الهمزة ٢: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
'''شأن نزول آیات ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸ و ۹:''' | |||
«شیخ طوسى» گویند: ابن عباس گوید: این سوره درباره یکى از مشرکین نازل شده که از مردم عیبجوئى میکرد. عده اى گویند: درباره ولید بن مغیرة نازل گردیده، سدى گوید: درباره اخنس بن شریق نزول یافته که از پیامبر عیب جوئى مینمود و نیز گویند: درباره جمیل بن عامر الجهنى آمده و مجاهد و ورقاء و ابن عباس گویند: درباره فرد به خصوصى نازل نشده بلکه سوره مزبور عمومیت داشته و عام مى باشد.<ref> ابن ابى حاتم در تفسیر خود از عثمان و عبدالله بن عمر روایت کرده که گویند: ما همه مى شنیدیم که این سوره درباره ابى بن خلف نازل شده و طبرى صاحب جامع البیان گوید: درباره جمیل بن عامر الجهنى نازل گردیده و ابن المنذر در تفسیر خود بنا به نقل از ابن اسحق گوید: درباره امیة بن خلف نزول یافته است.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link428 | آيات ۱ - ۹، سوره همزه]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link428 | آيات ۱ - ۹، سوره همزه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link429 | تهديد شديد به گردآورندگان مال و ذكر اوصاف آنان كه ((همزه ))اند و ((لمزه )) ومال خود را مايه جاودانى مى پندارند و... صفحه]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link429 | تهديد شديد به گردآورندگان مال و ذكر اوصاف آنان كه ((همزه ))اند و ((لمزه )) ومال خود را مايه جاودانى مى پندارند و... صفحه]] | ||
خط ۳۷: | خط ۴۴: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link432 | (رواياتى درباره شاءن نزول سوره همزه ، معناى ((همزه )) و ((لمزه )) و... مراد از((عمد ممده ))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link432 | (رواياتى درباره شاءن نزول سوره همزه ، معناى ((همزه )) و ((لمزه )) و... مراد از((عمد ممده ))]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link138 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link138 | آيه و ترجمه]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link139 | شاءن نزول :]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link139 | شاءن نزول :]] | ||
خط ۴۴: | خط ۵۳: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link142 | ۱ - كبر و غرور، سرچشمه گناهان بزرگ است .]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link142 | ۱ - كبر و غرور، سرچشمه گناهان بزرگ است .]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link143 | ۲ - حرص بر جمع مال]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link143 | ۲ - حرص بر جمع مال]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4» وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ «5» نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6» الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ «7» إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ «9» | |||
«1» واى بر هر عيب جوى طعنه زن. «2» آنكه مالى جمع كرد و شمارهاش كرد. «3» او خيال مىكند كه اموالش او را جاودان ساخته است. «4» چنين نيست (كه مىپندارد) قطعاً او در (آتش) شكنندهاى افكنده شود. «5» و تو چه دانى كه (آتش) خورد كننده چيست؟ «6» آتش افروخته الهى، «7» كه بر دلها راه يابد. «8» آن آتش بر آنان فرو بسته شده (و راه گريزى از آن نيست.) «9» در ستونهايى بلند و كشيده. | |||
===نکته ها=== | |||
«هُمَزَةٍ» از «همز» به معناى عيب جويى از طريق چشم و ابرو و اشاره است. «لمز» به معناى عيب جويى با زبان است. حرف (ة) در پايان اين دو كلمه براى مبالغه است، نظير «ضحكة» به معناى كسى كه زياد مىخندد. | |||
«حطمة» به معناى خورد كردن و شكستن كامل است. «مُؤْصَدَةٌ» به حفرهاى گفته مىشود كه در كوه ايجاد كنند و درب آن را محكم ببندند. | |||
منظور از «عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ» (ستونهاى بلند و كشيده)، يا ميخهاى بلندى است كه اهل عذاب | |||
جلد 10 - صفحه 591 | |||
را با آن ميخكوب و زندانى مىكنند و يا شعلههاى عظيم آتش كه همچون ستونهاى بلند، كشيده است. | |||
در لسان قرآن اگر بعد از توجه به خدا به سراغ مال رفتيد ارزش است، قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا ... «1» ولى اگر به جاى ياد خدا به سراغ مال رفتيد مورد انتقاد است. وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا ... «2» | |||
عيب جويى و طعنه به هر نحو و شكل ممنوع و حرام است. غيابى يا حضورى، با زبان يا اشاره، شوخى يا جدى، كوچك يا بزرگ مربوط به كار و صنعت يا آفرينش طبيعت. | |||
برخى افراد از شمارش اموال خود، به رخ كشيدن آن و سرگرم شدن به آن لذت مىبردند و گمان مىكنند اين ثروت هميشگى است و آنها را براى هميشه در دنيا نگه مىدارد و ديگر بيمارى و مرگ به سراغ آنها نمىآيد. قرآن اين ديدگاه را مذمّت كرده و مىفرمايد: اين نگاه به دنيا، انسان را دوزخى مىكند. وگرنه داشتن مال دنيا و بهره بردن از آن مذمّتى ندارد. | |||
چون آخر اين سوره كيفر اهلنيش و زخمزبان را دوزخ سرپوشيده و در بسته دانسته و اين نوع عذاب براى كافران است، پس به نظر مىرسد كه سوره مربوط به كسانى است كه پيامبران الهى را مسخره مىكنند. | |||
===پیام ها=== | |||
1- يكى از آفات و خطرات ثروت اندوزى، تحقير ديگران است. هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ... جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ | |||
2- مسائل اخلاقى جزء دين است و انسان مؤمن، بايد زبان و نگاه خود را كنترل كند. «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» | |||
3- مراقب باشيم فريب دنيا را نخوريم و به مال دنيا مغرور نشويم. «يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ» | |||
4- آنان كه به جاى انفاق مال، در فكر جمع و احتكار اموال هستند، منتظر عذاب | |||
---- | |||
«1». جمعه، 10. | |||
«2». جمعه، 11. | |||
جلد 10 - صفحه 592 | |||
خورد كننده قيامت باشند. جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ ... لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ | |||
5- نيشزبان و طعنه زدن، از گناهان كبيره است، زيرا درباره آن وعده عذاب آمده است. وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ... لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ | |||
6- آتشى كه خدا بيفروزد، نه فقط بر جسم، بلكه بر جان و دل مجرمان نفوذ مىكند. «نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ» | |||
7- فكر بشر از درك حقايق دوزخ و بهشت عاجز است. «وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ» | |||
8- ستونهاى بلند آتش، راه فرار را بر دوزخيان مىبندد. «مُؤْصَدَةٌ فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ» | |||
«والحمدللّه ربّ العالمين» | |||
جلد 10 - صفحه 594 | |||
سوره فيل | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
به نام خداوند بخشنده مهربان | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
الَّذِي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ «2» | |||
الَّذِي جَمَعَ مالًا: واى و ويل آن كسى را كه جمع نمود مال را، | |||
---- | |||
«1» تفسير قمى (چ نجف 1387) ج 2 ص 7. | |||
جلد 14 - صفحه 341 | |||
وَ عَدَّدَهُ: و شمرد آن را مرة بعد مرة، يا شماره آن را نگاهداشت به جهت شدت محبت و تعلق او به آن يا آن را عده گردانيد كه به آن دفع حوادث كند و دشمن را به آن مقهور گرداند. يا آنرا معد و آماده ساخته، براى رسيدن به حوادث. | |||
چنانچه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: بشّر مال البخيل بحادث او وارث. بشارت بده مال بخيل را به وارد شدن حادثى يا وارثى «1». | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4» | |||
وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ «5» نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6» الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ «7» إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ «9» | |||
ترجمه | |||
واى بحال هر عيب جوى بد زبان سخن چين مردم آزار | |||
آنكه جمع آورى نموده مالى را و مكرّر شمرده آن را | |||
گمان ميكند كه مال او جاويد ميدارد او را | |||
نه چنين است هر آينه انداخته خواهد شد در حطمه | |||
و چه ميدانى تو كه چيست حطمه | |||
آتش خدا است كه افروخته شده | |||
آن آتشى كه مستولى شود بر دلها | |||
همانا آن بر آنها از اطراف احاطه نموده | |||
و مسدود شده به استوانههاى كشيده شده. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال در اين سوره شريفه تهديد فرموده كسانى را كه مغرور بثروت خود شدند و عادت ببدگوئى و عيبجوئى و هتك حرمت مردم بزبان و اشاره بچشم و ساير اعضاء نمودند چون اصل همز بمعناى كسر و اصل لمز بمعناى طعن است و شايع شده در متعرّض شدن عرض و شرف مردم بزبان و جوارح در غياب و حضور و اين عمل را بعضى بوليد بن مغيره نسبت دادهاند كه در مكّه با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مينمود و اين سوره نازل شد و قمّى ره نقل فرموده كه همزه آنست كه برنجاند و ببدى ياد كند مردم را و اهانت نمايد از فقراء و لمزه كسى است كه بر ميگرداند گردن و سر خود را و غضب ميكند وقتى ببيند فقير وسائلى را و ظاهرا اين دو لفظ قريب المعنى و بجاى يكديگر استعمال ميشوند و مراد همان عيّاب و غيّاب و هتّاك و نمّام و مردم آزار در پرده و آشكار بزبان و جوارح و اعضاء است و شايد آنچه قمّى ره نقل فرموده اكثريّت داشته باشد خداوند ميفرمايد واى بحال چنين كسى كه | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 433 | |||
جمع نموده مالى را از هر محلى كه بدست او آمده و مكرّر شمرده آنرا يا مهيّا و آماده نموده است براى نزول حوادث دهر بر خودش يا آن مال و قمّى ره نقل فرموده كه آماده نموده و كنار گذارده آنرا اين مرد احمق نفهم گمان ميكند كه مال او موجب خلود و بقائش در دنيا خواهد بود و گر نه چرا بايد چنين كارى كند نه چنين است كه او تصور نموده خواهد مرد و انداخته خواهد شد البته در حطمه كه نام جهنّم است و قمّى ره فرموده آتشى است كه خرد ميكند هر چيزى را و خداوند براى اهميّت آن به پيغمبر خود ميفرمايد و چه ميدانى تو كه چيست حطمه و خودش بيان ميفرمايد كه آن آتشى است كه خدا افروخته آنرا يعنى باقى است ببقاء خدا و كسى نميتواند آنرا خاموش نمايد و توصيف ميفرمايد آنرا كه مستولى ميشود بر دلها و بعضى گفتهاند مراد آنست كه مشرف ميشود آتش از ظاهر بباطن و ميرسد بدلها اثرش و بنظر حقير چون مالى را بزحمت جمع آورى نموده و گذارده و رفته و از خيرش محروم شده دلش ميسوزد و جهنمش از آنجا شروع ميشود و شعله آن بساير اعضاء ميرسد و قمّى ره نقل فرموده كه مشتعل ميشود بر دلها و آن آتش بر آنها احاطه نموده و راه آن مسدود گردد و چون درهاى جهنم بسته شد براى استحكامش عمودهائى از آهن يا آتش بر روى درها كشيده ميشود كه ديگر كسى از آن بيرون نيايد و نيز نقل نموده كه چون عمودها كشيده شد بر آنها و اللّه ديگر خلود است يعنى اميد نجات براى كسى باقى نميماند و بعضى گفتهاند سرادق و خيمه آتشين كه بر كفّار احاطه دارد چون خداوند فرموده انّا أعتدنا للظّالمين نارا احاط بهم سرادقها داراى عمودهائى است و چون عمودها از زير آنها كشيده شود خيمه بر سر آنها فرود آيد و راهها مسدود گردد و ديگر مفرّو راه نجاتى براى آنها پيدا نخواهد شد و در مجمع از امام باقر عليه السّلام روايتى نقل نموده كه خلاصه آن آنست كه خداوند اهل توحيد را بشفاعت شفعاء دسته دسته از جهنّم بيرون ميآورد و در آخر ارحم الرّاحمين تمامى را ميبخشد و بيرون ميآيند پس ستونها كشيده ميشود و آتش بر اهلش احاطه ميكند و درها مسدود ميگردد و قسم بخدا ديگر خلود است و بنظر ميآيد اين روايت كه مؤيّد بنقل قمّى و عيّاشى رحمهما اللّه هم ميباشد | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 434 | |||
ناظر بقول اين بعض باشد كه ذكر شد و آن قول حسن است كه در مجمع و غيره نقل شده و از اينجا معلوم ميشود كه روى سخن در اين سوره با مشركين مكه است كه علاوه بر شرك داراى اخلاق ذميمه مذكوره در اوّل سوره هم بودهاند نه فقط صاحبان آن اخلاق چون صرف آن موجب خلود در آتش نيست در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد ويل لكل همزة لمزه را در يكى از نمازهاى واجب خود خداوند فقر را از او دور و روزى را بسوى او ميكشاند و مردن بد را از او دفع ميفرمايد و الحمد للّه رب العالمين. | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 435 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
الَّذِي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ «2» | |||
اينکه همزه لمزه آن كسي است که جمع ميكند مال را و تعداد ميكند، الَّذِي جَمَعَ مالًا جمع مال اگر از ممر حرام باشد که آن بآن معصيت در نامه عملش مينويسند زيرا هر گونه تصرفي در آن بكند حرام است و اگر تصرف نكند امساك آن هم حرام است و واجب فوري است که رد بصاحبانش بكند و هر چه تأخير بيندازد معصيت است، و اگر از ممر حلال باشد بايد حقوق آن را رد كند مثل زكاة و خمس چون بعين تعلق ميگيرد و تا رد نكرده هر نوع تصرفي در آن حرام است و تأخيرش هم حرام است، و اگر حقوقش را هم رد كرده اينکه مال جمعآوري او باعث ميشود که از وظائف ديني عقب بيفتد و در آنها كوتاهي كند مثل تحصيل علم واجب | |||
جلد 18 - صفحه 225 | |||
و اداء فرائض و امثال آنها. | |||
وَ عَدَّدَهُ دو نحو تفسير كردند يكي بمعني شماره و احصاء که همه روزه حساب و رسيدگي ميكند که چه اندازه شده و بچه حد رسيده، و يكي بمعني اعداد که نگهداري ميكند براي روز مبادا و خيال ميكند که عمر طولاني دارد و غافل از اينكه اگر روزگار برگردد تمام زنجيرها بگسلد که گفتند: | |||
چو آمد بمويي تواني كشيد || چو برگشت زنجيرها بگسلد | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 2)- سپس به سر چشمه این عمل زشت (عیبجوئی و استهزا) که غالبا | |||
ج5، ص579 | |||
از کبر و غرور ناشی از ثروت مایه میگیرد پرداخته، میافزاید: «همان کسی که مال فراوانی جمع آوری و شماره کرده» بیآنکه مشروع و نامشروع آن را حساب کند (الذی جمع مالا و عدده). | |||
آنقدر به مال و ثروت علاقه دارد که پیوسته آنها را میشمرد، و هر درهم و دیناری برای او بتی است، نه تنها شخصیت خویش که تمام شخصیتها را در آن خلاصه میبیند، و طبیعی است که چنین انسان گمراه و ابلهی مؤمنان فقیر را پیوسته به باد سخریه بگیرد. | |||
به هر حال آیه ناظر به ثروت اندوزانی است که مال را نه به عنوان یک وسیله بلکه به عنوان یک هدف مینگرند، و در جمع آوری آن هیچ قید و شرطی قائل نیستند، از حلال و حرام و تجاوز بر حقوق دیگران، از طریق شرافتمندانه و یا طرق پست و رذیلانه آن را جمعآوری میکنند، و آن را تنها نشانه عظمت و شخصیت میدانند. | |||
آنها مال را برای رفع نیازهای زندگی نمیخواهند، و به همین دلیل هر قدر بر اموالشان افزوده شود حرصشان بیشتر میگردد، و گر نه مال در حدود معقول و از طرق مشروع نه تنها مذموم نیست، بلکه در قرآن مجید گاهی از آن به عنوان «فضل اللّه» تعبیر شده، آنجا که میفرماید: «و ابتغوا من فضل الله و از فضل خدا بطلبید» (جمعه/ 10) و در جای دیگر از آن تعبیر به خیر میکند: «بر شما مقرر شده که وقتی مرگ یکی از شما فرا رسد اگر خیری از خود به یادگار گذارده وصیت کند». | |||
(بقره/ 180). | |||
چنین مالی مسلما نه مایه طغیان است، نه وسیله تفاخر، نه بهانه استهزای دیگران، اما مالی که معبود است و هدف نهائی ننگ است و ذلت، و مصیبت است و نکبت، و مایه دوری از خدا و خلود در آتش دوزخ است. | |||
و غالبا جمع آوری مقدار زیادی از این مال جز با آلودگیهای فراوان ممکن نمیشود. | |||
ج5، ص580 | |||
لذا در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا علیه السّلام میخوانیم که فرمود: «مال جز با پنج خصلت در یکجا جمع نمیشود: بخل شدید، آرزوهای دور و دراز، حرص غالب، قطع رحم، و مقدم داشتن دنیا بر آخرت». | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۴
ترجمه
الهمزة ١ | آیه ٢ | الهمزة ٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَالاً»: دارائی فراوان. «عَدَّدَهُ»: آن را به کرّات و مرّات شمرده است و حساب آن را نگاه داشته است. باب تفعیل در اینجا برای تکثیر است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸ و ۹:
«شیخ طوسى» گویند: ابن عباس گوید: این سوره درباره یکى از مشرکین نازل شده که از مردم عیبجوئى میکرد. عده اى گویند: درباره ولید بن مغیرة نازل گردیده، سدى گوید: درباره اخنس بن شریق نزول یافته که از پیامبر عیب جوئى مینمود و نیز گویند: درباره جمیل بن عامر الجهنى آمده و مجاهد و ورقاء و ابن عباس گویند: درباره فرد به خصوصى نازل نشده بلکه سوره مزبور عمومیت داشته و عام مى باشد.[۱]
تفسیر
- آيات ۱ - ۹، سوره همزه
- تهديد شديد به گردآورندگان مال و ذكر اوصاف آنان كه ((همزه ))اند و ((لمزه )) ومال خود را مايه جاودانى مى پندارند و... صفحه
- رد پندار غلط انسانى كه خيال مى كند مال دنيا به او جلودانگى مى بخشد
- معناى اينكه در وصف آتش جهنم فرمود: ((التى تطلع على الافئده )) و معناى ((فى عمدممده )) صفحه
- (رواياتى درباره شاءن نزول سوره همزه ، معناى ((همزه )) و ((لمزه )) و... مراد از((عمد ممده ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4» وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ «5» نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6» الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ «7» إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ «9»
«1» واى بر هر عيب جوى طعنه زن. «2» آنكه مالى جمع كرد و شمارهاش كرد. «3» او خيال مىكند كه اموالش او را جاودان ساخته است. «4» چنين نيست (كه مىپندارد) قطعاً او در (آتش) شكنندهاى افكنده شود. «5» و تو چه دانى كه (آتش) خورد كننده چيست؟ «6» آتش افروخته الهى، «7» كه بر دلها راه يابد. «8» آن آتش بر آنان فرو بسته شده (و راه گريزى از آن نيست.) «9» در ستونهايى بلند و كشيده.
نکته ها
«هُمَزَةٍ» از «همز» به معناى عيب جويى از طريق چشم و ابرو و اشاره است. «لمز» به معناى عيب جويى با زبان است. حرف (ة) در پايان اين دو كلمه براى مبالغه است، نظير «ضحكة» به معناى كسى كه زياد مىخندد.
«حطمة» به معناى خورد كردن و شكستن كامل است. «مُؤْصَدَةٌ» به حفرهاى گفته مىشود كه در كوه ايجاد كنند و درب آن را محكم ببندند.
منظور از «عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ» (ستونهاى بلند و كشيده)، يا ميخهاى بلندى است كه اهل عذاب
جلد 10 - صفحه 591
را با آن ميخكوب و زندانى مىكنند و يا شعلههاى عظيم آتش كه همچون ستونهاى بلند، كشيده است.
در لسان قرآن اگر بعد از توجه به خدا به سراغ مال رفتيد ارزش است، قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا ... «1» ولى اگر به جاى ياد خدا به سراغ مال رفتيد مورد انتقاد است. وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا ... «2»
عيب جويى و طعنه به هر نحو و شكل ممنوع و حرام است. غيابى يا حضورى، با زبان يا اشاره، شوخى يا جدى، كوچك يا بزرگ مربوط به كار و صنعت يا آفرينش طبيعت.
برخى افراد از شمارش اموال خود، به رخ كشيدن آن و سرگرم شدن به آن لذت مىبردند و گمان مىكنند اين ثروت هميشگى است و آنها را براى هميشه در دنيا نگه مىدارد و ديگر بيمارى و مرگ به سراغ آنها نمىآيد. قرآن اين ديدگاه را مذمّت كرده و مىفرمايد: اين نگاه به دنيا، انسان را دوزخى مىكند. وگرنه داشتن مال دنيا و بهره بردن از آن مذمّتى ندارد.
چون آخر اين سوره كيفر اهلنيش و زخمزبان را دوزخ سرپوشيده و در بسته دانسته و اين نوع عذاب براى كافران است، پس به نظر مىرسد كه سوره مربوط به كسانى است كه پيامبران الهى را مسخره مىكنند.
پیام ها
1- يكى از آفات و خطرات ثروت اندوزى، تحقير ديگران است. هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ... جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ
2- مسائل اخلاقى جزء دين است و انسان مؤمن، بايد زبان و نگاه خود را كنترل كند. «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»
3- مراقب باشيم فريب دنيا را نخوريم و به مال دنيا مغرور نشويم. «يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ»
4- آنان كه به جاى انفاق مال، در فكر جمع و احتكار اموال هستند، منتظر عذاب
«1». جمعه، 10.
«2». جمعه، 11.
جلد 10 - صفحه 592
خورد كننده قيامت باشند. جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ ... لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ
5- نيشزبان و طعنه زدن، از گناهان كبيره است، زيرا درباره آن وعده عذاب آمده است. وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ... لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ
6- آتشى كه خدا بيفروزد، نه فقط بر جسم، بلكه بر جان و دل مجرمان نفوذ مىكند. «نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ»
7- فكر بشر از درك حقايق دوزخ و بهشت عاجز است. «وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ»
8- ستونهاى بلند آتش، راه فرار را بر دوزخيان مىبندد. «مُؤْصَدَةٌ فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 594
سوره فيل
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ «2»
الَّذِي جَمَعَ مالًا: واى و ويل آن كسى را كه جمع نمود مال را،
«1» تفسير قمى (چ نجف 1387) ج 2 ص 7.
جلد 14 - صفحه 341
وَ عَدَّدَهُ: و شمرد آن را مرة بعد مرة، يا شماره آن را نگاهداشت به جهت شدت محبت و تعلق او به آن يا آن را عده گردانيد كه به آن دفع حوادث كند و دشمن را به آن مقهور گرداند. يا آنرا معد و آماده ساخته، براى رسيدن به حوادث.
چنانچه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: بشّر مال البخيل بحادث او وارث. بشارت بده مال بخيل را به وارد شدن حادثى يا وارثى «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4»
وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ «5» نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6» الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ «7» إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ «9»
ترجمه
واى بحال هر عيب جوى بد زبان سخن چين مردم آزار
آنكه جمع آورى نموده مالى را و مكرّر شمرده آن را
گمان ميكند كه مال او جاويد ميدارد او را
نه چنين است هر آينه انداخته خواهد شد در حطمه
و چه ميدانى تو كه چيست حطمه
آتش خدا است كه افروخته شده
آن آتشى كه مستولى شود بر دلها
همانا آن بر آنها از اطراف احاطه نموده
و مسدود شده به استوانههاى كشيده شده.
تفسير
خداوند متعال در اين سوره شريفه تهديد فرموده كسانى را كه مغرور بثروت خود شدند و عادت ببدگوئى و عيبجوئى و هتك حرمت مردم بزبان و اشاره بچشم و ساير اعضاء نمودند چون اصل همز بمعناى كسر و اصل لمز بمعناى طعن است و شايع شده در متعرّض شدن عرض و شرف مردم بزبان و جوارح در غياب و حضور و اين عمل را بعضى بوليد بن مغيره نسبت دادهاند كه در مكّه با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مينمود و اين سوره نازل شد و قمّى ره نقل فرموده كه همزه آنست كه برنجاند و ببدى ياد كند مردم را و اهانت نمايد از فقراء و لمزه كسى است كه بر ميگرداند گردن و سر خود را و غضب ميكند وقتى ببيند فقير وسائلى را و ظاهرا اين دو لفظ قريب المعنى و بجاى يكديگر استعمال ميشوند و مراد همان عيّاب و غيّاب و هتّاك و نمّام و مردم آزار در پرده و آشكار بزبان و جوارح و اعضاء است و شايد آنچه قمّى ره نقل فرموده اكثريّت داشته باشد خداوند ميفرمايد واى بحال چنين كسى كه
جلد 5 صفحه 433
جمع نموده مالى را از هر محلى كه بدست او آمده و مكرّر شمرده آنرا يا مهيّا و آماده نموده است براى نزول حوادث دهر بر خودش يا آن مال و قمّى ره نقل فرموده كه آماده نموده و كنار گذارده آنرا اين مرد احمق نفهم گمان ميكند كه مال او موجب خلود و بقائش در دنيا خواهد بود و گر نه چرا بايد چنين كارى كند نه چنين است كه او تصور نموده خواهد مرد و انداخته خواهد شد البته در حطمه كه نام جهنّم است و قمّى ره فرموده آتشى است كه خرد ميكند هر چيزى را و خداوند براى اهميّت آن به پيغمبر خود ميفرمايد و چه ميدانى تو كه چيست حطمه و خودش بيان ميفرمايد كه آن آتشى است كه خدا افروخته آنرا يعنى باقى است ببقاء خدا و كسى نميتواند آنرا خاموش نمايد و توصيف ميفرمايد آنرا كه مستولى ميشود بر دلها و بعضى گفتهاند مراد آنست كه مشرف ميشود آتش از ظاهر بباطن و ميرسد بدلها اثرش و بنظر حقير چون مالى را بزحمت جمع آورى نموده و گذارده و رفته و از خيرش محروم شده دلش ميسوزد و جهنمش از آنجا شروع ميشود و شعله آن بساير اعضاء ميرسد و قمّى ره نقل فرموده كه مشتعل ميشود بر دلها و آن آتش بر آنها احاطه نموده و راه آن مسدود گردد و چون درهاى جهنم بسته شد براى استحكامش عمودهائى از آهن يا آتش بر روى درها كشيده ميشود كه ديگر كسى از آن بيرون نيايد و نيز نقل نموده كه چون عمودها كشيده شد بر آنها و اللّه ديگر خلود است يعنى اميد نجات براى كسى باقى نميماند و بعضى گفتهاند سرادق و خيمه آتشين كه بر كفّار احاطه دارد چون خداوند فرموده انّا أعتدنا للظّالمين نارا احاط بهم سرادقها داراى عمودهائى است و چون عمودها از زير آنها كشيده شود خيمه بر سر آنها فرود آيد و راهها مسدود گردد و ديگر مفرّو راه نجاتى براى آنها پيدا نخواهد شد و در مجمع از امام باقر عليه السّلام روايتى نقل نموده كه خلاصه آن آنست كه خداوند اهل توحيد را بشفاعت شفعاء دسته دسته از جهنّم بيرون ميآورد و در آخر ارحم الرّاحمين تمامى را ميبخشد و بيرون ميآيند پس ستونها كشيده ميشود و آتش بر اهلش احاطه ميكند و درها مسدود ميگردد و قسم بخدا ديگر خلود است و بنظر ميآيد اين روايت كه مؤيّد بنقل قمّى و عيّاشى رحمهما اللّه هم ميباشد
جلد 5 صفحه 434
ناظر بقول اين بعض باشد كه ذكر شد و آن قول حسن است كه در مجمع و غيره نقل شده و از اينجا معلوم ميشود كه روى سخن در اين سوره با مشركين مكه است كه علاوه بر شرك داراى اخلاق ذميمه مذكوره در اوّل سوره هم بودهاند نه فقط صاحبان آن اخلاق چون صرف آن موجب خلود در آتش نيست در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد ويل لكل همزة لمزه را در يكى از نمازهاى واجب خود خداوند فقر را از او دور و روزى را بسوى او ميكشاند و مردن بد را از او دفع ميفرمايد و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 435
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ «2»
اينکه همزه لمزه آن كسي است که جمع ميكند مال را و تعداد ميكند، الَّذِي جَمَعَ مالًا جمع مال اگر از ممر حرام باشد که آن بآن معصيت در نامه عملش مينويسند زيرا هر گونه تصرفي در آن بكند حرام است و اگر تصرف نكند امساك آن هم حرام است و واجب فوري است که رد بصاحبانش بكند و هر چه تأخير بيندازد معصيت است، و اگر از ممر حلال باشد بايد حقوق آن را رد كند مثل زكاة و خمس چون بعين تعلق ميگيرد و تا رد نكرده هر نوع تصرفي در آن حرام است و تأخيرش هم حرام است، و اگر حقوقش را هم رد كرده اينکه مال جمعآوري او باعث ميشود که از وظائف ديني عقب بيفتد و در آنها كوتاهي كند مثل تحصيل علم واجب
جلد 18 - صفحه 225
و اداء فرائض و امثال آنها.
وَ عَدَّدَهُ دو نحو تفسير كردند يكي بمعني شماره و احصاء که همه روزه حساب و رسيدگي ميكند که چه اندازه شده و بچه حد رسيده، و يكي بمعني اعداد که نگهداري ميكند براي روز مبادا و خيال ميكند که عمر طولاني دارد و غافل از اينكه اگر روزگار برگردد تمام زنجيرها بگسلد که گفتند:
چو آمد بمويي تواني كشيدبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 2)- سپس به سر چشمه این عمل زشت (عیبجوئی و استهزا) که غالبا
ج5، ص579
از کبر و غرور ناشی از ثروت مایه میگیرد پرداخته، میافزاید: «همان کسی که مال فراوانی جمع آوری و شماره کرده» بیآنکه مشروع و نامشروع آن را حساب کند (الذی جمع مالا و عدده).
آنقدر به مال و ثروت علاقه دارد که پیوسته آنها را میشمرد، و هر درهم و دیناری برای او بتی است، نه تنها شخصیت خویش که تمام شخصیتها را در آن خلاصه میبیند، و طبیعی است که چنین انسان گمراه و ابلهی مؤمنان فقیر را پیوسته به باد سخریه بگیرد.
به هر حال آیه ناظر به ثروت اندوزانی است که مال را نه به عنوان یک وسیله بلکه به عنوان یک هدف مینگرند، و در جمع آوری آن هیچ قید و شرطی قائل نیستند، از حلال و حرام و تجاوز بر حقوق دیگران، از طریق شرافتمندانه و یا طرق پست و رذیلانه آن را جمعآوری میکنند، و آن را تنها نشانه عظمت و شخصیت میدانند.
آنها مال را برای رفع نیازهای زندگی نمیخواهند، و به همین دلیل هر قدر بر اموالشان افزوده شود حرصشان بیشتر میگردد، و گر نه مال در حدود معقول و از طرق مشروع نه تنها مذموم نیست، بلکه در قرآن مجید گاهی از آن به عنوان «فضل اللّه» تعبیر شده، آنجا که میفرماید: «و ابتغوا من فضل الله و از فضل خدا بطلبید» (جمعه/ 10) و در جای دیگر از آن تعبیر به خیر میکند: «بر شما مقرر شده که وقتی مرگ یکی از شما فرا رسد اگر خیری از خود به یادگار گذارده وصیت کند».
(بقره/ 180).
چنین مالی مسلما نه مایه طغیان است، نه وسیله تفاخر، نه بهانه استهزای دیگران، اما مالی که معبود است و هدف نهائی ننگ است و ذلت، و مصیبت است و نکبت، و مایه دوری از خدا و خلود در آتش دوزخ است.
و غالبا جمع آوری مقدار زیادی از این مال جز با آلودگیهای فراوان ممکن نمیشود.
ج5، ص580
لذا در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا علیه السّلام میخوانیم که فرمود: «مال جز با پنج خصلت در یکجا جمع نمیشود: بخل شدید، آرزوهای دور و دراز، حرص غالب، قطع رحم، و مقدم داشتن دنیا بر آخرت».
نکات آیه
۱ - انباشتن مال و ابراز علاقه به ثروت با شمارش مکرر آن، ناپسند و زمینه ساز گرفتارى به عذاب الهى است. (ویل لکلّ ... الذى جمع مالاً و عدّده) «عدّده» یا از ریشه «عدّ» (شمردن) است و یا از ریشه «عدّة» (مال و اسلحه اى که براى حوادث روزگار ذخیره مى شود). برداشت یاد شده، ناظر به معناى اول است.
۲ - ثروت اندوزى، زمینه ساز تحقیر مردم و عیب جویى از آنان است. (ویل لکلّ همزة لمزة الذى جمع مالاً و عدّده)
۳ - دارایى هاى انسان، هر چند افزایش یابد، ناچیز و بى ارزش است. (مالاً) نکره آوردن «مالاً»، براى تحقیر آن است.
۴ - ذخیره سازى ثروت براى پیشگیرى از حوادث احتمالى زندگانى، ناپسند و زمینه ساز ریشخند کردن و بدنام ساختن دیگران است. (ویل لکلّ همزة لمزة . الذى جمع مالاً و عدّده) جمله «عدّده»; یعنى، آن را ذخیره روزگار ساخت. (قاموس)
موضوعات مرتبط
- استهزا: زمینه استهزا ۴
- انسان: زمینه تحقیر انسان ها ۲
- ثروت: بى ارزشى ثروت ۳
- ثروت اندوزى: آثار ثروت اندوزى ۲; فلسفه ثروت اندوزى ۴; ناپسندى ثروت اندوزى ۱، ۴
- خدا: زمینه عذابهاى خدا ۱
- عیب جویى: زمینه عیب جویى ۲، ۴
منابع
- ↑ ابن ابى حاتم در تفسیر خود از عثمان و عبدالله بن عمر روایت کرده که گویند: ما همه مى شنیدیم که این سوره درباره ابى بن خلف نازل شده و طبرى صاحب جامع البیان گوید: درباره جمیل بن عامر الجهنى نازل گردیده و ابن المنذر در تفسیر خود بنا به نقل از ابن اسحق گوید: درباره امیة بن خلف نزول یافته است.