حَاش

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

«حاشَ لِلّهِ» از مادّه «حشى» به معناى طرف و ناحیه است، و «تحاشى» به معناى کناره گیرى مى آید و مفهوم جمله «حاشَ لِلّهِ» این است که خدا منزه است، اشاره به این که یوسف(علیه السلام) بنده اى است پاک و منزه.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

[يوسف:31و51]. حاش و حاشا هر دو كلمه استثناء است (اقرب) در الميزان گويد: از ادب مايّيون است كه چون خواهند كسى را تبرئه كنند، ابتدا خدا را تبرئه و تنزيه مى‏كنند سپس آن كس را كه اراده كرده‏اند، زنان مصر چون خواستند يوسف را تنزيه كنند و بگويند: ما هذا بشراً، ابتدا خدا را تنزيه است و گفتند: حاش اللّه: پاكيزه است خدا، مثل آيه [نور:16] كه پيش از آنكه شخص مورد نظر را نبرئه كند خدا را تنزيه كرده است . در كشّاف نيز قريب به اين مضمون گفته است گرچه توضيح گفته است گرچه توضيح آن بروشنى الميزان نيست. طبرسى در مجمع درباره آيه اوّلى گويد: يعنى يوسف دور است از اين اتّهام زيرا كه از خدا مى‏ترسيد و اين قول بيشتر مفسّرين است كه گفته‏اند: اين كلمه تنزيه يوسف از اتّهام است . بنابراين لام «للّه» براى علت و حاش به معنى فعل است و در آيه دوّم گفته: معاذاللّه ما در يوسف بدى ندانسته‏ايم. مخفى نماند قول الميزان از هر حيث قانع كننده است. معنى آيه‏ها چنين مى‏شود: گفتند: از خدا به دور، اين بشر نيست اين فرشته بزرگوارى است - گفتند: سبحان اللّه ما بر يوسف بدى ندانسته‏ايم.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...