الدخان ٢٠

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ إِنِّي‌ عُذْتُ‌ بِرَبِّي‌ وَ رَبِّکُمْ‌ أَنْ‌ تَرْجُمُونِ‌

ترجمه

و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می‌برم از اینکه مرا متهم کنید!

|و همانا من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‌برم از اين كه سنگسارم كنيد
و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‌برم از اينكه مرا سنگباران كنيد.
و من به خدای خود و خدای شما پناه می‌برم از اینکه عزم آزار و سنگسار من کنید.
و من به پروردگارم و پروردگار شما از اینکه مرا سنگسار کنید [یا برانید یا متهم کنید] پناه می برم؛
و اگر بخواهيد بر من سنگ بزنيد، من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‌برم،
و من از شر اینکه سنگسارم کنید به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می‌برم‌
و همانا به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‌برم از اينكه سنگسارم كنيد- يا دشنامم دهيد-.
من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می‌برم از این که بتوانید مرا سنگسار کنید.
«و به‌راستی من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه بردم، (از این) که مرا سنگباران کنید.»
و همانا پناه بردم به پروردگار من و پروردگار شما از آنکه مرا بیفکنید

I have taken refuge in my Lord and your Lord, lest you stone me.
ترتیل:
ترجمه:
الدخان ١٩ آیه ٢٠ الدخان ٢١
سوره : سوره الدخان
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«عُذْتُ»: پناه برده‌ام. «تَرْجُمُونِ»: این که مرا سنگسار کنید. تکیه روی مسأله رجم، یعنی سنگسار کردن بدین خاطر است که اغلب پیغمبران و مردان خدا را بدین نحو تهدید به قتل نموده‌اند (نگا: کهف / ، یس / ). از جمله: شعیب (نگا: هود / ) و ابراهیم (نگا: مریم / ) و نوح (نگا: شعراء / . رجْم، به معنی مطلق قَتْل نیز استعمال شده است (نگا: معجم‌الفاظ القرآن الکریم). لذا معنی دیگر (تَرْجُمُونِ) چنین است: این که مرا به قتل برسانید.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ «20» وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ «21»

و از اينكه مرا متهم (يا سنگسار) كنيد، به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‌برم. و اگر به من ايمان نمى‌آوريد پس (لااقل) از من كناره بگيريد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ «20»

وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ‌: و بدرستى كه من پناه برم به پروردگار خود و پروردگار شما، أَنْ تَرْجُمُونِ‌: از آنكه سنگسار كنيد مرا يا بكشيد يا دشنام دهيد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ «12» أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرى‌ وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ «13» ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ «14» إِنَّا كاشِفُوا الْعَذابِ قَلِيلاً إِنَّكُمْ عائِدُونَ «15» يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى‌ إِنَّا مُنْتَقِمُونَ «16»

وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ «17» أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ «18» وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «19» وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ «20» وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ «21»

ترجمه‌

پروردگارا بردار از ما عذاب را همانا ما گروندگانيم‌

از كجا باشد براى آنان تذكّر با آنكه بتحقيق آمد آنها را پيغمبرى آشكار

پس رو گرداندند از او و گفتند مردى است آموخته شده و ديوانه‌

همانا ما برطرف كننده عذابيم اندكى همانا شما عودكنندگانيد

روز كه بسختى بگيريم گرفتن بزرگى آنان را همانا ما انتقام كشندگانيم‌

و بتحقيق آزموديم پيش از آنها قوم فرعون را و آمد آنها را پيغمبرى بزرگوار

كه بسپاريد بمن بندگان خدا را همانا من براى شما پيغمبرى امينم‌

و آنكه برترى مجوئيد بر خدا همانا من آورنده‌ام براى شما حجّتى روشن‌

و همانا من پناه برده‌ام بپروردگار خود و پروردگار شما از آنكه سنگسار كنيد مرا

و اگر ايمان نميآوريد بمن پس كناره كنيد از من و مرا بخود واگذاريد.

تفسير

خداوند تعالى در تعقيب آيات سابقه بيان فرموده است حال معذّبين بعذاب اليم دخان را كه ميگويند با تضرّع پروردگارا عذاب را از ما بردار ما ايمان ميآوريم و خداوند ردّ فرموده است آنها را كه چگونه آنان متذكّر ميشوند و ايمان ميآورند با آنكه پيغمبر خاتم با معجزه باقيه ظاهره آمد از طرف خداوند براى ارشاد و هدايت آنها پس اعراض نمودند از او و گفتند او معلّم بشرى دارد نه الهى و گاهى جنون عارضش ميشود و ما چند روزى عذاب را از شما برميداريم و چون قيامت برسد تمام شما كفّار بعذاب اليم آنروز عود خواهيد نمود يا وعده خلافى نموده بكفر خودتان عود خواهيد كرد و اين مؤيّد فرمايش قمّى ره است كه نقل فرمود دخان در رجعت است چون اگر در قيامت باشد عود محقّق نميشود و نيز مؤيّد اين قول است كه در حديث نبوى مذكور در آيات سابقه نزول‌


جلد 4 صفحه 623

عيسى عليه السّلام از آسمان مقارن با دخان از علائم ساعت ذكر شده و آن مسلّما در رجعت است كه ميآيد و بامام زمان اقتدا ميكند و مهمّ‌تر از اين دو در تأييد آنكه روى سخن در اين آيات ظاهرا با كفّار معاصر با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است و اگر مقصود رجعت نباشد بايد سخن را معطوف بجانب نوع كفّار گرفت چون آنها كه تا قيامت زنده نميماندند كه معذّب بدخان شوند ولى در رجعت ممكن است برگردند و بعذاب دخان گرفتار شوند و بيانات مفسّرين در اين مقام خالى از تشويش نيست و تحقيق همانست كه ذكر شد بلى بعضى از مفسّرين اين آيات و آيات سابقه را راجع بظهور قحط و غلا در مكّه بنفرين پيغمبر صلى اللّه عليه و اله دانسته‌اند و گفته‌اند آسمان در نظر آنها از شدّت گرسنگى مانند دودى شده بود و باستدعاء آنها و وعده ايمان و دعاى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله رفع شد و آنها خلف وعده نمودند و بكفر عود كردند و بنابر اين خطاب متوجّه بكفّار قريش است و اشكالى نيست ولى اين معنى مخالف با ظاهر آيه دخان و صريح روايات اينمقام است لذا حقير اينقول را آنجا ذكر ننمودم و در هر حال خداوند انتقام پيغمبر صلى اللّه عليه و اله را در قيامت كه روز اخذ شديد بزرگ خدا است از آنها خواهد كشيد و بعض مفسّرين كه اخيرا قول آنها ذكر شد بطشه كبرى را روز بدر دانسته‌اند و مخفى نماند كه علامت ساعت بودن با وقوع در رجعت منافات ندارد چون وقائع رجعت از علائم نزديك شدن قيامت است و باز خداوند براى تسليت خاطر پيغمبر خود اشاره بقصّه موسى عليه السّلام و فرعون نموده ميفرمايد كه ما پيش از مشركين مكه قوم فرعون را در معرض امتحان قرار داديم و پيغمبر با شرافتى از نسل حضرت يعقوب براى آنها فرستاديم و تقاضاى او از فرعونيان اين بود كه بنى اسرائيل را از قيد اسارت خود رها كنند و تسليم آنحضرت نمايند كه او آنها را با خود از مملكت مصر خارج فرمايد چون آنها از زمان حضرت يوسف عليه السّلام آنجا مانده بودند و زياد شده بودند و بسختى در تحت نفوذ قبطيان بسر ميبردند و بعضى گفته‌اند تقاضاى او اين بود كه آنها حقوق الهى را از قبول ايمان و فعل واجبات و ترك محرّمات اداء نمايند به اجابت آنحضرت و عباد اللّه منادى است و حرف ندا حذف شده يعنى ادا نمائيد بمن اى بندگان خدا و اين معنى را قمّى ره تأييد نموده است و مراد از امانت ظاهرا خيانت ننمودن در پيام‌


جلد 4 صفحه 624

الهى است و در آنچه باو تأديه ميشود از عرض عقايد و اعمال و بغير متّهم نيز تفسير شده و فرمود علوّ و سركشى از امر حق و تكبّر از اطاعت رسول او ننمائيد كه اهانت اولياء خدا اهانت خدا است و من بى‌منطق و دليل با شما صحبت نميكنم بلكه حجّت واضح و معجزه ظاهرى براى شما آوردم و چون سخن به اين جا رسيد قوم او را تهديد بسنگسار كردن نمودند و بعضى گفته‌اند مشغول بناسزا گفتن بآنحضرت شدند از قبيل ساحر و كذّاب خواندن و حضرت پناه بخدا برد از شرّ آنها كه رجم يا شتم باشد چون رجم در كلام عرب برشتم هم اطلاق ميشود ولى معناى ظاهر آن سنگسار نمودن است و تقاضا فرمود كه در صورت ترك ايمان و عدم اجابت او دست از ايذاء و آزار او بردارند و نه با او باشند و نه بر او.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِنِّي‌ عُذت‌ُ بِرَبِّي‌ وَ رَبِّكُم‌ أَن‌ تَرجُمُون‌ِ «20»

و محقّقا ‌من‌ پناه‌ ميبرم‌ بپروردگار ‌خود‌ و پروردگار ‌شما‌ اينكه‌ مرا سنگ‌ سار كنيد استعاذه‌ پناه‌ بردن‌ بخدا ‌از‌ كليّه شرور و بليّات‌ چه‌ وساوس‌ شيطاني‌ ‌که‌ ميفرمايد:

وَ إِمّا يَنزَغَنَّك‌َ مِن‌َ الشَّيطان‌ِ نَزغ‌ٌ فَاستَعِذ بِاللّه‌ِ اعراف‌، آيه 200. فَإِذا قَرَأت‌َ القُرآن‌َ فَاستَعِذ بِاللّه‌ِ مِن‌َ الشَّيطان‌ِ الرَّجِيم‌ِ نحل‌، آيه 100. ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ مستحب‌ّ ‌است‌ ‌در‌ نماز ‌پس‌ ‌از‌ تكبير قبل‌ ‌از‌ قرائت‌ حمد استعاذه‌، و چه‌ ‌از‌ شرور ناس‌ و بليّات‌ دنيوي‌ ‌که‌ ميفرمايد: إِن‌َّ الَّذِين‌َ يُجادِلُون‌َ فِي‌ آيات‌ِ اللّه‌ِ بِغَيرِ سُلطان‌ٍ أَتاهُم‌ إِن‌ فِي‌ صُدُورِهِم‌ إِلّا كِبرٌ ما هُم‌ بِبالِغِيه‌ِ فَاستَعِذ بِاللّه‌ِ إِنَّه‌ُ هُوَ السَّمِيع‌ُ البَصِيرُ مؤمن‌ آيه 58، و چه‌ ‌از‌ عذاب‌ و غضب‌ الهي‌، و چه‌ شرور نفس‌ امّاره‌، و چه‌ ‌از‌ ارتكاب‌ معاصي‌ و اتّصاف‌ بصفات‌ خبيثه‌، و چه‌ ‌از‌ علاقه بدنيا و زخارف‌ ‌آن‌.

بالجمله‌ ‌در‌ ‌هر‌ حال‌ بايد پناه‌ برد بخداوند متعال‌، و استعاذه‌ فعل‌ ‌عبد‌ ‌است‌ و لكن‌ شرطي‌ دارد باين‌ ‌که‌ خداوند ‌هم‌ پناه‌ بدهد و ‌اينکه‌ قابليّت‌ محل‌ّ لازم‌ دارد.

‌آن‌‌که‌وَ إِنِّي‌ ‌که‌ موسي‌ ‌باشد‌‌آن‌‌که‌ عُذت‌ُ بِرَبِّي‌ وَ رَبِّكُم‌ خطاب‌ بفرعون‌ ‌که‌ اصلا معتقد بوجود خداوند نبود و دعوي‌ أنا ربّكم‌ الاعلي‌ و ‌ما لكم‌ ‌من‌ آله‌ غيري‌ داشت‌ و بموسي‌ بگويد: لَئِن‌ِ اتَّخَذت‌َ إِلهَاً غَيرِي‌ لَأَجعَلَنَّك‌َ مِن‌َ المَسجُونِين‌َ حضرت‌ موسي‌ بفرمايد: ‌شما‌ همه‌ مخلوق‌ و مربوب‌ هستيد و رب‌ّ ‌شما‌ خداوند متعال‌ ‌است‌ ‌که‌ پناهگاه‌ ‌من‌ ‌است‌ و ‌من‌ ‌در‌ پناه‌ ‌او‌ هستم‌.

‌آن‌‌که‌أَن‌ تَرجُمُون‌ِ اينكه‌ مرا سنگسار كنيد ‌که‌ سخت‌ترين‌ انحاء قتل‌ ‌است‌، بلكه‌ كوچكترين‌ آسيبي‌ نميتوانند باو وارد كنند چه‌ رسد سنگسار كنند ‌که‌ ‌در‌ شريعت‌ اسلام‌ حدّ زناي‌ محصنه‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 20)- و از آنجا که مستکبران دنیا پرست هر کس را در جهت مخالف منافع نامشروع خود ببینند از هیچ گونه تهمت و ناسزا، و حتی قتل و اعدام، فرو گذار نمی‌کنند، موسی به عنوان پیشگری می‌افزاید: «و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می‌برم از این که مرا- متهم یا- سنگسار کنید» (وَ إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ).

این تعبیر ممکن است اشاره به این باشد که من از تهدیدهای شما باک ندارم، و تا آخرین نفس ایستاده‌ام و خدا حافظ و نگاهبان من است.

نکات آیه

۱- موسى(ع)، مورد هجوم کینه ها و تهمت هاى فرعونیان در پى ابلاغ پیام الهى (و إنّى عذت بربّى و ربّکم أن ترجمون) برداشت بالا بر این اساس است که «رجم» (مصدر «ترجمون»)، در این آیه به معناى تهمت زدن باشد.

۲- موسى(ع)، متکى به حمایت پروردگار در قبال هجوم و تهدید فرعونیان (و إنّى عذت بربّى و ربّکم أن ترجمون)

۳- تأکید موسى(ع)، بر توحید و ربوبیت یگانه خداوند در قبال جامعه فرعونى (و إنّى عذت بربّى و ربّکم) تکرار «ربّ»، اشاره به مطلب بالا دارد.

۴- انسان بى اتکا به پروردگار، ناتوان از مبارزه با ظلم و کفر (و إنّى عذت بربّى و ربّکم) موسى(ع) با این که در سیر دعوت به توحید و رهایى بندگان براى رفع استثمار و ترویج توحید، از «سلطان مبین» برخوردار بود; با این حال خویش را در برابر هجوم دشمنان نیازمند به حمایت و امداد پروردگار مى دید.

۵- تنها پروردگار جهان، پناهگاه انسان، در سختى ها و دشوارى هاى زندگى است. (و إنّى عذت بربّى و ربّکم)

۶- فرعونیان، در صدد سنگسار کردن موسى(ع) پس از شنیدن پیام هاى او (و إنّى عذت ... أن ترجمون) برداشت بالا بنابراین نکته است که مراد از «ترجمون» سنگسار کردن باشد; نه تهمت زدن.

۷ - شیوه فرعونیان، سنگسار کردن مخالفان عقیدتى و سیاسى خود بوده است.* (و إنّى عذت بربّى و ربّکم أن ترجمون) از جمله معانى «رجم»، سنگسار کردن است. این که موسى(ع) مسأله «رجم» را به میان کشیده، یا از آن جهت است که زمزمه آن میان فرعونیان آغاز شده بود و یا این که در قوانین عمومى آنان، چنین رایج بوده است. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

موضوعات مرتبط

  • اتکا: آثار اتکا به خدا ۴
  • انسان: پناهگاه انسان ۵; عجز انسان ۴
  • توحید: تبلیغ توحید ربوبى ۳
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۵
  • خدا: اختصاصات خدا ۵; حمایتهاى خدا ۲
  • سختیها: منشأ تسهیل سختیها ۵
  • سنگسار: تاریخ سنگسار ۷; سنگسار در دوران فرعون ۷
  • ظلم: روش مبارزه با ظلم ۴
  • فرعونیان: استبداد فرعونیان ۷; تهدیدهاى فرعونیان ۲; تهمتهاى فرعونیان ۱; روش برخورد فرعونیان ۷; سنگسار مخالفان فرعونیان ۷; کینه فرعونیان ۱
  • کفر: روش مبارزه با کفر ۴
  • موسى(ع): آثار تبلیغ موسى(ع) ۱، ۶; اتکاى موسى(ع) ۲; تبلیغ موسى(ع) ۳; تهدید موسى(ع) ۲; تهمت به موسى(ع) ۱; حامى موسى(ع) ۲; دشمنى با موسى(ع) ۱; زمینه سنگسار موسى(ع) ۶; موسى(ع) و فرعونیان ۳

منابع