الشورى ٣٨

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ الَّذِينَ‌ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ‌ وَ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ أَمْرُهُمْ‌ شُورَى‌ بَيْنَهُمْ‌ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ‌ يُنْفِقُونَ‌

ترجمه

و کسانی که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده و نماز را برپا می‌دارند و کارهایشان به صورت مشورت در میان آنهاست و از آنچه به آنها روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند،

|و كسانى كه دعوت پروردگارشان را اجابت كردند و نماز برپا داشتند و كارشان در ميانشان [بر پايه‌] مشورت است و از آنچه روزيشان كرده‌ايم انفاق مى‌كنند
و كسانى كه [نداى‌] پروردگارشان را پاسخ [مثبت‌] داده و نماز برپا كرده‌اند و كارشان در ميانشان مشورت است و از آنچه روزيشان داده‌ايم انفاق مى‌كنند.
و آنان که امر خدایشان را اجابت کردند و نماز به پا داشتند و کارشان را به مشورت یکدیگر انجام می‌دهند و از آنچه روزی آنها کردیم (به فقیران) انفاق می‌کنند.
و آنان که دعوت پروردگارشان را اجابت کردند و نماز را برپا داشتند و کارشان در میان خودشان بر پایه مشورت است و از آنچه روزی آنان کرده ایم، انفاق می کنند؛
و آنان كه دعوت پروردگارشان را پاسخ مى‌گويند و نماز مى‌گزارند و كارشان بر پايه مشورت با يكديگر است و از آنچه به آنها روزى داده‌ايم انفاق مى‌كنند؛
و کسانی که ندای پروردگارشان را استجابت کرده‌اند، و نماز را بر پا داشته‌اند و کارشان رایزنی با همدیگر است، و از آنچه روزیشان داده‌ایم، می‌بخشند
و آنان كه [دعوت‌] پروردگار خويش را پاسخ داده‌اند و نماز را برپا داشته‌اند و كارشان با مشورت ميان خودشان باشد و از آنچه ايشان را روزى كرده ايم انفاق مى‌كنند
و کسانیند که دعوت پروردگارشان را پاسخ می‌گویند، و نماز را چنان که باید می‌خوانند، و کارشان به شیوه‌ی رایزنی و بر پایه‌ی مشورت با یکدیگر است، و از چیزهائی که بدیشان داده‌ایم (در کارهای خیر) صرف می‌کنند.
و کسانی که (ندای) پروردگارشان را پاسخ مثبت داده و نماز بر پا داشته و کارشان در میانشان مشورت است و از آنچه روزیشان داده‌ایم انفاق می‌کنند.
و آنان که پذیرفتند برای پروردگار خود و بپای داشتند نماز را و کارشان مشورت است میان ایشان و از آنچه روزیشان دادیم ببخشند

And those who respond to their Lord, and pray regularly, and conduct their affairs by mutual consultation, and give of what We have provided them.
ترتیل:
ترجمه:
الشورى ٣٧ آیه ٣٨ الشورى ٣٩
سوره : سوره الشورى
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ»: کار و بارشان شورائی است. مهمترین مسأله اجتماعی همان اصل «شوری» است و یک برنامه عمومی و همگانی مسلمانان است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

شأن نزول آیات ۳۷ تا ۳۹:

این آیات درباره ابوبکر بن ابى‌قحافه نازل شده است.[۱]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى‌ بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ «38»

و كسانى كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده و نماز را بر پا داشته و كارشان با مشورت ميانشان انجام مى‌گيرد و از آنچه روزيشان داده‌ايم انفاق مى‌كنند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى‌ بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (38)

وَ الَّذِينَ اسْتَجابُوا: و براى آنانكه اجابت كردند، لِرَبِّهِمْ‌: مر پروردگار خود را. مراد انصارند كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله ايشان را به ايمان خواند فورا اجابت نمودند. وَ أَقامُوا الصَّلاةَ: و بپاى دارند نماز را در اوقات خود با شرايط و اركان، وَ أَمْرُهُمْ شُورى‌ بَيْنَهُمْ‌: و كار ايشان مشورت كردن ميان ايشان، و مراد به مشاورت معارضه است در كلام به جهت ظهور حق، يعنى هرگاه كارى كنند، به صوابديد يكديگر كنند به جهت فرط تدبر و تيقظ ايشان در امور، و اصلا منفرد نشوند در آن. مشورت آنان اين بود كه پيش از مهاجرت حضرت رسالت از مكه به مدينه، بى‌مشورت يكديگر در هيچ امرى اقدام نمى‌نمودند و در خانه ابو ايوب مجتمع شدند، پس با هم اتفاق نمودند بر ايمان به حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله و لذا حق تعالى مدح ايشان نموده بر اين صفت. وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ‌: و از آنچه روزى ساختيم ما ايشان را، يُنْفِقُونَ‌: انفاق مى‌كنند در رضاى خدا.

جلد 11 - صفحه 434

تحقيق: بيان «شورى و مشورت» به سه مطلب محقق آيد:

مطلب اول: مشورت و شورى.

آنچه از احاديث آل عصمت و كلمات محققين مستفاد مى‌شود، صحت اين شورى در امور دنيويه است نه امور دينيه مطابق دستور شرع مطهر با اشخاص مهذب و متقى، چنانچه در كتاب محاسن از حضرت صادق عليه السّلام:

1- استشر العاقل من الرّجال الورع فانّه لا يأمر الّا بخير و إيّاك و الخلاف فإنّ خلاف الورع العاقل مفسدة فى الدّين و الدّنيا. يعنى: استشاره كن با عاقل از مردان پرهيزكار، بدرستى كه امر ننمايند صاحبان ورع مگر به خير و بر تو باشد به پرهيز نمودن از مخالفت، زيرا مخالفت ورع عاقل، مفسده است در دين و دنيا «1».

2- در كتاب فتح الابواب- سيد على بن طاوس از حضرت صادق عليه السّلام: هر گاه اراده نمايد يكى از شما امرى را، پس مشورت نكند هيچكس را تا آنكه ابتدا نمايد مشاورت خداى عزّ و جلّ را. عرض كردند: مشاورت با خدا چيست؟ فرمود: استخاره كند با خدا اولا، بعد مشورت كند در آن؛ پس چون ابتدا كند به خدا، جارى سازد خداى تعالى براى او خير را بر لسان آنكه بخواهد از خلق‌ «2».

3- فرمود حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله: ما خاب من استخار و ما ندم من استشار: نوميد نگردد هر كه استخاره نمايد، و پشيمان نشود هر كه مشورت نمايد «3».

4- و نيز فرمود: ما من رجل يشاور احدا الّا هدى الى الرّشاد: هيچ مردى مشورت نكند با يكى مگر كه هدايت كرده شود به طريق صواب‌ «4».

4- مطلب دوم، حدود مشورت:


«1» ارشاد السمتبصر ص 49، حديث 81.

«2» ارشاد المستبصر، ص 47، حديث 74 تا 77 به نقل از مقنعه شيخ مفيد و بحار الانوار ج 91.

«3» ارشاد المستبصر فى الاستخارات، سيد عبد اللّه بشر ص 22 حديث 11، به نقل از امالى شيخ طوسى، با تغيير مختصر در لفظ.

«4» شورى در قرآن و حديث. گردآورى رضا استادى، ص 68 حديث 11، به نقل از مجمع البيان 9/ 43.

جلد 11 - صفحه 435

در كتاب محاسن- از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: مشورت نباشد مگر به حدود آن، هر كه معرفت حدود آن را دارد فايده، و الّا ضرر آن براى مستشير، بيش از نفع آن باشد: 1- آنكه با او مشورت كنند عاقل باشد. 2- آنكه حر و متدين. 3- آنكه صديق با اخوت. 4- مطلع بر سرّ باشد، پس وقتى عاقل باشد فايده برى به مشورت او، و زمانى كه حر و متدين شد، جهد كند به نفس خود در نصيحت، و چون صديق مواخى شد كتمان سر كند، و زمانى كه مطلع بر سرّ نمودى علم او به آن سرّ مانند علم تو باشد. بنابراين مشورت، تمام و كامل گردد نصيحت‌ «1».

و حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: «المستشار مؤتمن» كسى كه مشورت از او شود بايد امين باشد «2».

مطلب سوم: اين مطلب مسلم و عقل و وجدان منصف حاكم است‌

به آنكه پس از آمدن شريعت جامع كافى وافى كه تمام جزئيات ممكن الوقوع را بيان فرموده حتى ارش خدشه و ديه خراش، معقول نيست كه تكليف احكام شرعيه مكلفين را واگذار به شوراى آنان نمايد، زيرا نقض غرض، و با خاتميت شريعت منافات دارد؛ بنابراين وصف مؤمنين در آيه‌ «وَ أَمْرُهُمْ شُورى‌ بَيْنَهُمْ» ناظر به امور دنياست نه دين؛ گذشته از اين على ابن ابراهيم قمى (رحمه اللّه) در بيان آيه شريفه فرمايد:

«يشاورون الامام فيما يحتاجون من امر دينهم» مشورت مى‌كنند امام را در آنچه احتياج دارند از امر دين ايشان. «3»

تتمه:

بنابراين شورائى كه به سبب آن حق را پايمال گردانند، يا تغيير و تبديل احكام قرآن و فرامين سبحانى نمايند، هر آينه مذموم و مورد سخط و غضب خداوند قهار است، لذا حضرت امير المؤمنين عليه السّلام صداى مباركش بلند


«1» بحار الانوار ج 91 ص 102 حديث 30.

«2» شورى در قرآن و حديث، ص 92 حديث 158؛ و نيز ص 91 حديث 146 مروىّ از رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم.

«3» برهان ج 4 ص 128.

جلد 11 - صفحه 436

است كه: «يا للّه و الشّورى» «1».

و إن كنت بالشّورى ملكت امورهم‌

فكيف بهذا و المشيرون غيّب‌ «2»

در كتاب مناقب العترة- حذيفه يمانى از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله روايت نموده: الويل الويل لامتى من الشورى الكبرى و الشورى الصغرى سئل فى تعيينهما قال الشورى الكبرى تنعقد فى بلدى بعد وفاتى لغصب خلافة اخى و حق بنتى و الصغرى تنعقد فى الغيبة الكبرى فى الزوراء لتغيير سنتى و تبديل احكامى.

يعنى واى واى بر امت من از شوراى بزرگ و شوراى كوچك. پرسيدند:

كدام است؟ فرمود: شوراى كبرى منعقد شود در شهر من بعد از وفات من براى غصب خلافت برادر من و حق دختر من؛ و شوراى صغرى منعقد شود در غيبت كبرى در زوراء براى تغيير دادن سنت من و احكام من.

بيان: زوراء شهر رى باشد، چنانچه حضرت صادق عليه السّلام شعر عقبه را شاهد آورده.

و نحر بالزوراء منهم لدى الضحى‌

ثمانون الفا مثل ما تنحر البدنى‌

«3»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَما أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى‌ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (36) وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ (37) وَ الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى‌ بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (38) وَ الَّذِينَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ (39) وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ (40)

ترجمه‌

پس آنچه داده شديد از چيزى پس مايه تعيّش زندگانى دنيا است و آنچه نزد خدا است بهتر و پاينده‌تر است براى آنانكه گرويدند و بر پروردگارشان توكّل ميكنند

و آنانكه اجتناب ميكنند از گناههاى بزرگ و كارهاى زشت و چون خشمناك شوند ايشان درميگذرند

و آنانكه اجابت نمودند پروردگارشان را و بر پاى داشتند نماز را و كارشان مبنى بر مشورت است ميانشان و از آنچه روزى داديمشان انفاق ميكنند

و آنانكه چون رسيد ايشانرا ستمى آنها انتقام مى‌كشند

و پاداش بدى بدى‌ء مانند آنست پس هر كه درگذشت از آن و صلح و سازش نمود پس مزدش بر خدا است همانا او دوست ندارد ستمكاران را.

تفسير

خداوند متعال براى آنكه از اقبال مردم بمال و جاه و ساير امتعه دنيوى كه منشأ معاصى است كاسته و بر توجه آنها بآخرت بيفزايد ميفرمايد كه آنچه بشما داده شده است از رياست و مال و اولاد و غيرها بهره چند روزه دنيوى است و بالاخره نابود ميشود ولى آنچه نزد خدا است از نعيم آخرت و اجر اعمال و ثواب انفاق در راه خدا بهتر و برتر و بالاتر و باقى و برقرار است و اختصاص دارد بكسانيكه ايمان بخدا و پيغمبر و امام دارند و بر پروردگارشان در امور توكّل مينمايند و ميدانند كه او امور ايشانرا بر طبق حكمت و مصلحت منظّم ميفرمايد و چشم اميد بغير او ندارند و كسانيكه از معاصى كبيره كه خداوند وعده عذاب بر آنها داده و در سوره نساء ذكر شد و كارهاى بسيار زشتى كه قبح آنها ظاهر باشد اجتناب مينمايند و وقتى بر كسى غضب نمايند خوددارى از اعمال آن ميكنند و از او


جلد 4 صفحه 585

ميگذرند اگر تعدّى بحق خودشان كرده باشد نه بحق خدا و ساير خلق و اخبار در ثواب كظم غيظ و فرو نشاندن خشم و عفو از خطايا زياد وارد شده خصوصا در صورت قدرت بر اعمال و تلافى كه آتش جهنّم بر چنين كسى حرام ميشود و با قلب مملوّ از امن و ايمان در محشر حاضر ميگردد و كسانيكه اجابت نمودند دعوت حق را در كليّه امور دينى مخصوصا نماز كه سعى كردند در اقامه و بر پا داشتن آن بخواندن خود و وادار نمودن مردم را بآن و عمران مساجد و رواج معابد و هر چه مدخليّت در اقامه آن داشته باشد و آنانكه با مشورت از امام عليه السّلام در امور دينشان اقدام مينمايند چنانچه قمّى ره فرموده يا با مشورت يكديگر بكارهاى خودشان اقدام ميكنند چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل نموده كه هيچ مردى نيست كه مشورت نمايد با كسى مگر آنكه هدايت شود به رشد و صلاحش و ظاهرا مراد كسى است كه بايد با او مشورت نمود و آن مرد عاقل خير خواه خير گو است و از آنچه خداوند روزى آنها نموده در راه خير صرف ميكنند بتفصيلى كه در اوّل سوره بقره ذكر شد و آنكسانيكه وقتى تعدّى بحقوق و حدود آنها شود آرام نمى‌نشينند و داد خود را از ظالم ميستانند و اين از لوازم شهامت و شجاعت است و منافى با عفو نيست كه از صفات اهل ايمان است و ذكر شد چون اين در برابر غالب قاهر متجاهر است كه اگر دادخواهى نشود متجرّى ميشود و بر تعدّى خود مى‌افزايد و آن در مقابل عاجز نادم معتذر است كه بزرگى و بزرگوارى نسبت باو عفو است و بعبارت ديگر عفو و انتقام هر دو از صفات حسنه ممدوحه است و شرعا مظلوم مختار است در اختيار هر يك ولى هر كدام محلّى دارد كه بملاحظه آن راجح ميشود و بعضى ينتصرون را بمعناى يتناصرون گرفته‌اند يعنى با يكديگر در دفع ظلم كمك ميكنند و در هر حال چون پاى انتقام بميان آيد بايد از حدّ تعدّى و كار بدى كه در باره او نموده‌اند تجاوز ببدى ننمايد و اينكه از انتقام در اين مقام تعبير ببدى شده با آنكه بد نيست براى تناسب لفظى با صدر كلام است كه بدى طرف باشد علاوه بر آنكه بدى بخودى خود بد است نهايت آنكه اينجا بملاحظه مصالحى خوب شده است و مراعات اين تناسب لفظى و ازدواج كلام را در علم بديع صنعت مشاكله ناميده‌اند و از محسّنات كلام شمرده شده است و اگر كسى‌


جلد 4 صفحه 586

عفو كند در جائيكه مقتضى براى عفو باشد و اصلاح نمايد با طرف اجرا و بقدرى زياد است كه نميشود تعيين نمود و بايد گفت با خدا است چون خدا اصلا ظلم و ظالم را دوست ندارد اين مقدار هم كه تجويز فرموده در مقام انتقام براى تشفّى قلب مظلوم و تأديب ظالم است ولى بايد از مثل تجاوز نشود و ابتداء بظلم ننمايند و تفصيل اين مقام در سوره بقره ذيل آيه الشّهر الحرام بالشّهر الحرام گذشت و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم روايت نموده كه كسانيكه اجرشان با خدا است و آنها عفو كنندگان از مردمند بيحساب وارد بهشت ميشوند و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه عفو كنيد عفو موجب عزّت است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ الَّذِين‌َ استَجابُوا لِرَبِّهِم‌ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمرُهُم‌ شُوري‌ بَينَهُم‌ وَ مِمّا رَزَقناهُم‌ يُنفِقُون‌َ (38)

جلد 15 - صفحه 498

و كساني‌ ‌که‌ اجابت‌ ميكنند فرمايشات‌ پروردگار ‌خود‌ ‌را‌ و بپا ميدارند نماز ‌را‌ و ‌در‌ كار ‌خود‌ مشورت‌ ميكنند ‌بين‌ خودشان‌ و ‌از‌ آنچه‌ روزي‌ كرديم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ انفاق‌ ميكنند.

وَ الَّذِين‌َ استَجابُوا لِرَبِّهِم‌ ‌هم‌ عطف‌ ‌است‌ بجملات‌ سابقه‌ و استجابت‌ قبول‌ اجابت‌ ‌است‌ ‌که‌ آنچه‌ فرمان‌ و دستورات‌ ‌از‌ جانب‌ حق‌ آمده‌ چه‌ راجع‌ بعقائد ‌از‌ ايمان‌ بتوحيد، عدل‌، رسالت‌ انبياء خلافت‌ ائمه‌ اطهار و معاد و خصوصيات‌ ‌آن‌ و چه‌ راجع‌ ‌به‌ تكميل‌ اخلاق‌ حميده‌ و ازاله صفات‌ رذيله‌ و چه‌ راجع‌ ‌به‌ احكام‌ شرعيّه‌ تمام‌ ‌را‌ پذيرفتند و قبول‌ نمودند، و اطاعت‌ كردند.

وَ أَقامُوا الصَّلاةَ ‌از‌ اتيان‌ بآن‌ ‌در‌ اوقات‌ مقرره‌ جامع‌ جميع‌ اجزاء و شرايط و حفظ صلوات‌ ‌که‌ ‌از‌ ميان‌ جامعه‌ برداشته‌ نشود نه‌ مثل‌ زمان‌ ‌ما ‌که‌ صد نود ناس‌ ‌ يا ‌ تارك‌ الصلاة و ‌ يا ‌ ضايع‌ الصلاة هستند.

وَ أَمرُهُم‌ شُوري‌ بَينَهُم‌ خودسرانه‌ و سرخود كاري‌ ‌را‌ انجام‌ نميدهند ‌تا‌ ‌با‌ عقلاء و دانشمندان‌ مشورت‌ نكنند.

وَ مِمّا رَزَقناهُم‌ يُنفِقُون‌َ چه‌ انفاق‌ مالي‌ و چه‌ انفاق‌ بدني‌ و چه‌ انفاق‌ علمي‌ چه‌ انفاقات‌ واجبه‌ و چه‌ مندوبه‌ و ممدوحه‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 38)- در این آیه به سومین تا ششمین اوصاف آنها اشاره کرده، می‌فرماید: «و آنها که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده، و فرمانهای او را از جان و دل پذیرفته‌اند» (وَ الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ).

«و نماز را بر پا داشته‌اند» (وَ أَقامُوا الصَّلاةَ).

«و کار آنها به طریق شوری و مشورت در میان آنها صورت می‌گیرد» (وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُمْ).

«و از آنچه به آنها روزی داده‌ایم، در راه خداوند انفاق می‌کنند» (وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ).

در آیه قبل سخن از پاک سازی وجودشان از گناهان و غلبه بر خشم و غضب بود، اما در این آیه سخن از بازسازی وجودشان در جنبه‌های مختلف است که از همه مهمتر اجابت دعوت پروردگار و تسلیم در برابر فرمان اوست.

نکات آیه

۱ - مؤمنان با علاقه و شیفتگى، دعوت پروردگار خویش را پاسخ مى دهند و فرمان او را اطاعت مى کنند. (للذین ءامنوا ... و الذین استجابوا لربّهم) به کار رفتن «استجابوا» - که دلالت بر طلب مى کند - نشانگر آن است که مؤمنان به دنبال اجراى تکالیف الهى اند; نه آن که با سختى آن را انجام دهند. و از این مطلب شیفتگى و علاقه آنان نسبت به تکالیف استفاده مى شود.

۲ - توجه به ربوبیت خداوند، موجب شیفتگى انسان نسبت به انجام دستورات او است. (و الذین استجابوا لربّهم) با توجه به توضیح برداشت قبل و به کار رفتن کلمه «ربّ»، مى توان استفاده کرد که در اثر توجه به ربوبیت الهى، فرمان هاى خداوند براى انسان، سهل و آسان گشته و انسان مشتاقانه به اجراى آن خواهد پرداخت.

۳ - برخورداران از نعمت هاى جاودان آخرت، شیفتگان اطاعت پروردگار و برپا دارندگان نماز (و ما عند اللّه ... للذین ءامنوا ... و أقاموا الصلوة)

۴ - احیاى فرهنگ نماز و انجام آن با تمامى شرایط و ارکان، از ویژگى هاى بارز اهل ایمان (و ما عند اللّه ... للذین ءامنوا ... و أقاموا الصلوة) با توجه به واژه «إقامه» که صرفاً به معناى انجام نماز نیست; بلکه به معناى برپاداشتن نماز است، احیاى فرهنگ نماز به دست مى آید.

۵ - اقامه نماز و گسترش فرهنگ نمازخوانى، از مهم ترین تکالیف الهى براى اهل ایمان (و الذین استجابوا لربّهم و أقاموا الصلوة) با توجه به این که «استجابوا لربّهم» اجراى تمامى تکالیف الهى را در بر دارد، ذکر اقامه نماز پس از آن، دلیلى بر اهمیت ویژه برپایى نماز است.

۶ - نماز، داراى ویژگى و اهمیت در میان سایر عبادات (و أقاموا الصلوة)

۷ - مشورت در مسائل زندگى و اهتمام به آن، از ویژگى هاى اهل ایمان (للذین ءامنوا ... و أمرهم شورى بینهم)

۸ - نظام اجتماعى مسلمانان، متّکى بر اصل شور و مشورت (و أمرهم شورى بینهم) اضافه «أمر» به «هم»، نشانگر آن است که امور اجتماعى و مربوط به همگان، مورد مشورت مسلمانان است.

۹ - استبداد به رأى و خودکامگى، امرى ناپسند و ناشایست براى جامعه دینى (و أمرهم شورى بینهم)

۱۰ - غیرمؤمنان، نباید در امر مشورت، مورد اتکا و اعتماد مسلمانان قرار گیرند. (و أمرهم شورى بینهم) ذکر «بینهم» نشانگر آن است که مشورت، باید بین مؤمنان صورت گیرد و تصمیم گیرى نهایى، متکى به آراى اهل ایمان باشد.

۱۱ - مؤمنان، اهل انفاق و بهره ور ساختن دیگران از امکانات خدا دادى خویش (للذین ءامنوا ... و ممّا رزقنهم ینفقون)

۱۲ - اهل ایمان، به مالکیت حقیقى خداوند بر امکانات دنیایى بشر توجه دارند. (و ممّا رزقنهم ینفقون)

۱۳ - دعوت خداوند از اهل ایمان، به انفاقِ بخشى از دارایى هاى خود و نه همه آن (و الذین استجابوا لربّهم ... و ممّا رزقنهم ینفقون) برداشت یاد شده مبتنى بر این است که «مِنْ» در «ممّا» براى تبعیض باشد.

۱۴ - دارایى ها و امکانات انسان ها، از آنِ خدا و داده او است. (و ممّا رزقنهم ینفقون)

۱۵ - فراگیرى دستورات الهى، نسبت به مسائل فردى و اجتماعى، عبادى، سیاسى و اقتصادى (و أقاموا الصلوة و أمرهم شورى بینهم و ممّا رزقنهم ینفقون)

۱۶ - اقدامات خردمندانه و حرکت هاى خیرخواهانه اجتماعى اهل ایمان، مکمل عبادت هاى فردى آنان است. (و أقاموا الصلوة و أمرهم شورى بینهم و ممّا رزقنهم ینفقون)

موضوعات مرتبط

  • استبداد: ناپسندى استبداد ۹
  • امکانات مادى: مالک امکانات مادى ۱۴; منشأ امکانات مادى ۱۴
  • انفاق: دعوت به انفاق ۱۳; محدوده انفاق ۱۳
  • تسلیم: زمینه تسلیم به خدا ۲
  • تکلیف: مهمترین تکلیف ۵
  • جامعه اسلامى: ویژگیهاى جامعه اسلامى ۸
  • خدا: دعوتهاى خدا ۱۳; مالکیت خدا ۱۴
  • دین: ابعاد اجتماعى دین ۱۵; ابعاد اقتصادى دین ۱۵; ابعاد سیاسى دین ۱۵; ابعاد عبادى دین ۱۵; ابعاد فردى دین ۱۵; جامعیت دین ۱۵
  • ذکر: آثار ذکر ربوبیت خدا ۲; ذکر مالکیت خدا ۱۲
  • عبادت: مهمترین عبادت ۶
  • مؤمنان: آثار خیرخواهى مؤمنان ۱۶; انفاق مؤمنان ۱۱; انقیاد مؤمنان ۱; ایمان مؤمنان ۱۲; تکلیف مؤمنان ۵; دعوت از مؤمنان ۱۳; عبادت مؤمنان ۱۶; فضایل مؤمنان ۱، ۱۱; فعالیت اجتماعى مؤمنان ۱۶; ویژگیهاى مؤمنان ۴، ۷
  • مسلمانان: مشاوره با غیرمسلمان ۱۰
  • مشاوره: اهمیت مشاوره ۷، ۸; شرایط مشاوره ۱۰
  • نعمت: انقیاد مشمولان نعمت ۳; فضایل مشمولان نعمت ۳; نماز مشمولان نعمت ۳
  • نماز: اهمیت برپایى نماز ۵; اهمیت نماز ۶; برپایى نماز ۴

منابع

  1. تفسیر کشف الاسرار از عامه.