آل عمران ١١٨
کپی متن آیه |
---|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِکُمْ لاَ يَأْلُونَکُمْ خَبَالاً وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَ مَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَکُمُ الْآيَاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ |
ترجمه
آل عمران ١١٧ | آیه ١١٨ | آل عمران ١١٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بِطَانَةً»: مَحرم اَسرار. «مِن دُونِکُمْ»: از غیر خود. «لا یَأْ لُونَکُمْ»: تقصیر و کوتاهی نمیکنند. از ماده (أَلا، یَأْ لُو). «لا یَأْ لُونَکُمْ خَبَالاً»: برای تباهی کارتان کوتاهی نمیکنند و بلکه به تلاش میایستند. «لا یَأْ لُونَ»: قصور نمیکنند. ترک نمیکنند. «خَبَالاً»: فساد. تباهی. منصوب به نزع خافض یا تمییز است بنا به معنی اوّل (لا یَأْ لُونَ)، و مفعولٌبه است بنا به معنی دوم آن. «مَا عَنِتُّمْ»: رنج و مشقّت شما را. (مَا) مصدریّه است و (عَنِتُّمْ) از ماده (عَنَت) به معنی مشقّت است. «أَکْبَرُ»: بزرگتر و بیشتر.
نزول
محل نزول:
اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
از عبدالله بن عباس روايت كنند كه بعضى از مسلمين با يهوديان قرابتى از لحاظ دوستى و خويشاوندى و همسايگى و شيرخوارگى داشتند و با اين كيفيت با آنها نشست و برخاست زيادى مينمودند، اين آيه در اين باره نازل گرديد.[۳]
و نيز مجاهد چنين افزوده و گويد كه عده اى از مؤمنين با منافقين دوستى و مخالطت داشتند با نزول اين آيه از معاشرت و دوستى با آنها بازداشته شدند،[۴] و نيز گويند كه درباره يهوديان نازل شده است.[۵]
شيخ بزرگوار در اين باره بسيار مختصر اشاره نموده ولى به عنوان شأن و نزول نياورده است.
تفسیر
- آيات ۱۲۰ - ۱۱۱، سوره آل عمران
- مراد از اينكه بر اهل كتاب ذلت زده شده : ((ضربت عليهم الذلة ))
- كلام بعضى از مفسرين : آيه در مقام تشريع نيست
- معناى ((امت قائمة )) و اشاره به فرق بين ((سرعت )) و ((عجله ))
- ((خيرات )) مفيد استغراق است به معناى مطلقاعمال صالح
- عمل فاسد، اثر فاسد در پى دارد
- اگر مسلمين صبر كنند و تقوا پيشه سازند، از كينه دشمنان ايمن خواهند بود
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«118» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالًا وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از غير خودتان همراز نگيريد. آنان در تباهى شما كوتاهى نمىكنند، آنها رنج بردن شما را دوست دارند. همانا كينه و دشمنى از (گفتار) دهانشان پيداست و آنچه دلشان در بردارد، بزرگتر است. به تحقيق ما آيات (روشنگر و افشاگر توطئههاى دشمن) را براى شما بيان كرديم اگر تعقّل كنيد.
نکته ها
«بِطانَة» به لباس زير گفته مىشود كه به «بَطن» و شكم مىچسبد. اين كلمه، كنايه از مَحرم اسرار است. «خَبال» به معناى نابودى فكر و عقل است. «عَنَت» به معنى سختى و رنج، و «يَألُون» به معنى كوتاهى كردن در انجام كار است.
دشمن براى ما چه آرزو مىكند؟
اگر به واژهى «وَدَّ» در قرآن بنگريم، آرزوهاى دشمنان را درباره خود در مىيابيم:
1. غفلت از سلاح وسرمايه خود. «وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ» «1»
«1». نساء، 102.
جلد 1 - صفحه 590
2. ضعف و سستى و مداهنه و سازشكارى. «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ» «1»
3. رنج و فشار و به زحمت افتادن. «وَدُّوا ما عَنِتُّمْ»
4. ارتداد و بازگشت از دين. «وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمانِكُمْ كُفَّاراً» «2»
پیام ها
1- بيگانگان را مَحرم اسرار خويش قرار ندهيم. «لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ» وجود مستشاران خارجى در كشورهاى اسلامى، ممنوع است.
2- رازدارى، يك وظيفهى قطعى است. «لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ»
3- هر مسلمانى هم كه مصداق «دُونِكُمْ» باشد، نبايد محرم اسرار قرار گيرد، زيرا در ميان مسلمانان نيز افراد فتنهجو و جاسوس، كم نيستند. «لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ ...»
4- ملاك دوستى و روابط صميمانهى مسلمانان با ساير جوامع بايد ايمان باشد.
«لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ»
5- دشمن در ضربه زدن به فكر و انديشه كوتاهى نمىكند. «لا يَأْلُونَكُمْ خَبالًا»
6- دشمنان با شگردهاى گوناگون با ما برخورد مىكنند: 1. فساد. «لا يَأْلُونَكُمْ خَبالًا» 2. فشار. «وَدُّوا ما عَنِتُّمْ» 3. نفاق. «ما تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ»
7- دشمنان خود را بشناسيد و هشيار باشيد، آنان ذرّهاى در توطئه و فتنه عليه شما كوتاهى نمىكنند. «لا يَأْلُونَكُمْ خَبالًا وَدُّوا ما عَنِتُّمْ»
8- اوامر و نواهى الهى، دليل و فلسفه دارد. اگر شما را از روابط صميمانه با دشمنان نهى مىكند، به خاطر آن است كه آنان در توطئه عليه شما كوتاهى نمىكنند. «لا تَتَّخِذُوا ... لا يَأْلُونَكُمْ»
9- از كوزه همان برون تراود كه در اوست. از دشمن انتظارى جز بغض و كينهنيست. «قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ»
«1». قلم، 9.
«2». بقره، 109.
جلد 1 - صفحه 591
10- دشمنان خود را از تبليغات آنان بشناسيد. «قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ»
11- روابط صميمى با دشمنِ توطئهگر، نشانهى بىعقلى است. برخورد صميمانه، با افراد بىصفا، كم عقلى است. «ما تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ ... إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ»
12- خداوند به درون همه آگاه است و نقشههاى دشمنان اسلام را افشا مىكند.
«وَ ما تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ»
13- دشمنان شما منافق هستند، ظاهر و باطنشان يكى نيست. «ما تُخْفِي صُدُورُهُمْ»
14- خداوند با معرّفى روحيات دشمن، با شما اتمام حجّت كرده است. «قَدْ بَيَّنَّا الْآياتِ»
15- مؤمن بودن مسألهاى است و عاقل بودن مسأله ديگر، لذا در اين آيه خداوند به مؤمنان مىفرمايد: كفّار را محرم اسرار خود قرار ندهيد، اگر عقل داريد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ... إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ (118)
شأن نزول: جمعى از مسلمانان با يهودان دوستى مىكردند به سبب قرابت و صداقت و عهدى كه ما بين آنها بود، حق تعالى از موالات و مخالطه با كفار نهى فرمود: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آورديد به خدا و پيغمبر و قيامت و معتقدات حقه ايمانيه، لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ: فرامگيريد دوست سرّى از غير ملت خود تا افشاى اسرار شما نمايند. «ابو امامه» روايت نموده كه مراد به اين طايفه، خوارجند. «ابن عباس» گفته: قومى از مؤمنان با منافقان طرح دوستى نمودند، حق تعالى منع فرمود:
پس بيان علت منع مواصلت را فرمايد: لا يَأْلُونَكُمْ خَبالًا: باز نمىدارند شما را از فساد و گمراهى، بلكه: وَدُّوا ما عَنِتُّمْ: دوست دارند شدت ضرر و مشقت و صدمه شما را. قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ: بتحقيق ظاهر و آشكار شده است علامت بغض و دشمنى، مِنْ أَفْواهِهِمْ: از دهنهاى ايشان، يعنى از سخنان و كلامى كه از دهنهاى آنها بيرون آيد، علامت عداوت ظاهر گشته، زيرا به جهت شدت
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 223
بغض، ضبط خود نتوانند كرد كه از زبان آنها چيزى صادر نشود، چنانچه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد:
ما اضمر احد شيئا الّا ظهر فى فلتات لسانه و صفحات وجهه. «1» هيچكس چيزى پنهان نكند الا آنكه ظاهر شود در ميان سخنان او و از صفحات روى او.
و اين قسمت به سبب شدت عداوت يهود بود كه پيوسته در تجسس عيوب مسلمانان بودند، و همچنين منافقان كه از غايت كينه، سخنان فتنه انگيز در حق حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مىگفتند، و لذا مىفرمايد: وَ ما تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ: و آنچه پنهان مىدارند و مخفى كنند در سينه و قلوب خودشان، بزرگتر و بيشتر است از آنچه بر زبان رانند، زيرا ظهور آن اختيارى نيست. قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ: بتحقيق بيان نموديم براى شما آيات دالهاى بر وجوب اخلاص در دين و لوازم موالات شما با مؤمنان كه اولياى خدايند و معادات شما با كافران كه دشمن او هستند، إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ: اگر هستيد شما كه تعقل كنيد و از روى صدق و انصاف دريابيد مواقع نفع را كه دوستان جانىاند، و موارد ضرر را كه دشمنان نهانى مىباشند.
تبصره: جملات چهار گانه، تعليل است بر نهى اتخاذ مصاحبت و مخالطت و معاشرت كفار، و آيه شريفه عام است نسبت به تمام مؤمنين از تبرى نسبت به كافران و دوستى ننمودن با آنان، و احاديث بسيار در آن وارد شده، از جمله در صفات الشيعه فرمود حضرت امير المؤمنين عليه السّلام:
مجالسة الاشرار تورث سوء الظّنّ بالاخيار و مجالسة الاخيار تلحق الاشرار بالاخيار و مجالسة الابرار للفجّار تلحق الابرار بالفجّار فمن اشتبه امره و لم تعرفوا دينه فانظروا الى خلطائه فان كانوا اهل دين اللّه فهو على دين اللّه و ان كانوا على غير دين اللّه فلا حظّ له من دين اللّه. انّ رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كان يقول: من كان يؤمن باللّه و اليوم الاخر فلا يؤاخينّ كافرا و لا يخالطنّ فاجرا و من اخى كافرا او خالط
«1» نهج البلاغه، حكمت 25.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 224
فاجرا كان كافرا فاجرا. «1» يعنى: مجالست اشرار، موجب بد گمانى شود به اخيار؛ و همنشينى اخيار، ملحق نمايد اشرار را به اخيار، و مجالست ابرار با فجار، ملحق نمايد ابرار را به فجار. پس هر كه مشتبه شود امر او و نشناسيد دين او را، پس نظر كنيد به همنشينان او، اگر آنها اهل دين خدا هستند او هم بر دين الهى مىباشد، و اگر بر غير دين خدا هستند او را بهرهاى از دين خدا نباشد. بدرستى كه پيغمبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مىفرمود: هر كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، پس نبايد مواخات كند كافرى را و مخالطه نمايد فاجرى را، و هر كه مواخات نمايد كافرى را يا مخالطه نمايد فاجرى را، باشد او كافر و فاجر.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ (118)
ترجمه
اى آنكسانيكه ايمان آورديد نگيريد همرازى از غير خودتان كوتاهى نمىكنند نسبت بشما در فساد دوست داشتند برنج افتادن شما را بتحقيق آشكار شد دشمنى از سخنهاى ايشان و آنچه در سينههاى آنها پوشيده است بزرگتر است به تحقيق بيان كرديم براى شما آيتها را اگر باشيد شما كه بعقل دريابيد..
تفسير
بعضى از مسلمين بواسطه قرابت يا عهد مودتيكه با كفار داشتند با آنها مراوده مينمودند و آنها مكار و محيل بودند و مسلمين ساده و بىنفاق در اين مخالطه بعضى اسرار را كشف مىكردند لذا خداوند به پيغمبر اكرم وحى فرمود كه بمسلمين ابلاغ فرمايد كه از كفار بپرهيزند و آنها را محرم اسرار خود قرار ندهند چون بطانة بمعنى آستر است كه ببدن مىچسبد و استعمال ميشود كناية در خواص محارم شخص والو بفتح بمعنى سستى است يعنى كوتاهى و سستى نميكنند در فساد دنيا و دين شما اينها دوست داشتند شدت مشقت و ضرر شما را در دنيا و آخرت و عداوت اينها با شما بقدرى است كه با آنكه ميخواهند با شما اظهار دوستى كنند نميتوانند خوددارى كنند عداوت از سخنان آنها آشكار ميشود ولى باز نسبت بآن كينه و بغض كه از شما در سينه و دل آنها جاى دارد كمتر است و كينه باطنى آنها زيادتر است ما از سرائر آنها بواسطه اين آيات بينات شما را خبردار نموديم تا تكليف خودتان را در معاشرت دشمنان دينى بدانيد و معجزه پيغمبر (ص) بر شما آشكار شود ولى اطاعت امر و علم شما به
جلد 1 صفحه 485
اعجاز مشروط است بآنكه عاقل باشيد و دريابيد صلاح خودتان را و آنكه اخبار از غيب و ضمير خلق دلالت بر نبوت دارد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِن دُونِكُم لا يَألُونَكُم خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّم قَد بَدَتِ البَغضاءُ مِن أَفواهِهِم وَ ما تُخفِي صُدُورُهُم أَكبَرُ قَد بَيَّنّا لَكُمُ الآياتِ إِن كُنتُم تَعقِلُونَ (118)
اي كساني که ايمان آورديد نگيريد كفار را چسبنده بخود مثل آستر لباس که چسبيده ببدن است از كساني که در عقيده با شما مخالف هستند كوتاهي نميكنند
جلد 4 - صفحه 326
در اضرار و دشمني با شما دوست دارند که شما را بزحمة و مشقة اندازند از دهان نجس آنها ظاهر ميشود بغض و عداوت آنها با شما و آنچه در باطن و قلب آنها است از عداوت بزرگتر است ما براي شما آيات را و نشانههاي عداوت آنها را بيان كرديم اگر شما باشيد که بفهميد و درك كنيد.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خطاب بمؤمنين است که لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِن دُونِكُم بطانة مقابل ظهارة در لباس آستر و روئيت و نظر به اينكه آستر لباس ملاصق با بدن است يا اقرب ببدن است، و من دونكم يعني غير از مؤمنين، يعني غير از مؤمنين را بخود نچسبانيد كنايه از اينكه الفت و محبت و مراوده و معاشرت و رفيق و صديق خود قرار ندهيد زيرا آنها لا يَألُونَكُم دست از دشمني شما برنميدارند.
ايلاء بمعني ضعف و سستي و قصور و كوتاهي است لا يَألُونَكُم يعني سستي و كوتاهي نميكنند.
و خبال، بمعني شرّ و فساد است و لذا مجنون را مخيل گويند از جهت فساد عقل و فساد رأي را مخيل الرأي نامند يعني اينها در شرّ و فساد و اذيت و آزار و دشمني و اضرار كوتاهي نميكنند.
وَدُّوا ما عَنِتُّم عنت بمعني زحمت و مشقت است يعني هر چه شما را در مشقت و زحمت اندازد دوست ميدارند و منتهي آمال آنها اينست که شما را اضلال نمايند و فاسد كنند و از بين ببرند.
قَد بَدَتِ البَغضاءُ مِن أَفواهِهِم بغض بمعني كينه و عداوت قلبي است، بدي بمعني ظاهر شدن است، و فوه بمعني دهان است اشاره بتلفظ و تكلّم است يعني در سبّ، شماتت و فحاشي، نمّامي، سعايت، غيبت، تهمت و امثال اينها از گفتار در حق شما روا ميدارند ظاهر ميشود بغض و عداوت باطني آنها با شما
جلد 4 - صفحه 327
الظاهر عنوان الباطن.
وَ ما تُخفِي صُدُورُهُم أَكبَرُ يعني آنچه را که مخفي ميدارند از كينه و عداوت با شما در سينههاي خود و اظهار نميكنند بزرگتر و بيشتر و بالاتر است از آنچه بزبان ابراز و اظهار ميكنند.
قَد بَيَّنّا لَكُمُ الآياتِ خداوند شما مؤمنين را بيدار و هشيار ميكند که فريب كفار را نخوريد و با آنها دوستي نكنيد که دشمن سر سخت شما هستند اينها ماري هستند خوش خط و خال لكن زهري دارند قتال.
إِن كُنتُم تَعقِلُونَ لكن بيداري و هشياري شما مشروط باينست که عاقل و زيرك و دانشمند باشد، و اما اگر جاهل و نادان و غافل و سفيه باشيد البته شما را ميربايند و از دين خارج ميكنند و بچاه ضلالت مياندازند و دين و دنياي شما را تباه ميكنند چنانچه مشاهده ميشود که اكثر اينکه دشمنان دين عوام فريبند و اهل دهات و جوانهاي بيتجربه را ميفريبند و نزديك علماء و دانشمندان و اشخاص عاقل زيرك نميآيند بلكه نظريه جهال را از اينها بر ميگردانند و اينها را بعمل و كهنه پرستي معرفي ميكنند و فرمايشات آنها را بخرافات و مزخرفات جلوه ميدهند البته لازم و حتم و واجب است مخصوصا بر عوام که با اينها تماس نگيرند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 118)
شأن نزول:
از ابن عباس نقل شده این آیه و دو آیه بعد هنگامی نازل شد که عدهای از مسلمانان با یهودیان، به سبب قرابت، یا همسایگی، یا حقّ رضاع، و یا پیمانی که پیش از اسلام بسته بودند، دوستی داشتند و به قدری با آنها صمیمی بودند که اسرار مسلمانان را به آنان میگفتند، بدین وسیله قوم یهود که دشمن سرسخت اسلام و مسلمین بودند و به ظاهر خود را دوست مسلمانان قلمداد میکردند، از اسرار مسلمانان مطلع میشدند، آیه نازل شد و به آن عده از مسلمانان هشدار داد که چون آنها در دین شما نیستند، نباید آنان را محرم اسرار خود قرار دهید.
ج1، ص324
تفسیر:
بیگانگان را محرم اسرار خود نسازید- این آیه به دنبال آیاتی که مناسبات مسلمانان را با کفار بیان کرد به یکی از مسائل حساس اشاره کرده و ضمن تشبیه لطیفی به مؤمنان هشدار میدهد، میگوید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! غیر از هم مسلکان خود برای خود، دوست و همرازی انتخاب نکنید، و بیگانگان را از اسرار و رازهای درونی خود با خبر نسازید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالًا).
هرگز سوابق دوستی و رفاقت آنها با شما مانع از آن نیست که به خاطر جدایی در مذهب و مسلک آرزوی زحمت و زیان شما را در دل خود نپرورانند، بلکه «پیوسته علاقه آنها این است که شما در رنج و زحمت باشید» (وَدُّوا ما عَنِتُّمْ).
آنها برای این که شما از مکنونات ضمیرشان آگاه نشوید، و رازشان فاش نگردد، معمولا در سخنان و رفتار خود مراقبت میکنند، و با احتیاط و دقت حرف میزنند، ولی با وجود این «آثار عداوت و دشمنی از لابلای سخنان آنها آشکار است» (قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ).
خلاصه این که خداوند بدین وسیله طریقه شناسایی باطن دشمنان را نشان داده، و از ضمیر باطن و راز درونیشان خبر میدهد و میفرماید: «آنچه از عداوت و دشمنی در دل خود پنهان کردهاند، به مراتب از آنچه بر زبان میآورند بزرگتر است» (وَ ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ).
سپس اضافه نموده: «ما برای شما این آیات را بیان کردیم، که اگر در آن تدبّر کنید» به وسیله آن میتوانید دوست خود را از دشمن تمیز دهید، و راه نجات را از شرّ دشمنان پیدا کنید (قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ).
نکات آیه
۱- لزوم پرهیز اهل ایمان، از مَحْرم اسرار قرار دادن بیگانگان (یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا بطانة من دونکم) «بطانة» به معنى آستر لباس در مقابل «ظهارة»، که رویه لباس است; کنایه است از کسى که او را براى اطلاع از کار خود برگزینى (مفردات راغب).
۲- ضرورت حفاظت اطلاعات و اسرار جامعه اسلامى، از بیگانگان (کافران، منافقان و ... ) (یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا بطانة من دونکم)
۳- ممنوعیّت روابط دوستانه و صمیمانه با غیر اهل ایمان (بیگانگان) (یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا بطانة من دونکم) لازمه نهى از محرم اسرار قرار دادن، نهى از روابط دوستانه و خالصانه است.
۴- منزلت والاى جامعه ایمانى، در برابر بیگانگان و جوامع غیر ایمانى* (یا ایها الذین امنوا ... من دونکم) استعمال کلمه «دون» به جاى «غیر»، مى تواند اشاره به حقارت جوامع غیر ایمانى باشد.
۵- ایمان، محور و ملاک ایجاد روابط دوستانه و صمیمانه (یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا بطانة من دونکم) از مفهوم جمله «لا تتخذوا ... » استفاده شده است.
۶- توطئه و تلاش پیگیر بیگانگان و غیر مؤمنان، براى ایجاد اخلال و فساد در میان اهل ایمان و جامعه ایمانى (یا ایها الذین امنوا ... لا یألونکم خبالا)
۷- بیگانگان، خواهان گرفتارى جامعه ایمانى به رنج، مشقّت و ضرر (ودّوا ما عنتّم) «ما» در «ما عنتّم»، مصدریّه است و «عنت» به معناى شدت گرفتارى و رنج است.
۸- رفاه، آسایش و امنیّت جامعه ایمانى، مایه غم و اندوه بیگانگان (ودّوا ما عنتّم) از مفهوم جمله «ودّوا ما عنتم»، استفاده شده است.
۹- دشمنى بیگانگان با اسلام و جامعه ایمانى، آشکار از لابلاى گفتار ایشان (قد بدت البغضاء من افواههم)
۱۰- نمود قهرى اسرار درونى انسان، بر زبان و در بیان (قد بدت البغضاء من افواههم)
۱۱- گفتار آدمى، از جمله ابزار شناخت وضعیت درونى وى (قد بدت البغضاء من افواههم) از اینکه قصد اظهار نهان خویش را نداشتند، ولى از لابلاى گفتارشان آشکار مى گردد، برداشت فوق به دست مى آید.
۱۲- لزوم هوشیارى مستمر جامعه ایمانى، در برابر توطئه ها و نفوذهاى دشمنان دین (یا ایها الذین امنوا ... لا یألونکم خبالا ... ودّوا ما عنتّم ... قد بدت البغضاء) بیان دشمنى و کینه بیگانگان، دلالت بر لزوم هوشیارى جامعه ایمانى در قبال آنان دارد.
۱۳- کینه هاى نهانى و قلبى بیگانگان نسبت به مؤمنان، شدیدتر و عمیقتر از آن چیزى است که از لابلاى گفتارشان آشکار مى گردد. (قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفى صدورهم اکبر)
۱۴- افشاگرى عداوتهاى قلبى بیگانگان (کفّار) با اسلام و اهل ایمان، از سوى خداوند (و ما تخفى صدورهم اکبر)
۱۵- بدخواهى، توطئه گرى و عداوت قلبى اهل کتاب نسبت به مؤمنان، و خطر ایجاد روابط صمیمانه جامعه ایمانى با آنان (یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا بطانة من دونکم ... صدورهم اکبر) بنابر اینکه مراد از «من دونکم»، اهل کتاب باشند; به قرینه آیات قبل.
۱۶- دورویى برخى از اهل کتاب با مسلمانان، در صدر اسلام (قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفى صدورهم اکبر) به قرینه آیات قبل، «دونکم»، اهل کتاب هستند، و از اینکه کینه قلبى خود را پنهان مى داشتند، دورویى آنان استفاده مى گردد.
۱۷- ضرورت بررسى گفتار و منویّات درونى بیگانگان (کافران)، براى شناسایى توطئه هاى آنان علیه جامعه اسلامى (لا تتخدوا بطانة من دونکم لا یألونکم خبالا ودّوا ما عنتّم قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفى صدورهم اکبر)
۱۸- دشمنى، توطئه گرى و بدخواهى بیگانگان (کافران)، از دلایل ضرورت پرهیز جامعه اسلامى از ایجاد روابط صمیمانه با آنان (لا تتّخذوا ... لا یألونکم خبالا ... و ما تخفى صدورهم اکبر) جمله «لا یألونکم ... »، بیان علت براى «لا تتخذوا ...» است.
۱۹- مناسبات صمیمانه جامعه اسلامى با بیگانگان، هموارکننده نفوذ ایشان در آن جامعه و اخلال در آن (لا تتخذوا بطانة من دونکم لا یألونکم خبالا) جمله «لا یألونکم ... »، بیان علت براى «لا تتخذوا ...» است.
۲۰- سینه آدمى، کانون محبتها و نفرتها (و ما تخفى صدورهم اکبر)
۲۱- علم و آگاهى خداوند به اسرار درونى انسانها (و ما تخفى صدورهم اکبر)
۲۲- اعتقاد انسانها، ملاکى براى تقسیم بندى جوامع انسانى (یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا بطانة من دونکم ... و ما تخفى صدورهم اکبر) خداوند، جامعه انسانى را به دو دسته اهل ایمان و بیگانه با ایمان تقسیم کرده که این تقسیم، بر اساس اعتقاد آنان است.
۲۳- پاسدارى جامعه ایمانى از خطر نفوذ بیگانگان و دشمنان دین، وظیفه و مسؤولیت همه اهل ایمان (یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا بطانة من دونکم) به نظر مى رسد هدف از دستور خداوند مبنى بر اینکه کافران را محرم اسرار قرار ندهید، جلوگیرى از نفوذ آنان در جامعه اسلامى باشد.
۲۴ - اتمام حجّت خداوند به مؤمنان، درباره افشاگرى چهره حقیقى بیگانگان و دشمنان دین و ارائه روشهاى مصونیت از توطئه هاى آنان (یا ایها الذین امنوا ... قد بیّنا لکم الایات )
۲۵- افشاگرى دسیسه و توطئه بیگانگان و دشمنان دین، از آیات الهى است. (قد بدت البغضاء من افواههم ... قد بیّنّا لکم الایات )
۲۶- ایمان و تعقّل، شرط بهرهورى از آیات الهى (یا ایها الذین امنوا ... قد بیّنّا لکم الایات ان کنتم تعقلون) به نظر مى رسد که «ان کنتم تعقلون»، شرط بهرهورى از تبیین آیات باشد، نه شرط اصل بیان چون محقق شده است.
۲۷- تعقّل و اندیشه جامعه ایمانى، ابزار شناسایى دشمنان دین و زمینه ساز پرهیز از توطئه هاى آنان (یا ایها الذین امنوا ... قد بدت البغضاء من افواههم ... ان کنتم تعقلون) بنابر اینکه «ان کنتم تعقلون»، شرطى براى تمام مطالب ذکر شده در آیه باشد.
۲۸- ایجاد روابط دوستانه با بیگانگان و مَحرم اسرار خویش گرفتن آنان، نشانه بى عقلى آدمى (یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا بطانة من دونکم ... ان کنتم تعقلون)
۲۹- آیات الهى، راهنماى مؤمنان اهل تعقّل و اندیشه، در شناخت صواب از خطا (قد بیّنّا لکم الایات ان کنتم تعقلون)
موضوعات مرتبط
- آیات خدا:۲۶، ۲۹
- اتحاد: عوامل اتحاد ۵
- اتمام حجت:۲۴
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱۶ ; دشمنان اسلام ۹، ۱۴
- افشاى توطئه:۲۴، ۲۵
- اللّه: علم اللّه ۲۱
- امنیت:۸
- انسان: خصلتهاى انسان ۱۰ ; سینه انسان ۲۰
- اهل کتاب: مسلمانان و اهل کتاب ۱۶ ; اهل کتاب و مؤمنان ۱۵ ; بدخواهى اهل کتاب ۱۵ ; توطئه اهل کتاب ۱۵ ; دشمنى اهل کتاب ۱۵ ; نفاق اهل کتاب ۱۶
- ایمان: آثار ایمان ۲۶ ; آثار اجتماعى ایمان ۵
- بیگانگان:۴، ۱۳ اندوه بیگانگان ۴، ۱۳ ۸ ; بدخواهى بیگانگان ۴، ۱۳ ۱۸ ; توطئه بیگانگان ۴، ۱۳ ۶، ۱۷، ۲۴، ۲۵ ; خواسته هاى بیگانگان ۴، ۱۳ ۷ ; دشمنى بیگانگان ۴، ۱۳ ۹، ۱۲، ۱۴، ۱۸ ; روابط با بیگانگان ۴، ۱۳ ۱، ۲، ۳، ۱۵، ۱۸، ۱۹، ۲۸ ; شیوه برخورد با بیگانگان ۴، ۱۳ ۲۳، ۲۴
- تعقّل: آثار تعقّل ۲۶، ۲۷ ; اهمیّت تعقّل ۲۹ ; آثار عدم تعقّل ۲۸
- تولّى و تبرّى:۳
- جامعه: عوامل انحطاط جامعه ۱۹ ; مسؤولیت جامعه ۲۳
- جامعه اسلامى:۴، ۶، ۷، ۹، ۱۵، ۱۹ امنیّت جامعه اسلامى ۴، ۶، ۷، ۹، ۱۵، ۱۹ ۸ ; رفاه جامعه اسلامى ۴، ۶، ۷، ۹، ۱۵، ۱۹ ۸ ; هوشیارى جامعه اسلامى ۴، ۶، ۷، ۹، ۱۵، ۱۹ ۱۲
- حب و بغض:۲۰
- دوستى: ملاکهاى دوستى ۵
- دشمنان:۹، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۲۳، ۲۴، ۲۷ توطئه دشمنان ۹، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۲۳، ۲۴، ۲۷ ۱۲، ۲۴، ۲۷
- دشمنى:۹، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۸
- دشمنخشناسى: عوامل دشمنخشناسى ۲۷
- دین: پاسدارى دین ۲۳ ; دشمنان دین ۲۳، ۲۵، ۲۷
- رازدارى: اهمیّت رازدارى ۱، ۲، ۲۸
- روابط بینخالمللى:۱۸، ۱۹، ۲۸
- سخن: آثار سخن ۱۱، ۱۳، ۱۷
- شناخت: ابزار شناخت ۱۱، ۲۹
- طبقات اجتماعى:۲۲
- فساد: عوامل فساد ۶
- کافران: توطئه کافران ۱۷، ۱۸ ; مسلمانان و کافران ۲
- مسلمانان:۲، ۲۵
- مؤمنان:۲، ۴، ۱۴ دشمنان مؤمنان ۲، ۴، ۱۴ ۱۳، ۱۴، ۱۵
- منافقان:۲
- نفاق:۱۵
- نیت: علم به نیت ۲۱
- هدایت: عوامل هدایت ۲۹
منابع