روایت:الکافی جلد ۲ ش ۵۰

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر

عنه عن ابي الجارود قال :

قُلْتُ‏ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع‏ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ‏ هَلْ تَعْرِفُ مَوَدَّتِي لَكُمْ وَ اِنْقِطَاعِي إِلَيْكُمْ وَ مُوَالاَتِي إِيَّاكُمْ قَالَ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ فَقُلْتُ فَإِنِّي أَسْأَلُكَ مَسْأَلَةً تُجِيبُنِي فِيهَا فَإِنِّي مَكْفُوفُ اَلْبَصَرِ قَلِيلُ اَلْمَشْيِ وَ لاَ أَسْتَطِيعُ زِيَارَتَكُمْ كُلَّ حِينٍ قَالَ هَاتِ حَاجَتَكَ قُلْتُ أَخْبِرْنِي بِدِينِكَ اَلَّذِي تَدِينُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَنْتَ وَ أَهْلُ بَيْتِكَ لِأَدِينَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ قَالَ إِنْ كُنْتَ أَقْصَرْتَ اَلْخُطْبَةَ فَقَدْ أَعْظَمْتَ اَلْمَسْأَلَةَ وَ اَللَّهِ لَأُعْطِيَنَّكَ دِينِي وَ دِينَ آبَائِيَ اَلَّذِي نَدِينُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ شَهَادَةَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنَ‏ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ ص وَ اَلْإِقْرَارَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ وَ اَلْوَلاَيَةَ لِوَلِيِّنَا وَ اَلْبَرَاءَةَ مِنْ عَدُوِّنَا وَ اَلتَّسْلِيمَ لِأَمْرِنَا وَ اِنْتِظَارَ قَائِمِنَا وَ اَلاِجْتِهَادَ وَ اَلْوَرَعَ‏


الکافی جلد ۲ ش ۴۹ حدیث الکافی جلد ۲ ش ۵۱
روایت شده از : امام محمّد باقر عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۲
بخش : كتاب الإيمان و الكفر
عنوان : حدیث امام محمّد باقر (ع) در کتاب الكافي جلد ۲ كتاب الإيمان و الكفر‏‏ بَابُ دَعَائِمِ الْإِسْلَام‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۷۳

از ابى الجارود، گويد: به امام باقر (ع) گفتم: يا ابن رسول الله، شما دوستى من و دلدادگى و پيروى مرا نسبت به خودتان مى‏دانيد؟ گويد: فرمود: آرى. گويد: پس گفتم: من از شما پرسشى دارم بايد پاسخ مرا بدهيد، من نابينايم و كم رفتار و نمى‏توانم هر وقت شما را ديدار كنم، فرمود: حاجت خود را بگو، گفتم: مرا از آن ديانتى كه خود و خاندانت با آن براى خدا عز و جل ديندارى مى‏كنيد

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۳۴

ابى جارود گويد: بامام باقر عليه السّلام عرضكردم: يا ابن رسول اللَّه! آيا شما دوستى و دلباختگى و پيروى مرا نسبت بخود ميدانيد؟ فرمود: آرى، عرضكردم: من از شما پرسشى دارم كه ميخواهم بمن‏ پاسخ فرمائى، زيرا چشمم نابيناست و كمتر راه ميروم و نميتوانم هميشه بزيارت شما آيم، فرمود: حاجتت را بپرس، عرضكردم: دينى كه شما و خاندانتان خدا را با آن عبادت ميكنيد، بمن بفرمائيد تا من هم خداى عز و جل را با آن ديندارى كنم. فرمود: اگر پيشگفتار را كوتاه آوردى، ولى پرسشى بزرگ نمودى بخدا دين خود و دين پدرانم را كه خداى عز و جل را با آن ديندارى ميكنيم، بتو ميگويم. آن دين شهادت بوحدانيت خدا و رسالت محمد صلى اللَّه عليه و آله و اقرار بآنچه او از جانب خدا آورده و ولايت ولى ما (خانواده) و بيزارى از دشمن ما و گردن نهادن بفرمان ما و انتظار قائم ما و كوشش (در امر واجب و حلال) و پرهيزگارى (از محرمات) است.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۶۱

از او، از ابوالجارود روايت است كه گفت: به امام محمد باقر عليه السلام عرض كردم كه: يابن‏رسول اللَّه! آيا دوستى مرا با شما اهل بيت مى‏شناسى؟ و مى‏دانى كه من خويش را از هر كسى بريده و به سوى شما منتهى شده‏ام، و با شما موالات دارم؟ ابوالجارود مى‏گويد: حضرت فرمود: «آرى». و مى‏گويد: عرض كردم: من تو را مسئله‏اى مى‏پرسم و توقع دارم كه مرا در آن مسئله جواب بفرمايى؛ زيرا كه من چشمم نابينا است و كم راه مى‏روم، و در هر وقت نمى‏توانم كه به زيارت و ديدن شما بيايم. فرمود: «حاجت خود را بيار و آنچه مى‏خواهى بپرسى، بپرس». عرض كردم: مرا خبر ده به دين خويش كه خداى عز و جل را به آن مى‏پرستى، و تو و اهل بيتت به آن ديندارى مى‏كنند، تا آنكه من خداى عز و جل را به آن بپرستم و ديندارى كنم. فرمود: «اگرچه خطبه را كوتاه كردى و سخن را مختصر ادا نمودى، وليكن مسئله را بزرگ ساختى و از امر عظيمى پرسيدى. به خدا سوگند كه دين خويش و دين پدران خويش را به تو تعليم مى‏دهم. آنچه ما خداى عز و جل را به آن مى‏پرستيم و ديندارى مى‏كنيم، گواهى دادن است به اينكه خدايى نيست، مگر خدا، و آنكه محمد رسول خدا صلى الله عليه و آله است، و اقرار كردن به‏ آنچه محمد آن را از نزد خدا آورده، و دوستى از براى دوست ما، و بيزارى از دشمن ما، و تسليم شدن براى امر و فرمان ما، و انتظار بردن قائم ما، و سعى كردن در بندگى خدا و پارسايى كردن».


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)