الحديد ٢٧: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۲۲#link200 | آيات ۲۵ - ۲۹ حديد]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۲۲#link200 | آيات ۲۵ - ۲۹ حديد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۲۳#link201 | مقصود از ((كتاب )) و ((ميزان )) در آيه : ((لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنامعهم الكتاب و الميزان ...))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۲۳#link201 | مقصود از ((كتاب )) و ((ميزان )) در آيه : ((لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنامعهم الكتاب و الميزان ...))]] | ||
خط ۴۱: | خط ۴۲: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۲۳#link207 | (رواياتى درباره ميزان ، انزال حديد، بدعت ، رهبانيت در نصرانيت ، انفاق و...]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۲۳#link207 | (رواياتى درباره ميزان ، انزال حديد، بدعت ، رهبانيت در نصرانيت ، انفاق و...]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۱۸#link160 | آيه ۲۶-۲۷]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۱۸#link160 | آيه ۲۶-۲۷]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۱۸#link161 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۱۸#link161 | آيه و ترجمه]] | ||
خط ۵۰: | خط ۵۳: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۱۸#link166 | ۳ - مفاسد اخلاقى و اجتماعى ناشى از رهبانيت]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۱۸#link166 | ۳ - مفاسد اخلاقى و اجتماعى ناشى از رهبانيت]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۱۸#link167 | ۴ - ((انجيل )) يا ((اناجيل ))]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۱۸#link167 | ۴ - ((انجيل )) يا ((اناجيل ))]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
ثُمَّ قَفَّيْنا عَلى آثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّيْنا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ وَ جَعَلْنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ «27» | |||
سپس به دنبال آنان، پيامبران خود را پى در پى آورديم و عيسى پسر مريم را در پى آنان آورديم و به او (كتاب آسمانى) انجيل داديم و در دل كسانى كه او را پيروى كردند، رأفت و رحمت قرار داديم و (اما) ترك دنيايى كه از پيش خود در آوردند، ما آن را بر آنان مقرّر نكرده بوديم، مگر (آن كه) به قصد جلب خشنودى خداوند (انجام دهند) ولى آنگونه كه بايد حقّ آن را مراعات نكردند. پس به كسانى از آنان كه ايمان آورده بودند، پاداش داديم، ولى بسيارى از آنان فاسق و نافرمان بودند. | |||
===نکته ها=== | |||
«رهبانيت»، از «رهبت» به معناى خوف و خشيت است. به كسانى كه به انگيزه خشيت از خداوند، از مردم كناره مىگيرند و به عبادت خدا مىپردازند، رُهبان گفته مىشود. | |||
گرچه رهبانيّت را خدا بر پيروان حضرت عيسى واجب نكرده بود و خودشان براى رضاى خدا آن را بر خود لازم كرده بودند، ولى حق آن را به جاى نياوردند و حدود آن را مراعات نكردند، نظير نماز و روزه مستحبّى كه اگر انسان با نذر بر خود لازم كرد بايد آن را تمام كند. | |||
ممكن است معناى آيه اين باشد كه ياران مسيح از پيش خود به سراغ رهبانيّت رفتند و ما آن را بر آنان واجب نكرديم، ولى اگر حدود آن را مراعات مىكردند، مورد رضايتِ ما بود. | |||
چنانكه اصحاب كهف، براى حفظ دين خود، از مردم دورى گزيدند و غارنشين شدند. | |||
«بدعت» به معناى نوآورى است. در امور علمى و صنعتى، ابداع و اختراع، امرى پسنديده است ولى در امور دينى كه پايهى آن قوانين الهى است، وارد كردن هرگونه عقيده و سليقه شخصى، بدعت محسوب شده و قابل پذيرش نيست. | |||
خداوند خواهان كار كامل است، لذا از كسانىكه حقّ كارى را ادا نمىكنند، مذمّت مىكند و | |||
جلد 9 - صفحه 490 | |||
مىفرمايد: «فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها» و در موارد ديگر مؤمنان را به رعايت حقّ تقوا و جهاد سفارش كرده است. «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» «1» و ... حَقَّ جِهادِهِ «2» | |||
رهبانيّت در اسلام | |||
قرآن كريم، رهبانيّت و ترك دنيا را در آيات متعدّد رد كرده است، نظير: | |||
«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ» «3» اى پيامبر! چرا آنچه را خداوند براى تو حلال كرده، بر خود حرام مىكنى؟ | |||
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ» «4» بگو: چه كسى زينتهايى را كه خداوند براى بندگانش قرار داده و طيّبات را حرام كرده است؟ | |||
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ» «5» اى مؤمنان، طيّباتى را كه خداوند براى شما حلال نموده، حرام نكنيد. | |||
در تاريخ آمده است كه جمعى از مسلمانان سوگند خوردند با همسران خود آميزش نكنند، روزه دائمى بگيرند و شبها بيدار باشند، پيامبر همه را در مسجد احضار كرد و فرمود: من نكاح مىكنم و شبها مىخوابم، هر كس از سنّت من پيروى نكند از من نيست. «6» | |||
فرزند عثمان بن مظعون از دنيا رفت، پدرش در خانه منزوى شد. پيامبر او را احضار كرد و فرمود: «لم يكتاب علينا الرهبانية انما رهبانية أمتى الجهاد فى سبيل الله» «7» خداوند بر ما رهبانيّت ننوشته است. رهبانيّتِ امّت من، جهاد در راه خداست. | |||
امام على عليه السلام براى عيادت علاء بن زياد وارد منزل او شد. او منزلى وسيع داشت. حضرت به او فرمود: تو در آخرت به اين منزل محتاجترى، بايد در اين منزل بزرگ صله رحم، مهماندارى و ... انجام دهى تا با آن آخرت را كسب كنى، علاء گفت: امّا برادرم عاصم دنيا را ترك كرده است، حضرت او را احضار كرد و فرمود: «يا عدى نفسه لقد استهام بك الخبيث اما رحمت اهلك و ولدك اترى الله احل لك الطيبات و هو يكره ان تأخذها» اى دشمن نفس، | |||
---- | |||
«1». آلعمران، 102. | |||
«2». حج، 78. | |||
«3». تحريم، 1. | |||
«4». اعراف، 32. | |||
«5». مائده، 87. | |||
«6». بحار، ج 67، ص 117. | |||
«7». بحار، ج 67، ص 115. | |||
جلد 9 - صفحه 491 | |||
شيطان تو را فريب داده است. چرا به خانواده و فرزندانت رحم نمىكنى. آيا نمىبينى كه خداوند طيّبات را براى تو حلال كرده و كراهت دارد كه آن را رها كنى؟ عاصم گفت: پس چرا غذا و لباس شما، اين چنين است، حضرت عليه السلام فرمود: «انى لست كأنت ان الله تعالى فرض على ائمة الحق أن يقدروا انفسهم بضعفة الناس» «1» حساب من از شما جداست. خداوند از حاكمان خواسته است كه در سطح ضعفاى جامعه زندگى كنند، البته شرايط هر زمانى نيز متفاوت است، گاهى فضاى زندگى و فرهنگ مردم به گونهاى است كه بايد مراعات كرد، همانگونه كه سفارش شده، در تشييع جنازه خنده نكنيد يا امام دستور داد، اگر وضع گندم كمياب است خوراك ما نبايد از گندم باشد يا سفارش شده اگر در جامعه فساد رواج دارد حسن ظن كار صحيحى نيست، به هر حال شرايط مخاطب و زمان متفاوت است و لذا در تارخ نسبت به حضرت رضا چنين مىخوانيم: گروهى از صوفيّه به امام رضا عليه السلام گفتند: وضع لباس شما خوب است و امام بايد لباس و غذا و مركبش ساده باشد. حضرت فرمود: يوسف، پيامبر خدا بود، در حالى كه ديباج مىپوشيد و بر تخت تكيه مىزد. همانا آنچه از امام انتظار است، قسط و عدالت است. آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ .... «2» | |||
گاهى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بر بعضى زنان خود كه ژوليده بودند نهيب مىزد و مىفرمود: «مالى اراك شعثاء مرهاء سلتاء» «3» چرا (در خانه) مويى ژوليده و نامرتب و بدون آرايش داريد. | |||
از اينكه كلمه انجيل مفرد آمده مىفهميم كه فقط يك انجيل بر حضرت مسيح نازل شده است، پس اناجيل متعدّد امروز از كجا پيدا شده است؟ | |||
نشانه پيروانِ حضرت عيسى رأفت و رحمت است «اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً» ولى نشانه ياران پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله رحمت نسبت به خودىها و شدت نسبت به معاندين است. «وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» «4» | |||
كلماتِ «رَؤُفٌ»* و «رَحِيمٌ»* ده بار در قرآن در كنار هم آمده است. «رَؤُفٌ»* به معناى دلسوزى براى رفع سختى و تلخى است و «رَحِيمٌ»* به معناى محبّت و رحمت بعد از رفع | |||
---- | |||
«1». بحار، ج 67، ص 118. | |||
«2». بحار، ج 67، ص 121. | |||
«3». بحار، ج 67، ص 122. | |||
«4». فتح، 29. | |||
جلد 9 - صفحه 492 | |||
تلخى و سختى. رأفت در مورد دفع شرّ است و رحمت و مورد جلب خير. | |||
===پیام ها=== | |||
1- در طول تاريخ انبيا پى در پى آمدهاند و جريان نبوّت يك امر مستمر بوده است. قَفَّيْنا عَلى آثارِهِمْ ... قَفَّيْنا | |||
2- از افراد ويژه بايد تجليل ويژه كرد، نام بردن از نوح و ابراهيم و عيسى عليهم السلام در كنار عنوان كلّىِ «رسلنا، رسله» نشانهى تجليل ويژه است. قَفَّيْنا ... بِرُسُلِنا وَ قَفَّيْنا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ | |||
3- از صفات و ويژگىهاى خوب پيروان هريك از اديان و مكاتب، بايد ياد كرد. | |||
«جَعَلْنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً» | |||
4- پيروى از پيامبران، زمينه دريافت صفاى دل و رأفت و رحمت است. «اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً» | |||
5- هم بايد موانع صميميّت را برطرف كرد، «رَأْفَةً» و هم بايد عوامل محبّت را بوجود آورد. «رَحْمَةً» | |||
6- نوآورىهاى سليقهاى و بدعت در دين، مورد پذيرش خداوند نيست. | |||
«رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ» | |||
7- بدعت، از آفات و آسيبهاى اديان آسمانى است. «رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها» | |||
8- چه بسا انگيزههاى پاك و خالص كه چون در مسير شريعت الهى نبوده است، به خرافات و بدعت انجاميده است. رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ... ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ | |||
9- كفر و فسق، قرين يكديگرند. (در مقابل ايمان، فسق قرار گرفته است، در حالى كه بايد، كفر مطرح مىشد.) الَّذِينَ آمَنُوا ... كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
ثُمَّ قَفَّيْنا عَلى آثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّيْنا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ وَ جَعَلْنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ «27» | |||
جلد 13 - صفحه 48 | |||
ثُمَّ قَفَّيْنا عَلى آثارِهِمْ: پس از پى درآورديم بر اعقاب حضرت نوح و ابراهيم عليهما السّلام و امم ايشان. يا بر آثار حضرت نوح و ابراهيم عليهما السّلام و پيغمبرانى كه معاصر ايشان بودند، بِرُسُلِنا: پيغمبران خود را، يعنى بعد از حضرت نوح، هود و صالح عليهم السّلام را؛ و از عقب حضرت ابراهيم، اسمعيل و اسحق و يعقوب و يوسف عليهم السّلام را. وَ قَفَّيْنا: و از عقب درآورديم همه اين پيغمبران را، يعنى تمام كرديم انبياى بنى اسرائيل را، بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ: به حضرت عيسى عليه السّلام كه پسر مريم است، وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ: و عطا فرموديم او را كتاب انجيل، وَ جَعَلْنا: و قرار داديم، فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ: در قلبهاى آنان كه پيروى كردند حضرت عيسى عليه السّلام را يعنى حواريين، رَأْفَةً وَ رَحْمَةً: مهربانى و بخشايشى بر يكديگر، يعنى مشفق و مهربان گردانيديم به وعده ثواب، يا خلق آن فرموديم در قلوب آنان، وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها: و طريقه رهبانيت را به نو درآوردند و پيدا كردند از پيش خود. | |||
بيان: رهبانيت، در اصل لغت منسوب به رهبان، مشتق از «رهب به معنى خشى»؛ و رهبان كسى است كه در ترسكارى و پرهيزكارى به نهايت رسيده باشد. پس رهبانيت مبالغه است در خشيت و عبادت و رياضت و انقطاع از مردمان. | |||
ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ: واجب نكرده بوديم رهبانيت را بر ايشان، بلكه آن را لازم نفس خود ساخته بودند. | |||
و سبب آن چنان بود كه بعضى از امت حضرت عيسى عليه السّلام بعد از رفع آن حضرت به آسمان، دست از احكام انجيل برداشته كافر شدند. و بعضى كه بر دين آن حضرت باقى ماندند از ميان آنها فرار نموده به كوهها متحصن | |||
جلد 13 - صفحه 49 | |||
شدند. صاحب كشاف گفته: جبابره بعد از رفع حضرت بر مؤمنان مستولى شدند و سه بار با ايشان در مقام محاربه و مقاتله برآمدند و بسيارى از ايشان را كشتند، اندكى له* باقى ماندند در كوهها مترهب و به اخلاص تمام به عبادت الهى اشتغال نمودند. مشقتهاى كلى و رياضتهاى عظيم از ترك مطعم و مشرب و ملبس و نكاح لازم خود ساختند، و حال آنكه اين رهبانيت بر ايشان واجب نشده بود. | |||
إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ: لكن ايشان اختراع و ابداع نمودند از پيش خود به جهت طلب خشنودى خدا. طبرسى رحمه اللّه فرمايد: رهبانيت را بر ايشان واجب نكرده بوديم، و لكن واجب نموديم بر ايشان طلب رضاى الهى. | |||
ابن مسعود روايت كند كه روزى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: مىدانى ابتداع رهبانيت ترسايان چگونه بود؟ گفتم: اللّه و رسوله اعلم. | |||
فرمود: بعد از حضرت عيسى، جباران و گردنكشان، معاصى و فسق را آشكارا كردند. مؤمنان، ايشان را زجر كردند منزجر نشدند. با ايشان سه مرتبه جهاد كردند تا بسيارى مؤمنان كشته شدند و معدودى ماندند؛ گفتند: اگر ديگر بار قتال كنيم از ما كسى نماند، تدبير آنست كه اين زمين را به ايشان واگذاريم و هر يكى در كوهى و غارى برويم و به عبادت مشغول شويم تا آنكه حضرت محمد پيغمبر آخر الزمان صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه حضرت عيسى عليه السّلام به ما وعده داده است مبعوث شود. پس بر طريق رهبانيت بودند تا وقت ظهور من رسيد. بعضى به من ايمان آوردند و بعضى كافر شدند؛ «1» چنانچه فرمايد: | |||
فَما رَعَوْها: پس نگه نداشتند و رعايت ننمودند همه ايشان رهبانيت را، حَقَّ رِعايَتِها: همچنان كه سزاوار رعايت و نگهداشتن آن بود، بلكه اكثر به تثليث* يعنى پيرو حضرت عيسى عليه السّلام. | |||
---- | |||
«1» منهج الصادقين، جلد 9، صفحه 195. | |||
جلد 13 - صفحه 50 | |||
قائل شدند؛ حضرت پيغمبر موعود و قرآن را منكر شدند، و كمى از ايشان از منهج متابعت حضرت مسيح منحرف نشده به شرف ايمان به حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سر افراز گشتند. خداى تعالى در حق ايشان فرمايد: | |||
فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ: پس عطا فرموديم آنان را كه ايمان آوردند از ايشان به حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، أَجْرَهُمْ: اجر ايشان را كه مثوبت بسيار و كرامت بيشمار است؛ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ: بيشتر از نصارى خارج شدگانند از دائره ايمان. | |||
ابن مسعود روايت نموده كه روزى خدمت حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بودم، فرمود: ابن مسعود، جماعتى كه پيش از شما بودند هفتاد و دو فرقه شدند، دو فرقه آنها ناجى شدند: يكى از آن دو فرقه با جبابره مقاتله كردند بر دين عيسى عليه السّلام، و فرقه ديگر آنها بودند كه طاقت نداشتند و در بلاد منتشر و رهبانيت اختيار كردند، و ايشانند كه حق تعالى در باره آنها فرمود: | |||
«رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ». بعد از آن فرمود: من آمن بى و صدّقنى و اتّبعنى فقد رعاها حقّ رعايتها و من لم يؤمن فاولئك هم الهالكون. يعنى: هر كه به من ايمان آورد و تصديق من نمود و تابع من شد، حق رعايت رهبانيت كرده؛ و هر كه ايمان نياورد، از جمله هالكان و خاسران است، پس فرمود: لا رهبانيّة فى الاسلام: رهبانيت در اسلام نيست، بلكه رهبانيت امّت من هجرت و جهاد است، و روزه و حج و عمره و تكبير گفتن در بلنديها در احرام. «1» | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهِيمَ وَ جَعَلْنا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَ الْكِتابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ «26» ثُمَّ قَفَّيْنا عَلى آثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّيْنا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ وَ جَعَلْنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ «27» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «28» لِئَلاَّ يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتابِ أَلاَّ يَقْدِرُونَ عَلى شَيْءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ أَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ «29» | |||
ترجمه | |||
و بتحقيق فرستاديم نوح و ابراهيم را و قرار داديم در فرزندان آن دو پيمبرى و كتاب را پس بعضيشان هدايت شده و بسيارى از آنان متمردانند | |||
پس از پى درآورديم در تعقيب ايشان فرستادگان خود را و از پى در آورديم آنان را بعيسى پسر مريم و داديم باو انجيل را و قرار داديم در دلهاى آنانكه پيروى كردند از او رأفت و مهربانى و ترك دنيا نمودن براى عبادت كه از پيش خود در آوردند آنرا واجب نكرديم بر آنها ولى در آوردند آنرا براى طلب خوشنودى خدا پس رعايت نكردند آنرا چنانكه سزاوار آن بود پس داديم بآنانكه ايمان آوردند از ايشان مزدشانرا و بسيارى از آنان متمردانند | |||
اى كسانيكه ايمان آورديد بترسيد از خدا و ايمان بياوريد به پيغمبر او ميدهد بشما دو بهره و نصيب از رحمتش و قرار ميدهد برايتان نورى كه راه رويد بآن و ميآمرزد شما را و خدا آمرزنده مهربانست | |||
تا بدانند اهل كتاب كه قدرت ندارند بر چيزى از فضل خدا و اينكه فضل بدست خدا است ميدهد آنرا بهر كه بخواهد و خدا صاحب فضل بزرگ است. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال در تعقيب آيات سابقه راجع بارسال انبياء عظام ميفرمايد كه ما نوح و ابراهيم عليهما السلام را بنبوّت ارسال نموديم براى هدايت خلق و قرار داديم در نسل آن دو نبوت و كتاب را پس بعضى از فرزندان آن دو هدايت يافتند و بيشتر خارج از طريقه حقه و فرمان الهى بودند و پس از آن انبياء عظام را از قبيل حضرت اسمعيل و اسحق و يعقوب و پيغمبرانى را كه از نسل او بودند و بنى اسرائيل خوانده شدهاند پى در پى در اثر انبياء سابقين يا معاصرين آن دو مانند | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 153 | |||
حضرت لوط فرستاديم و در پى همه عيسى بن مريم عليه السّلام بود كه باو كتاب انجيل را داديم و قرار داديم در دلهاى پيروان او رأفت بر گزند رسيدگان و رحمت بر عموم خلق را و رهبانيّت كه مأخوذ از رهب بمعناى ترس است و بر طريقه عبّاد و زهاد و مرتاضين و تاركين دنيا از خلق و صومعهنشينان از نصارى اطلاق ميشود آنها احداث در دين نموده بودند آنرا با آنكه ما بر آنان واجب ننموده بوديم اما آنها اين طريقه را اتّخاذ و جزء دين قرار داده بودند براى تحصيل رضا و خشنودى خدا و بنابراين الا بمعناى لكن و تقدير كلام آنست كه رهبانيّت را ما بر آنان واجب ننموديم ولى نصارى آن را داخل در دين نموده بودند بطمع خوشنودى خدا و بعضى گفتهاند مراد آنست كه رهبانيّت را بدعت گذاردند آنرا ما بر آنها واجب ننموده بوديم مگر طلب خوشنودى خداوند را و آن اطاعت اوامر او است و اين معنى اگر چه اسهل است ولى معناى اول اوفق بروايات وارده در اين باب است چون حاصل آن روايات آنست كه پيروان حضرت عيسى مبتلا بسلاطين جور شدند بعد از آن حضرت و نتوانستند بر آنان غلبه نمايند و امر بمعروف و نهى از منكر كنند بلكه مغلوب شدند و براى آنكه زمين خالى از بندگان حقشناس نباشد از ترس جبّاران در كوه و دشت متفرق شدند و مشغول بعبادت گشتند و منتظر ظهور پيغمبر آخر الزمان بودند كه حضرت عيسى بآنها وعده داده بود ولى بعد از ظهور آن حضرت رعايت ننمودند حقّ تعبّد و رهبانيّت را كه براى خشنودى خدا اختيار نموده بودند چون بعضى ايمان به پيغمبر خاتم آوردند ولى بيشتر نياوردند و لذا خدا فرموده ما اجر اهل ايمان از آنها را داديم و بيشتر آنها متمرّد از فرمان خدا و دستور عيسى عليه السّلام هستند كه ايمان به پيغمبر خاتم نياوردند پس رعايت ننمودند تمامى حق رعايت را چون حق رعايت آن بود كه تمامى ايمان بياورند و بعضى گفتهاند مراد از رعايت ننمودن حق آن آنست كه قائل به تثليث شدند و بدعت در دين عيسى گذاردند و محتمل است اين معنى از بعضى از روايات استفاده شود ولى معناى اوّل اظهر است و بعدا خداوند خطاب باهل كتاب و مؤمنين بانبياء سابق فرموده ميفرمايد اى كسانى كه ايمان آورديد بخدا و پيغمبران گذشته بترسيد از خدا و ايمان بياوريد به پيغمبر | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 154 | |||
آخر الزمان تا خداوند دو نصيب و بهره از رحمت خود بشما عنايت فرمايد يك نصيب براى ايمان بانبياء سلف و يك نصيب براى ايمان به پيغمبر حاضر و قرار دهد براى شما نورى كه با شما باشد در قبر و قيامت و با آن عبور نمائيد از پل صراط يا دو بهره از رحمت خود بشما عنايت فرمايد يكى غفران معاصى گذشته و داخل نشدن در جهنم است و ديگر دخول در بهشت و قرار دهد براى شما امامى كه بآن هدايت شويد براه راست كه امير المؤمنين عليه السّلام باشد و نور واقعى او است چنانچه از بعضى روايات استفاده مىشود و بنابراين وعده مغفرت براى تأكيد و بنابر معناى اوّل براى تأسيس است و در هر حال خداوند آمرزنده گناهان و مهربان بر اهل ايمان است و اين كرامت بمؤمنين از اهل كتاب و اعطاء دو نصيب براى آنست كه بدانند ساير اهل كتاب يعنى غير اهل ايمان آنها كه قدرت دارند بر تحصيل مقدارى از فضل خدا چون نفى در نفى موجب اثبات است و به بيان ديگر براى آنست كه ندانند و معتقد نشوند كه قدرت ندارند بر تحصيل چيزى از فضل خدا و بدانند كه فضل و عطا در يد قدرت او است بهر كس هر چه بخواهد عنايت ميفرمايد آنها هم اگر ايمان بياورند به پيغمبر آخر الزمان بچنين كرامتى فائز خواهند شد و بنابراين كلمه لا بمعناى خود باقى و ربط كلام بسابق محفوظ است ولى ظاهرا بيشتر مفسرين لا را زائده گرفته و گفتهاند مراد آنست كه تا بدانند غير اهل ايمان از اهل كتاب كه قدرت پيدا نميكنند بر چيزى از فضل خدا بابقاء بر كفر و افتخار نكنند بر غير اهل كتاب از اهل ايمان كه اگر ما ايمان بياوريم دو اجر داريم و شما يك اجر داريد و الآن مانند شمائيم يا تا بدانند اهل ايمان از اهل كتاب كه قدرت پيدا نميكنند بر جلوگيرى از چيزى از فضل خداوند و اختيار فضل با او است بهر كس هر چه بخواهد ميدهد و افتخار نكنند بر ساير اهل ايمان كه ما دو اجر داريم و شما يك اجر خلاصه آن كه فضل و رحمت خدا قدر معيّنى ندارد بلكه بىمنتها است و ممكن است بمؤمن غير اهل كتاب در صورت قابليّت و اقتضاء بيش از مؤمن كتابى برسد و باختلاف دو شأن نزول بر طبق اين دو معنى نقل نمودهاند و انصاف آنست كه هيچ يك خالى از خلل نيست و تفاسير ديگرى هم شده كه چون | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 155 | |||
منطبق با ظاهر آيات و روايات نبود ذكر نشد و بنظر حقير اوجه و اظهر همان معناى اوّل است كه ذكر شد و اللّه اعلم بحقائق الامور و در هر حال خداوند داراى فضل بزرگ و بىپايان است و در چند روايت كفلين از رحمت بامام حسن و امام حسين عليهما السلام و نور بامام و مقتدا تفسير شده و ظاهرا مراد بيان فرد اجلى و مصداق اظهر از كفلين رحمت است نه انحصار بآن چنانچه مكرّر ذكر شده است و در كافى و فقيه و عيون نقل نموده كه مراد از رهبانيّت نماز شب است و در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه رهبانيّت امّت من هجرت و جهاد و نماز و روزه و حج و عمره است و بايد حمل بر بيان مصداق شود چون اصل رهبانيّت ترس زياد از خدا است نه انعزال از خلق و تمحّض خود براى نماز و دعا و درود و ثنا كه نصارى از پيش خود در آورده بودند و لذا از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل شده كه رهبانيّت در اسلام نيست و در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره حديد و مجادله را بخواند در نماز واجب و مداومت نمايد بر آن خداوند او را عذاب نميفرمايد و در نفس و اهل خود بدى نخواهد ديد و الحمد للّه رب العالمين. | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 156 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
ثُمَّ قَفَّينا عَلي آثارِهِم بِرُسُلِنا وَ قَفَّينا بِعِيسَي ابنِ مَريَمَ وَ آتَيناهُ الإِنجِيلَ وَ جَعَلنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأفَةً وَ رَحمَةً وَ رَهبانِيَّةً ابتَدَعُوها ما كَتَبناها عَلَيهِم إِلاَّ ابتِغاءَ رِضوانِ اللّهِ فَما رَعَوها حَقَّ رِعايَتِها فَآتَينَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنهُم أَجرَهُم وَ كَثِيرٌ مِنهُم فاسِقُونَ «27» | |||
پس از آن در تبع آن رسل و در اثر آنها رسولان ديگري فرستاديم بر اقوام ديگر که انبياء بني اسرائيل باشند و در اثر آنها و پس از آنها عيسي بن مريم را | |||
جلد 16 - صفحه 443 | |||
فرستاديم و به او داديم انجيل را و جعل نموديم در قلوب آنهايي که متابعت كردند عيسي را رأفت و مهرباني و رهبانيت که سابقه نداشت و فقط بر تابعين عيسي بود ما ننوشتيم بر آنها مگر براي تحصيل رضاي الهي پس رعايت نكردند حقّ رعايت را آن نحوي که جعل كرده بوديم پس داديم به كساني که ايمان داشتند از آنها اجر آنها را و بسياري از آنها فاسق و كافر بودند. | |||
ثُمَّ قَفَّينا عَلي آثارِهِم بِرُسُلِنا قفينا يعني پي در پي بدون فاصله که انبياء بني اسرائيل و اوصياء حضرت موسي و اوصياء ابراهيم در بني اسماعيل بودند وَ قَفَّينا بِعِيسَي ابنِ مَريَمَ که تا زمان عيسي انبياء پي در پي بودند مثل داود سليمان، زكريا، يحيي و غير اينها و چون عيسي مبعوث شد نسخ شد شريعت موسي. | |||
وَ آتَيناهُ الإِنجِيلَ و انجيل که يكي از كتب اربعه آسماني است باو داده شد. | |||
وَ جَعَلنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ که نصاري باشند که ميفرمايد: لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا اليَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقرَبَهُم مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قالُوا إِنّا نَصاري ذلِكَ بِأَنَّ مِنهُم قِسِّيسِينَ وَ رُهباناً وَ أَنَّهُم لا يَستَكبِرُونَ مائده آيه 85. | |||
رأفة و رحمة و رهبانية راهب كسي را گويند که از خلق كناره گيرد و در جاي دور از جامعه مشغول عبادت باشد و اينکه مخصوص بنصاري بوده که پيغمبر اكرم (ص) فرمود: | |||
لا رهبانية في الاسلام. | |||
ابتَدَعُوها يعني در امم سابقه سابقه نداشته فقط در اينها جعل و حدوث داشته. | |||
ما كَتَبناها عَلَيهِم إِلَّا ابتِغاءَ رِضوانِ اللّهِ چون غرق دنيا بودند و از عبادات كوتاهي ميكردند اينکه رهبانيت براي آنها جعل شد و لكن فَما رَعَوها حَقَّ رِعايَتِها مثل نوع عبادات که يك تصرفاتي اهل ضلال ميكنند و يك بدعتهايي در آنها ميگذارند يا از آنها كم ميكنند. | |||
فَآتَينَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنهُم أَجرَهُم که حقيقتا ايمان داشتند و حقّ رعايت | |||
جلد 16 - صفحه 444 | |||
را مراعات ميكردند. | |||
وَ كَثِيرٌ مِنهُم فاسِقُونَ که قائل به تثليث شدند و عيسي را إبن اللّه گفتند و چه كفرياتي در اناجيل خود نوشتند با هزاران معاصي و فسق و فجور. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 27)- سپس اشاره سر بستهای به سلسله انبیای دیگر، و آخرین آنها قبل از پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله کرده، میافزاید: «سپس در پی آنان رسولان دیگر خود را فرستادیم» (ثُمَّ قَفَّیْنا عَلی آثارِهِمْ بِرُسُلِنا). | |||
یکی بعد از دیگری با اهدافی هماهنگ قیام کردند و چراغ هدایت را فرا راه مردم قرار دادند تا نوبت به حضرت مسیح علیه السّلام رسید. | |||
«و بعد از آنان عیسی بن مریم را مبعوث کردیم» (وَ قَفَّیْنا بِعِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ). | |||
سپس به کتاب آسمانی مسیح علیه السّلام اشاره کرده، میافزاید: «و به او انجیل عطا کردیم» (وَ آتَیْناهُ الْإِنْجِیلَ). | |||
بعد از ویژگیهای پیروان او سخن میگوید، میفرماید: «و در دل کسانی که از او پیروی کردند رأفت و رحمت قرار دادیم» (وَ جَعَلْنا فِی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً). | |||
سپس میافزاید: «و رهبانیّتی را که ابداع کرده بودند، ما بر آنان مقرّر نداشته بودیم، هدفشان جلب خشنودی خدا بود ولی حق آن را رعایت نکردند، از این رو ما به کسانی از آنها که ایمان آوردند پاداش دادیم، و بسیاری از آنها فاسقند» (وَ رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعایَتِها فَآتَیْنَا | |||
ج5، ص112 | |||
الَّذِینَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ) | |||
.از آیه فوق استفاده میشود که «رهبانیت» در آئین مسیح نبوده و پیروانش آن را بعد از او ابداع کردند، ولی در آغاز نوعی زهدگرائی و از ابداعات نیک محسوب میشد، مانند بسیاری از مراسم و سنتهای حسنهای که هم اکنون در میان مردم رائج است، و کسی نیز روی آن به عنوان تشریع و دستور خاص شرع تکیه نمیکند، ولی این سنت بعدا به انحراف گرائید و آلوده با اموری مخالف فرمان الهی و حتی گناهان زشتی شد. | |||
از جمله بدعتهای زشت مسیحیان در زمینه رهبانیت «تحریم ازدواج» برای مردان و زنان تارک دنیا بود، و دیگر «انزوای اجتماعی» و پشت پا زدن به وظائف انسان در اجتماع، و انتخاب صومعهها و دیرهای دور افتاده برای عبادت و زندگی در محیطی دور از اجتماع بود، سپس مفاسد زیادی در دیرها و مراکز زندگی رهبانها به وجود آمد. | |||
اسلام به شدّت «رهبانیت» را محکوم کرده چنانکه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: | |||
«خداوند متعال رهبانیت را برای امت من مقرر نداشته، رهبانیت امت من جهاد در راه خداست». | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۴۶
ترجمه
الحديد ٢٦ | آیه ٢٧ | الحديد ٢٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَفَّیْنَا عَلی آثَارِهِمْ»: (نگا: مائده / ). «جَعَلْنَا ... رَأفَةً وَ رَحْمَةً»: برخی گفتهاند چنین رأفت و رحمت خدادادی خودشان، نسبت به خودشان، مراد است، همسان مهر و عطوفت مسلمانان در حق یکدیگر (نگا: آلعمران / . بعضی گفتهاند مراد رأفت و رحمت مسیحیان حقیقی نسبت به مسلمانان است (نگا: مائده / ). «رَهْبَانِیَّةً»: در آغاز به معنی ترس از خدا و بیاعتنائی نسبت به دنیا بود، ولی بعدها جنبه غارنشینی و دیرنشینی و دوری از مردمان و ترک ازدواج و پشت پا زدن به تمام نعمتها و خوشیهای دنیا را پیدا کرد. منصوب به اشتغال است. «إِلاَّ ابْتِغَآءَ»: مستثنی منقطع است و (إِلاّ) به معنی (لکِنَّ) است (نگا: کشاف). خلاصه: رهبانیت را کشیشان و مسیحیان برای رضای خدا پدیدار نمودند و بر خویشتن نذر و فرض کردند و بعدها آن را مراعات ننمودند، و به آئین تثلیث درآمدند. ناگفته نماند که رهبانیت در اسلام حرام است و پیغمبر فرموده است: لا رَهْبانِیَّةَ فِی الإِسْلامِ (نگا: المصحف المیسر).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
لَتَجِدَنَ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً... (۳) إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا... (۱)
وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ... (۱) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا... (۶) لِئَلاَّ يَعْلَمَ أَهْلُ الْکِتَابِ... (۳)
تفسیر
- آيات ۲۵ - ۲۹ حديد
- مقصود از ((كتاب )) و ((ميزان )) در آيه : ((لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنامعهم الكتاب و الميزان ...))
- وجه تعبير به انزال حديد در: ((و انزلنا الحديد))
- منظور از اقرار دادن راءفت و رحمت در دل هاى پيروان عيسى (ع )
- معناى امر به ايمان به رسول (ص ) در آيه : ((يا ايها الذين آمنو اتقوا الله و آمنوابرسوله ...))
- مراد از نورى كه خدا براى مؤ منين قرار مى دهد كه بدان راه روند و معناى آيه : ((لئلايعلم اهل الكتاب ...))
- معناى آيه ..
- (رواياتى درباره ميزان ، انزال حديد، بدعت ، رهبانيت در نصرانيت ، انفاق و...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ قَفَّيْنا عَلى آثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّيْنا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ وَ جَعَلْنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ «27»
سپس به دنبال آنان، پيامبران خود را پى در پى آورديم و عيسى پسر مريم را در پى آنان آورديم و به او (كتاب آسمانى) انجيل داديم و در دل كسانى كه او را پيروى كردند، رأفت و رحمت قرار داديم و (اما) ترك دنيايى كه از پيش خود در آوردند، ما آن را بر آنان مقرّر نكرده بوديم، مگر (آن كه) به قصد جلب خشنودى خداوند (انجام دهند) ولى آنگونه كه بايد حقّ آن را مراعات نكردند. پس به كسانى از آنان كه ايمان آورده بودند، پاداش داديم، ولى بسيارى از آنان فاسق و نافرمان بودند.
نکته ها
«رهبانيت»، از «رهبت» به معناى خوف و خشيت است. به كسانى كه به انگيزه خشيت از خداوند، از مردم كناره مىگيرند و به عبادت خدا مىپردازند، رُهبان گفته مىشود.
گرچه رهبانيّت را خدا بر پيروان حضرت عيسى واجب نكرده بود و خودشان براى رضاى خدا آن را بر خود لازم كرده بودند، ولى حق آن را به جاى نياوردند و حدود آن را مراعات نكردند، نظير نماز و روزه مستحبّى كه اگر انسان با نذر بر خود لازم كرد بايد آن را تمام كند.
ممكن است معناى آيه اين باشد كه ياران مسيح از پيش خود به سراغ رهبانيّت رفتند و ما آن را بر آنان واجب نكرديم، ولى اگر حدود آن را مراعات مىكردند، مورد رضايتِ ما بود.
چنانكه اصحاب كهف، براى حفظ دين خود، از مردم دورى گزيدند و غارنشين شدند.
«بدعت» به معناى نوآورى است. در امور علمى و صنعتى، ابداع و اختراع، امرى پسنديده است ولى در امور دينى كه پايهى آن قوانين الهى است، وارد كردن هرگونه عقيده و سليقه شخصى، بدعت محسوب شده و قابل پذيرش نيست.
خداوند خواهان كار كامل است، لذا از كسانىكه حقّ كارى را ادا نمىكنند، مذمّت مىكند و
جلد 9 - صفحه 490
مىفرمايد: «فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها» و در موارد ديگر مؤمنان را به رعايت حقّ تقوا و جهاد سفارش كرده است. «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» «1» و ... حَقَّ جِهادِهِ «2»
رهبانيّت در اسلام
قرآن كريم، رهبانيّت و ترك دنيا را در آيات متعدّد رد كرده است، نظير:
«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ» «3» اى پيامبر! چرا آنچه را خداوند براى تو حلال كرده، بر خود حرام مىكنى؟
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ» «4» بگو: چه كسى زينتهايى را كه خداوند براى بندگانش قرار داده و طيّبات را حرام كرده است؟
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ» «5» اى مؤمنان، طيّباتى را كه خداوند براى شما حلال نموده، حرام نكنيد.
در تاريخ آمده است كه جمعى از مسلمانان سوگند خوردند با همسران خود آميزش نكنند، روزه دائمى بگيرند و شبها بيدار باشند، پيامبر همه را در مسجد احضار كرد و فرمود: من نكاح مىكنم و شبها مىخوابم، هر كس از سنّت من پيروى نكند از من نيست. «6»
فرزند عثمان بن مظعون از دنيا رفت، پدرش در خانه منزوى شد. پيامبر او را احضار كرد و فرمود: «لم يكتاب علينا الرهبانية انما رهبانية أمتى الجهاد فى سبيل الله» «7» خداوند بر ما رهبانيّت ننوشته است. رهبانيّتِ امّت من، جهاد در راه خداست.
امام على عليه السلام براى عيادت علاء بن زياد وارد منزل او شد. او منزلى وسيع داشت. حضرت به او فرمود: تو در آخرت به اين منزل محتاجترى، بايد در اين منزل بزرگ صله رحم، مهماندارى و ... انجام دهى تا با آن آخرت را كسب كنى، علاء گفت: امّا برادرم عاصم دنيا را ترك كرده است، حضرت او را احضار كرد و فرمود: «يا عدى نفسه لقد استهام بك الخبيث اما رحمت اهلك و ولدك اترى الله احل لك الطيبات و هو يكره ان تأخذها» اى دشمن نفس،
«1». آلعمران، 102.
«2». حج، 78.
«3». تحريم، 1.
«4». اعراف، 32.
«5». مائده، 87.
«6». بحار، ج 67، ص 117.
«7». بحار، ج 67، ص 115.
جلد 9 - صفحه 491
شيطان تو را فريب داده است. چرا به خانواده و فرزندانت رحم نمىكنى. آيا نمىبينى كه خداوند طيّبات را براى تو حلال كرده و كراهت دارد كه آن را رها كنى؟ عاصم گفت: پس چرا غذا و لباس شما، اين چنين است، حضرت عليه السلام فرمود: «انى لست كأنت ان الله تعالى فرض على ائمة الحق أن يقدروا انفسهم بضعفة الناس» «1» حساب من از شما جداست. خداوند از حاكمان خواسته است كه در سطح ضعفاى جامعه زندگى كنند، البته شرايط هر زمانى نيز متفاوت است، گاهى فضاى زندگى و فرهنگ مردم به گونهاى است كه بايد مراعات كرد، همانگونه كه سفارش شده، در تشييع جنازه خنده نكنيد يا امام دستور داد، اگر وضع گندم كمياب است خوراك ما نبايد از گندم باشد يا سفارش شده اگر در جامعه فساد رواج دارد حسن ظن كار صحيحى نيست، به هر حال شرايط مخاطب و زمان متفاوت است و لذا در تارخ نسبت به حضرت رضا چنين مىخوانيم: گروهى از صوفيّه به امام رضا عليه السلام گفتند: وضع لباس شما خوب است و امام بايد لباس و غذا و مركبش ساده باشد. حضرت فرمود: يوسف، پيامبر خدا بود، در حالى كه ديباج مىپوشيد و بر تخت تكيه مىزد. همانا آنچه از امام انتظار است، قسط و عدالت است. آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ .... «2»
گاهى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بر بعضى زنان خود كه ژوليده بودند نهيب مىزد و مىفرمود: «مالى اراك شعثاء مرهاء سلتاء» «3» چرا (در خانه) مويى ژوليده و نامرتب و بدون آرايش داريد.
از اينكه كلمه انجيل مفرد آمده مىفهميم كه فقط يك انجيل بر حضرت مسيح نازل شده است، پس اناجيل متعدّد امروز از كجا پيدا شده است؟
نشانه پيروانِ حضرت عيسى رأفت و رحمت است «اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً» ولى نشانه ياران پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله رحمت نسبت به خودىها و شدت نسبت به معاندين است. «وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» «4»
كلماتِ «رَؤُفٌ»* و «رَحِيمٌ»* ده بار در قرآن در كنار هم آمده است. «رَؤُفٌ»* به معناى دلسوزى براى رفع سختى و تلخى است و «رَحِيمٌ»* به معناى محبّت و رحمت بعد از رفع
«1». بحار، ج 67، ص 118.
«2». بحار، ج 67، ص 121.
«3». بحار، ج 67، ص 122.
«4». فتح، 29.
جلد 9 - صفحه 492
تلخى و سختى. رأفت در مورد دفع شرّ است و رحمت و مورد جلب خير.
پیام ها
1- در طول تاريخ انبيا پى در پى آمدهاند و جريان نبوّت يك امر مستمر بوده است. قَفَّيْنا عَلى آثارِهِمْ ... قَفَّيْنا
2- از افراد ويژه بايد تجليل ويژه كرد، نام بردن از نوح و ابراهيم و عيسى عليهم السلام در كنار عنوان كلّىِ «رسلنا، رسله» نشانهى تجليل ويژه است. قَفَّيْنا ... بِرُسُلِنا وَ قَفَّيْنا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ
3- از صفات و ويژگىهاى خوب پيروان هريك از اديان و مكاتب، بايد ياد كرد.
«جَعَلْنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً»
4- پيروى از پيامبران، زمينه دريافت صفاى دل و رأفت و رحمت است. «اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً»
5- هم بايد موانع صميميّت را برطرف كرد، «رَأْفَةً» و هم بايد عوامل محبّت را بوجود آورد. «رَحْمَةً»
6- نوآورىهاى سليقهاى و بدعت در دين، مورد پذيرش خداوند نيست.
«رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ»
7- بدعت، از آفات و آسيبهاى اديان آسمانى است. «رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها»
8- چه بسا انگيزههاى پاك و خالص كه چون در مسير شريعت الهى نبوده است، به خرافات و بدعت انجاميده است. رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ... ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ
9- كفر و فسق، قرين يكديگرند. (در مقابل ايمان، فسق قرار گرفته است، در حالى كه بايد، كفر مطرح مىشد.) الَّذِينَ آمَنُوا ... كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ثُمَّ قَفَّيْنا عَلى آثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّيْنا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ وَ جَعَلْنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ «27»
جلد 13 - صفحه 48
ثُمَّ قَفَّيْنا عَلى آثارِهِمْ: پس از پى درآورديم بر اعقاب حضرت نوح و ابراهيم عليهما السّلام و امم ايشان. يا بر آثار حضرت نوح و ابراهيم عليهما السّلام و پيغمبرانى كه معاصر ايشان بودند، بِرُسُلِنا: پيغمبران خود را، يعنى بعد از حضرت نوح، هود و صالح عليهم السّلام را؛ و از عقب حضرت ابراهيم، اسمعيل و اسحق و يعقوب و يوسف عليهم السّلام را. وَ قَفَّيْنا: و از عقب درآورديم همه اين پيغمبران را، يعنى تمام كرديم انبياى بنى اسرائيل را، بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ: به حضرت عيسى عليه السّلام كه پسر مريم است، وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ: و عطا فرموديم او را كتاب انجيل، وَ جَعَلْنا: و قرار داديم، فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ: در قلبهاى آنان كه پيروى كردند حضرت عيسى عليه السّلام را يعنى حواريين، رَأْفَةً وَ رَحْمَةً: مهربانى و بخشايشى بر يكديگر، يعنى مشفق و مهربان گردانيديم به وعده ثواب، يا خلق آن فرموديم در قلوب آنان، وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها: و طريقه رهبانيت را به نو درآوردند و پيدا كردند از پيش خود.
بيان: رهبانيت، در اصل لغت منسوب به رهبان، مشتق از «رهب به معنى خشى»؛ و رهبان كسى است كه در ترسكارى و پرهيزكارى به نهايت رسيده باشد. پس رهبانيت مبالغه است در خشيت و عبادت و رياضت و انقطاع از مردمان.
ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ: واجب نكرده بوديم رهبانيت را بر ايشان، بلكه آن را لازم نفس خود ساخته بودند.
و سبب آن چنان بود كه بعضى از امت حضرت عيسى عليه السّلام بعد از رفع آن حضرت به آسمان، دست از احكام انجيل برداشته كافر شدند. و بعضى كه بر دين آن حضرت باقى ماندند از ميان آنها فرار نموده به كوهها متحصن
جلد 13 - صفحه 49
شدند. صاحب كشاف گفته: جبابره بعد از رفع حضرت بر مؤمنان مستولى شدند و سه بار با ايشان در مقام محاربه و مقاتله برآمدند و بسيارى از ايشان را كشتند، اندكى له* باقى ماندند در كوهها مترهب و به اخلاص تمام به عبادت الهى اشتغال نمودند. مشقتهاى كلى و رياضتهاى عظيم از ترك مطعم و مشرب و ملبس و نكاح لازم خود ساختند، و حال آنكه اين رهبانيت بر ايشان واجب نشده بود.
إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ: لكن ايشان اختراع و ابداع نمودند از پيش خود به جهت طلب خشنودى خدا. طبرسى رحمه اللّه فرمايد: رهبانيت را بر ايشان واجب نكرده بوديم، و لكن واجب نموديم بر ايشان طلب رضاى الهى.
ابن مسعود روايت كند كه روزى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: مىدانى ابتداع رهبانيت ترسايان چگونه بود؟ گفتم: اللّه و رسوله اعلم.
فرمود: بعد از حضرت عيسى، جباران و گردنكشان، معاصى و فسق را آشكارا كردند. مؤمنان، ايشان را زجر كردند منزجر نشدند. با ايشان سه مرتبه جهاد كردند تا بسيارى مؤمنان كشته شدند و معدودى ماندند؛ گفتند: اگر ديگر بار قتال كنيم از ما كسى نماند، تدبير آنست كه اين زمين را به ايشان واگذاريم و هر يكى در كوهى و غارى برويم و به عبادت مشغول شويم تا آنكه حضرت محمد پيغمبر آخر الزمان صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه حضرت عيسى عليه السّلام به ما وعده داده است مبعوث شود. پس بر طريق رهبانيت بودند تا وقت ظهور من رسيد. بعضى به من ايمان آوردند و بعضى كافر شدند؛ «1» چنانچه فرمايد:
فَما رَعَوْها: پس نگه نداشتند و رعايت ننمودند همه ايشان رهبانيت را، حَقَّ رِعايَتِها: همچنان كه سزاوار رعايت و نگهداشتن آن بود، بلكه اكثر به تثليث* يعنى پيرو حضرت عيسى عليه السّلام.
«1» منهج الصادقين، جلد 9، صفحه 195.
جلد 13 - صفحه 50
قائل شدند؛ حضرت پيغمبر موعود و قرآن را منكر شدند، و كمى از ايشان از منهج متابعت حضرت مسيح منحرف نشده به شرف ايمان به حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سر افراز گشتند. خداى تعالى در حق ايشان فرمايد:
فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ: پس عطا فرموديم آنان را كه ايمان آوردند از ايشان به حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، أَجْرَهُمْ: اجر ايشان را كه مثوبت بسيار و كرامت بيشمار است؛ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ: بيشتر از نصارى خارج شدگانند از دائره ايمان.
ابن مسعود روايت نموده كه روزى خدمت حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بودم، فرمود: ابن مسعود، جماعتى كه پيش از شما بودند هفتاد و دو فرقه شدند، دو فرقه آنها ناجى شدند: يكى از آن دو فرقه با جبابره مقاتله كردند بر دين عيسى عليه السّلام، و فرقه ديگر آنها بودند كه طاقت نداشتند و در بلاد منتشر و رهبانيت اختيار كردند، و ايشانند كه حق تعالى در باره آنها فرمود:
«رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ». بعد از آن فرمود: من آمن بى و صدّقنى و اتّبعنى فقد رعاها حقّ رعايتها و من لم يؤمن فاولئك هم الهالكون. يعنى: هر كه به من ايمان آورد و تصديق من نمود و تابع من شد، حق رعايت رهبانيت كرده؛ و هر كه ايمان نياورد، از جمله هالكان و خاسران است، پس فرمود: لا رهبانيّة فى الاسلام: رهبانيت در اسلام نيست، بلكه رهبانيت امّت من هجرت و جهاد است، و روزه و حج و عمره و تكبير گفتن در بلنديها در احرام. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهِيمَ وَ جَعَلْنا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَ الْكِتابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ «26» ثُمَّ قَفَّيْنا عَلى آثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّيْنا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ وَ جَعَلْنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ «27» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «28» لِئَلاَّ يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتابِ أَلاَّ يَقْدِرُونَ عَلى شَيْءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ أَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ «29»
ترجمه
و بتحقيق فرستاديم نوح و ابراهيم را و قرار داديم در فرزندان آن دو پيمبرى و كتاب را پس بعضيشان هدايت شده و بسيارى از آنان متمردانند
پس از پى درآورديم در تعقيب ايشان فرستادگان خود را و از پى در آورديم آنان را بعيسى پسر مريم و داديم باو انجيل را و قرار داديم در دلهاى آنانكه پيروى كردند از او رأفت و مهربانى و ترك دنيا نمودن براى عبادت كه از پيش خود در آوردند آنرا واجب نكرديم بر آنها ولى در آوردند آنرا براى طلب خوشنودى خدا پس رعايت نكردند آنرا چنانكه سزاوار آن بود پس داديم بآنانكه ايمان آوردند از ايشان مزدشانرا و بسيارى از آنان متمردانند
اى كسانيكه ايمان آورديد بترسيد از خدا و ايمان بياوريد به پيغمبر او ميدهد بشما دو بهره و نصيب از رحمتش و قرار ميدهد برايتان نورى كه راه رويد بآن و ميآمرزد شما را و خدا آمرزنده مهربانست
تا بدانند اهل كتاب كه قدرت ندارند بر چيزى از فضل خدا و اينكه فضل بدست خدا است ميدهد آنرا بهر كه بخواهد و خدا صاحب فضل بزرگ است.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب آيات سابقه راجع بارسال انبياء عظام ميفرمايد كه ما نوح و ابراهيم عليهما السلام را بنبوّت ارسال نموديم براى هدايت خلق و قرار داديم در نسل آن دو نبوت و كتاب را پس بعضى از فرزندان آن دو هدايت يافتند و بيشتر خارج از طريقه حقه و فرمان الهى بودند و پس از آن انبياء عظام را از قبيل حضرت اسمعيل و اسحق و يعقوب و پيغمبرانى را كه از نسل او بودند و بنى اسرائيل خوانده شدهاند پى در پى در اثر انبياء سابقين يا معاصرين آن دو مانند
جلد 5 صفحه 153
حضرت لوط فرستاديم و در پى همه عيسى بن مريم عليه السّلام بود كه باو كتاب انجيل را داديم و قرار داديم در دلهاى پيروان او رأفت بر گزند رسيدگان و رحمت بر عموم خلق را و رهبانيّت كه مأخوذ از رهب بمعناى ترس است و بر طريقه عبّاد و زهاد و مرتاضين و تاركين دنيا از خلق و صومعهنشينان از نصارى اطلاق ميشود آنها احداث در دين نموده بودند آنرا با آنكه ما بر آنان واجب ننموده بوديم اما آنها اين طريقه را اتّخاذ و جزء دين قرار داده بودند براى تحصيل رضا و خشنودى خدا و بنابراين الا بمعناى لكن و تقدير كلام آنست كه رهبانيّت را ما بر آنان واجب ننموديم ولى نصارى آن را داخل در دين نموده بودند بطمع خوشنودى خدا و بعضى گفتهاند مراد آنست كه رهبانيّت را بدعت گذاردند آنرا ما بر آنها واجب ننموده بوديم مگر طلب خوشنودى خداوند را و آن اطاعت اوامر او است و اين معنى اگر چه اسهل است ولى معناى اول اوفق بروايات وارده در اين باب است چون حاصل آن روايات آنست كه پيروان حضرت عيسى مبتلا بسلاطين جور شدند بعد از آن حضرت و نتوانستند بر آنان غلبه نمايند و امر بمعروف و نهى از منكر كنند بلكه مغلوب شدند و براى آنكه زمين خالى از بندگان حقشناس نباشد از ترس جبّاران در كوه و دشت متفرق شدند و مشغول بعبادت گشتند و منتظر ظهور پيغمبر آخر الزمان بودند كه حضرت عيسى بآنها وعده داده بود ولى بعد از ظهور آن حضرت رعايت ننمودند حقّ تعبّد و رهبانيّت را كه براى خشنودى خدا اختيار نموده بودند چون بعضى ايمان به پيغمبر خاتم آوردند ولى بيشتر نياوردند و لذا خدا فرموده ما اجر اهل ايمان از آنها را داديم و بيشتر آنها متمرّد از فرمان خدا و دستور عيسى عليه السّلام هستند كه ايمان به پيغمبر خاتم نياوردند پس رعايت ننمودند تمامى حق رعايت را چون حق رعايت آن بود كه تمامى ايمان بياورند و بعضى گفتهاند مراد از رعايت ننمودن حق آن آنست كه قائل به تثليث شدند و بدعت در دين عيسى گذاردند و محتمل است اين معنى از بعضى از روايات استفاده شود ولى معناى اوّل اظهر است و بعدا خداوند خطاب باهل كتاب و مؤمنين بانبياء سابق فرموده ميفرمايد اى كسانى كه ايمان آورديد بخدا و پيغمبران گذشته بترسيد از خدا و ايمان بياوريد به پيغمبر
جلد 5 صفحه 154
آخر الزمان تا خداوند دو نصيب و بهره از رحمت خود بشما عنايت فرمايد يك نصيب براى ايمان بانبياء سلف و يك نصيب براى ايمان به پيغمبر حاضر و قرار دهد براى شما نورى كه با شما باشد در قبر و قيامت و با آن عبور نمائيد از پل صراط يا دو بهره از رحمت خود بشما عنايت فرمايد يكى غفران معاصى گذشته و داخل نشدن در جهنم است و ديگر دخول در بهشت و قرار دهد براى شما امامى كه بآن هدايت شويد براه راست كه امير المؤمنين عليه السّلام باشد و نور واقعى او است چنانچه از بعضى روايات استفاده مىشود و بنابراين وعده مغفرت براى تأكيد و بنابر معناى اوّل براى تأسيس است و در هر حال خداوند آمرزنده گناهان و مهربان بر اهل ايمان است و اين كرامت بمؤمنين از اهل كتاب و اعطاء دو نصيب براى آنست كه بدانند ساير اهل كتاب يعنى غير اهل ايمان آنها كه قدرت دارند بر تحصيل مقدارى از فضل خدا چون نفى در نفى موجب اثبات است و به بيان ديگر براى آنست كه ندانند و معتقد نشوند كه قدرت ندارند بر تحصيل چيزى از فضل خدا و بدانند كه فضل و عطا در يد قدرت او است بهر كس هر چه بخواهد عنايت ميفرمايد آنها هم اگر ايمان بياورند به پيغمبر آخر الزمان بچنين كرامتى فائز خواهند شد و بنابراين كلمه لا بمعناى خود باقى و ربط كلام بسابق محفوظ است ولى ظاهرا بيشتر مفسرين لا را زائده گرفته و گفتهاند مراد آنست كه تا بدانند غير اهل ايمان از اهل كتاب كه قدرت پيدا نميكنند بر چيزى از فضل خدا بابقاء بر كفر و افتخار نكنند بر غير اهل كتاب از اهل ايمان كه اگر ما ايمان بياوريم دو اجر داريم و شما يك اجر داريد و الآن مانند شمائيم يا تا بدانند اهل ايمان از اهل كتاب كه قدرت پيدا نميكنند بر جلوگيرى از چيزى از فضل خداوند و اختيار فضل با او است بهر كس هر چه بخواهد ميدهد و افتخار نكنند بر ساير اهل ايمان كه ما دو اجر داريم و شما يك اجر خلاصه آن كه فضل و رحمت خدا قدر معيّنى ندارد بلكه بىمنتها است و ممكن است بمؤمن غير اهل كتاب در صورت قابليّت و اقتضاء بيش از مؤمن كتابى برسد و باختلاف دو شأن نزول بر طبق اين دو معنى نقل نمودهاند و انصاف آنست كه هيچ يك خالى از خلل نيست و تفاسير ديگرى هم شده كه چون
جلد 5 صفحه 155
منطبق با ظاهر آيات و روايات نبود ذكر نشد و بنظر حقير اوجه و اظهر همان معناى اوّل است كه ذكر شد و اللّه اعلم بحقائق الامور و در هر حال خداوند داراى فضل بزرگ و بىپايان است و در چند روايت كفلين از رحمت بامام حسن و امام حسين عليهما السلام و نور بامام و مقتدا تفسير شده و ظاهرا مراد بيان فرد اجلى و مصداق اظهر از كفلين رحمت است نه انحصار بآن چنانچه مكرّر ذكر شده است و در كافى و فقيه و عيون نقل نموده كه مراد از رهبانيّت نماز شب است و در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه رهبانيّت امّت من هجرت و جهاد و نماز و روزه و حج و عمره است و بايد حمل بر بيان مصداق شود چون اصل رهبانيّت ترس زياد از خدا است نه انعزال از خلق و تمحّض خود براى نماز و دعا و درود و ثنا كه نصارى از پيش خود در آورده بودند و لذا از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل شده كه رهبانيّت در اسلام نيست و در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره حديد و مجادله را بخواند در نماز واجب و مداومت نمايد بر آن خداوند او را عذاب نميفرمايد و در نفس و اهل خود بدى نخواهد ديد و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 156
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ثُمَّ قَفَّينا عَلي آثارِهِم بِرُسُلِنا وَ قَفَّينا بِعِيسَي ابنِ مَريَمَ وَ آتَيناهُ الإِنجِيلَ وَ جَعَلنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأفَةً وَ رَحمَةً وَ رَهبانِيَّةً ابتَدَعُوها ما كَتَبناها عَلَيهِم إِلاَّ ابتِغاءَ رِضوانِ اللّهِ فَما رَعَوها حَقَّ رِعايَتِها فَآتَينَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنهُم أَجرَهُم وَ كَثِيرٌ مِنهُم فاسِقُونَ «27»
پس از آن در تبع آن رسل و در اثر آنها رسولان ديگري فرستاديم بر اقوام ديگر که انبياء بني اسرائيل باشند و در اثر آنها و پس از آنها عيسي بن مريم را
جلد 16 - صفحه 443
فرستاديم و به او داديم انجيل را و جعل نموديم در قلوب آنهايي که متابعت كردند عيسي را رأفت و مهرباني و رهبانيت که سابقه نداشت و فقط بر تابعين عيسي بود ما ننوشتيم بر آنها مگر براي تحصيل رضاي الهي پس رعايت نكردند حقّ رعايت را آن نحوي که جعل كرده بوديم پس داديم به كساني که ايمان داشتند از آنها اجر آنها را و بسياري از آنها فاسق و كافر بودند.
ثُمَّ قَفَّينا عَلي آثارِهِم بِرُسُلِنا قفينا يعني پي در پي بدون فاصله که انبياء بني اسرائيل و اوصياء حضرت موسي و اوصياء ابراهيم در بني اسماعيل بودند وَ قَفَّينا بِعِيسَي ابنِ مَريَمَ که تا زمان عيسي انبياء پي در پي بودند مثل داود سليمان، زكريا، يحيي و غير اينها و چون عيسي مبعوث شد نسخ شد شريعت موسي.
وَ آتَيناهُ الإِنجِيلَ و انجيل که يكي از كتب اربعه آسماني است باو داده شد.
وَ جَعَلنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ که نصاري باشند که ميفرمايد: لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا اليَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقرَبَهُم مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قالُوا إِنّا نَصاري ذلِكَ بِأَنَّ مِنهُم قِسِّيسِينَ وَ رُهباناً وَ أَنَّهُم لا يَستَكبِرُونَ مائده آيه 85.
رأفة و رحمة و رهبانية راهب كسي را گويند که از خلق كناره گيرد و در جاي دور از جامعه مشغول عبادت باشد و اينکه مخصوص بنصاري بوده که پيغمبر اكرم (ص) فرمود:
لا رهبانية في الاسلام.
ابتَدَعُوها يعني در امم سابقه سابقه نداشته فقط در اينها جعل و حدوث داشته.
ما كَتَبناها عَلَيهِم إِلَّا ابتِغاءَ رِضوانِ اللّهِ چون غرق دنيا بودند و از عبادات كوتاهي ميكردند اينکه رهبانيت براي آنها جعل شد و لكن فَما رَعَوها حَقَّ رِعايَتِها مثل نوع عبادات که يك تصرفاتي اهل ضلال ميكنند و يك بدعتهايي در آنها ميگذارند يا از آنها كم ميكنند.
فَآتَينَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنهُم أَجرَهُم که حقيقتا ايمان داشتند و حقّ رعايت
جلد 16 - صفحه 444
را مراعات ميكردند.
وَ كَثِيرٌ مِنهُم فاسِقُونَ که قائل به تثليث شدند و عيسي را إبن اللّه گفتند و چه كفرياتي در اناجيل خود نوشتند با هزاران معاصي و فسق و فجور.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 27)- سپس اشاره سر بستهای به سلسله انبیای دیگر، و آخرین آنها قبل از پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله کرده، میافزاید: «سپس در پی آنان رسولان دیگر خود را فرستادیم» (ثُمَّ قَفَّیْنا عَلی آثارِهِمْ بِرُسُلِنا).
یکی بعد از دیگری با اهدافی هماهنگ قیام کردند و چراغ هدایت را فرا راه مردم قرار دادند تا نوبت به حضرت مسیح علیه السّلام رسید.
«و بعد از آنان عیسی بن مریم را مبعوث کردیم» (وَ قَفَّیْنا بِعِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ).
سپس به کتاب آسمانی مسیح علیه السّلام اشاره کرده، میافزاید: «و به او انجیل عطا کردیم» (وَ آتَیْناهُ الْإِنْجِیلَ).
بعد از ویژگیهای پیروان او سخن میگوید، میفرماید: «و در دل کسانی که از او پیروی کردند رأفت و رحمت قرار دادیم» (وَ جَعَلْنا فِی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً).
سپس میافزاید: «و رهبانیّتی را که ابداع کرده بودند، ما بر آنان مقرّر نداشته بودیم، هدفشان جلب خشنودی خدا بود ولی حق آن را رعایت نکردند، از این رو ما به کسانی از آنها که ایمان آوردند پاداش دادیم، و بسیاری از آنها فاسقند» (وَ رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعایَتِها فَآتَیْنَا
ج5، ص112
الَّذِینَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ)
.از آیه فوق استفاده میشود که «رهبانیت» در آئین مسیح نبوده و پیروانش آن را بعد از او ابداع کردند، ولی در آغاز نوعی زهدگرائی و از ابداعات نیک محسوب میشد، مانند بسیاری از مراسم و سنتهای حسنهای که هم اکنون در میان مردم رائج است، و کسی نیز روی آن به عنوان تشریع و دستور خاص شرع تکیه نمیکند، ولی این سنت بعدا به انحراف گرائید و آلوده با اموری مخالف فرمان الهی و حتی گناهان زشتی شد.
از جمله بدعتهای زشت مسیحیان در زمینه رهبانیت «تحریم ازدواج» برای مردان و زنان تارک دنیا بود، و دیگر «انزوای اجتماعی» و پشت پا زدن به وظائف انسان در اجتماع، و انتخاب صومعهها و دیرهای دور افتاده برای عبادت و زندگی در محیطی دور از اجتماع بود، سپس مفاسد زیادی در دیرها و مراکز زندگی رهبانها به وجود آمد.
اسلام به شدّت «رهبانیت» را محکوم کرده چنانکه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود:
«خداوند متعال رهبانیت را برای امت من مقرر نداشته، رهبانیت امت من جهاد در راه خداست».
نکات آیه
۱ - بعثت موسى(ع)، آغاز مرحله اى جدید از بعثت پیامبران (و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهیم ... ثمّ قفّینا على ءاثرهم برسلنا) «ثمّ» در «ثمّ قفّینا...» - چنان که برخى مفسران گفته اند - براى تراخى رتبى است; نه زمانى. بر این اساس تعبیر «ثمّ قفّینا»، بیانگر شروع مرحله اى جدید از بعثت پیامبران است و با مراحل قبلى (مرحله نوح(ع) تا ابراهیم(ع) و مرحله ابراهیم(ع) به بعد) از نظر اهمیت، متفاوت است. این مرحله - با توجه به این که قبل از بعثت حضرت عیسى(ع) و بعد از بعثت نوح و ابراهیم(ع) قرار گرفته - باید مرحله اى باشد که با بعثت حضرت موسى آغاز مى شود.
۲ - تاریخ، شاهد بعثت پى درپى پیامبران، از زمان موسى(ع) تا ظهور عیسى(ع) (ثمّ قفّینا على ءاثرهم برسلنا) «تقفیة» (مصدر «قفّینا») به معناى چیزى را به دنبال چیزى قرار دادن است. بنابراین «قفّینا برسلنا»; یعنى، پیامبران خود را یکى پس از دیگرى مبعوث کردیم.
۳ - همه پیامبران ادامه دهنده یک راه و داراى یک هدف مشترک بودند. (ثمّ قفّینا على ءاثرهم برسلنا) «أثر» (مفرد «آثار») به جاى پا گفته مى شود که رونده از خود باقى مى گذارد. بنابراین قید «على آثارهم» بیانگر این حقیقت است که پیامبران - که در طول تاریخ و دردوره هاى مختلف مبعوث شدند - هر کدام همان راهى را که پیامبر پیشین طى کرده بود، طى مى کردند و به سوى همان مقصدى پیش مى رفتند که پیامبر پیشین به سوى آن پیش مى رفت.
۴ - عیسى(ع)، از پیامبران الهى (و قفّینا بعیسى)
۵ - عیسى(ع)، پسر مریم است. (و قفّینا بعیسى ابن مریم)
۶ - بعثت عیسى(ع)، پس از موسى(ع) و پیامبران بعد از او بوده است. (ثمّ قفّینا على ءاثرهم برسلنا و قفّینا بعیسى ابن مریم)
۷ - اعطاى کتاب از سوى خداوند به عیسى(ع) (و ءاتینه الإنجیل)
۸ - انجیل، نام کتاب آسمانى عیسى(ع) (و ءاتینه الإنجیل)
۹ - عیسى(ع)، پیام آور رأفت و رحمت (و جعلنا فى قلوب الذین اتّبعوه رأفة و رحمة)
۱۰ - پیروان عیسى(ع)، انسان هایى رؤوف و مهربان بودند. (و جعلنا فى قلوب الذین اتّبعوه رأفة و رحمة)
۱۱ - دل، مرکز رأفت و مهربانى است. (و جعلنا فى قلوب الذین اتّبعوه رأفة و رحمة)
۱۲ - رأفت و رحمت دل ها، منشأ الهى و آسمانى دارد. (و جعلنا فى قلوب الذین اتّبعوه رأفة و رحمة)
۱۳ - دل هاى مردمان، در اختیار خداوند است و او دل ها را رؤوف و مهربان مى گرداند. (و جعلنا فى قلوب الذین اتّبعوه رأفة و رحمة)
۱۴ - ظهور رهبانیت (ترک دنیا و دیرنشینى)، در میان پیروان عیسى(ع) (و رهبانیّة ابتدعوها)
۱۵ - رهبانیت، ابداع و نوآورى خود مسیحیان است; نه دستورالعملى ابتدائى از جانب خداوند. (و رهبانیّة ابتدعوها)
۱۶ - رهبانیت ابداعى مسیحیان در ادیان آسمانى پیشین سابقه نداشت. (و رهبانیّة ابتدعوها)
۱۷ - رهبانیت ابداعى پیروان مسیح(ع)، با شرط هدف الهى (جلب خرسندى خدا) داشتن، مورد موافقت و رضایت خداوند قرار گرفت. (ما کتبنها علیهم إلاّابتغاء رضون اللّه)
۱۸ - رهبانیت، که در آغاز تنها جنبه الهى داشت، کم کم دستخوش انحراف قرار گرفت و از هدف اصلى خود خارج شد. (فما رعوها حقّ رعایتها)
۱۹ - راهبان مسیحى دو دسته شدند: دسته اى مؤمن و به معناى حقیقى کلمه تارک دنیا و دسته اى فاسق و منحرف (فاتینا الذین ءامنوا منهم أجرهم و کثیر منهم فسقون) مفسران گرچه در مرجع ضمیر «هم» در جمله بالا اختلاف نظر دارند; ولى ظاهر این است که این ضمایر مربوط به راهبان است; زیرا محط بحث این بخش از آیه در رابطه با آنان مى باشد.
۲۰ - بیشتر راهبان، عناصرى منحرف و فاسق و تنها اقلیتى از آنان مؤمنان راستین بودند. (فاتینا الذین ءامنوا منهم أجرهم و کثیر منهم فسقون)
۲۱ - راهبان حقیقى در پیشگاه خدا مأجوراند. (فاتینا الذین ءامنوا منهم أجرهم)
روایات و احادیث
۲۲ - «عن أبى الحسن(ع) فى قوله عزّوجلّ: «و رهبانیّة ابتدعوها ما کتبناها علیهم إلاّ ابتغاء رضوان اللّه» قال: صلاة اللیل;[۱] از امام رضا(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ که فرموده: «...إلاّ ابتغاء رضوان اللّه» روایت شده که مراد نماز شب است».
۲۳ - «عن ابن مسعود قال: دخلت على النبى(ص) فقال: یابن مسعود اختلف من کان قبلکم على اثنین و سبعین فرقة نجا منها اثنتان و هلک سائرهنّ، فرقة قاتلوا الملوک على دین عیسى(ع) فقتلوهم و فرقة لم تکن لهم طاقة لموازاة الملوک... فساحوا فى البلاد و ترهبوا، و هم الذین قال اللّه لهم: ...«و رهبانیّة ابتدعوها ما کتبناها علیهم...;[۲] از ابن مسعود روایت شده است که گوید: به خدمت رسول خدا(ص) رسیدم. آن حضرت به من فرمود: کسانى که قبل از شما بودند، اختلاف کرده و ۷۲ فرقه شدند که دو فرقه نجات یافته و بقیه هلاک گشتند. اولین فرقه نجات یافته کسانى بودند که براى دین عیسى با پادشاهان جنگیدند و کشته شدند و فرقه دوم کسانى بودند که توان مقابله با پادشاهان را نداشتند... پس در سرزمین ها متفرق شدند و رهبانیت اختیار کردند و اینها همان کسانى اند که خداوند درباره آنان فرمود: رهبانیّة ابتدعوها ما کتبناها علیهم...».
موضوعات مرتبط
- اقوام پیشین: تاریخ اقوام پیشین ۲۳
- انبیا: انبیاى پس از موسى(ع) ۲، ۶; انبیاى قبل از عیسى(ع) ۲; تاریخ انبیا۱، ۲، ۶; تداوم نبوت انبیا ۲; هماهنگى انبیا ۳
- انجیل :۸
- خدا: آثار رضایت خدا ۱۷; پاداشهاى خدا ۲۱; حاکمیت خدا ۱۳
- راهبان: اقلیت راهبان ۲۰; اکثریت راهبان ۲۰; پاداش راهبان مؤمن ۲۱; راهبان فاسق ۱۹; راهبان مؤمن ۱۹; زیادى راهبان فاسق ۲۰; کمى راهبان مؤمن ۲۰
- رأفت: جایگاه رأفت ۱۱; منشأ رأفت ۱۲، ۱۳
- رحمت: منشأ رحمت ۱۲
- رهبانیت: بدعت رهبانیت ۱۵، ۱۶; تاریخ رهبانیت ۱۴، ۱۶، ۱۸، ۲۳; مراد از رهبانیت ۲۲; منشأ رهبانیت ۱۵
- عیسى(ع): تعالیم عیسى(ع) ۹; رأفت عیسى(ع) ۹; رحمت عیسى(ع) ۹; کتاب آسمانى عیسى(ع) ۷، ۸; مادر عیسى(ع) ۵; مقامات عیسى(ع) ۴; نبوت عیسى(ع) ۴، ۶; نزول انجیل بر عیسى(ع) ۷
- قلب: حاکم قلب ها ۱۳; نقش قلب ۱۱
- مریم(ع): فرزند مریم(ع) ۵
- مسیحیان: انحراف مسیحیان ۱۸; بدعتگذارى مسیحیان ۱۵، ۱۶، ۱۷; رأفت مسیحیان۱۰; رهبانیت مسیحیان ۱۴، ۲۳; فلسفه رهبانیت مسیحیان ۱۷، ۱۸; مهربانى مسیحیان ۱۰
- موسى(ع): نبوت موسى(ع) ۱
- مهربانى: منشأ مهربانى ۱۳
- نماز: اهمیت نماز شب ۲۲