آل عمران ١٦١
کپی متن آیه |
---|
وَ مَا کَانَ لِنَبِيٍ أَنْ يَغُلَ وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَ تُوَفَّى کُلُ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ |
ترجمه
آل عمران ١٦٠ | آیه ١٦١ | آل عمران ١٦٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَغُلَّ»: خیانت در غنیمت کند. «غَلَّ»: خیانت در غنیمت کرد. «تُوَفَّی»: به تمام و کمال داده میشود.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسى» گوید: ابن عباس و سعيد بن جبير گويند: سبب نزول آيه اين بود كه قطيفه سرخى در جنگ بدر از غنائم گم شده بود. بعضى گفتند: ممكن است رسول خدا صلى الله عليه و آله آن را برداشته باشد.[۳][۴][۵]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«161» وَ ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ
و هيچ پيامبرى را نسزد كه خيانت كند و هر كس خيانت كند، آنچه را كه (در آن) خيانت نموده روز قيامت به همراه آورد، سپس به هر كس پاداشِ كاملِ آنچه كسب كرده، داده شود و آنها ستم نبينند.
نکته ها
شايد اين آيه، پاسخى به آنان باشد كه به خاطر جمع غنايم، منطقه حفاظتى احد را رها كردند. آنها به گمان اينكه از سهم غنيمت محروم نشوند، هشدارهاى فرمانده خود را كه مىگفت: سهم شما محفوظ است و از نظر رسول خدا صلى الله عليه و آله دور نخواهد بود، ناديده گرفتند.
اين آيه مىفرمايد: پيامبر در سهم شما از غنيمت خيانت نخواهد كرد، پس مطمئن باشيد و به وظيفهى خود عمل كنيد. امام باقر عليه السلام فرمودند: «مال دزدى و جنسِ به سرقت رفته، در برابر چشم خائن در دوزخ
«1». بحار، ج 71، ص 138.
«2». تفسير برهان، ج 1، ص 323.
جلد 1 - صفحه 639
مجسّم شده، به او گفته مىشود به آتش داخل شو وآن را خارج كن». «1»
غشّ، تقلّب، غصب و خيانت از موارد «غِلّ» است. شخصى كه مسئول جمعآورى زكات بود، خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد و گفت: اين مقدار از اموالى كه جمع كردهام زكات است و مربوط به شماست و اين مقدار نيز هداياى مردم به خود من است. حضرت بالاى منبر رفت و فرمود: آيا اگر اين شخص در خانهاش مىنشست كسى به او هديه مىداد؟! به خدا سوگند او با همين اموال حرام در قيامت محشور خواهد شد. «2»
آنجا كه مردم حتى به انبيا بدبين مىشوند، شما چه انتظارى نسبت به خودتان داريد؟! از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود: «رضايت مردم به دست نمىآيد و زبانشان قابل كنترل نيست». «3»
پیام ها
1- نه تنها پيامبر اسلام، بلكه همهى انبياى الهى امين هستند. «وَ ما كانَ لِنَبِيٍّ ...»
نبوّت با خيانت سازگار نيست. كسى كه مىخواهد امين تربيت كند بايد خود اهل خيانت نباشد. گرچه در بين رهبران غير الهى، اهل خيانت كم نيست.
2- هيچكس حتّى انبيا، از سوءظنّ مردم به دور نيست. «ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ»
(ضعف ايمان از يكسو و حبّ دنيا از سوى ديگر، انسان را وادار مىكند به انبيا سوءظنّ ببرد.)
3- از حريم انسانهاى پاك و اولياى خدا دفاع كنيد. «وَ ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ ...»
4- به نمايش گذاردن مال حرام در قيامت، نوعى مجازات است. و چه سخت است كه در برابر انبيا، شهدا وهمهى مردم در قيامت، انسان را همراه با مالى كهخيانت كرده بياورند. «يَأْتِ بِما غَلَّ»
5- ياد قيامت، بازدارنده از خيانت است. «يَأْتِ بِما غَلَّ»
6- خيانت، خيانت است و مقدار آن مهم نيست. «يَأْتِ بِما غَلَّ» (كلمهى «ما» در
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير فرقان.
«3». تفسير نورالثقلين.
جلد 1 - صفحه 640
جملهى «يأت بما غلّ» شامل هر مقدار، گرچه اندك باشد، مىشود).
7- قيامت صحنهاى است كه نيكان، حسنات خود را مىآورند، «جاءَ بِالْحَسَنَةِ» «1» و خائنين خيانتهاى خود را به همراه دارند. «يَأْتِ بِما غَلَّ»
8- خداوند عادل است. هم جزا را كامل مىدهد و هم ذرّهاى افراط نمىكند.
«وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (161)
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 289
شأن نزول: بعضى اقوياى صحابه از حضرت درخواست نمودند كه در غنائم، زياده از حصّه ضعفا مرحمت فرمايد؛ آيه شريفه نازل شد:
وَ ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَ: و نباشد و سزاوار نيست هيچ پيغمبرى را اينكه خيانت نمايد در غنائم، و در پنهانى چيزى از آن بردارد. بنا به قولى حضرت، آيات قرآنى را كه محتوى بود به ذمّ و سبّ الهه باطله تلاوت مىفرمود. مشركان طلب مسامحه كردند، و تقاضا نمودند كه عيب الهه ايشان نكند. حق تعالى فرمود نشايد كه پيغمبر خيانت در دين نمايد و وحى را بپوشاند، زيرا خيانت با نبوت جمع نشود. وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ: و هر كه خيانت در فرامين سبحانى يا در غنائم نمايد، بيايد به گناه آنچه خيانت كرده است روز قيامت. يا هر كه خائن شود، بياورد آن چيزى را كه در آن خيانت نموده، بر گردن، يعنى آن را به عينه روز قيامت به گردن داشته باشد تا به سبب آن، فضيحت و رسوائى يابد، اگرچه سوزنى يا رشته خيطى باشد. ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ: پس وافيا و تماما داده شود در آن روز، هر فرد نفسى را جزاى آنچه كسب نموده از خير و شر و طاعت و معصيت و ايمان و كفر. وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ: و ايشان ظلم كرده نشوند در وقت جزا، پس ثواب مطيع آنان ناقص نباشد، و عقاب عاصى زايد نگردد.
تنبيه: آيه شريفه دال است بر آنكه مقام شامخ نبوت را شايسته نيست خيانت و غلول، يعنى كتمان چيزى از وحى الهى، يا تعدى نسبت به غير حق، زيرا خيانت صفت مذمومه و مسلمانان را جايز نباشد. بنابراين تخصيص ذكر آن حضرت به دو وجه است: 1- آنكه خيانت آن حضرت، اعظم است از خيانت غير. 2- آنكه آن حضرت قائد و صاحب امر امت است، و خيانت او البته اعظم باشد؛ پس حرمت خيانت امت، به طريق اولى، اقبح و اشد خواهد بود.
وارد شده كه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نسبت به كسى كه خيانت به غنائم نموده بود به سوزن و خيطى، امر فرمود بر رد آن و فرمود: انّ
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 290
الغلول عار و نار و شنار على اهله يوم القيمة «1». بدرستى كه خيانت و غلول، موجب ننگ و آتش و تفرقه است بر اهل آن روز قيامت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (161)
ترجمه
و نيست روا بر پيغمبرى كه خيانت كند و كسيكه خيانت كند ميآيد با آنچه خيانت كرده روز قيامت پس داده ميشود بهر كس آنچه را كسب نموده و
جلد 1 صفحه 525
آنها ستم كرده نمىشوند..
تفسير
پيغمبر بايد معصوم باشد چه رسد بآنكه خيانت كند ولى پيغمبر ما از اين مردم ناسزاها شنيد و اذيتها كشيد كه فرمود هيچ پيغمبرى بقدر من اذيت نشده از آن جمله آنكه قمى فرموده در جنگ بدر از بين غنائم قطيفه سرخى مفقود شد و از بين اصحاب مردى گفت آن قطيفه چه شد گمانم آنستكه پيغمبر برداشته باشد پس اين آيه نازل شد و مرد ديگرى آمد گفت فلانى قطيفه را برداشته و در فلان جا دفن نموده پس بامر پيغمبر آنموضع را حفر نمودند و قطيفه را بيرون آوردند و در مجالس از حضرت صادق (ع) روايت نموده كه رضاى مردم بدست نمىآيد و جلو زبان آنها را نمى- شود گرفت آيا نسبت ندادند به پيغمبر در جنگ بدر كه از غنائم براى خود آنقطيفه را برداشت تا خداوند آشكار كرد آنرا و مبرى ساخت پيغمبر خود را از خيانت و اين آيه را نازل فرمود و كسيكه خيانت كند وارد ميشود در صحراى محشر بآنچه خيانت نموده در حالتى كه او را بگردن خود حمل نموده باشد و قمى از حضرت باقر (ع) نقل نموده كه آنچيز را روز قيامت در آتش مىبينند پس او را وادار مىكنند كه برود در آتش و آنچيز را بيرون بياورد پس وفا كرده ميشود جزاى هر كس مناسب با عمل او و بكسى ظلم نميشود كه از ميزان ثواب كسى كاسته يا بر مقدار عقاب او افزوده شود و اين بمنزله دليل است از براى آنكه خائن را بقدر خيانت او عقاب مىكنند تا نه بر او ظلم شده باشد نه بر كسانيكه نسبت بآنها خيانت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما كانَ لِنَبِيٍّ أَن يَغُلَّ وَ مَن يَغلُل يَأتِ بِما غَلَّ يَومَ القِيامَةِ ثُمَّ تُوَفّي كُلُّ نَفسٍ ما كَسَبَت وَ هُم لا يُظلَمُونَ (161)
و چنين نيست که پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم غل و خيانت كند در اموال ديگران و هر كس غلّ كند ميآيد فرداي قيامت با آنچه غل نموده پس از آن هر نفسي را سزاي خود را در آنچه عمل كرده خواهند داد، محسن را چيزي از آن كم ندهند و مسيء را چيزي زائد بر استحقاقش عذاب نميكنند و بآنها ظلم نخواهد شد.
غلّ اخذ مال است بطور خفية و اينکه يك نوع خيانت است و در بر دارد معاصي بزرگ را، عنوان غصب و سرقت و غش و تقلب و خيانت بر آن صادق آيد و از حضرت باقر عليه السّلام در سفينه روايت كرده فرمود
(و من غلّ شيئا رآه يوم القيمة في النار ثم يكلف ان يدخل اليه فتخرجه من النار)
و حديث مفصلي از حضرت صادق عليه السّلام روايت فرموده که حضرت بر سفيان ثوري که يكي از اكابر عامه است خطبه حضرت رسالت را که در مسجد خيف انشاء فرمودند که يك جمله آن اينست
(ثلاث لا يغلّ عليهن قلب امرء مسلم- اخلاص العمل للّه و النصيحة لائمة المسلمين و اللزوم لجماعتهم الحديث).
و غل را تفسير كرده (الغلول اخذ الشيء من المغنم خفية) لكن ظاهر اينست که غل بمعني عام است چنانچه از خطبه مسجد خيف استفاده ميشود، بلي اغلب موارد استعمالش چنانچه بعيد نيست که مورد آيه هم باشد در اخذ ال است خفية لكن مورد مخصص نيست، و كيف کان ما كانَ لِنَبِيٍّ أَن يَغُلَّ زيرا بضرورت دين و برهان عقل ثابت که انبياء (ع) معصوم هستند بالاخص نبيّنا صلّي اللّه عليه و آله سلّم که حتي ترك اولي هم از او صادر نميشود چه رسد يك همچه معصيت بزرگي که در بردارد معاصي
جلد 4 - صفحه 414
كبار بسياري.
و البته اينکه آيه نازل شده در موردي که بعض جهال ناقص الايمان در توهّم بودند در غزوه بدر نسبت بقطيفه حمراء چنانچه از حضرت صادق عليه السّلام مرويست فرمود
(ان رضا النّاس لا يملك و السنتهم لا تضبط الم ينسبوا يوم بدر الي انه صلي اللّه عليه و آله آخذ لنفسه من المغنم قطيفة حمراء حتي اظهره اللّه علي القطيفة و برء نبيّه من الخيانة و انزل في كتابه وَ ما كانَ لِنَبِيٍّ أَن يَغُلَّ
الايةعلي سفينه ص 324 مجلد دوم.
وَ مَن يَغلُل من موصوله، عام است شامل تمام افراد ميشود، و كلمه يغلل مطلق است تمام اقسام غل و خيانة را ميگيرد.
يَأتِ بِما غَلَّ يعني آن چيزي را که غلّ نموده با آن ميآيد، و در سفينه است (قالوا يحمله علي عنقه) و گذشت در خبر حضرت باقر عليه السّلام که فرمود
(رآه يوم القيمة في النار الخبر).
يوم القيمة چنانچه در كليه اعمال ميفرمايد يَومَ تَجِدُ كُلُّ نَفسٍ ما عَمِلَت مِن خَيرٍ مُحضَراً وَ ما عَمِلَت مِن سُوءٍ الاية آل عمران آيه 30، گذشت تفسير آن ثُمَّ تُوَفّي كُلُّ نَفسٍ ما كَسَبَت بطور وافي و كافي جزاء داده ميشود، يعني عامل خير را چيزي از مثوباتش كم نميگذارند و عامل شر را چيزي بر مقدار استحقاقش نميافزايند و شاهد بر اينکه معني كلمه وَ هُم لا يُظلَمُونَ است زيرا اگر عامل خير را چيزي از حق او را ندهند باو ظلم شده و عامل شر را اگر ما فوق استحقاقش عذاب كنند باو ظلم شده، بلي مقام تفضل و عفو آنست که عامل خير را ما فوق استحقاقش باو عنايت شود و عامل شر را از مقدار استحقاقش عفو نمايند.
415
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 161)- هر گونه خیانتی ممنوع! هنگامی که بعضی از تیراندازان احد میخواستند سنگر خود را برای جمع آوری غنیمت تخلیه کنند، امیر آنان، دستور داد از جای خود حرکت نکنید رسول خدا شما را از غنیمت محروم نخواهد کرد.
ولی آن دنیاپرستان برای پنهان ساختن چهره واقعی خود گفتند: ما میترسیم پیغمبر در تقسیم غنایم ما را از نظر دور دارد.
قرآن در پاسخ آنها میگوید: آیا شما چنین پنداشتید که پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله به شما خیانت خواهد کرد «در حالی که هیچ پیغمبری ممکن نیست، خیانت کند» (وَ ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَغُلَّ).
البته روشن است خیانت برای هیچ کس مجاز نیست خواه پیامبر باشد یا غیر پیامبر، ولی از آنجا که گفتگوی عذرتراشان جنگ «احد» در باره پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بود آیه نیز نخست سخن از پیامبران میگوید و سپس اضافه مینماید: «هر کس خیانت کند، روز رستاخیز آنچه را در آن خیانت کرده، به عنوان مدرک جنایت بر دوش خویش حمل میکند و یا همراه خود به صحنه محشر میآورد» و به این ترتیب، در برابر همگان رسوا میشود (وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ).
«سپس به هر کس آنچه انجام داده و به دست آورده، داده میشود و در باره هیچ کس ظلم و ستمی نمیشود» (ثُمَّ تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ).
نکات آیه
۱- ساحت پیامبران، پاک و منزّه از هر گونه خیانت است. (و ما کان لنبىّ ان یغلّ) «یغلّ» از ماده غلول و غَلل، به معناى خیانت است.
۲- ناسازگارى خیانت با مقام نبوّت و رسالت الهى (و ما کان لنبىّ ان یغلّ)
۳- امانتدارى پیامبر (ص) در جمع آورى و تقسیم غنایم (و ما کان لنبىّ ان یغلّ) در شأن نزول آیه آمده که تیراندازان گماشته شده بر تپه احد، سنگر خویش را به این پندار رها کردند که پیامبر (ص)، غنایم را بین همه رزمندگان تقسیم نخواهد کرد و هر کس هر چه به دست آورد، از آن او خواهد شد. (مجمع البیان، ذیل آیه).
۴- امانتدارى در جمع آورى و حفظ و تقسیم امکانات عمومى جامعه، از وظایف رهبران الهى* (و ما کان لنبىّ ان یغلّ) با توجّه به شأن نزول ذکر شده براى آیه.
روایات و احادیث
۵- گمان باطل برخى از مسلمانان صدر اسلام مبنى بر خیانت پیامبر (ص) در غنایم جنگى (و ما کان لنبىّ ان یغلّ) در برخى از شأن نزولهاىِ مربوط به آیه آمده که غنیمتى از غنایم جنگى بدر مفقود شد و عدّه اى چنین پنداشتند که پیامبر (ص) آن را تصاحب کرده است. (مجمع البیان، ذیل آیه.) و از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: ... الم ینسبوا نبیّنا محمّداً (ص) ... الم ینسبوه یوم بدر الى انّه اخذ لنفسه من المغنم قطیفة حمراء حتّى اظهره اللّه عزّ و جلّ على القطیفة و برء نبیّه من الخیانة و انزل بذالک فى کتابه «و ما کان لنبىّ ان یغلّ ... ».[۶]
۶- روز رستاخیز، عرصه حشر خیانتکاران به همراه آنچه (اموال و ... ) در آن خیانت کرده اند. (و من یغلل یأت بما غلّ یوم القیمة) در برداشت فوق، «باء» در «بما غلّ»، باء مصاحبت گرفته شده است.
۷- تجسم رفتار ناپسند خیانتکاران در روز رستاخیز (و من یغلل یأت بما غلّ یوم القیمة) برخى برآنند که مراد از «ما غلّ»، آن مالى که در دنیا مورد خیانت واقع شده، نیست ; بلکه گناه خیانتکارى در قیامت تجسّم مى یابد و خیانتکار همراه آن گناهِ مجسّم در صحنه قیامت حاضر مى شود.
۸- رسوایى و مجازات خیانتکاران در قیامت (و من یغلل یأت بما غلّ یوم القیمة ثمّ توفّى کلّ نفس ما کسبت)
۹- حرمت خیانتکارى (و من یغلل یأت بما غلّ یوم القیمة ثمّ توفّى کلّ نفس ما کسبت)
۱۰- رستاخیز براى انسان، عرصه دریافت کامل سزاى کردار خویش (ثمّ توفّى کلّ نفس ما کسبت)
۱- «توفّى» از مصدر «توفیة» به معناى پرداخت و دریافت کامل است. ۲ در برداشت بالا، بنابر گفته برخى از مفسران، کلمه «جزاء» قبل از «ما کسبت» مقدّر گرفته شده است ; یعنى «توفّى جزاء ما کسبت».
۱۱- خیانتکاران، دریافت کنندگان کامل (بدون کم و زیاد) جزاى رفتار ناپسند خویش، در روز رستاخیز (و من یغلل ... ثمّ توفّى کلّ نفس ما کسبت و هم لایظلمون)
۱۲- در قیامت به حق هیچ کس ظلمى نخواهد شد. (و هم لا یظلمون)
۱۳- پاداش و جزاىِ کردار آدمى در قیامت بر اساس عدل (ثمّ توفّى کلّ نفس ما کسبت و هم لا یظلمون)
۱۴- ضرورت برپایى قیامت و معاد براى دریافت تمامى جزاها و پاداشهاى اعمال* (و من یغلل یأت بما غلّ یوم القیمة ثمّ توفّى کلّ نفس ما کسبت و هم لا یظلمون) جمله «و هم لا یظلمون» (عدالت الهى)، پس از جمله «توفّى کلّ نفس ما کسبت»، بیانگر این است که ستم نشدن بر انسانها در گرو دریافت کامل جزا و پاداش اعمال آنان مى باشد ; و این معنا تنها در قیامت تحقق مى یابد.
۱۵- هر کس در چیزى خیانت کند، در قیامت آنرا در جهنّم دیده و باید در آتش جهنّم رفته و آن را بیرون آورد. (و من یغلل یأت بما غلّ یوم القیمة) امام باقر (ع) درباره آیه فوق فرمود: ... و من غلّ شیئا رآه یوم القیمة فى النّار ثمّ یکلّف ان یدخل الیه فیخرجه من النّار.[۷]
۱۶- به مجازات رسیدن خیانتکاران در اموال امام در قیامت (و من یغلل یأت بما غلّ) امام صادق (ع): الغلول کلّ شىء غلّ عن الامام.[۸]
موضوعات مرتبط
- آخرت:۱۰
- آیات احکام:۹
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۵
- امانتدارى:۳، ۴
- امکانات عمومى:۴
- اموال عمومى: حفظ اموال عمومى ۴
- انبیا: صفات انبیا ۱ ; عصمت انبیا ۱
- بیتالمال: خیانت به بیتالمال ۱۶
- پاداش:۱۳، ۱۴، ۱۶ اخروى ۱۰
- جنگ: غنیمت جنگى ۳، ۵
- جهنّم: آتش جهنّم ۱۵
- حقوق: در قیامت ۱۲
- خائنان: در قیامت ۶، ۷، ۸، ۱۱، ۱۶ ; کیفر خائنان ۸
- خیانت:۱، ۲، ۵، ۱۶ حرمت خیانت ۱، ۲، ۵، ۱۶ ۹ ; کیفر خیانت ۱، ۲، ۵، ۱۶ ۱۱، ۱۵، ۱۶
- رهبرى: امانتدارى رهبرى ۴ ; مسؤولیت رهبرى ۴
- ظلم: در قیامت ۱۲
- عدالت: در قیامت ۱۲، ۱۳، ۱۴
- عقیده: باطل ۵
- عمل: پاداش عمل ۱۳، ۱۴، ۱۶ ; تجسم عمل ۷، ۱۵ ; کیفر عمل ۱۳، ۱۴
- قیامت:۶، ۸، ۱۱، ۱۲، ۱۴، ۱۶ ظهور حقایق در قیامت ۶، ۸، ۱۱، ۱۲، ۱۴، ۱۶ ۷ ; میزان در قیامت ۶، ۸، ۱۱، ۱۲، ۱۴، ۱۶ ۱۳
- کیفر:۸، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶ اخروى ۱۰
- محرمات:۹
- محمّد (ص): افترا به محمّد (ص) ۵ ; امانتدارى محمّد (ص) ۳
- مسلمانان: صدر اسلام ۵
- معاد: ضرورت معاد ۱۴
- نبوت:۲
منابع
- ↑ طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۲، ص ۶۹۳.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱۵۹.
- ↑ ابوداود و ترمذى در صحيح خود نيز از ابن عباس اين روايت را نقل كرده اند.
- ↑ صاحب كشف الاسرار از محمد بن اسحق بن يسار نقل نمايد كه بعضى از اعراب كراهت داشتند كه عيب جوئى از كفار و بدبينى از آئين آنها كه در قرآن است. آشكار شود بلكه از پيامبر ميخواستند كه اين موضوعات را پنهان بدارد، اين آيه نازل گرديد و فرمود: پنهان كردن وحى خيانت است و آن هم سزاوار نيست و نيز گوينده جماعتى اصرار داشتند تا مال غنيمتى كه ديگران دارند به ايشان داده شود و اين آيه نازل شد و فرمود: كه اتخاذ اين روش خيانت به اصحاب خواهد بود.
- ↑ در تفسير برهان از ابن بابويه بعد از شش واسطه از علقمة او از امام صادق عليهالسلام روايت كند كه امام فرمود: آيا اين مردم نبودند كه در روز بدر قطيفه سرخى كه گم شده بود. مى گفتند: آن را پيامبر برداشته است، سپس قطيفه پيدا شد و خداوند رسول خويش را از خيانت مبرى داشت و در قرآن براى آن موضوع آيه اى نازل فرمود، صاحب مجمع البيان از ضحاك او از ابن عباس چنين روايت كند كه مردى سوزن خياطى خود را كه از غنائم هوازن در جنگ حنين بدست آورده بود گم كرد. چنان كه صاحب روض الجنان هم متذكر شده است و اين آيه به همان سبب نازل گرديده است و نيز مقاتل گويد كه درباره غنائم جنگ احد نازل شده، هنگامى كه مسلمين سنگر خود را براى بدست آوردن غنائم ترك كرده بودند و مى گفتند: مى ترسيم كه پيامبر بفرمايد آنچه كه هر كس برداشته مال او باشد، چنان كه در جنگ بدر هم تقسيمى در بين نبوده است.
- ↑ امالى صدوق، ص ۹۲، مجلس ۲۲، ح ۳ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۲۴، ح ۱.
- ↑ تفسیر قمى، ج ۱، ص ۱۲۲ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۰۶، ح ۴۱۷.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۰۵، ح ۱۴۸ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۲۴، ح ۲.