المجادلة ١٩

از الکتاب
کپی متن آیه
اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ‌ الشَّيْطَانُ‌ فَأَنْسَاهُمْ‌ ذِکْرَ اللَّهِ‌ أُولٰئِکَ‌ حِزْبُ‌ الشَّيْطَانِ‌ أَلاَ إِنَ‌ حِزْبَ‌ الشَّيْطَانِ‌ هُمُ‌ الْخَاسِرُونَ‌

ترجمه

شیطان بر آنان مسلّط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده؛ آنان حزب شیطانند! بدانید حزب شیطان زیانکارانند!

|شيطان بر آنها چيره شده و خدا را از يادشان برده است. آنها حزب شيطانند. آگاه باش كه حزب شيطان همان زيانكارانند
شيطان بر آنان چيره شده و خدا را از يادشان برده است؛ آنان حزب شيطانند. آگاه باش كه حزب شيطان همان زيانكارانند.
شیطان بر (دل) آنها سخت احاطه کرده که فکر و ذکر خدا را به کلی از یادشان برده، آنان حزب شیطانند، الا (ای اهل ایمان) بدانید که حزب شیطان به حقیقت زیانکاران عالمند.
شیطان بر آنان چیره و مسلط شده و یاد خدا را از خاطرشان برده است، آنان حزب شیطانند، آگاه باش که حزب شیطان یقیناً همان زیان کارانند!
شيطان بر آنها چيره شده است و نام خدا را از يادشان برده است. ايشان حزب شيطانند. آگاه باش كه حزب شيطان زيان‌كنندگانند.
شیطان بر آنان دست یافت، سپس یاد خدا را از خاطر آنان برد، اینان حزب شیطانند، هان بی‌گمان حزب شیطان زیانکارانند
شيطان بر آنان دست يافته است، پس يادكرد خداى را از يادشان برده است. اينان گروه شيطانند آگاه باشيد كه گروه شيطان زيانكارند.
اهریمن بر آنان چیره گشته است (و با وسوسه‌های خود ایشان را از راستای راه بدر کرده است) و یاد خدا را از خاطرشان برده است. اینان حزب اهریمن هستند. هان! قطعاً حزب اهریمن زیانکار و زیانبارند.
شیطان بر آنان بس چیره شده. پس خدا را از یادشان برده. آنان حزب شیطانند؛ هان! حزب شیطان (هم)ایشان بی‌گمان زیانکارانند.
چیره شد بر ایشان شیطان پس فراموششان کرد یاد خدا را آنانند حزب شیطان همانا حزب شیطانند زیانکاران‌

Satan has taken hold of them, and so has caused them to forget the remembrance of Allah. These are the partisans of Satan. Indeed, it is Satan’s partisans who are the losers.
ترتیل:
ترجمه:
المجادلة ١٨ آیه ١٩ المجادلة ٢٠
سوره : سوره المجادلة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِسْتَحْوَذَ»: چیره گشته است. مسلط شده و غلبه یافته است. «حِزْبُ»: (نگا: مائده / ، مؤمنون / ، روم / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ «19»

جلد 9 - صفحه 523

شيطان بر آنان چيره و مسلط شده است، پس ياد خدا را از خاطرشان برده است. آنان حزب شيطانند. آگاه باشيد كه حزب شيطان همان زيانكارانند.

نکته ها

حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: اگر حق و باطل به طور روشن مطرح باشند، مشكلى پيش نمى‌آيد ولى مخلوط كردن حق و باطل سبب بروز فتنه و تسلّط شيطان مى‌شود. «و لكن يؤخذ من هذا ضغاث و من هذا ضغاث فيمزجان فهنالك يستولى الشيطان على أوليائه» «1»

امام حسين عليه السلام نيز در كربلا به لشكر يزيد فرمود: «استحوذ الشيطان على أوليائه». «2»

روش شيطان اين گونه است كه:

گام به گام انسان را به سوى خود مى‌كشاند. «خُطُواتِ الشَّيْطانِ»* «3»

گاهى مطلبى را القا مى‌كند، نظير كسى كه از دور سنگى پرتاب مى‌كند. أَلْقَى الشَّيْطانُ‌ ... «4»

گاهى تماس مى‌گيرد ولى نفوذى ندارد. «مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ» «5»

گاهى در دل نفوذ مى‌كند. «يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ» «6»

گاهى در دل نفوذ مى‌كند و همانجا مى‌ماند. «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» «7»

گاهى انسان برادر شيطان مى‌شود. «إِخْوانَ الشَّياطِينِ» «8»

وگاهى مريد شيطان مى‌شود وشيطان بر او تسلّط كامل مى‌يابد. «اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ»

پیام ها

1- مؤمن در صورت تماس با شيطان، متذكر ياد خدا مى‌شود، «مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا» «9» امّا منافق كه از مرحله تماس به مرحله سلطه‌پذيرى شيطان رسيده، ديگر متذكر هم نمى‌شود. «فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ»

2- سوگند دروغ، مقدّمه سلطه شيطان است. يَحْلِفُونَ‌ ... اسْتَحْوَذَ ...


«1». نهج‌البلاغه، خطبه 50.

«2». تفسير نورالثقلين.

«3». نور، 21.

«4». حج، 52.

«5». اعراف، 201.

«6». الناس، 5.

«7». زخرف، 36.

«8». اسراء، 27.

«9». اعراف، 201.

جلد 9 - صفحه 524

3- هر چه از ياد خدا غافل شويم، به مدار حزب شيطان نزديك مى‌شويم.

فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ‌ ... حِزْبُ الشَّيْطانِ‌

4- خود را در اختيار هر حزب و گروهى قرار ندهيم كه بعضى گروه‌ها، حزب شيطان‌اند. «أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ»

5- خسران واقعى، پيروى از شيطان است، نه زيان‌هاى مالى. «إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ «19»

اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ‌: مستولى شد و غلبه كرد بر ايشان شيطان، و به وسوسه ايشان [را] به معاصى بداشت، فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ‌: پس فراموش گردانيد ايشان را ياد خدا تا او را ياد نكنند، نه به دل و نه به زبان، و غافل محض شدند، أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ‌: آن گروه فراموش‌كاران ياد خدا، لشكر شيطان و متابعان او بودند. أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ‌: آگاه باشيد بدرستى كه سپاه و تابعان شيطان، هُمُ الْخاسِرُونَ‌: ايشانند زيانكاران كه نعيم مؤبد را از دست دادند و در عذاب مخلد افتادند.

تبصره: آيه شريفه آگاهى است به آنكه كسانى كه به وساوس شيطانى و علائق دنيوى به كلى از ياد خدا غافل شوند به مرتبه‌اى كه هيچ تنبهى نيابند، هرآينه اين جماعت سپاه و تابعان شيطان، و عاقبت زيانكار خواهند بود، كه سرمايه عمر و ربح سعادت ابديه از دست داده به شآمت اعمال گرفتار آيند.


«1» منهج الصادقين، جلد 9، صفحه 217.

جلد 13 - صفحه 81

(آيه 20)


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ «16» لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ «17» يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى‌ شَيْ‌ءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْكاذِبُونَ «18» اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ «19» إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ «20»

كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ «21» لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «22»

ترجمه‌

قرار دادند سوگندهاشان را سپرى پس باز داشتند از راه خدا پس براى آنها عذابى است خوار كننده‌

هرگز دفع نميكند از آنها مالهاشان و نه فرزندانشان از جانب خدا چيزى را آن گروه اهل آتشند آنها در آن جاودانيانند


جلد 5 صفحه 167

روز كه برمى‌انگيزاند آنها را خدا همگى پس سوگند ميخورند براى او همچنانكه سوگند ميخورند براى شما و ميپندارند كه آنها قادرند بر امرى آگاه باشيد كه همانا آنها دروغگويانند

استيلا يافت شيطان بر آنها پس از يادشان برد ذكر خدا را آن گروه ياران شيطانند آگاه باشيد كه همانا ياران شيطان زيانكارانند

همانا آنانكه مخالفت ميكنند با خدا و پيغمبرش آن گروه داخل در زمره ذليل‌ترانند

نوشت خدا كه هر آينه غلبه خواهم كرد البته من و پيغمبرانم همانا خدا نيرومند و غالب است‌

نمى‌يابى گروهى را كه ايمان ميآورند بخدا و روز بازپسين كه دوستى كنند با كسانيكه مخالفت نمودند با خدا و پيغمبرش و اگر چه باشند پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا خويشاوندانشان آن گروه نوشت خدا در دلهاشان ايمان را و تقويت نمود ايشان را بروح و روانى از جانب خود و داخل ميگرداند ايشانرا در بهشتهائى كه جارى است در زمين آنها نهرها جاودانيانند در آنها خوشنود شد خدا از ايشان و خشنود شدند از او آنگروه لشگر خدايند آگاه باشيد همانا لشگر خدا آنان رستگارانند.

تفسير

اهل نفاق كه در آيات سابقه شمه‌اى از احوال آنها ذكر شد كه از آن جمله قسم دروغ خوردنشان بود خداوند جهت آنرا بيان فرموده كه براى آن بود كه جان و مالشان محفوظ از تعرّض مسلمانان باشد و تشبيه فرموده قسمهاى آنان را بسپر بلائيكه براى خودشان اتّخاذ نمودند در وقايه بودن از ضرر و باز ميداشتند بوساوس و حيل مردم را از پيمودن راه حق در خلال اين امنيّت جانى و مالى پس براى آنها است عذابى خوار كننده در دنيا يا آخرت و نبايد تصوّر نمايند كه اموال و اولاد آنها بدردشان ميخورد كه بتوانند بكمك آنها چيزى از عذاب خدا را از خودشان دفع نمايند و آنها اهل آتش جهنمند و مخلّد در آن خواهند بود در روز قيامت هم كه خدا تمام آنها را زنده و محشور ميفرمايد براى خدا هم اين قسم دروغ را ياد مينمايند كه ما در دنيا مؤمن مخلص بوديم و با كفار رابطه نداشتيم چون نفاق و دروغ‌گوئى طورى و بقدرى مرتكز در نفوس آنها شده بود كه تصوّر ميكردند با خدا هم ميشود نفاق كرد و آنجا هم ميتوان قسم دروغ خورد و


جلد 5 صفحه 168

گمان ميكردند كه قادر بر اخفاء چيزى از سرائرشان هستند و ميتوانند بقسم دروغ جلب نفع يا دفع ضررى از خود نمايند دروغگوئى آنها بنهايت درجه رسيده چون با خدا هم كه عالم السرّ و الخفيّات است دروغ ميگويند شيطان بر آنها مستولى شده و ياد خدا را از دل آنها برده آنها از اتباع شيطانند و اتباع آن ملعون در دنيا محروم از خير و در آخرت زيان‌كارانند بدادن بهشت و گرفتن جهنم و قمى ره در ذيل آيه اخيره از آيات سابقه نقل فرموده كه نازل شد در باره دومى چون مرور فرمود بر او پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با آنكه او نشسته بود نزد يكنفر از يهود و مينوشت خبر آن حضرت را پس آمد او خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حضرت فرمود ديدم تو را براى يهود كتابت ميكردى با آنكه خدا از آن نهى فرموده پس عرض كرد نوشتم براى او آنچه را در تورية است از صفت تو و شروع نمود بخواندن آن براى آن حضرت با آنكه او غضبناك بود پس يك نفر از انصار باو گفت واى بر تو نميبينى غضب پيغمبر را بر خود پس گفت پناه ميبرم بخدا از غضب خدا و غضب پيغمبرش همانا من نوشتم آنرا چون يافتم در تورية خبر تو را پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باو فرمود اى فلان اگر موسى بن عمران در ميان آنها حاضر بود پس ميآمدى تو نزد آنها با اعراض از حكمى كه من از جانب خدا آوردم كافر بودى و آن قول خداوند اتّخذوا أيمانهم جنّة است يعنى گرفتند ايمانشان را حجاب بين خودشان و كفار و ايمان آنها اقرار بزبان بود از ترس شمشير و رفع جزيه و قول خداوند يوم يبعثهم اللّه جميعا فيحلفون له كما يحلفون لكم مراد غصب‌كنندگان حق آل محمدند كه خداوند روز قيامت آنها را جمع ميفرمايد پس قسم ياد ميكنند براى خدا كه آنها كارى نكردند چنانچه قسم خوردند براى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در دنيا كه ما كارى نكرديم با آنكه اهتمام نموده بودند بقتل پيغمبر و قسم خورده بودند كه نگذارند بعد از آن حضرت امارت و اختياردارى به بنى هاشم برسد و بجاى أيمانهم در اتّخذوا أيمانهم بفتح همزه ايمانهم بكسر آن نيز قرائت شده و اين روايت مؤيّد آن قرائت است و اختصاص نزول آيات در باره دوّمى و ساير غصب‌كنندگان حق آل اطهار ظاهرا براى رياست دومى و همكارانش بر اهل نفاق باشد و در مجمع‌


جلد 5 صفحه 169

نقل نموده كه مسلمانان وقتى ديدند فتوحات متواليه خودشان را در بلاد عربستان گفتند ما روم و ايران را هم فتح ميكنيم پس منافقين گفتند شما گمان ميكنيد روم و ايران هم مانند بعضى بلاد عربستان است كه شما فتح كرديد پس نازل شد همانا آن كسانيكه مخالفت و معاندت مينمايند با خدا و پيغمبرش از جمله خوارترين خلق خدا خواهند بود و خداوند در لوح محفوظ ثبت فرموده كه خود و پيغمبرانش غالب باشند در حجّت هميشه و غالب شوند در آخر كار بر اعداء بفتح و ظفر چون خداوند قوى است و ميتواند دوستان خود را بر دشمنان غالب فرمايد و عزيز است يعنى كسى بر او غالب نخواهد شد و در خاتمه منحصر فرموده اهل ايمان را بكسانيكه با دشمنان خدا و پيغمبر دوستى نداشته باشند اگر چه آنها از نزديكترين ارحام و اقوام ايشان باشند و تصريح فرموده است كه اين قبيل اشخاص مخلص مؤيّد بروح ايمان و اخلاص از جانب خدا هستند كه در دلهاى ايشان بامر حق ثابت و راسخ شده و داخل مينمايد آنان را در آخرت در بهشتهائى كه در زير قصور و كنار درختان آن نهرهائى از آب خوش گوارا جارى است و هميشه در آنجا خواهند بود خدا از آنها خشنود بطاعتشان و آنها از خدا خشنود بقضاء و جزاء او هستند و ايشان عساكر الهيّه ميباشند و انصار دين او كه بخير دو سراى فائز شده‌اند در كافى از صادقين عليهما السلام روح از جانب خدا بايمان تفسير شده و در مجمع تأييد نموده است آنرا بقول خداوند و كذلك أوحينا اليك روحا من امرنا ما كنت تدرى ما الكتاب و لا الايمان و نيز در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه قلب مؤمن دو گوش دارد يك گوش ميدمد در آن شيطان و يك گوش ميدمد در آن ملك و خدا تأييد ميكند مؤمن را بملك و اين مراد است از قول خداوند و أيّدهم بروح منه و از بعضى از اخبار كافى در اين باب استفاده ميشود كه اين روح ايمان حاضر است نزد مؤمن در وقت اطاعت و قوى ميشود بآن و غائب ميشود در وقت معصيت و فرار ميكند از او و در بعضى بخصوص زنا تصريح شده است و ثواب قرائت اين سوره در ذيل سوره سابقه گذشت و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.


جلد 5 صفحه 170

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


استَحوَذَ عَلَيهِم‌ُ الشَّيطان‌ُ فَأَنساهُم‌ ذِكرَ اللّه‌ِ أُولئِك‌َ حِزب‌ُ الشَّيطان‌ِ أَلا إِن‌َّ حِزب‌َ الشَّيطان‌ِ هُم‌ُ الخاسِرُون‌َ «19»

اطراف‌ ‌آنها‌ ‌را‌ گرفته‌ شيطان‌ و ‌بر‌ ‌آنها‌ احاطه‌ كرده‌ ‌پس‌ فراموش‌ كرده‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ذكر و ياد ‌خدا‌ ‌را‌ اينها حزب‌ شيطان‌ هستند آگاه‌ باشيد اينكه‌ حزب‌ شيطان‌ ‌آنها‌ خسران‌ دارند.

استَحوَذَ عَلَيهِم‌ُ الشَّيطان‌ُ استحواذ استيلاء ‌بر‌ شي‌ء، شيطان‌ ‌بر‌ اينها استيلاء پيدا كرده‌ ‌که‌ راه‌ حق‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ بسته‌ و راه‌هاي‌ باطله‌ ‌را‌ ‌به‌ روي‌ ‌آنها‌ باز كرده‌ ‌در‌ اثر متابعت‌ شيطان‌.

فَأَنساهُم‌ ذِكرَ اللّه‌ِ بكلي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌به‌ فراموشي‌ ‌از‌ ذكر ‌خدا‌ نموده‌ ابدا ‌به‌ فكر دين‌ و قيامت‌ و عذاب‌ الهي‌ نيستند نه‌ ديگر موعظه‌ ‌به‌ ‌آنها‌ اثر مي‌بخشد و معجزه‌ فائده‌ مي‌دهد و نه‌ حرف‌ حق‌ ‌را‌ مي‌پذيرند و نه‌ توجهي‌ ‌به‌ انبياء الهي‌ دارند و نه‌ ديگر قابل‌ هدايت‌ هستند.

أُولئِك‌َ حِزب‌ُ الشَّيطان‌ِ ‌از‌ حزب‌ ‌خدا‌ بيرون‌ رفته‌ و داخل‌ حزب‌ شيطان‌ شدند حزب‌ الهي‌ كساني‌ هستند ‌که‌ مي‌فرمايد: وَ مَن‌ يَتَوَل‌َّ اللّه‌َ وَ رَسُولَه‌ُ وَ الَّذِين‌َ آمَنُوا فَإِن‌َّ حِزب‌َ اللّه‌ِ هُم‌ُ الغالِبُون‌َ مائده‌ آيه 41 و ‌در‌ همين‌ سوره‌ ‌در‌ چند آيه ‌بعد‌ معرّفي‌ حزب‌ اللّه‌ ‌را‌ مي‌فرمايد چنانچه‌ بيايد:

أَلا إِن‌َّ حِزب‌َ الشَّيطان‌ِ هُم‌ُ الخاسِرُون‌َ ‌هم‌ خسران‌ دنيا و ‌هم‌ خسران‌ آخرت‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 19)- در این آیه سرنوشت نهائی این منافقان تیره‌دل را چنین بیان می‌کند: «شیطان بر آنها مسلط شده، و یاد خدا را از خاطر آنها برده است» (استحوذ علیهم الشیطان فانساهم ذکر الله).

به همین دلیل «آنان حزب شیطانند» (اولئک حزب الشیطان).

«بدانید حزب شیطان زیانکارانند» (ألا ان حزب الشیطان هم الخاسرون).

آری! منافقان دروغگو و مغرور به مال و مقام سرنوشتی جز این ندارند که دربست در اختیار شیطان و وسوسه‌های او قرار می‌گیرند، و خدا را بکلی فراموش می‌کنند، نه تنها منحرف می‌شوند که در زمره عمّال شیطان و اعوان و انصار لشکر و حزب او برای گمراه ساختن دیگران قرار می‌گیرند.

نکات آیه

۱ - منافقان، تحت اختیار شیطان و مقهور اراده او (استحوذ علیهم الشیطن) «استحواذ» به معناى چیره شدن است. ضمیر «علیهم»، در آیه شریفه، مربوط به اهل نفاق است; یعنى، شیطان بر آنان مستولى شده است.

۲ - شیطان، در صورت چیره شدن بر انسان، خدا را از یاد او مى برد. (فأنسهم ذکر اللّه)

۳ - منافقان، غافل از یاد خدا و بیگانه با آن (فأنسهم ذکر اللّه)

۴ - فراموش شدن خدا در زندگى منافقان، نتیجه استیلاى شیطان بر آنان (استحوذ علیهم الشیطن فأنسهم ذکر اللّه)

۵ - منافقان، حزب شیطان و دار و دسته وى (أُولئک حزب الشیطن)

۶ - حزب و دار و دسته شیطان، فرجامى جز خسران و زیان ندارند. (ألا إنّ حزب الشیطن هم الخسرون)

۷ - منافقان، محکوم به فرجامى شوم و عاقبتى خسارت بار (أُولئک حزب الشیطن ألا إنّ حزب الشیطن هم الخسرون)

۸ - غفلت از یاد خدا و بیگانگى با آن در زندگى، از عوامل خسران انسان ها (فأنسهم ذکر اللّه ... إنّ حزب الشیطن هم الخسرون)

موضوعات مرتبط

  • زیان: عوامل زیان ۸
  • شیطان: پیروان شیطان ۱، ۵; حزب شیطان ۵; زیانکارى حزب شیطان ۶; فرجام شوم حزب شیطان ۶; نقش شیطان ۲، ۴
  • غافلان :۳
  • غفلت: آثار غفلت از خدا ۸; عوامل غفلت از خدا ۲، ۴; غفلت از خدا ۳
  • منافقان :۵ آثار اغواپذیرى منافقان ۴ ۵; اغواپذیرى منافقان ۱ ۵; زیانکارى منافقان ۵۷; عوامل غفلت منافقان ۴ ۵; غفلت منافقان ۳ ۵; فرجام شوم منافقان ۷ ۵

منابع