روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۱۴۸

از الکتاب


آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، أَبْوَابُ الصَّلَاةِ وَ حُدُودِهَا-بَابُ فَرْضِ الصَّلَاة

ما روي عن الصادق ع انه قال :

إِنَ‏ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ ع‏ عُرِضَ عَلَيْهِ ذَاتَ يَوْمٍ بِالْعَشِيِّ اَلْخَيْلُ فَاشْتَغَلَ بِالنَّظَرِ إِلَيْهَا حَتَّى تَوَارَتِ اَلشَّمْسُ بِالْحِجَابِ فَقَالَ لِلْمَلاَئِكَةِ رُدُّوا اَلشَّمْسَ عَلَيَّ حَتَّى أُصَلِّيَ صَلاَتِي فِي وَقْتِهَا فَرَدُّوهَا فَقَامَ فَمَسَحَ سَاقَيْهِ وَ عُنُقَهُ وَ أَمَرَ أَصْحَابَهُ اَلَّذِينَ فَاتَتْهُمُ اَلصَّلاَةُ مَعَهُ بِمِثْلِ ذَلِكَ وَ كَانَ ذَلِكَ وُضُوءَهُمْ لِلصَّلاَةِ ثُمَّ قَامَ فَصَلَّى فَلَمَّا فَرَغَ غَابَتِ اَلشَّمْسُ وَ طَلَعَتِ اَلنُّجُومُ ذَلِكَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَهَبْنََا لِدََاوُدَ سُلَيْمََانَ‏ نِعْمَ اَلْعَبْدُ إِنَّهُ أَوََّابٌ `إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ اَلصََّافِنََاتُ اَلْجِيََادُ `فَقََالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ اَلْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتََّى تَوََارَتْ بِالْحِجََابِ `رُدُّوهََا عَلَيَّ فَطَفِقَ‏ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ اَلْأَعْنََاقِ‏


من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۱۴۷ حدیث من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۱۴۹
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : من لايحضره الفقيه - جلد ۱
بخش : أبواب الصلاة و حدودها-باب فرض الصلاة
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب من لا يحضره الفقيه جلد ۱ أَبْوَابُ الصَّلَاةِ وَ حُدُودِهَا-بَابُ فَرْضِ الصَّلَاة
موضوعات :

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۱ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۲۹۹

حكايتى است مروى از امام صادق عليه السّلام كه آن حضرت فرمود: روزى بهنگام عصر سليمان بن داود عليه السّلام مشغول سان و بازديد از اسبان شد و بنظاره آنان سرگرم گرديد تا خورشيد رخ در حجاب كشيد و فرو رفت، پس آن حضرت بفرشتگان دستور داد: خورشيد را بر من باز گردانيد تا نمازم را در وقت مقرّرش بجا آورم و ايشان خورشيد را باز گردانيدند، آن حضرت برخاست و مشغول وضو شد باين ترتيب كه دو ساق پاى خود و گردنش را مسح نمود و به اصحاب خود كه نماز ايشان فوت شده بود امر كرد تا بهمان ترتيب عمل كنند وضوى ايشان براى نماز باين نحو بود، سپس سليمان برخاست و نماز گزارد و هنگامى كه از نماز فارغ شد خورشيد نيز غروب كرد و ستارگان بردميد، اين وفق همان فرمايش خداوند عزّ و جلّ است كه ميفرمايد: وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ* إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ* فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ* رُدُّوها عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ‏ «۱» يعنى: (و ما سليمان را به داود عطا كرديم كه سليمان نيكو بنده‏اى بود و پيوسته بدرگاه خداوند الحاح و زارى و شيوه توبه داشت بدان هنگام كه اسبان تيز تك را در وقت عصر بر او عرضه داشتند (و او بديدن آنها از نماز غافل ماند) پس خويشتن را به سرزنش گفت: من دوستى اين اسبان‏ اختيار كردم و با محبّت آنان از ياد پروردگارم غافل ماندم تا آفتاب رخ در حجاب تاريكى كشيد و فرو رفت. اى فرشتگان باذن خدا خورشيد را بر من باز گردانيد تا عبادت خود بموقع ادا كنم پس اين درخواست پذيرفته شد و او به ساقها و گردن (اسبان يا خويشتن برسم وضو) دست كشيد- ص: ۳۰- ۳۳). مصنّف- رحمه اللَّه- ميافزايد: و من اين حديث را با اسنادش در كتاب فوائد نقل كرده‏ام. ______________________________ (۱) مرحوم استاد ميرزا ابو الحسن شعرانى در اين آيات نظرى اظهار فرموده‏اند كه قابل توجّه است به تفسير ابو الفتوح پاورقى ذيل آيه مراجعه شود ج ۹ ص ۳۷۰.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)