ریشه رضو
تکرار در قرآن: ۷۳(بار)
قاموس قرآن
رضا و رضوان و مرضاة به معنى خوشنودى است (قاموس) [مائده:119]. خدا از آنها و آنها از خدا خوشنود شدند رضى در قرآن متعدى به نفسه نيز آمده است [توبه:59]. [حج:59]. و مىشود گفت كه حرف جرّ از آنها حذف شده است. ارضاء: خوشنود كردن [توبه:62]. به خدا قسم مىخورند تا خشنودتان كنند. ارتضاء به معنى رضاست و شايد از آن مبالغه مراد باشد كه يكى از معانى افتعال است [انبياء:28]. رضوان چنان كه گفته شد به معنى رضاست [توبه:21]. مرضاة نيز چنان كه گفته شد مفرد است به معنى رضا و جمع نيست [بقره:207]. * [زمر:7]. در اصل «يَرْضاهُ» است الف در اثر جزم حذف شده و ضمير راجع به شكر است بعضى هاء آن را ساكن و بعضى مضموم بلا اشباع خواندهاند (مجمع) يعنى اگر خدا را شكر كنيد شكر را به نفع شما خوش مىدارد. * [حاقة:21]. قارعه:7. طبرسى فرموده: فاعل در اينجا به معنى مفعول است يعنى عيشة مرضية چون آن در معنى «عيشة ذات رضى» است. * [مريم:6]. رضى به معنى مرضى است يعنى خوشنود شده طبرسى آن را مريضاً عنداللّه گفته و شايد مراد اعّم باشد. معنى رضا و سخط خدا رضا از معانيى است كه در موجود ذى شعور و با اراده يافت مىشود و مقابل آن سخط و غضب است و هر دو امر وجودى مىباشند. رضا به فعل و صفت تعلق مىگيرد نه به ذات مثل [يونس:7]. [توبه:59]. و اگر متعلق به ذات باشد منظور از آن وصف و فعل است مثل [مائده:119]. يعنى خدا از فعلشان راضى شد. [بقره:120]. يعنى از دين تو و عمل تو هرگز خوشنودى عين اراده نيست گر چه هر چه اراده به آن تعلق يافت رضا نيز به آن تعلق مىگيرد زيرا چنان كه گفتهاند: اراده به كار غير واقع تعلق مىگيرد و رضا بعد از وقوع يا بعد از فرض وقوع آن. و چون رضا بعد از تحقق مرضّى حادث مىشود لذا از صفات ذات حق محال است واقع شود و رضاى خدا صفتى است قائم به فعل خدا و منتزع از فعل مثل رحمت و غضب و اراده و كراهت. پس هر چيزى كه خدا تكويناً ايجاد كرده مرى اوست و هر عمل تشريعى مرضى است زيرا ملائم فعل خداست. و خلاصه اين كه اگر گوئيم: خدا از اين كار راى است يعنى اين كار ملائم و موافق فعل خدا و دستور خداست (استفاده از الميزان ج 17 ص 255). راغب در مفردات گويد: رضاى بنده از خدا آنست كه قضاى خدا را مكروه ندارد و رضاى خدا از بنده آنست كه بنده از دستور او پيروى و از منهى او كنارهگيرى مىكند.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
| کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
|---|---|
| تَرْضَى | ۲ |
| تَرْضَاهَا | ۱ |
| مَرْضَاةِ | ۳ |
| تَرَاضَوْا | ۱ |
| تَرَاضٍ | ۲ |
| تَرْضَوْنَ | ۱ |
| رِضْوَانٌ | ۳ |
| رِضْوَانَ | ۲ |
| تَرَاضَيْتُمْ | ۱ |
| يَرْضَى | ۵ |
| رِضْوَاناً | ۳ |
| رَضِيتُ | ۱ |
| رِضْوَانَهُ | ۲ |
| رَضِيَ | ۶ |
| رَضُوا | ۹ |
| لِيَرْضَوْهُ | ۱ |
| يُرْضُونَکُمْ | ۱ |
| رِضْوَانٍ | ۲ |
| تَرْضَوْنَهَا | ۱ |
| رَضِيتُمْ | ۲ |
| لِيُرْضُوکُمْ | ۱ |
| يُرْضُوهُ | ۱ |
| لِتَرْضَوْا | ۱ |
| تَرْضَوْا | ۱ |
| رَضِيّاً | ۱ |
| مَرْضِيّاً | ۱ |
| لِتَرْضَى | ۱ |
| ارْتَضَى | ۳ |
| يَرْضَوْنَهُ | ۱ |
| تَرْضَاهُ | ۲ |
| يَرْضَيْنَ | ۱ |
| يَرْضَهُ | ۱ |
| رِضْوَانِ | ۱ |
| مَرْضَاتِي | ۱ |
| مَرْضَاةَ | ۱ |
| رَاضِيَةٍ | ۲ |
| رَاضِيَةٌ | ۱ |
| رَاضِيَةً | ۱ |
| مَرْضِيَّةً | ۱ |
| فَتَرْضَى | ۱ |