نتایج جستجو

توجّه، [ديگر] با قوم ستمكار منشين. و چون گروهی را دیدی که برای خرده گیری و طعن زدن در آیات ما گفتگو می‌کنند از آنان دوری گزین تا در سخنی دیگر وارد شوند،

خود را كامل خواهد گردانيد. کافران می‌خواهند تا نور خدا را به گفتار باطل (و طعن و مسخره) خاموش کنند و البته خدا نور خود را هر چند کافران خوش ندارند کامل و

هر چه خواهيد بكنيد، كه او بدانچه مى‌كنيد بيناست. کسانی که آیات ما را مورد طعن قرار می‌دهند و به تحریف (حقائق و معانی) آن دست می‌یازند، بر ما پوشیده نخواهند

[جوابی‌] بر حق و خوش‌بیان‌تر برایت بیاوریم‌ و هيچ مَثَلى- از خرده‌گيريها و طعن در نبوت و كتاب تو- براى تو نيارند مگر آنكه تو را [پاسخ‌] راست و درست و به

(درباره‌ی سخنان ناروا و کردارهای ناهنجارشان) بازخواست کنی، می‌گویند: (مراد ما طعن و مسخره نبوده و بلکه با همدیگر) بازی و شوخی می‌کردیم. بگو: آیا به خدا و آیات

تنبيه: طعن در نبوت پيغمبر ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به امثال اين كلمات قبيحه، دلالت دارد بر حقانيت و حجيت آن سرور، و دشمنان عاجزند از طعن در

آنها را بعد از استقرار در جهنّم خدا ميداند كه چيست و بنابراين كلام مبنى بر طعن و استهزاء آنها است و بعضى گفته‌اند نزل چيزى است كه صاحبش بر آن وارد ميشود

يعنى هيچ جهت باطلى بسوى آن راه نيابد، پس به طعن طاعن و تأويل مبطل، مطعون و متأول نگردد؛ چه هر كه در صدد طعن و ابطال بر آمد، قول او محو و نابود گرديد و به

آیات شامل این کلمه طعن‌ (۲ بار) زدن با نيزه... به طور استعاره در عيبگوئى و عيب گرفتن به كار مى‏رود (راغب). [توبه:12]. اگر پيمان خويش را شكستند و در دينتان

آنها را بعد از استقرار در جهنّم خدا ميداند كه چيست و بنابراين كلام مبنى بر طعن و استهزاء آنها است و بعضى گفته‌اند نزل چيزى است كه صاحبش بر آن وارد ميشود

آنها را بعد از استقرار در جهنّم خدا ميداند كه چيست و بنابراين كلام مبنى بر طعن و استهزاء آنها است و بعضى گفته‌اند نزل چيزى است كه صاحبش بر آن وارد ميشود

آنها را بعد از استقرار در جهنّم خدا ميداند كه چيست و بنابراين كلام مبنى بر طعن و استهزاء آنها است و بعضى گفته‌اند نزل چيزى است كه صاحبش بر آن وارد ميشود

آنها را بعد از استقرار در جهنّم خدا ميداند كه چيست و بنابراين كلام مبنى بر طعن و استهزاء آنها است و بعضى گفته‌اند نزل چيزى است كه صاحبش بر آن وارد ميشود

ذکر نموده ایم) در چنین موقعى منافقین زبان به طعن گشودند و این آیه نازل شد و جویبر از ابن عباس نقل کند که طعن زننده مزبور معتب بن قشیر الانصارى بوده است (چنان

با آنكه از دست و زبان كه برآيد كز عهده شكرش بدر آيد اگر چه مقصود كفّار و طعن بر آنها باشد و در هر حال كلمه ما زائده و قليلا ظاهرا صفت شكرا مقدّر است و

ايضا در بعضى از تفاسير نقل شده كه بعد از ايمان جماعت مذكوره از نصارى، يهود طعن مى‌زدند بر ايشان، و آنها به نرمى جواب مى‌دادند؛ حق تعالى در وصف ايشان فرمود

ابراهیم(ع)، با توجه به ناتوانى آنها از سخن و گفتوگو (ما لکم لاتنطقون) ۲ - گفتوگوى طعن آمیز ابراهیم(ع)، با معبودهاى مشرکان در بتکده (فقال ألا تأکلون . ما لکم لاتنطقون)

صادِقِينَ (38) وَ يَقُولُونَ مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ: و مى‌گويند منكران بر وجه طعن، كى خواهد بود اين وعده‌اى كه مى‌گوئى از نزول آيات و ظهور قيامت و آنچه مى‌ترسانى

رفيع. ابن عباس نقل نموده كه: چون مشركان حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله را طعن زدند به فقر و فاقه، حضرت دلتنگ شد، جبرئيل نازل، عرض كرد: حق تعالى تو را سلام

گوينده ويلنا گويا ويل را براى خود ميخواند كه بر او وارد شود و بنظر حقير براى طعن بر آنها است گويا فرموده هميشه اين كلمه دعاى آنها بود تا بمجازات رسيدند يعنى