روایت:الکافی جلد ۲ ش ۸۸۲

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر

عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن اسماعيل بن مهران عن يونس بن يعقوب عن ابي مريم الانصاري عن ابي جعفر ع قال :

قَامَ رَجُلٌ‏ بِالْبَصْرَةِ إِلَى‏ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ فَقَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ‏ أَخْبِرْنَا عَنِ اَلْإِخْوَانِ فَقَالَ اَلْإِخْوَانُ صِنْفَانِ إِخْوَانُ اَلثِّقَةِ وَ إِخْوَانُ اَلْمُكَاشَرَةِ فَأَمَّا إِخْوَانُ اَلثِّقَةِ فَهُمُ اَلْكَفُّ وَ اَلْجَنَاحُ وَ اَلْأَهْلُ وَ اَلْمَالُ فَإِذَا كُنْتَ مِنْ أَخِيكَ‏ عَلَى حَدِّ اَلثِّقَةِ فَابْذُلْ لَهُ مَالَكَ وَ بَدَنَكَ وَ صَافِ مَنْ صَافَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ اُكْتُمْ سِرَّهُ وَ عَيْبَهُ وَ أَظْهِرْ مِنْهُ اَلْحَسَنَ وَ اِعْلَمْ أَيُّهَا اَلسَّائِلُ أَنَّهُمْ أَقَلُّ مِنَ اَلْكِبْرِيتِ اَلْأَحْمَرِ وَ أَمَّا إِخْوَانُ اَلْمُكَاشَرَةِ فَإِنَّكَ تُصِيبُ لَذَّتَكَ مِنْهُمْ فَلاَ تَقْطَعَنَّ ذَلِكَ‏ مِنْهُمْ وَ لاَ تَطْلُبَنَّ مَا وَرَاءَ ذَلِكَ مِنْ ضَمِيرِهِمْ وَ اُبْذُلْ لَهُمْ مَا بَذَلُوا لَكَ مِنْ طَلاَقَةِ اَلْوَجْهِ وَ حَلاَوَةِ اَللِّسَانِ‏


الکافی جلد ۲ ش ۸۸۱ حدیث الکافی جلد ۲ ش ۸۸۳
روایت شده از : امام على عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۲
بخش : كتاب الإيمان و الكفر
عنوان : حدیث امام على (ع) در کتاب الكافي جلد ۲ كتاب الإيمان و الكفر‏‏ بَابٌ فِي أَنَّ الْمُؤْمِنَ صِنْفَان‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۵, ۷۱

از امام باقر (ع)، فرمود: مردى در بصره خدمت امير المؤمنين (ع) قيام كرد و گفت: يا امير المؤمنين! از اخوان به ما خبر بده، در پاسخ فرمود: برادران دو جورند، برادران مورد اعتماد و برادران خنده‏رو، امّا برادران مورد اعتماد هم آنها دست و بال و اهل و مال هستند و چون تو به برادرِ خود اطمينان و وثوق دارى مال و تنت را به او ببخش و با هر كه صفا دارد صفا كن و با هر كه دشمن است دشمن باش و راز او و عيب او را بپوش و خوبى او را ترويج كن، و بدان اى سئوال‏كننده كه اينان از كبريت احمر كمترند، و أمّا برادران خنده‏رو تو همان لذّتى كه از آنها برى، آن را از آنها مبر و بيش از آن هم از آنها مجو و به آنها بده آنچه را به تو مى‏دهند از خوشروئى و شيرين زبانى.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۳۴۷

امام باقر عليه السّلام فرمود: مردى در بصره برابر امير المؤمنين عليه السّلام برخاست و گفت: يا امير المؤمنين! حال برادران دينى را بما خبر ده، حضرت فرمود: برادران دو دسته‏اند: برادران مورد اعتماد و برادران خنده رو. اما برادران مورد اعتماد، دست و بال و اهل و مالند (كه انسان را يارى كنند و زيان و آزار را از او بگردانند) پس هر گاه ببرادرت اعتماد پيدا كردى، مال و بدنت را باو ببخش، و با دوستان با صفايش صاف باش و با دشمنانش دشمنى كن، و راز و عيبش را بپوشان و نيكيش را آشكار كن و بدان اى پرسنده كه اينها از كبريت احمر كمترند. و اما برادران خنده رو، تو! از جانب آنها بلذت خود ميرسى، (و آن لذت معاشرت و مصاحبت با آنهاست) پس اين را از آنها مبر، و بيش از اين هم از دل آنها مخواه (توقع صفا و يك دلى از آنها نداشته‏ باش) و از خوشروئى و شيرين زبانى خود آنها را برخوردار كن تا آنجا كه آنها ترا برخوردار كنند.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۶۰۷

چند نفر از اصحاب ما روايت كرده‏اند، از احمد بن محمد بن خالد، از اسماعيل بن مهران، از يونس بن يعقوب، از ابومريم انصارى، از امام محمد باقر عليه السلام كه‏ فرمود: «مردى در بصره به سوى اميرالمؤمنين- صلوات اللَّه عليه- برخاست و عرض كرد كه: يا اميرالمؤمنين! ما را خبر ده از برادران. حضرت فرمود كه: برادران دو قِسم‏اند: يك قسم برادرانى كه منسوب‏اند به سوى ثقه و اعتماد، و قسم ديگر، برادرانى كه منسوب‏اند به سوى مكاشرت؛ يعنى در روى يكديگر خنديدن و گشاده‏رويى. امّا برادران ثقه، دست و بال و اهل و مالند؛ پس هرگاه نسبت به برادرت بر حدّ ثقه و اعتماد باشى، مال و تن خود را به او ببخش، و صاف باش با هر كه با او در مقام صافى باشد، و دشمنى كن با هر كه با او دشمنى كند، و راز و عيب او را بپوش، و از او ظاهر كن آن‏چه را كه خوب باشد. و بدان اى سائل! كه ايشان از كبريت احمر كمترند. و امّا برادران مكاشرت، پس به درستى كه تو به لذّت و خوشى خويش از ايشان مى‏رسى؛ پس اين امر را از ايشان قطع مكن، و آن‏چه در پس اين و غير از اين باشد از ايشان مجو، و به ايشان ببخش، آن‏چه را كه به تو بخشيده‏اند از گشاده‏رويى و شيرين‏زبانى».


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)