عذاب را بر خود زياد كند فَما لَهُ مِن وَلِيٍّ نه پدر نه مادر نه فرزند نه عشيره و نه رئيس و نه لشكر و عدّه و عدّه و اتباع احدي نيست و قدرت بر رفع عذاب از او ندارند.
مِن بَعدِهِ ممكن است ضمير من بعده راجع بخدا باشد يعني غير از خدا احدي قدرت ندارد و ممكن است مرجع اضلال باشد که بعد از آنكه گمراه شد و از قابليت افتاد احدي نيست بتواند او را هدايت كند و ممكن است مرجع عذاب باشد که احدي قدرت بر رفع عذاب ندارد وَ تَرَي الظّالِمِينَ روز قيامت که آتش جهنم شعله ميكشد، و ملائكه عذاب با غلها و زنجيرها آنها را ميكشند رو بآتش.
لَمّا رَأَوُا العَذابَ آنها ميبينند و مشاهده ميكنند.
يَقُولُونَ يا در پيشگاه الهي يا به ملائكه عذاب.
هَل إِلي مَرَدٍّ مِن سَبِيلٍ آيا ممكن است و وسيلهاي هست که ما برگرديم بدنيا و تدارك كنيم آنچه عمل كردهايم و خود را از اينکه عذاب نجات دهيم و اينکه آرزويي است که تمام اهل عذاب از مشرك و كافر و ضال و مضل و مخالف و معاند و فاسق و فاجر ميكنند چنانچه ميفرمايد وَ لَو تَري إِذ وُقِفُوا عَلَي النّارِ فَقالُوا يا لَيتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ. رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ المُؤمِنِينَ بَل بَدا لَهُم ما كانُوا يُخفُونَ مِن قَبلُ وَ لَو رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنهُ وَ إِنَّهُم لَكاذِبُونَ- انعام آيه 27 و 28- چون زنگ شرك و كفر و ضلالت و ظلم ثابت شده قابل تغيير نيست.
505
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 44)- آیا راه بازگشتی وجود دارد؟ در آیات گذشته سخن از ظالمان و بیدادگران و متجاوزان بود در اینجا به سر انجام کار این گروه و گوشههایی از مجازاتهای آنان اشاره میکند.
نخست آنها را از گمراهانی میشمرد که هیچ ولی و سرپرستی ندارند، میفرماید: «کسی را که خدا گمراه کند ولی و یاوری بعد از او نخواهد داشت» (وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِیٍّ مِنْ بَعْدِهِ).
نه هدایت جنبه اجباری دارد، نه ضلالت، بلکه نتیجه مستقیم اعمال انسانهاست، گاه انسان کاری انجام میدهد که خدا توفیقش را از او سلب کرده و نور هدایت را از قلب او میگیرد، و او را در ظلمات گمراهی رها میسازد.
به هر حال این یکی از دردناکترین مجازاتهای این ظالمان است.
سپس میافزاید: «ظالمان را در روز قیامت میبینی که وقتی عذاب الهی را مشاهده میکنند (سخت پشیمان میشوند، و) میگویند: آیا راهی به سوی بازگشت (و جبران این بدبختیها) وجود دارد»؟! (وَ تَرَی الظَّالِمِینَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ یَقُولُونَ هَلْ إِلی مَرَدٍّ مِنْ سَبِیلٍ). ولی این تقاضا با پاسخ منفی رو برو خواهد شد.
نکات آیه
۱ - کسانى که خداوند، آنان را گمراه کند، از هرگونه سرپرست و یاور محروم اند. (و من یضلل اللّه فما له من ولىّ من بعده)
۲ - هدایت و گمراهى انسان، به دست خداوند است. (و من یضلل اللّه)
۳ - هدایت و ضلالت الهى نسبت به انسان، نتیجه اعمال خود او است. (إنّما السبیل على الذین یظلمون الناس و یبغون فى الأرض ... و من یضلل اللّه)
۴ - انسان، نیازمند ولایت و یاورى از جانب خداوند، در تمامى حالات زندگى خویش (و من یضلل اللّه فما له من ولىّ من بعده) این که گمراهان با محروم شدن از ولایت الهى ره به جایى نمى برند، نشانگر آن است که انسان ها در تمامى حالات زندگى خویش نیازمند امداد و ولایت الهى اند.
۵ - خداوند، تنها نقطه اعتماد و یگانه تکیه گاه راستین انسان (و من یضلل اللّه فما له من ولىّ من بعده)
۶ - ستمکاران، خواهان بازگشت به دنیا و جبران گناهان گذشته خود به هنگام مشاهده عذاب (و ترى الظلمین لمّا رأوا العذاب یقولون هل إلى مردّ من سبیل)
۷ - مشاهده عذاب، خود نوعى عذاب براى ستمکاران است. (و ترى الظلمین لمّا رأوا العذاب)
۸ - تنها مشاهده عذاب، عامل اظهار پشیمانى ظالمان است. (و ترى الظلمین لمّا رأوا العذاب)
۹ - ستم و تجاوز به حقوق مردم، موجب محرومیت از هدایت و افتادن در گرداب گمراهى (و من یضلل اللّه ... و ترى الظلمین)
۱۰ - هنگامه عذاب، لحظه ظهور و بروز بى پناهى گمراهان ستم پیشه است. (فما له من ولىّ من بعده و ترى الظلمین لمّا رأوا العذاب یقولون هل إلى مردّ من سبیل)
۱۱ - عجز و پشیمانى ستمکاران در قیامت، آشکار و نمایان است. (و ترى الظلمین ... یقولون) از واژه هاى «ترى» و «یقولون»، استفاده مى شود که ظالمان ندامت و آرزوى بازگشت را پنهان نمى دارند.
۱۲ - تجاوزگران به حقوق مردم، حیران و سرگردان در صحنه قیامت (یظلمون الناس و یبغون فى الأرض بغیر الحقّ ... و ترى الظلمین لمّا رأوا العذاب یقولون هل إلى مردّ من سبیل)
۱۳ - اضلال خداوند، شامل حال ظالمان و ستمکاران است. (و من یضلل اللّه ... و ترى الظلمین) «الظالمین» هم بر «من یضلل اللّه» منطبق شده و هم بر «الذین یظلمون الناس» در آیه قبل. از مجموع استفاده مى شود که «إضلال» در حق ظالمان صورت مى گیرد.
موضوعات مرتبط
- انسان: نیازهاى معنوى انسان ۴
- بازگشت به دنیا: درخواست بازگشت به دنیا ۶
- توکل: توکل بر خدا ۵
- خدا: آثار اضلال خدا ۱; اختصاصات خدا ۵; اضلال خدا ۲، ۱۳; افعال خدا ۲، ۱۳; هدایتگرى خدا ۲
- ظالمان: بى پناهى ظالمان ۱۰; پشیمانى اخروى ظالمان ۱۱; پشیمانى ظالمان ۶; خواسته هاى ظالمان ۶; سرگردانى اخروى ظالمان ۱۲; ظالمان در قیامت ۱۱; ظالمان هنگام عذاب ۶، ۱۰; عجز اخروى ظالمان ۱۱; عذاب ظالمان ۷; عوامل پشیمانى ظالمان ۸; منشأ گمراهى ظالمان ۱۳
- ظلم: آثار ظلم ۹
- عذاب: آثار رؤیت عذاب ۷، ۸
- عمل: آثار عمل ۳
- قیامت: ظهور حقایق در قیامت ۱۱
- گمراهان: بى پناهى گمراهان ۱۰; بى یاورى گمراهان ۱; گمراهان هنگام عذاب ۱۰; محرومیت گمراهان ۱
- گمراهى: عوامل گمراهى ۳، ۹; منشأ گمراهى ۲
- گناه: جبران گناه ۶
- متجاوزان: سرگردانى اخروى متجاوزان ۱۲; متجاوزان در قیامت ۱۲
- مردم: آثار تجاوز به حقوق مردم ۹; متجاوزان به حقوق مردم ۱۲
- نیازها: نیاز به امدادهاى خدا ۴; نیاز به ولایت خدا ۴
- ولایت: محرومان از ولایت ۱
- هدایت: عوامل محرومیت از هدایت ۹; عوامل هدایت ۳; منشأ هدایت ۲