الشورى ٧: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲#link14 | آيات ۷ - ۱۲ سوره شورى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲#link14 | آيات ۷ - ۱۲ سوره شورى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲#link15 | دعوت پيامبر اسلام (ص ) جهانى ، ولى تدريجى و مرحله به مرحله بوده است]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲#link15 | دعوت پيامبر اسلام (ص ) جهانى ، ولى تدريجى و مرحله به مرحله بوده است]] | ||
خط ۴۴: | خط ۴۵: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳#link24 | احتجاج بر انحصار ربوبيت در خداى سبحان]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳#link24 | احتجاج بر انحصار ربوبيت در خداى سبحان]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۸#link176 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۸#link176 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ «7» | |||
و بدين سان قرآنى عربى را به تو وحى كرديم تا مردم مكّه و كسانى را كه اطراف آن هستند هشدار دهى و از روز جمع (قيامت) كه شكى در آن نيست بيم دهى گروهى در بهشت و گروهى در آتش سوزانند. | |||
===نکته ها=== | |||
بر اساس روايات مراد از امّ القرى، مكّه است. در برخى روايات مىخوانيم: اولين نقطهاى كه سر از آب بيرون آورد مكّه بود، لذا آن را «مادر آبادىها» خواندهاند. | |||
يكى از اسامى قيامت «يَوْمَ الْجَمْعِ» است، روزى كه همه مردم يكجا جمع مىشوند، روزى كه جسم با روح، عمل با انسان، ظالم با مظلوم و كيفر و پاداش با عامل آن جمع مىشود. | |||
در آيهى قبل خطاب به پيامبر فرمود: تو وكيل مردم نيستى، در اين آيه مىفرمايد: | |||
وظيفهى تو هشدار و انذار است. | |||
سؤال: با اينكه قرآن كريم بارها ترديد و تعجب كفّار را درباره معاد نقل كرده است پس چرا مىفرمايد: شكى در آن نيست. «لا رَيْبَ فِيهِ»؟ | |||
پاسخ: در قرآن يازده بار جمله «لا رَيْبَ فِيهِ» درباره معاد و چهار بار دربارهى قرآن و يك بار درباره أجل آمده است، يعنى با ديدن نمونههاى رستاخيز در طبيعت و پديد آمدن بهار و پاييز و آفرينش خودتان سزاوار نيست در امكان زنده شدن دوباره مردگان شك و ترديد كنيد. نه آنكه هيچ كس شك نمىكند بلكه نبايد شك شود. | |||
===پیام ها=== | |||
1- همان گونه كه انبياى پيشين به زبان قوم خود سخن مىگفتند، قرآن نيز به زبان عربى وحى شده است. وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا ... قُرْآناً عَرَبِيًّا | |||
2- الفاظ قرآن به همين صورت كه هست بر پيامبر نازل شده است. «أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا» | |||
جلد 8 - صفحه 376 | |||
3- قرآن، به زبان عربى است و ترجمه آن به هر زبانى كه باشد حكم قرآن را ندارد. «قُرْآناً عَرَبِيًّا» (چون فهم بشر نمىتواند حقايق عبارات و الفاظ قرآن را به صورت كامل درك كند و ترجمه بر اساس فهم شخص مترجم است.) | |||
4- هدف اصلى از دريافتهاى الهى بازدهى آن است. أَوْحَيْنا ... لِتُنْذِرَ | |||
5- كسى كه ديگران را هشدار مىدهد، بايد خود آگاهى و بينش لازم را داشته باشد. أَوْحَيْنا ... لِتُنْذِرَ | |||
6- در شيوهى تبليغ ابتدا مخاطبين و نيازهاى آنان را بشناسيم. (اولين نياز جامعه جاهلى، هشدار بود). «لِتُنْذِرَ» | |||
7- در تبليغ به اولويّتهاى منطقهاى، مكانى و استراتژى توجّه شود. (به نقاط مركزى و محورى اولويّت دهيد.) «أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها» | |||
8- تبليغ بايد از خود و اطرافيان خود آغاز شود. «لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى» | |||
9- دعوت پيامبر اسلام تدريجى و داراى مراحل متعدّد بوده است. «لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها» | |||
10- در ميان موارد انذار، مسأله معاد نقش ويژهاى دارد. «وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ» | |||
11- فصاحت قرآن در انذار مردم نقش مهمى دارد. «عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ» (بنا بر اينكه مراد از كلمه «عربى» فصاحت باشد) | |||
12- قيامت با آنكه روز جمع است، روز فصل و تفكيك نيز هست. «فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ «7» | |||
وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ: و همچنين وحى فرستاديم بسوى تو، قُرْآناً عَرَبِيًّا: در حالتى كه آن قرآنى است عربى، يعنى چنانچه وحى نموديم هر پيغمبرى را به زبان قوم خود، همچنين وحى كرديم بسوى تو قرآن را به زبان قوم كه عربى باشد، لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى: تا بترسانى اهل مكه را، وَ مَنْ حَوْلَها: و كسانى را كه اطراف آن هستند تا انتهاى ربع مسكون. تسميه مكه به أم القرى به جهت انبساط همه زمين است از تحت آن، و اصل جميع نواحى عالم باشد. وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ: و بترسانى همه ايشان را از روز جمع شدن مردم كه قيامت باشد، لا رَيْبَ فِيهِ: نيست شكى در وقوع آن در نفس الامر، اگرچه شكاك شك نمايد. قيامت را روز جمع نامند به اعتبار آنكه خلق اولين و آخرين در آن مجتمع شوند، يا به اعتبار آنكه ارواح به اجساد تعلق يابد. بعد از آنكه همه محاسبه شوند به اعمال خود، فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ: بعضى را بهشت برند به جهت طاعت و عبادت كه مؤمنان موحدند، وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ: و گروهى ديگر در جهنم اندازند به جهت كفر و عناد و مخالفت كه مشركان و معانداناند. | |||
عبد اللّه عمر روايت نموده «1» كه روزى حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله بيرون آمد و دو صحيفه در دست داشت، فرمود: دانى اين صحيفهها چيست؟ گفتم: | |||
نه، فرمود: آنچه در دست راست دارم نامهايست اسامى نيكوكاران كه اهل بهشتاند در آن ثبت كه هيچ كم و زياد نشود، و اينكه در دست چپ دارم نام بدكاران كه اهل جهنمند در آن مندرج و هيچ كم و زياد نگردد، بعد اين آيه | |||
---- | |||
«1» منهج الصادقين، چاپ 1333 شمسى، ج 8، ص 201- 200. | |||
جلد 11 - صفحه 399 | |||
تلاوت نمود «فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ». | |||
تبصره: | |||
ممكن است استدلال بر خاتميت حضرت محمد بن عبد اللّه صلّى اللّه عليه و آله به اين آيه شريفه باشد كه بعد از آن حضرت پيغمبرى مبعوث نشده و نخواهد شد تا روز قيامت بدين تقرير، كه مىفرمايد: وحى فرستاديم بسوى تو كه بترسانى اهل مكه و كسانى كه حوالى مكه معظمه مركز باشد، پس اطراف آن محيط عالم خواهد بود. و اين مطلب محقق شده آيات قرآنى عام است تمام مكلفين را تا روز قيامت، پس لازم آيه شمول آيه «لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها» در هر عصر و زمان تا انقراض عالم، بنا براين رادع و مانع خواهد بود بعث نبوت و شريعتى را بعد از آن حضرت، و اين امر لازمه دارد ختم شريعت و نبوت را تا آخر دنيا. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ «6» وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ «7» وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمُونَ ما لَهُمْ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ «8» أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَ هُوَ يُحْيِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «9» وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ «10» | |||
ترجمه | |||
و آنانكه گرفتند غير از او دوستان و ياورانى خدا نگهبان است بر آنها و نيستى تو بر آنها گماشته | |||
و اينچنين وحى كرديم بتو قرآنى عربى تا بيم دهى اهل مكّه و هر كه را در اطراف آن است و بيم دهى از روز اجتماع تمام خلق نيست شكى در آن دستهاى در بهشت و دستهاى در دوزخند | |||
و اگر خواسته بود خدا هر آينه قرار داده بود آنها را جماعت و گروهى واحد و ليكن داخل ميكند هر كه را ميخواهد در رحمتش و ستمكاران نيست براى آنها دوستى و نه يارى كنندهاى | |||
بلى گرفتند غير از او دوستانى و خداوند او است دوست و او زنده ميكند مردگانرا و او بر همه چيز توانا است | |||
و آنچه اختلاف كرديد در آن از چيزى پس حكمش بسوى خدا است آن حكمفرماى شما خدا پروردگار من است باو واگذاردم كارم را و بسويش بازگشت مينمايم. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال بعد از بيان عظمت خود و اشاره باختصاص حمد و ثنا و | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 570 | |||
طلب رحمت و مغفرت بمقام ربوبى تهديد فرموده كفّار مكّه را كه جز خداوند معبودهاى باطلى را براى خودشان يار و ياور و مددكار و خداوندگار قرار دادند و آنها را ستايش و پرستش ميكنند و از آنها انتظار اجابت دعا و شفاعت گناه دارند چون به پيغمبر خود فرموده كه خداى بر حق مراقب اعمال و افعال آنان است و مجازات ميفرمايد آنها را بر حسب استحقاقشان و تو مسئول عمليّات آنها نيستى و نبايد از طرف آنها بامرى قيام نمائى و چنانچه خداوند وحى فرمود بتو و انبياء گذشته معارف حقّه را كه در آيات سابقه ذكر شد وحى فرموده است بتو قرآن را بزبان عربى فصيح كه اكمل و اشرف زبانها است براى آنكه بترسانى اهل مكّه را كه امّ القرى خوانده شده براى آنكه زمين از زير آن منبسط گشته و كسانيرا كه در اطراف آن يعنى ساير بلاد زمين سكونت دارند و بايد بجانب كعبه نماز بخوانند چنانچه در سوره انعام ذيل آيه و هذا كتاب انزلناه مبارك مفصّلا بيان شد از عذاب الهى و از روز قيامت كه روز حشر و جمع نمودن خلق اوّلين و آخرين است در صحراى محشر و شك و شبههاى در آن نبايد باشد كه واقع خواهد شد و بيايد بخواست خدا و مردم در آنروز دو دسته شوند يك دسته ببهشت روند و متنعّم بنعم ابدى گردند و يك دسته در آتش سوزان جهنّم جاى گيرند در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه يكروز پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم خطبه خواند پس دست راست خود را بلند فرمود با آنكه مشت او بسته بود و فرمود اى مردم در دست من چيست عرضه داشتند خدا و پيغمبر او داناترند پس فرمود در آن نامهاى اهل بهشت است و نامهاى پدران و كسان آنها تا روز قيامت پس بلند فرمود دست چپ خود را و فرمود اى مردم آيا ميدانيد در كف من چيست عرضه داشتند خدا و پيغمبر او داناترند پس فرمود نامهاى اهل آتش است و نامهاى پدران و كسان آنها تا روز قيامت بعد فرمود خدا بعدل حكم كرد خدا بعدل حكم كرد فرقهاى در بهشت و فرقهاى در آتشند و خداوند ميفرمايد كه اگر ميخواست خدا مردم تمامى متديّن بدين حق باشند اگر چه بغير اختيار باشد قرار ميداد آنها را اهل يك دين حق كه اسلام است قهرا و بلا اختيار مانند ملائكه ولى خدا ميخواهد مردم بتأمّل و تفكّر در آيات و باختيار خودشان داخل در دين اسلام شوند و باستحقاق بنعيم جنان | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 571 | |||
برسند تا لذّت آنها اكمل و مقامشان ارفع باشد و رحمت خداوند بمورد و محلّ قابل برسد و كسانيكه ظلم نمودند بر خودشان بشرك و كفر و اعراض از ذكر خدا و پيغمبر و امام بحق و آزار نمودند ايشان را بانكار و تكذيب نيست براى آنها در قيامت دوست و ياورى كه بتواند با آنها كمكى نمايد و از آنان دفع عذابى كند بلى آنها بجز خدا ياران و ياورانى اتّخاذ نمودند براى خودشان باميد آنكه شفاعت نمايند و كمك كنند در حوائج آنها غافل از آنكه ولى و والى و مولى و خداوندگار و نگهبان و نگهدار بندگان خداى بحقّ است نه بت و معبودهاى باطل ديگر و او است كه زنده ميكند مردگانرا در روز موعود و بر هر امرى از اماته و احياء و نگهبانى و نگهدارى و يارى و ياورى بندگان قدرت دارد و در محلّ خود اعمال ميفرمايد و آنچه را اختلاف نمايند مردم در آن از دين و مذهب و معارف و احكام حكم آن در دنيا به بيان حق و باطل و در آخرت بارائه دادن محقّ و مبطل با خدا است بگو اى پيغمبر اين خداى حاكم بحقّى كه شما داريد پروردگار من است من در تمام امور بخداى خود توكّل و اعتماد مينمايم و در تمام حوائج خود باو رجوع نموده و توسّل ميجويم شما هم بايد مانند من باشيد و تبعيّت از رويّه من نمائيد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ كَذلِكَ أَوحَينا إِلَيكَ قُرآناً عَرَبِيًّا لِتُنذِرَ أُمَّ القُري وَ مَن حَولَها وَ تُنذِرَ يَومَ الجَمعِ لا رَيبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ «7» | |||
و همين نحو وحي نموديم بسوي تو قرآن را به لسان عربي فصيح بر اينكه انذار فرمايي اهل مكه معظمه که ام القري است و اطراف مكه بلاد عرب نشينان را و انذار فرمايي آنها را يوم الجمع که روز قيامت باشد که خلق اولين و آخرين در آن روز مجتمع ميشوند که هيچ ريب و شك و شبههاي در آن نيست و تمام آنها دو فرقه ميشوند يك فرقه در بهشت و يك فرقه در سعير جهنّم. | |||
وَ كَذلِكَ أَوحَينا إِلَيكَ همين نحوي که ما وحي فرستاديم بر انبياء سلف وحي فرستاديم بسوي شما که بتوسط روح الامين جبرئيل باشد قُرآناً عَرَبِيًّا که ميفرمايد وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ العالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلي قَلبِكَ لِتَكُونَ مِنَ المُنذِرِينَ بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ- شعراء آيه 192 الي 195- لِتُنذِرَ أُمَّ القُري مكّه معظّمه را ام القري گفتند چون اول | |||
جلد 15 - صفحه 457 | |||
زمين که از زير كره آب خارج شد زمين مكه بود چنانچه ميفرمايد إِنَّ أَوَّلَ بَيتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً- آل عمران آيه 90- و اينكه پيغمبر اكرم را ميگفتند يعني از ام القري است چنانچه مكّي المدنيّ هم ميگويند و اهل هر شهري و مملكتي را نسبت بآن ميدهند حجازي، شامي، عراقي، ايراني، اصفهاني، طهراني، نه اينكه بعض جهّال گفتند يعني بيسواد. | |||
وَ مَن حَولَها و لو پيغمبر مبعوث بر جنّ و انس تا دامنه قيامت بود لكن اولا مأمور بود و قرآن مجيد ناطق است که انذار فرمايد اهل حجاز را که ما حول مكه بودند از همين جهت بلسان آنها نازل شد که ميفرمايد قُرآناً عَرَبِيًّا و ميفرمايد وَ ما أَرسَلنا مِن رَسُولٍ إِلّا بِلِسانِ قَومِهِ- ابراهيم آيه 4-. | |||
وَ تُنذِرَ يَومَ الجَمعِ لا رَيبَ فِيهِ چنانچه مكرر بيان كردهايم که اگر دستگاه قيامت نباشد خلقت عالم لغو ميشود. | |||
فَرِيقٌ فِي الجَنَّةِ مؤمنين كائنا ما کان. | |||
وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ غير مؤمن که از روي تقصير ايمان نياورده باشد و اما اگر از روي قصور بوده لا في الجنة و لا في السعير. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 7)- قیامی از «امّ القری»! بار دیگر به مسأله وحی باز میگردد، و اگر در آیات قبل از اصل وحی سخن در میان بود در اینجا سخن از هدف نهایی وحی | |||
ج4، ص328 | |||
است، میفرماید: «و این گونه قرآنی عربی [فصیح و گویا] را بر تو وحی کردیم تا امّ القری [مکّه] و مردم پیرامون آن را انذار کنی» (وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها). | |||
«و آنها را از روزی که همه خلایق در آن روز جمع میشوند و شک و تردیدی در آن نیست بترسانی» (وَ تُنْذِرَ یَوْمَ الْجَمْعِ لا رَیْبَ فِیهِ). | |||
از آن روز که مردم به دو گروه تقسیم میشوند «گروهی در بهشتند، و گروهی در آتش سوزان دوزخ» (فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ). روزی که به خاطر اجتماع عموم انسانها رسوائیش بسیار دردناک و شدید است. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۴۷
ترجمه
الشورى ٦ | آیه ٧ | الشورى ٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قُرْآناً عَرَبِیّاً»: (نگا: یوسف / طه / زمر / ، فصّلت / . «أُمَّ الْقُری»: مکّه (نگا: انعام / ). مراد این نیست که اسلام دین جهانی نیست. بلکه بیان (امّ القری) ذکر خاصّ است که در موارد دیگر رسالت جهانی اسلام به طور عام بیان شده است (نگا: فرقان / . «یَوْمَ الْجَمْعِ»: روز گردهمآئی که قیامت است (نگا: هود / تغابن / واقعه / ). «فَرِیقٌ»: دسته. جماعت (نگا: بقره / و و آلعمران / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
إِنَ فِي ذٰلِکَ لَآيَةً لِمَنْ... (۲) يَوْمَ يَجْمَعُکُمْ لِيَوْمِ... (۳)
يَوْمَ يَأْتِ لاَ تَکَلَّمُ نَفْسٌ... (۱) وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَکَ الْأَقْرَبِينَ (۱) وَ مَا کَانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ... (۳) وَ مَا نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ... (۰) يَوْمَ يَأْتِ لاَ تَکَلَّمُ نَفْسٌ... (۱)
تفسیر
- آيات ۷ - ۱۲ سوره شورى
- دعوت پيامبر اسلام (ص ) جهانى ، ولى تدريجى و مرحله به مرحله بوده است
- شرح مفاد آيه : ((و لو شاء الله لجعلهم امه واحده )) و نقد و رد وجوهى كه پيرامون آنگفته شده است
- قول صاحب كشاف در معنى آيد
- گفتار ديگر مفسرين كه امة واحده را به معناى كفر همگانى گرفته اند
- دو دليل در رد اين نظريه
- بيان انحصار ولايت در خداى سبحان و احتجاجاتى براى اينكه بايد فقط خدا ولىگرفته شود
- تقسيم احكام خداوند به تكوينى و تشريحى كه هر دو اختصاص به خداوند دارند
- تعليل انحصار ولايت در خداى تعالى به اينكه ((حكم فقط از آن او است ))
- اثر يكتاپرستى و خدا را ولى گرفتن اين است كه انسان در تكوين و تشريع خدا رامرجع مى داند
- احتجاج بر انحصار ربوبيت در خداى سبحان
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ «7»
و بدين سان قرآنى عربى را به تو وحى كرديم تا مردم مكّه و كسانى را كه اطراف آن هستند هشدار دهى و از روز جمع (قيامت) كه شكى در آن نيست بيم دهى گروهى در بهشت و گروهى در آتش سوزانند.
نکته ها
بر اساس روايات مراد از امّ القرى، مكّه است. در برخى روايات مىخوانيم: اولين نقطهاى كه سر از آب بيرون آورد مكّه بود، لذا آن را «مادر آبادىها» خواندهاند.
يكى از اسامى قيامت «يَوْمَ الْجَمْعِ» است، روزى كه همه مردم يكجا جمع مىشوند، روزى كه جسم با روح، عمل با انسان، ظالم با مظلوم و كيفر و پاداش با عامل آن جمع مىشود.
در آيهى قبل خطاب به پيامبر فرمود: تو وكيل مردم نيستى، در اين آيه مىفرمايد:
وظيفهى تو هشدار و انذار است.
سؤال: با اينكه قرآن كريم بارها ترديد و تعجب كفّار را درباره معاد نقل كرده است پس چرا مىفرمايد: شكى در آن نيست. «لا رَيْبَ فِيهِ»؟
پاسخ: در قرآن يازده بار جمله «لا رَيْبَ فِيهِ» درباره معاد و چهار بار دربارهى قرآن و يك بار درباره أجل آمده است، يعنى با ديدن نمونههاى رستاخيز در طبيعت و پديد آمدن بهار و پاييز و آفرينش خودتان سزاوار نيست در امكان زنده شدن دوباره مردگان شك و ترديد كنيد. نه آنكه هيچ كس شك نمىكند بلكه نبايد شك شود.
پیام ها
1- همان گونه كه انبياى پيشين به زبان قوم خود سخن مىگفتند، قرآن نيز به زبان عربى وحى شده است. وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا ... قُرْآناً عَرَبِيًّا
2- الفاظ قرآن به همين صورت كه هست بر پيامبر نازل شده است. «أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا»
جلد 8 - صفحه 376
3- قرآن، به زبان عربى است و ترجمه آن به هر زبانى كه باشد حكم قرآن را ندارد. «قُرْآناً عَرَبِيًّا» (چون فهم بشر نمىتواند حقايق عبارات و الفاظ قرآن را به صورت كامل درك كند و ترجمه بر اساس فهم شخص مترجم است.)
4- هدف اصلى از دريافتهاى الهى بازدهى آن است. أَوْحَيْنا ... لِتُنْذِرَ
5- كسى كه ديگران را هشدار مىدهد، بايد خود آگاهى و بينش لازم را داشته باشد. أَوْحَيْنا ... لِتُنْذِرَ
6- در شيوهى تبليغ ابتدا مخاطبين و نيازهاى آنان را بشناسيم. (اولين نياز جامعه جاهلى، هشدار بود). «لِتُنْذِرَ»
7- در تبليغ به اولويّتهاى منطقهاى، مكانى و استراتژى توجّه شود. (به نقاط مركزى و محورى اولويّت دهيد.) «أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها»
8- تبليغ بايد از خود و اطرافيان خود آغاز شود. «لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى»
9- دعوت پيامبر اسلام تدريجى و داراى مراحل متعدّد بوده است. «لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها»
10- در ميان موارد انذار، مسأله معاد نقش ويژهاى دارد. «وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ»
11- فصاحت قرآن در انذار مردم نقش مهمى دارد. «عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ» (بنا بر اينكه مراد از كلمه «عربى» فصاحت باشد)
12- قيامت با آنكه روز جمع است، روز فصل و تفكيك نيز هست. «فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ «7»
وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ: و همچنين وحى فرستاديم بسوى تو، قُرْآناً عَرَبِيًّا: در حالتى كه آن قرآنى است عربى، يعنى چنانچه وحى نموديم هر پيغمبرى را به زبان قوم خود، همچنين وحى كرديم بسوى تو قرآن را به زبان قوم كه عربى باشد، لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى: تا بترسانى اهل مكه را، وَ مَنْ حَوْلَها: و كسانى را كه اطراف آن هستند تا انتهاى ربع مسكون. تسميه مكه به أم القرى به جهت انبساط همه زمين است از تحت آن، و اصل جميع نواحى عالم باشد. وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ: و بترسانى همه ايشان را از روز جمع شدن مردم كه قيامت باشد، لا رَيْبَ فِيهِ: نيست شكى در وقوع آن در نفس الامر، اگرچه شكاك شك نمايد. قيامت را روز جمع نامند به اعتبار آنكه خلق اولين و آخرين در آن مجتمع شوند، يا به اعتبار آنكه ارواح به اجساد تعلق يابد. بعد از آنكه همه محاسبه شوند به اعمال خود، فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ: بعضى را بهشت برند به جهت طاعت و عبادت كه مؤمنان موحدند، وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ: و گروهى ديگر در جهنم اندازند به جهت كفر و عناد و مخالفت كه مشركان و معانداناند.
عبد اللّه عمر روايت نموده «1» كه روزى حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله بيرون آمد و دو صحيفه در دست داشت، فرمود: دانى اين صحيفهها چيست؟ گفتم:
نه، فرمود: آنچه در دست راست دارم نامهايست اسامى نيكوكاران كه اهل بهشتاند در آن ثبت كه هيچ كم و زياد نشود، و اينكه در دست چپ دارم نام بدكاران كه اهل جهنمند در آن مندرج و هيچ كم و زياد نگردد، بعد اين آيه
«1» منهج الصادقين، چاپ 1333 شمسى، ج 8، ص 201- 200.
جلد 11 - صفحه 399
تلاوت نمود «فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ».
تبصره:
ممكن است استدلال بر خاتميت حضرت محمد بن عبد اللّه صلّى اللّه عليه و آله به اين آيه شريفه باشد كه بعد از آن حضرت پيغمبرى مبعوث نشده و نخواهد شد تا روز قيامت بدين تقرير، كه مىفرمايد: وحى فرستاديم بسوى تو كه بترسانى اهل مكه و كسانى كه حوالى مكه معظمه مركز باشد، پس اطراف آن محيط عالم خواهد بود. و اين مطلب محقق شده آيات قرآنى عام است تمام مكلفين را تا روز قيامت، پس لازم آيه شمول آيه «لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها» در هر عصر و زمان تا انقراض عالم، بنا براين رادع و مانع خواهد بود بعث نبوت و شريعتى را بعد از آن حضرت، و اين امر لازمه دارد ختم شريعت و نبوت را تا آخر دنيا.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ «6» وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ «7» وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمُونَ ما لَهُمْ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ «8» أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَ هُوَ يُحْيِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «9» وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ «10»
ترجمه
و آنانكه گرفتند غير از او دوستان و ياورانى خدا نگهبان است بر آنها و نيستى تو بر آنها گماشته
و اينچنين وحى كرديم بتو قرآنى عربى تا بيم دهى اهل مكّه و هر كه را در اطراف آن است و بيم دهى از روز اجتماع تمام خلق نيست شكى در آن دستهاى در بهشت و دستهاى در دوزخند
و اگر خواسته بود خدا هر آينه قرار داده بود آنها را جماعت و گروهى واحد و ليكن داخل ميكند هر كه را ميخواهد در رحمتش و ستمكاران نيست براى آنها دوستى و نه يارى كنندهاى
بلى گرفتند غير از او دوستانى و خداوند او است دوست و او زنده ميكند مردگانرا و او بر همه چيز توانا است
و آنچه اختلاف كرديد در آن از چيزى پس حكمش بسوى خدا است آن حكمفرماى شما خدا پروردگار من است باو واگذاردم كارم را و بسويش بازگشت مينمايم.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان عظمت خود و اشاره باختصاص حمد و ثنا و
جلد 4 صفحه 570
طلب رحمت و مغفرت بمقام ربوبى تهديد فرموده كفّار مكّه را كه جز خداوند معبودهاى باطلى را براى خودشان يار و ياور و مددكار و خداوندگار قرار دادند و آنها را ستايش و پرستش ميكنند و از آنها انتظار اجابت دعا و شفاعت گناه دارند چون به پيغمبر خود فرموده كه خداى بر حق مراقب اعمال و افعال آنان است و مجازات ميفرمايد آنها را بر حسب استحقاقشان و تو مسئول عمليّات آنها نيستى و نبايد از طرف آنها بامرى قيام نمائى و چنانچه خداوند وحى فرمود بتو و انبياء گذشته معارف حقّه را كه در آيات سابقه ذكر شد وحى فرموده است بتو قرآن را بزبان عربى فصيح كه اكمل و اشرف زبانها است براى آنكه بترسانى اهل مكّه را كه امّ القرى خوانده شده براى آنكه زمين از زير آن منبسط گشته و كسانيرا كه در اطراف آن يعنى ساير بلاد زمين سكونت دارند و بايد بجانب كعبه نماز بخوانند چنانچه در سوره انعام ذيل آيه و هذا كتاب انزلناه مبارك مفصّلا بيان شد از عذاب الهى و از روز قيامت كه روز حشر و جمع نمودن خلق اوّلين و آخرين است در صحراى محشر و شك و شبههاى در آن نبايد باشد كه واقع خواهد شد و بيايد بخواست خدا و مردم در آنروز دو دسته شوند يك دسته ببهشت روند و متنعّم بنعم ابدى گردند و يك دسته در آتش سوزان جهنّم جاى گيرند در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه يكروز پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم خطبه خواند پس دست راست خود را بلند فرمود با آنكه مشت او بسته بود و فرمود اى مردم در دست من چيست عرضه داشتند خدا و پيغمبر او داناترند پس فرمود در آن نامهاى اهل بهشت است و نامهاى پدران و كسان آنها تا روز قيامت پس بلند فرمود دست چپ خود را و فرمود اى مردم آيا ميدانيد در كف من چيست عرضه داشتند خدا و پيغمبر او داناترند پس فرمود نامهاى اهل آتش است و نامهاى پدران و كسان آنها تا روز قيامت بعد فرمود خدا بعدل حكم كرد خدا بعدل حكم كرد فرقهاى در بهشت و فرقهاى در آتشند و خداوند ميفرمايد كه اگر ميخواست خدا مردم تمامى متديّن بدين حق باشند اگر چه بغير اختيار باشد قرار ميداد آنها را اهل يك دين حق كه اسلام است قهرا و بلا اختيار مانند ملائكه ولى خدا ميخواهد مردم بتأمّل و تفكّر در آيات و باختيار خودشان داخل در دين اسلام شوند و باستحقاق بنعيم جنان
جلد 4 صفحه 571
برسند تا لذّت آنها اكمل و مقامشان ارفع باشد و رحمت خداوند بمورد و محلّ قابل برسد و كسانيكه ظلم نمودند بر خودشان بشرك و كفر و اعراض از ذكر خدا و پيغمبر و امام بحق و آزار نمودند ايشان را بانكار و تكذيب نيست براى آنها در قيامت دوست و ياورى كه بتواند با آنها كمكى نمايد و از آنان دفع عذابى كند بلى آنها بجز خدا ياران و ياورانى اتّخاذ نمودند براى خودشان باميد آنكه شفاعت نمايند و كمك كنند در حوائج آنها غافل از آنكه ولى و والى و مولى و خداوندگار و نگهبان و نگهدار بندگان خداى بحقّ است نه بت و معبودهاى باطل ديگر و او است كه زنده ميكند مردگانرا در روز موعود و بر هر امرى از اماته و احياء و نگهبانى و نگهدارى و يارى و ياورى بندگان قدرت دارد و در محلّ خود اعمال ميفرمايد و آنچه را اختلاف نمايند مردم در آن از دين و مذهب و معارف و احكام حكم آن در دنيا به بيان حق و باطل و در آخرت بارائه دادن محقّ و مبطل با خدا است بگو اى پيغمبر اين خداى حاكم بحقّى كه شما داريد پروردگار من است من در تمام امور بخداى خود توكّل و اعتماد مينمايم و در تمام حوائج خود باو رجوع نموده و توسّل ميجويم شما هم بايد مانند من باشيد و تبعيّت از رويّه من نمائيد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ كَذلِكَ أَوحَينا إِلَيكَ قُرآناً عَرَبِيًّا لِتُنذِرَ أُمَّ القُري وَ مَن حَولَها وَ تُنذِرَ يَومَ الجَمعِ لا رَيبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ «7»
و همين نحو وحي نموديم بسوي تو قرآن را به لسان عربي فصيح بر اينكه انذار فرمايي اهل مكه معظمه که ام القري است و اطراف مكه بلاد عرب نشينان را و انذار فرمايي آنها را يوم الجمع که روز قيامت باشد که خلق اولين و آخرين در آن روز مجتمع ميشوند که هيچ ريب و شك و شبههاي در آن نيست و تمام آنها دو فرقه ميشوند يك فرقه در بهشت و يك فرقه در سعير جهنّم.
وَ كَذلِكَ أَوحَينا إِلَيكَ همين نحوي که ما وحي فرستاديم بر انبياء سلف وحي فرستاديم بسوي شما که بتوسط روح الامين جبرئيل باشد قُرآناً عَرَبِيًّا که ميفرمايد وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ العالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلي قَلبِكَ لِتَكُونَ مِنَ المُنذِرِينَ بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ- شعراء آيه 192 الي 195- لِتُنذِرَ أُمَّ القُري مكّه معظّمه را ام القري گفتند چون اول
جلد 15 - صفحه 457
زمين که از زير كره آب خارج شد زمين مكه بود چنانچه ميفرمايد إِنَّ أَوَّلَ بَيتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً- آل عمران آيه 90- و اينكه پيغمبر اكرم را ميگفتند يعني از ام القري است چنانچه مكّي المدنيّ هم ميگويند و اهل هر شهري و مملكتي را نسبت بآن ميدهند حجازي، شامي، عراقي، ايراني، اصفهاني، طهراني، نه اينكه بعض جهّال گفتند يعني بيسواد.
وَ مَن حَولَها و لو پيغمبر مبعوث بر جنّ و انس تا دامنه قيامت بود لكن اولا مأمور بود و قرآن مجيد ناطق است که انذار فرمايد اهل حجاز را که ما حول مكه بودند از همين جهت بلسان آنها نازل شد که ميفرمايد قُرآناً عَرَبِيًّا و ميفرمايد وَ ما أَرسَلنا مِن رَسُولٍ إِلّا بِلِسانِ قَومِهِ- ابراهيم آيه 4-.
وَ تُنذِرَ يَومَ الجَمعِ لا رَيبَ فِيهِ چنانچه مكرر بيان كردهايم که اگر دستگاه قيامت نباشد خلقت عالم لغو ميشود.
فَرِيقٌ فِي الجَنَّةِ مؤمنين كائنا ما کان.
وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ غير مؤمن که از روي تقصير ايمان نياورده باشد و اما اگر از روي قصور بوده لا في الجنة و لا في السعير.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 7)- قیامی از «امّ القری»! بار دیگر به مسأله وحی باز میگردد، و اگر در آیات قبل از اصل وحی سخن در میان بود در اینجا سخن از هدف نهایی وحی
ج4، ص328
است، میفرماید: «و این گونه قرآنی عربی [فصیح و گویا] را بر تو وحی کردیم تا امّ القری [مکّه] و مردم پیرامون آن را انذار کنی» (وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها).
«و آنها را از روزی که همه خلایق در آن روز جمع میشوند و شک و تردیدی در آن نیست بترسانی» (وَ تُنْذِرَ یَوْمَ الْجَمْعِ لا رَیْبَ فِیهِ).
از آن روز که مردم به دو گروه تقسیم میشوند «گروهی در بهشتند، و گروهی در آتش سوزان دوزخ» (فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ). روزی که به خاطر اجتماع عموم انسانها رسوائیش بسیار دردناک و شدید است.
نکات آیه
۱ - قرآن از سوى خداوند، در قالب زبان عربى بر پیامبر(ص) وحى شده است. (و کذلک أوحینا إلیک قرءانًا عربیًّا)
۲ - فصاحت و شیوایى والا و بى مانند قرآن (أوحینا إلیک قرءانًا عربیًّا) «عربى» به سخنى گفته مى شود که فصیح و شیوا باشد.(مفردات راغب).
۳ - مبلغان، نیازمند فصاحت و شیوایى در تبلیغ مفاهیم دینى (أوحینا إلیک قرءانًا عربیًّا) بنابراین که مراد از «عربیّاً» فصاحت و رسایى قرآن باشد و قرآن نیز کتاب هدایت و تبلیغ معارف دین است، مطلب بالا استفاده مى شود.
۴ - هدف آغازین بعثت پیامبر(ص)، انذار مردم مکه و نواحى آن بوده است. (لتنذر أُمّ القرى و من حولها) برداشت یاد شده بر این اساس است که مراد از «حولها» فقط حاشیه مکه باشد و با توجه به این که دعوت پیامبر(ص) همگانى بوده - و نه مخصوص مردم مکه و اطراف آن - در این برداشت قید آغازین افزوده شده است.
۵ - انذار مردم نسبت به فرجام کفر، داراى اهمیتى خاص در تبلیغ دین (لتنذر أُمّ القرى)
۶ - رسالت پیامبر اسلام، جهانى بوده و اختصاص به مردم مکه ندارد. (أوحینا إلیک ... لتنذر أُمّ القرى و من حولها) مراد از «من حولها»، مى تواند تمامى انسان هاى روى زمین باشد و این تعبیر نشانگر آن است که خداوند، مکه را به عنوان مرکز به حساب آورده است.
۷ - دعوت پیامبر(ص)، تدریجى و داراى مراحل متعدد (لتنذر أُمّ القرى و من حولها) بنابراین که مراد از «من حولها» تنها اطراف مکه باشد و دعوت پیامبر(ص) نیز بدون تردید همگانى بوده است، مى توان استفاده کرد که این ناظر به یکى از مراحل دعوت آن حضرت مى باشد.
۸ - نخستین وظیفه مبلغان دینى، پرداختن به هدایت و اصلاح جامعه خویش (لتنذر أُمّ القرى و من حولها) از این که انذار «أُمّ القرى» به عنوان اولین وظیفه پیامبر در آیه مطرح شده، مطلب یاد شده قابل برداشت است.
۹ - «أُمّ القرى» از نام هاى شهر مکه (لتنذر أُمّ القرى)
۱۰ - مکه، مرکز جهان اسلام (لتنذر أُمّ القرى و من حولها) از این که مکه به عنوان «أُمّ القرى» یاد شده است، مى توان استفاده کرد که خداوند مکه را به عنوان مرکز جهان اسلام قرار داده است.
۱۱ - مکه، داراى قداست و مرتبه اى والا در میان شهرها و آبادى ها (لتنذر أُمّ القرى و من حولها) از این که مکه به عنوان أُمّ القرى یاد شده است، برداشت بالا به دست مى آید.
۱۲ - لزوم اولویت دادن به نقاط مرکزى و محورى در تبلیغ و انذار (لتنذر أُمّ القرى)
۱۳ - نقش اساسى عربى بودن زبان قرآن در انجام رسالت پیامبر(ص)، در میان مردم جزیرة العرب (أوحینا إلیک قرءانًا عربیًّا لتنذر أُمّ القرى) برداشت یاد شده بنابراین نکته است که «لتنذر» تعلیل براى نزول قرآن با وصف عربى باشد; یعنى، ما به این خاطر قرآن را به زبان عربى نازل کردیم تا انذار امکان پذیر شود.
۱۴ - فصاحت قرآن، عاملى مؤثر در اسلام مردم مکه و نواحى آن (أوحینا إلیک قرءانًا عربیًّا لتنذر أُمّ القرى) برداشت یاد شده بر این پایه است که «عربیّاً» به معناى فصاحت و روشنى قرآن بوده و «لتنذر» تعلیل براى نزول قرآن با وصف فصاحت باشد.
۱۵ - انذار مردم مکه (أُمّ القرى) و اطراف آن، از اهداف نزول قرآن است. (أوحینا إلیک ... لتنذر أُمّ القرى)
۱۶ - انذار از قیامت، از اهداف مهم وحى الهى (کذلک أوحینا إلیک ... و تنذر یوم الجمع)
۱۷ - «یوم الجمع» از نام هاى قیامت است. (و تنذر یوم الجمع)
۱۸ - تجمع همگانى انسان ها در روز قیامت (و تنذر یوم الجمع)
۱۹ - یاد قیامت و بیم از آن، داراى نقش مؤثر در اصلاح و خود سازى انسان (و تنذر یوم الجمع) از این که خداوند پیامبر(ص) را مأمور به انذار از قیامت مى کند، مطلب بالا استفاده مى شود.
۲۰ - انذار، روش مشترک تمامى پیامبران الهى (کذلک ... لتنذر أُمّ القرى و من حولها و تنذر یوم الجمع) بنابراین که «کذلک» اشاره به وحى الهى به پیامبران پیشین باشد - که در آیه سوم از آنان یاد شده است - استفاده مى شود که انذار از شیوه هاى تبلیغى سایر انبیا بوده است .
۲۱ - قیامت، واقعیتى حتمى و غیر قابل تردید (تنذر یوم الجمع لا ریب فیه)
۲۲ - تقسیم انسان ها در قیامت، به دو گروه بهشتى و دوزخى (فریق فى الجنّة و فریق فى السعیر)
۲۳ - در قیامت جز ورود به جهنم و یا بهشت، سرنوشت دیگرى در انتظار انسان نخواهد بود. (فریق فى الجنّة و فریق فى السعیر)
۲۴ - جهنم، داراى آتشى ملتهب و پر شراره (و فریق فى السعیر)
۲۵ - موضع گیرى انسان ها در برابر وحى، تعیین کننده سرنوشت آنان در قیامت (کذلک أوحینا ... فریق فى الجنّة و فریق فى السعیر)
۲۶ - «سعیر» از نام هاى دوزخ (و فریق فى السعیر)
روایات و احادیث
۲۷ - «عن محمدبن على الرضا(ع)،(جواد) قال: ...و مکة من أمّهات القرى و ذلک قول اللّه عزّوجلّ: «لتنذر أُمّ القرى و من حولها»;[۱] از امام جواد(ع) روایت شده که فرمود: ...مکه یکى از «أمّ القرا»ها است و این است سخن خداى عزّوجلّ: لتنذر أُمّ القرى و من حولها».
موضوعات مرتبط
- اسلام: مرکز اسلام ۱۰
- اصلاح: اهمیت اصلاح اجتماعى ۸
- ام القرى: ۹، ۲۷
- انبیا: انذارهاى انبیا ۲۰; هماهنگى انبیا ۲۰
- انذار: انذار از فرجام کفر ۵; انذار از قیامت ۱۶; اولویت در انذار ۱۲; روش انذار ۱۲
- انسان: انسان ها در قیامت ۲۲; فرجام اخروى انسان ها ۲۳
- بهشتیان: ۲۲، ۲۳
- تبلیغ: اولویت در تبلیغ ۸، ۱۲; روش تبلیغ ۵، ۱۲
- ترس: آثار ترس از قیامت ۱۹
- تزکیه: عوامل تزکیه ۱۹
- جهنم: سعیر ۲۶; شدت حرارت آتش جهنم ۲۴; صفات جهنم ۲۴; نامهاى جهنم ۲۶
- جهنمیان: ۲۲، ۲۳
- ذکر: آثار ذکر قیامت ۱۹
- سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت اخروى ۲۵
- قرآن: آثار عربیت قرآن ۱۳; آثار فصاحت قرآن ۱۴; عربیت قرآن ۱; فصاحت قرآن ۲; فلسفه نزول قرآن ۱۵; وحیانیت قرآن ۱; ویژگیهاى قرآن ۱، ۲
- قیامت: تجمع در قیامت ۱۸; حتمیت قیامت ۲۱; شک ناپذیرى قیامت ۲۱; نامهاى قیامت ۱۷; ویژگیهاى قیامت ۱۸
- مبلغان: اهمیت فصاحت مبلغان ۳; مسؤولیت مبلغان ۸
- محمد(ص): جهان شمولى رسالت محمد(ص) ۶; عوامل مؤثر در رسالت محمد(ص) ۱۳; فلسفه نبوت محمد(ص) ۴; مراحل تبلیغ محمد(ص) ۷; نزول قرآن بر محمد(ص) ۱; ویژگیهاى رسالت محمد(ص) ۶
- مکه: انذار اهل مکه ۴، ۱۵; انذار مردم اطراف مکه ۴، ۱۵; اهمیت مکه ۲۷; عوامل مؤثر در اسلام اهل مکه ۱۴; عوامل مؤثر در اسلام مردم اطراف مکه ۱۴; فضیلت مکه ۱۱; قداست مکه ۱۱; نامهاى مکه ۹; نقش مکه ۱۰
- وحى: روش برخورد با وحى ۲۵; فلسفه وحى ۱۶
- یوم الجمع: ۱۷
منابع
- ↑ علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۲۴، ب ۱۰۵، ح ۱; نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۵۷، ح ۱۰.