ریشه خزى: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::خزى]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
«خِزْى» در لغت به معناى شکستى است که به انسان وارد مى شود، خواه به وسیله خودش باشد یا دیگرى و هر گونه رسوایى و ذلت فوق العاده اى و فضاحت را شامل مى شود; زیرا در اصل به معناى دور ساختن است و سپس به معناى «شرمندگى» آمده است (گویى لوط مى خواهد بگوید: مرا در برابر این میهمان ها شرمنده و از آنها دور نسازید). | |||
=== قاموس قرآن === | |||
خوارى. اصل آن ذلّتى است كه شرمسارى مىآورد (اقرب) [بقره:114] براى آنهاست در دنيا خوارى مخصوص و در آخرت عذابى بزرگ. و نيز همان است كه گاهى به لفظ هون آمده است مثل [نحل:59] آيا با خوارى و زبونى آن دختر را نگاه دارد يا در خاك مدفونش كند و مثل [حج:18] هر كه خدا خوارش كند محترم دارندهاى نخواهد داشت . خزى گاهى به معنى شرم آمده و مصدر آن خزاية (به كسر اوّل) است چنانكه در اقرب و مفردات تصريح كرده، در نهج البلاغه خطبه 104 آمده: «وَاحْشُرْنا فى زُمْرَتِهِ غَيْرَ خَزايا وَ لا نادِمين» خزايا جمع خزيان به معنى شرمنده و خجل است يعنى: ما را در زمره آن حضرت در حاليكه شرمنده و پشيمان نيستيم محشور فرما. ولى در قرآن مجيد پيوسته به معنى خوارى به كار رفته است و فقط در آيه [هود:78] مرا درباره ميهمانم شرمنده و خجل نكنيد آيا در ميان شما مرد كاملى نيست؟ و نيز در آيه [حجر:69] و در آيه [هود:66] شايد مراد از خزى عذاب و يا زبونى باشد كه ناشى از عذاب است. افعال اين مادّه در قرآن از ثلاثى مجرّد و باب افعال هر در به كار رفته است مثل [طه:134] و مثل [آل عمران:192] و نيز اسم تفضيل و اسم فاعل آمده است نحو [فصّلت:16] و نحو [توبه:2]. و اينكه خزى را فضيحت و عذاب و عار و غيره گفتهاند همه آنها اسباب خزى و زبونىاند. | |||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
هم:100, فى:88, ه:82, من:80, عذب:78, ل:77, وله:62, لا:61, اله:59, يوم:58, الله:57, دنو:57, ى:44, ف:43, على:38, انن:37, قوم:36, حيى:35, اخر:32, ک:32, قول:31, علم:31, کم:31, اتى:29, ذلک:27, نا:25, الذين:25, ان:24, ما:24, ب:24, ها:23, ذوق:22, عظم:22, نصر:22, حلل:20, ربص:20, کفر:20, الا:19, امن:18, ا:18, اذن:18, نور:18, عن:18, کون:18, شعر:17, رسل:17, سوف:17, ربب:17, هو:17, وقى:16, اذ:15, ضلل:15, ن:15, ذلل:15, يدى:15, کلل:15, کذب:15, حذر:15, قد:15, مع:15, دخل:15, نفق:15, سوء:15, فسق:15, فىء:14, الى:14, قبل:14, رحم:14, ضيف:14, ظلم:14, وعد:14, نهر:14, أما:14, لم:14, اين:14, ثم:14, خزى:13, بعث:13, نبو:13, ثمود:13, عمل:13, شرک:13, متع:13, نزل:13, کشف:13, ارض:13, خلد:13, س:13, نهى:13, خلف:13, نحس:13, جهنم:13, خوف:13, حيث:13, فعل:13, لو:13, تحت:13, رقب:13, نفع:12, شفى:12, ايى:12, سمع:12, حرق:12, طهر:12, فضح:12, نفى:12, وفى:12, قلب:12, ليس:12, هدى:12, حتى:12, لما:12, ردد:12, شقق:12, او:11, جزى:11, کبر:11, مول:11, جرى:11, ائى:11, حين:11, يونس:11, سخر:11, اذا:11, قوى:11, صدر:11, سور:11, الک:11, عزز:11, جنن:11, عجز:11, اوى:11, شدد:11, صرصر:11, سبل:11, اصل:11, رجل:10, صلح:10, غير:10, روح:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == | ||
{|class="wikitable sortable" | {|class="wikitable sortable" |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۳۴
تکرار در قرآن: ۲۶(بار)
«خِزْى» در لغت به معناى شکستى است که به انسان وارد مى شود، خواه به وسیله خودش باشد یا دیگرى و هر گونه رسوایى و ذلت فوق العاده اى و فضاحت را شامل مى شود; زیرا در اصل به معناى دور ساختن است و سپس به معناى «شرمندگى» آمده است (گویى لوط مى خواهد بگوید: مرا در برابر این میهمان ها شرمنده و از آنها دور نسازید).
قاموس قرآن
خوارى. اصل آن ذلّتى است كه شرمسارى مىآورد (اقرب) [بقره:114] براى آنهاست در دنيا خوارى مخصوص و در آخرت عذابى بزرگ. و نيز همان است كه گاهى به لفظ هون آمده است مثل [نحل:59] آيا با خوارى و زبونى آن دختر را نگاه دارد يا در خاك مدفونش كند و مثل [حج:18] هر كه خدا خوارش كند محترم دارندهاى نخواهد داشت . خزى گاهى به معنى شرم آمده و مصدر آن خزاية (به كسر اوّل) است چنانكه در اقرب و مفردات تصريح كرده، در نهج البلاغه خطبه 104 آمده: «وَاحْشُرْنا فى زُمْرَتِهِ غَيْرَ خَزايا وَ لا نادِمين» خزايا جمع خزيان به معنى شرمنده و خجل است يعنى: ما را در زمره آن حضرت در حاليكه شرمنده و پشيمان نيستيم محشور فرما. ولى در قرآن مجيد پيوسته به معنى خوارى به كار رفته است و فقط در آيه [هود:78] مرا درباره ميهمانم شرمنده و خجل نكنيد آيا در ميان شما مرد كاملى نيست؟ و نيز در آيه [حجر:69] و در آيه [هود:66] شايد مراد از خزى عذاب و يا زبونى باشد كه ناشى از عذاب است. افعال اين مادّه در قرآن از ثلاثى مجرّد و باب افعال هر در به كار رفته است مثل [طه:134] و مثل [آل عمران:192] و نيز اسم تفضيل و اسم فاعل آمده است نحو [فصّلت:16] و نحو [توبه:2]. و اينكه خزى را فضيحت و عذاب و عار و غيره گفتهاند همه آنها اسباب خزى و زبونىاند.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
خِزْيٌ | ۵ |
أَخْزَيْتَهُ | ۱ |
تُخْزِنَا | ۱ |
مُخْزِي | ۱ |
يُخْزِهِمْ | ۱ |
الْخِزْيُ | ۱ |
الْخِزْيِ | ۲ |
يُخْزِيهِ | ۳ |
خِزْيِ | ۱ |
تُخْزُونِ | ۲ |
يُخْزِيهِمْ | ۱ |
الْخِزْيَ | ۲ |
نَخْزَى | ۱ |
تُخْزِنِي | ۱ |
أَخْزَى | ۱ |
لِيُخْزِيَ | ۱ |
يُخْزِي | ۱ |