۱۵٬۹۷۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
| خط ۵: | خط ۵: | ||
<span id='link244'><span> | <span id='link244'><span> | ||
== گفتارى پيرامون پيدايش انسان نخستين == | |||
بررسى آنچه در قرآن در اين باره آمده است | * بررسى آنچه در قرآن در اين باره آمده است | ||
در تفسير سوره | در تفسير سوره «نساء»، گفتارى در اين معنا گذشت، و گفتار ما، در اين جا، به منزله تكميل همان بحث است. | ||
اين آن معنايى است كه آيات با ظهور قوى خود، آن را افاده مى | در آن جا گفتيم كه: آيات كريمه قرآن، ظاهر قريب به صريح است در اين كه بشر موجود امروزى - كه ما افرادى از ايشانيم - از طريق تناسل، منتهى مى شوند به يك زن و شوهر معين، كه قرآن نام آن شوهر را «آدم» معرفى كرده. | ||
و نيز، صريح است در اين كه اين اولين فرد بشر و همسرش، از هيچ پدر و مادرى متولد نشده اند، بلكه از خاك، يا گِل، يا لايه يا زمين، به اختلاف تعبيرات قرآن - خلق شده اند. | |||
اين، آن معنايى است كه آيات با ظهور قوى خود، آن را افاده مى كنند. چيزى كه هست، ظهور آيات در اين معنا به حد صراحت نمى رسد، و نص در اين معنا نيست، تا نشود آن را تأويل كرد. از سوى ديگر، مسأله از ضروريات دين هم نيست، تا منكر آن مرتد از دين باشد. بله ممكن است اين معنا را از ضروريات قرآن دانست، كه نسل حاضر بشر، منتهى به مردى به نام «آدم» است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۸۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۸۳ </center> | ||
و اما آدم | و اما آدم كيست؟ آيا مقصود از اين كلمه، آدم نوعى است؟ يعنى طبيعت انسانيت كه در همه افراد وجود دارد؟ و يا عده معدودى از افراد بشر است، كه ريشه هاى انسان هاى امروز بوده اند؟ و يا فردى از جنس انسان است كه نامش «آدم» است، معلوم نيست. | ||
و بنابر | و بنابر اين كه فردى از نوع انسان باشد، آيا اين فرد متولد از نوعى ديگر از حيوانات مثلا ميمون بوده، و از طريق تطور انواع و پيدايش فردى كاملتر از فردى كامل، و فردى كامل از فردى ناقص، و همچنين ناقصى از ناقص تر، به وجود آمده؟ | ||
يا | يا آن كه فرد نامبرده، انسانى كامل و داراى كمال فكر بوده، كه از يك جفت انسان غيركامل و غير مجهز به جهاز تعقل، متولد شده است، و مبدأ ظهور و پيدايش نوع انسان هاى مجهز به تعقل و قابل تكليف شده؟ | ||
كه بشر موجود در عصر | كه بشر موجود در عصر حاضر، نوع كاملى از انسان باشد كه هر فرد آن منتهى شود به انسان اول، كه او نيز فردى كامل بوده به نام «آدم»، كه او از طريق تطور از نوع ديگرى از انسان متولد شده، كه آن نوع ناقص و فاقد عقل بوده، و همچنين آن نوع نيز منتهى شود به نوعى ديگر، و اين سير قهقرى، در انواع حيوانات ادامه داشته باشد، تا در آخر منتهى شود به بسيط ترين و ساده ترين حيوان، كه از هر حيوان ديگر ناقص تر باشد. | ||
و به | و به عكس، اگر از آن حيوان ناقص و ساده شروع كنيم، لايزال از ناقصى به كاملى، و از كاملى به كامل ترى برسيم، تا منتهى شويم به انسان، اما انسان بدون تعقل. و سپس از آن حيوان منتقل شويم به انسان كامل، كه تمامى اين انواع، همه در يك سلسله قرار داشته، و به هم متصل و از يكدگر متولد شده باشند، به طورى كه آن حيوان ساده اى كه گفتيم، جدّ اعلاى انسان امروزى باشد. | ||
و يا | و يا آن كه سلسله توالد و تناسلى كه فعلا در بين ما انسان ها هست، پس از رسيدن به آدم و همسرش منقطع شود، و آدم و همسرش از زمين تكون يافته باشند، و از مادر و پدرى متولد نشده باشند، هيچ يك از اين چند صورت، ضرورى دين اسلام و قرآن كريم نيست. | ||
و به هر | و به هر تقدير، ظاهر آيات قرآنى همين صورت اخير است. يعنى از ظاهر قرآن بر مى آيد كه نسل حاضر بشر، منتهى به آدم و همسرش مى شود، و آدم و همسرش، از پدر و مادرى متولد نشده، بلكه از زمين تكون يافته اند. | ||
چيزى كه | چيزى كه هست، آيات قرآنى بيان نكرده كه چگونه آدم از زمين خلق شد. آيا در خلقت او، علل و عوامل خارق العاده دست داشته؟ و آيا خلقتش به تكوين الهى آنى بوده، بدون اين كه مدتى طول كشيده باشد. پس جسد ساخته شده از گِل، مبدّل به بدنى معمولى و عادى و داراى روح انسانى شده؟ و يا آن كه در زمان هايى طولانى اين دگرگونى صورت گرفته، و استعدادهايى، يكى پس از ديگرى در او تبدل يافته، و نيز صورت هايى يكى پس از ديگرى به خود گرفته، تا آن كه استعدادش براى گرفتن روح انسانى، به حد كمال رسيده. آنگاه آن روح در او دميده شده است. و كوتاه سخن: نظير نطفه در رحم علل و شرايطى، يكى پس از ديگرى در او اثر كرده است؟ هيچ يك از اين احتمالات در قرآن كريم نيامده. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۸۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۸۴ </center> | ||
تنها روشن ترين آيه اى كه درباره خلقت آدم در قرآن ديده مى | تنها روشن ترين آيه اى كه درباره خلقت آدم در قرآن ديده مى شود، آيه «إنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ» است. | ||
و اگر مراد از خلقت از | |||
چون اين آيه شريفه، در پاسخ از احتجاج مسيحيان بر پسر بودن عيسى براى خدا نازل شده، مسيحيان احتجاج مى كردند به اين كه او، بدون پدرى از جنس انسانى، به دنيا آمده، و حال آن كه هر كس به دنيا بيايد، از پدرى متولد مى شود. پس پدر عيسى بايد خدا باشد. | |||
آيه شريفه، در پاسخ آنان مى فرمايد: صفت عيسى «عليه السلام»، مانند صفت آدم است، كه خداى تعالى، او را از خاك زمين خلق كرد، بدون اين كه پدرى داشته باشد، كه از نطفه او متولد شود. پس چرا مسيحيان نمى گويند: آدم پسر خدا است. | |||
و اگر مراد از خلقت از خاك، منتهى شدن خلقت آدم به خاك باشد، همان طور كه همه جانداران متولد از نطفه نيز، خلقتشان منتهى به زمين مى شود، در اين صورت، معناى آيه چنين مى شود كه: صفت عيسى كه پدر ندارد، مانند صفت آدم است، كه خلقتش منتهى به خاك مى شود، همچنان كه همه مردم نيز چنين اند. | |||
و معلوم است كه در اين صورت، ديگر آدم خصوصيتى ندارد، تا به خاطر آن، عيساى بدون پدر را با وى مقايسه كنند، و در نتيجه، آيه شريفه بى معنا مى شود. يعنى احتجاج عليه نصارا و پاسخ به دليل آنان نمى شود. | |||
با اين بيان، روشن مى گردد كه تمامى آيات قرآنى كه از خلقت آدم از تراب، و يا گِل يا امثال آن خبر مى دهد، همه بر مدعاى ما دلالت مى كند. يعنى مى فهماند كه خلقت او آنى، و بدون گذشت زمان، و بدون پدر و مادر بوده، و گرنه همان طور كه گفتيم، ديگر براى آدم خصوصيتى نمى ماند، كه تنها خلقت او را به رُخ ما بكشد، و بفرمايد من او را از خاك يا گِل خلق كرده ام. چون در اين صورت، تمامى حيوانات و انسان ها نيز، خلقتشان به گِل و خاك منتهى مى شود. | |||
با اين | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۸۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۸۵ </center> | ||
پس اگر فرموده : | پس اگر فرموده: «إنِّى خَالِقٌ بَشَراً مِن طِينٍ». و يا مى فرمايد: «وَ بَدَءَ خَلقَ الإنسَانَ مِن طِينٍ»، همه دلالت دارد بر اين كه خلقت آدم، با خلقت ساير افراد بشر و ساير جانداران، فرق داشته است. | ||
همه دلالت دارد بر | |||
<span id='link245'><span> | <span id='link245'><span> | ||
ویرایش