النحل ٧٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۶:۱۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

خداوند مثالی زده: برده مملوکی را که قادر بر هیچ چیز نیست؛ و انسان (با ایمانی) را که از جانب خود، رزقی نیکو به او بخشیده‌ایم، و او پنهان و آشکار از آنچه خدا به او داده، انفاق می‌کند؛ آیا این دو نفر یکسانند؟! شکر مخصوص خداست، ولی اکثر آنها نمی‌دانند!

|خدا بنده‌ى مملوكى را مثال زده كه هيچ كارى از او بر نمى‌آيد، و كسى را كه از جانب خويش رزق نيكويش داده‌ايم كه از آن در نهان و عيان انفاق مى‌كند، آيا اين دو يكسانند؟ [خدا نيز با چيزى يكسان نيست‌] ستايش از آن خداست اما بيشترشان نمى‌دانند
خدا مَثَلى مى‌زند: بنده‌اى است زرخريد كه هيچ كارى از او برنمى‌آيد. آيا [او] با كسى كه به وى از جانب خود روزى نيكو داده‌ايم، و او از آن در نهان و آشكار انفاق مى‌كند يكسان است؟ سپاس خداى راست. [نه،] بلكه بيشترشان نمى‌دانند.
خدا مثلی زده (بشنوید): آیا بنده مملوکی که قادر بر هیچ چیز (حتی بر نفس خود) نیست با مردی آزاد که ما به او رزقی نیکو (و مال حلال بسیار) عطا کردیم که پنهان و آشکار هر چه خواهد از آن انفاق می‌کند، این دو یکسانند؟ (هرگز یکسان نیستند. مثل بت و خدا و بت‌پرست و خداپرست بدین مثال ماند). ستایش مخصوص خداست و لیکن اکثر مردم آگاه نیستند.
خدا مثلی زده است: برده زر خریدی که بر هیچ کاری قدرت ندارد، و کسی که ما از سوی خود رزق نیکویی به او داده ایم، و او در پنهان و آشکار از آن انفاق می کند، آیا [این دو نفر] یکسانند؟ [این مَثَل، بیان کننده جایگاه و منزلت خدا و مجموعه هستی است؛ خدا مالک و فرمانروا و رازق همه مخلوقات و تدبیر کننده امور آنهاست، و همه مخلوقات مملوک و محکوم قدرت اویند؛ پس چرا شما بدون اندیشه و تفکر و بی دلیل و برهان بت های ناتوان وعاجز را که مملوکی بی اراده اند، شریک ربوبیّت حق می دانید؟! آیا خدا وبت مساوی است؟!] همه ستایش ها ویژه خداست [که یگانه ویکتاست وهیچ شریکی ندارد]؛ ولی بیشتر آنان [این حقیقت را] نمی دانند.
خدا برده زرخريدى را مثَل مى‌زند كه هيچ قدرتى ندارد، و كسى را كه از جانب خويش رزق نيكويش داده‌ايم و در نهان و آشكارا انفاق مى‌كند. آيا اين دو برابرند؟ سپاس خاص خداست، ولى بيشترشان نادانند.
خداوند مثلی می‌زند بین برده‌ای مملوک که قدرت بر هیچ کاری ندارد و بین کسی که از سوی خویش به او روزی نیکویی بخشیده‌ایم و او از همان پنهان و آشکار می‌بخشد، آیا این دو برابرند؟ سپاس خداوند را، آری بیشترینه‌شان در نمی‌یابند
خدا بنده زرخريدى را مَثَل مى‌زند كه بر هيچ چيز توانايى ندارد و آن [انسان آزادى‌] كه از جانب خويش او را روزى نيكو داده‌ايم و او نهان و آشكارا از آن انفاق مى‌كند. آيا هرگز برابرند؟- هنگامى كه توانا و ناتوان برابر نيستند، پس چگونه سنگ و خدايى كه بر هر چه بخواهد تواناست و همه آفريدگان را روزى مى‌دهد برابر باشند-؟! همه سپاس و ستايش خداى راست، بلكه بيشترشان نمى‌دانند.
خداوند برده مملوکی را به عنوان مثال ذکر می‌کند که قادر بر هیچ‌چیز نیست، و (در مقابل آن) انسان (با ایمانی) را مثل می‌زند که به او روزی حلال و پاکیزه‌ای داده است و او پنهان و آشکار از آن می‌بخشد و صرف می‌کند، آیا آنان یکسانند؟ (مگر مشرکان که در بند شهوات و خرافات و بندگی بتان گرفتارند، با مؤمنان که رها از بند شهوات و خرافات بوده و سر بندگی جز به آستان یزدان فرود نمی‌آرند، برابرند؟ مؤمنان که اهل منطق و استدلالند در این‌باره می‌اندیشند و می‌گویند:) سپاس خدا را سزا است (که ما را بنده‌ی خود کرد؛ نه بنده‌ی بندگان خود. واقعاً مشرکان گمراه و سرگردانند) و بلکه بیشتر آنان (فرق حق و باطل را) نمی‌دانند.
خدا مَثَلی زده است: «بنده‌ای مملوک را که هیچ کاری از او بر نمی‌آید، آیا (او) با کسی که به وی از جانب خود روزی نیکو داده‌ایم و او از آن در نهان و آشکار انفاق می‌کند یکسانند؟» سپاس خدای راست. (نه) بلکه بیشترشان نادانی می‌کنند.
زده است خدا مثَلی بنده‌ای مملوک که توانائی ندارد بر چیزی و آنکه روزیش دادیم از خود روزیی نکو پس او انفاق می‌کند از آن نهان و آشکارا آیا یکسانند سپاس خدای را بلکه بیشترشان نمی‌دانند


النحل ٧٤ آیه ٧٥ النحل ٧٦
سوره : سوره النحل
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«عَبْداً»: بدل از (مَثَلاً) است. «هَلْ یَسْتَوُونَ»: آیا یکسان و برابرند؟ اغلب تفاسیر مراد از عبد مملوّک را بتان، و مؤمن آزاده را یزدان می‌دانند و می‌گویند بت بی‌جان کی برابر با خالق مقتدر جهان است. و برخی هم مثال فوق را تشبیهی برای مؤمن و کافر می‌شمارند. «أَلْحَمْدُ لِلّهِ»: خدا را سپاس که یکتاپرستی را نصیب دوستان، و خرافه‌پرستی را بهره دشمنان کرد. همه ستودنها و ستایشها تنها سزاوار خدا است؛ نه سزاوار بتها و جمادها.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- مخلوق در مقایسه با خدا، همانند برده اى مملوک که فاقد کمترین اراده و اختیار است. (ضرب الله مثلاً عبدًا مملوکًا لایقدر على شىء)

۲- استفاده خداوند از مَثَل و مانند آوردن براى تقریب مفاهیم وحى به ذهن توده مردم (ضرب الله مثلاً عبدًا)

۳- رزق و روزى انسانها، از جانب خداوند است. (و من رزقنه منّا رزقًا حسنًا)

۴- توانمندى همراه با انفاقگرى، از الطاف و نعمتهاى الهى به انسان است. (و من رزقنه منا رزقًا حسنًا فهو ینفق منه سرًّا و جهرًا)

۵- انسانها در مالکیت و قلمرو اختیارات، متفاوتند. (عبدًا مملوکًا لایقدر على شىء و من رزقنه ... فهو ینفق منه سرًّا و جهرًا) برداشت فوق به خاطر این است که مثالهاى قرآن، داراى حقیقت و حاکى از واقعیتهاى خارجى - نه غیر حقیقى و سنبلیک - است.

۶- انفاق سرّى و پنهانى، بهتر و ارزشمندتر از انفاق علنى و آشکار است. (فهو ینفق منه سرًّا و جهرًا) این برداشت از تقدم «سرّاً» بر «جهراً» استفاده گردید.

۷- حرّ واقعى، آزاد از بندگى مال و منال و انفاق کننده ثروت خویش در پنهان و آشکار است. (عبدًا مملوکًا لایقدر على شىء و من رزقنه منّا رزقًا حسنًا فهو ینفق منه سرًّا و جهرًا) برداشت فوق بر این اساس است که خداوند انسان توانمند انفاقگر را در مقابل بردگان فاقد قدرت قرار داده است; یعنى، هر کس توانمند باشد و انفاق نماید برده نیست، بلکه حرّ و آزاد است.

۸- تنها روزیهاى حلال و پسندیده، روزى مقدر و خدادادى است، نه روزیهاى حرام و ناپسند. (و من رزقنه منّا رزقًا حسنًا) از اینکه خداوند روزى خویش را (رزقناه) به روزى حسن و پسندیده مقید ساخته است (رزقاً حسناً) مى توان به این برداشت دست یافت.

۹- تمامى هستى در برابر خداوند غنى، فقیر و نیازمند مطلق است. (ضرب الله مثلاً عبدًا مملوکًا لایقدر على شىء و من ... فهو ینفق منه سرًّا و جهرًا) برداشت فوق بر این اساس است که خداوند در مقام ردّ عقیده مشرکان و تبیین این حقیقت که خداوند قابل مقایسه با خلق نیست از مثالى استفاده کرده است که مجموعه هستى را به منزله برده اى ناتوان و جایگاه خداوندى را به مثابه توانمندى انفاقگر دانسته است که هستى از نعمتهاى او ارتزاق مى کند.

۱۰- انفاق، در مقایسه با دیگر آموزه ها و ارزشهاى الهى، داراى ارزش و مرتبه اى ممتاز (فهو ینفق منه) از اینکه خداوند در مقایسه میان انسانهاى خوب و بد، تنها از انفاق یاد کرده است، مى تواند گویاى این برداشت باشد.

۱۱- استقلال مالى و توانگرى همراه با انفاق، غیر قابل مقایسه با وابستگى، فقر و ناتوانى از انفاق است. (ضرب الله مثلاً عبدًا مملوکًا لایقدر على شىء و من رزقنه ... هل یستون)

۱۲- قابل مقایسه نبودن مخلوقات با خداوند، امرى روشن و به دور از ابهام است. (ضرب الله مثلاً عبدًا مملوکًا ... و من ... فهو ینفق منه سرًّا و جهرًا هل یستون) پاسخ «هل یستون» به جهت بداهت و وضوح ذکر نشده است که در واقع خداوند مى فرماید: همان گونه که برده اى فاقد اختیار، هرگز قابل مقایسه با آزاده اى توانمند و انفاقگر نیست و این موضوعى است بدیهى و بى نیاز از توضیح، مقایسه خلق با خدا نیز این چنین است.

۱۳- حمد و ستایش، مخصوص خداوند است. (الحمد لله)

۱۴- همه ستایشها، از آنِ خداوند و شایسته اوست. (الحمد لله) «ال» در «الحمد لله» جنسیه بوده و مفید استغراق (فرا گرفتن) است; یعنى: «کل حمد لله».

۱۵- هر ارزش و زیبایى در نظام هستى، نشأت یافته از جانب خداوند است. (الحمد لله) انحصار ستایش به خداوند از آن جهت است که زیبایى و منشأ هر ستایش در انحصار اوست و مؤید این مطلب جمله «ضرب الله مثلاً عبداً...» است که در صدد مقایسه میان خدا و مخلوقات مى باشد; یعنى، تمامى آنچه که مخلوقات دارند از خداست.

۱۶- غیر از خداوند، هیچ موجودى در کمال و جمال، کامل و مستقل نیست. (الحمد لله) بى شک همه موجودات جهان از نوعى کمال و جمال برخوردارند. بنابراین انحصار تمامى ستایشها به خداوند، مى تواند گویاى این حقیقت باشد که کمال و جمال آنها کامل و مستقل نیست; بلکه ناقص و وابسته به خداست.

۱۷- بیشتر مشرکان نسبت به حقیقت صفات خدا و قابل مقایسه نبودن مخلوقات با او، ناآگاهند. (بل أکثرهم لایعلمون) برداشت فوق به خاطر این است که صدر آیه سخن از قابل مقایسه نبودن خلق با خدا بود و نفى علم (لایعلمون) نیز به همین زمینه نظر دارد.

۱۸- شرک، معلول جهل و کوته فکرى است. (بل أکثرهم لایعلمون) خداوند براى تفهیم قابل مقایسه نبودن خلق با خدا، از مثالى بدیهى استفاده کرده و مى فرماید: با همه این روشنى باز هم اگر مشرکان ره شرک مى روند، علتى جز جهل و نادانى آنان ندارد.

روایات و احادیث

۱۹- «عن أبى جعفر(ع) و أبى عبدالله(ع) قالا: المملوک لایجوز طلاقه و لا نکاحه إلاّ بإذن سیده ... «ضرب الله مثلاً عبداً مملوکاً لایقدر على شىء»...;[۱] از امام باقر و امام صادق - علیهما السلام - روایت شده است که فرمودند: طلاق و نکاح مملوک (برده) نافذ نیست، مگر با اذن مالکش ... ضرب الله مثلاً عبداً مملوکاً لایقدر على شىء...».

۲۰- «حسن العطار قال: سألت أباعبدالله(ع) عن رجل أمر مملوکه أن یتمتع بالعمرة إلى الحج أعلیه أن یذبح عنه؟ قال: لا إن الله تعالى یقول: «عبداً مملوکاً لایقدر على شىء»;[۲] حسن عطار گوید: از امام صادق(ع) سؤال کردم: مردى برده مملوک خود را امر کرده تا حج تمتع به جا آورد، آیا بر آن مملوک واجب است از طرف مولا قربانى کند؟ حضرت فرمود: نه خداى تعالى مى فرماید: عبداً مملوکاً لایقدر على شىء».

موضوعات مرتبط

  • آزادگان: انفاق آزادگان ۷; ویژگى آزادگان ۷
  • آفرینش: نیازمندى آفرینش ۹
  • احکام:۱۹، ۲۰
  • ارزشها:۶، ۱۰ منشأ ارزشها ۶، ۱۰ ۱۵
  • ازدواج: احکام ازدواج ۱۹
  • استقلال: اهمیت استقلال مالى ۱۱
  • انسان: تفاوت اقتصادى انسان ها ۵; محدوده اختیارات انسان ها ۵; محدوده مالکیت انسان ها ۵
  • انفاق: ارزش انفاق ۱۰; ارزش انفاق آشکار ۶; ارزش انفاق پنهانى ۶; انفاق آشکار ۷; انفاق پنهانى ۷; انفاق در ثروتمندى ۴; اهمیت انفاق ۱۰; اهمیت انفاق در ثروتمندى ۱۱
  • برده: احکام برده ۱۹، ۲۰; حج برده ۲۰
  • جهل: آثار جهل ۱۸
  • حمد: حمد خدا ۱۳، ۱۴
  • خدا: اختصاصات خدا ۱۳، ۱۴، ۱۶; بی نظیرى خدا ۱۷; بی نیازى خدا ۹; رازقیت خدا ۳; روزیهاى خدا ۸; صفات خدا ۱۷; کمال خدا ۱۶; مقدرات خدا ۸; نعمتهاى خدا ۴; نقش خدا ۱۵
  • روزى: روزى پسندیده ۸; روزى حلال ۸; منشأ روزى ۳
  • زیبایى: منشأ زیبایى ۱۵
  • شرک: عوامل شرک ۱۸
  • طلاق: احکام طلاق ۱۹
  • قرآن: روش تعالیم قرآن ۲; فلسفه مثالهاى قرآن ۲; مثالهاى قرآن ۱
  • قیاس: قیاس باطل ۱۱، ۱۲; قیاس موجودات با خدا ۱۲، ۱۷
  • مثالهاى قرآن: تمثیل به برده ۱; مثل موجودات ۱
  • مشرکان: اکثریت مشرکان ۱۷; جهل مشرکان ۱۷
  • موجودات: عجز موجودات ۱; نقص موجودات ۱۶
  • نعمت: نعمت ثروت ۴

منابع

  1. من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۵۰، ح ۲، ب ۱۷۳; نورالثقلین، ج ۳، ص ۶۹، ح ۱۵۴.
  2. تهذیب شیخ طوسى، ج ۵، ص ۲۰۰، ح ۴، ب ۱۶; نورالثقلین، ج ۳، ص ۶۹، ح ۱۵۶.