البقرة ١٨٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

در باره «هلالهای ماه» از تو سؤال می‌کنند؛ بگو: «آنها، بیان اوقات (و تقویم طبیعی) برای (نظامِ زندگیِ) مردم و (تعیینِ وقتِ) حج است». و (آن چنان که در جاهلیّت مرسوم بود که به هنگام حج، که جامه احرام می‌پوشیدند، از درِ خانه وارد نمی‌شدند، و از نقبِ پشتِ خانه وارد می‌شدند، نکنید!) کارِ نیک، آن نیست که از پشتِ خانه‌ها وارد شوید؛ بلکه نیکی این است که پرهیزگار باشید! و از درِ خانه‌ها وارد شوید و تقوا پیشه کنید، تا رستگار گردید!

از تو در باره‌ى هلال‌ها مى‌پرسند، بگو: آن تقويمى براى مردم و موسم حجّ است، و نيكى آن نيست كه از پشت خانه‌ها وارد شويد، بلكه نيكى آن است كه شخص تقوا پيشه كند. و از در خانه‌ها وارد شويد و از خدا بترسيد تا شايد رستگار شويد
در باره [حكمت‌] هلالها[ى ماه‌] از تو مى‌پرسند، بگو: «آنها [شاخص‌] گاه‌شمارى براى مردم و [موسم‌] حجّ‌اند.» و نيكى آن نيست كه از پشت خانه‌ها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند، و به خانه‌ها از در [ورودى‌] آنها درآييد، و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد.
(ای پیغمبر) از تو سؤال کنند که سبب بدر و هلال ماه چیست؟ جواب ده که در آن تعیین اوقات عبادات حج و معاملات مردم است. و نیکوکاری بدان نیست که از پشت دیوار به خانه درآیید (چه این کاری ناشایسته است) ولی نیکویی آن است که پارسا باشید و به خانه‌ها (و به هر کار) از راه آن داخل شوید، و تقوا پیشه کنید، باشد که رستگار شوید.
از تو درباره هلال های ماه می پرسند، بگو: آنها وسیله تعیین اوقات [برای امور دنیایی و نظام زندگی] مردم و [تعیین زمان مراسم] حج است. و نیکی آن نیست که به خانه ها از پشت آنها وارد شوید، [چنان که اعراب جاهلی در حال احرام حج از پشت دیوار خانه خود وارد می شدند نه از در ورودی] بلکه نیکی [روش و منشِ] کسی است که [از هر گناه و معصیتی] می پرهیزد. و به خانه ها از درهای آنها وارد شوید؛ و از خدا پروا کنید تا رستگار شوید.
از تو درباره هلالهاى ماه مى‌پرسند، بگو: براى آن است كه مردم وقت كارهاى خويش و زمان حجّ را بشناسند. و پسنديده نيست كه از پشت خانه‌ها به آنها داخل شويد، ولى پسنديده راه كسانى است كه پروا مى‌كنند و از درها به خانه‌ها درآييد و از خدا بترسيد تا رستگار شويد.
از تو در باب هلالهای ماه می‌پرسند، بگو آن وقت نمای مردم و [موسم‌] حج است، و نیکی آن نیست که از پشت خانه‌ها به درون روید، بلکه نیکی آن است که کسی تقوا پیشه کند، و از درها به خانه‌ها درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار شوید
تو را از ماههاى نو پرسند، بگو: آنها گاهنماهاست براى مردم و حجّ. و نيكى آن نيست كه به خانه‌ها از پشت آنها در آييد، و ليكن نيكى [نيكى‌] آن كس است كه پرهيزگارى كند، و به خانه‌ها از درهاى آنها در آييد و از خدا پروا كنيد، باشد كه رستگار شويد.
درباره‌ی هلالهای ماه از تو می‌پرسند (که چرا هر دم به شکلی پدیدار می‌شود؟). بگو: آنها شناسه‌های زمانی (و تقویم طبیعی) برای (نظام زندگی) مردم و (تعیین وقت) حجّ هستند. نیکوئی آن نیست که (همچون زمان جاهلیّت، به هنگام حجّ یا برگشت از سفر) از پشت خانه‌ها به منازل درآئید، ولیکن نیکی کسی را است که تقوا پیشه کند، و از درهای خانه‌ها به منازل وارد شوید، و از (مخالفت با پروردگار و خشم) خدا بپرهیزید، باشد که رستگار گردید.
در باره‌ی (حکمت) هلال‌ها(ی ماه‌ها) از تو می‌پرسند. بگو: «آنها (شاخص‌های) گاه‌شماری برای مردم و (موسم) حج‌اند.» و نیکی آن نیست که از پشتِ خانه‌ها درآیید، بلکه نیکی کسی است که تقوا پیشه کرده است‌. و به خانه‌ها از درهای (ورودیِ) آنها درآیید. و از خدا بهراسید، شاید (خود و دیگران را) رستگار کنید.
پرسندت از ماه‌های تو بگو آنها گاهنماهائی است برای مردم و حجّ و نیست نکوئی که درآئید به خانه‌ها از پشت آنها بلکه نکوکار آن است که پرهیزکاری کند و به خانه‌ها درآئید از درگاه‌های آنها و بترسید خدا را باشد رستگار شوید


البقرة ١٨٨ آیه ١٨٩ البقرة ١٩٠
سوره : سوره البقرة
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الأَهِلَّةِ»: جمع هلال، ماه نو. ماه کمانی شکل. «مَوَاقِیتُ»: جمع میقات، زمان‌سنج. واژه (میقات) اسم آلت و از ماده (وقت) است. یعنی آنچه بدان وقت شناخته می‌شود. «ظُهُورِ»: جمع ظَهْر، پشت‌بامها. «إتَّقَی»: تقوا پیشه کرد. پرهیزگاری کرد. «أَبْوَابِ»: جمع باب، درها.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - پرسش مکرر مردم از پیامبر(ص) درباره چگونگى شکل گیرى هلالهاى متفاوت ماه (یسئلونک عن الأهلة) به کارگیرى فعل مضارع «یسئلون» حکایت از تکرار سؤال دارد و آوردن آن با صیغه جمع، دلالت بر تعدد سؤال کنندگان مى کند. «أهلة» جمع هلال است و مقصود از آن هلالهاى ماه مى باشد.

۲ - ایجاد تقویمى طبیعى و میزانى براى سنجش زمان، از اهداف آفرینش ماه و پیدایش آن به صورتهاى مختلف (قل هى موقیت للناس) «مواقیت» (جمع میقات) است و میقات به زمان یا مکانى گفته مى شود که براى انجام فعل تعیین مى گردد. (لسان العرب)

۳ - وظیفه پیامبر(ص) ارائه معارف الهى و احکام دین است، نه تشریح و تبیین علوم طبیعى * (یسئلونک عن الأهلة قل هى موقیت للناس و الحج) ظاهر آن بود که در پاسخ به چگونگى ظهور ماه به صورت هلالها، علل طبیعى آن تبیین مى شد. عدول از بیان علل و مطرح ساختن فواید آن، خصوصاًمسأله حج، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

۴ - از فایده هاى ظهور ماه به شکلهاى مختلف، شناخت موسم و زمان حج است. (قل هى موقیت للناس و الحج)

۵ - حج عبادتى است مشروط به وقت و ماهى خاص (قل هى موقیت للناس و الحج) «الحج» عطف به «الناس» مى باشد; یعنى، هى مواقیت للحج.

۶ - حج عبادتى بسیار ارزشمند و از ارکان عملى دین است. (قل هى موقیت للناس و الحج) شناخت زمان حج به عنوان فایده اى براى جلوه گر ساختن ماه به صورتهاى مختلف، گویاى عظمت این دستور الهى است.

۷ - ورود از پشت خانه ها و نه از دربهاى ورودى، از آداب حج در سنّتهاى مردم عصر جاهلى (و لیس البر بأن تأتوا البیوت من ظهورها) بیان رسم جاهلیت، مبنى بر وارد شدن به خانه از پشت آنها و نه از درب ورودى - پس از ذکر حج - دلالت بر این دارد که سنّت یاد شده از آداب حج در زمان جاهلیت بوده است.

۸ - ورود حاجیان به خانه، از پشت آن و پرهیز از راههاى متعارف، عملى نیکو در دیدگاه مردم عصر جاهلیت (و لیس البر بأن تأتوا البیوت من ظهورها) نفى نیکى از رسم یاد شده (لیس البر)، دلالت مى کند که آن رسم در نزد مردم جاهلى، رسمى نیکو و ارجمند بوده است.

۹ - ورود به خانه از پشت آن و پرهیز از راههاى متعارف، نه از آداب حج است و نه رفتار نیکو براى حاجیان (و لیس البر بأن تأتوا البیوت من ظهورها)

۱۰ - مبارزه اسلام با آداب و رسوم نادرست و خرافى عصر جاهلیت (و لیس البر بأن تأتوا البیوت من ظهورها)

۱۱ - مسلمانان صدر اسلام بر اساس سنّت عصر جاهلى، به هنگام حج از راههاى متعارف به خانه ها وارد نمى شدند. (و لیس البر بأن تأتوا البیوت من ظهورها) از اینکه مسلمانان مورد خطاب قرار گرفته اند، معلوم مى شود: گروهى از آنان تا پیش از نازل شدن آیه شریفه، به این سنّت پایبند بوده اند.

۱۲ - ترک سنّت جاهلى و ورود به خانه ها از راههاى متعارف آن، فرمان و توصیه خدا به مسلمانان (لیس البر ... و أتوا البیوت من أبوبها)

۱۳ - نیکوکارى، به تقواپیشگى و پرهیز از گناهان است. (و لکن البر من اتقى)

۱۴ - عمل نیک در حج، رعایت تقوا و پرهیز از گناهان است. (و لکن البر من اتقى)

۱۵ - ارزش مفاهیم نیکو، به تحقق یافتن آنها در انسانهاست. (و لکن البر من اتقى) توصیف «برّ» (نیکى) به کسى که تقواپیشه باشد - با اینکه برحسب ظاهر باید گفته شود نیکى به تقواپیشگى است - اشاره به این معنا دارد که: تقوا آن گاه سزاوار است به نیک بودن توصیف شود که در افراد محقق شود. (اقتباس از المیزان)

۱۶ - اعمال و رفتار آدمى سازنده حقیقت و ماهیت اوست. (و لکن البر من اتقى)

۱۷ - ارائه روش صحیح، پس از طرد سنّتهاى غلط، از روشهاى تربیتى قرآن است. (لیس البر ... و لکن البر من اتقى)

۱۸ - به کارگیرى روش صحیح و منطقى در کارها و انتخاب اسباب درست براى نیل به مقاصد، فرمان و توصیه خداوند به مسلمانان (لیس البر ... و أتوا البیوت من أبوبها) جمله «و لیس البر ...» در بازداشتن مسلمانان از سنّت جاهلى (ورود به خانه از پشت آن در مراسم حج) کافى بود. بنابراین جمله «و أوتوا البیوت ...» حاکى از یک دستور کلى و شامل است. در این جمله مقاصد و آرمانها، به خانه ها و روشهاى رسیدن به آن مقاصد، به دربهاى خانه تشبیه شده است.

۱۹ - ضرورت پرهیز از گناهان براى دور ماندن از عذابهاى الهى (و اتقوا اللّه)

۲۰ - به کارگیرى روشهاى نادرست و غیرمنطقى براى انجام کارها، خلاف تقواست. (لیس البر بأن تأتوا البیوت من ظهورها ... و أتوا البیوت من أبوبها و اتقوا اللّه) فرمان به رعایت تقوا، پس از ارشاد به اتخاذ روش صحیح براى رسیدن به مقصود، بیانگر یکى از این دو نکته است: ۱- اتخاذ روش و وسیله صحیح و منطقى از مصداقهاى تقواست. ۲- ضرورت رعایت تقوا در پیمودن راهها براى رسیدن به مقاصد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

۲۱ - رستگارى انسانها در گرو رعایت تقوا و پرهیز از گناهان است. (و اتقوا اللّه لعلکم تفلحون)

۲۲ - موفقیت انسانها در کارها، در گرو انجام دادن آنها از طریق و روش صحیح است. (و أتوا البیوت من أبوبها .... لعلکم تفلحون) برداشت فوق ناظر به این است که: «لعلکم تفلحون» متعلق به «و أوتوا البیوت من أبوابها» باشد.

روایات و احادیث

۲۳ - جابر بن یزید گوید: «عن ابى جعفر(ع) فى قوله «لیس البر بان تأتوا البیوت من ظهورها» الآیة. قال: یعنى أن یأتى الأمر من وجهها أىّ الأمور کان;[۱] امام باقر(ع) فرمود: مراد از «لیس البر بأن تأتوا البیوت من ظهورها ...» این است که باید انسان کار را از راهش وارد شود، هر کارى مى خواهد باشد».

۲۴ - از امام باقر(ع) درباره آیه «لیس البر بأن تأتوا البیوت من ظهورها» روایت شده است: انه کان المحرمون لایدخلون بیوتهم من أبوابها و لکنهم کانوا ینقبون فى ظهر بیوتهم أى فى مؤخرها نقباً یدخلون و یخرجون منه فنهوا عن التدین بذلک;[۲] [در جاهلیت] کسانى که براى مناسک حج مُحْرم مى شدند، از درب خانه هایشان وارد آن نمى شدند; بلکه از حفره اى که در پشت خانه و در انتهاى آن باز مى کردند، رفت و آمد مى نمودند و خداوند آنان را از پایبندى به این عمل نهى فرمود».

موضوعات مرتبط

  • احکام: ۵
  • ارزشها: ۶ عمل به ارزشها ۱۵; ملاک ارزشها ۱۵
  • اسلام: ارکان اسلام ۶
  • اصلاح اجتماعى: روش اصلاح اجتماعى ۱۷
  • انسان: حقیقت انسان ۱۶; سرنوشت انسان ۱۶
  • تربیت: روش تربیت ۱۷
  • تقوا: آثار تقوا ۲۱; اهمیّت تقوا ۱۳، ۱۴; موارد بى تقوایى ۲۰
  • جاهلیت: اجتناب از رسوم جاهلیت ۱۲; رسوم جاهلیت ۷، ۸، ۱۱، ۲۴; مبارزه با رسوم جاهلیت ۱۰
  • حاجیان: ورود حاجیان به خانه ۸
  • حج: احکام حج ۵; ارزش حج ۶; تقوا در حج ۱۴; حج در جاهلیت ۷، ۲۴; حج در صدر اسلام ۱۱; شرایط حج ۵; نیکى در حج ۱۴; وقت حج ۴، ۵
  • خانه: آداب ورود به خانه ۷، ۸، ۱۲; ورود به خانه از پشت ۹، ۱۱، ۲۴
  • خدا: توصیه هاى خدا ۱۲، ۱۸; عذابهاى خدا ۱۹
  • خرافات: مبارزه با خرافات ۱۰
  • رستگارى: عوامل رستگارى ۲۱
  • رسوم: مبارزه با رسوم غلط ۱۷
  • سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۱۶
  • عذاب: موانع عذاب ۱۹
  • عمل: آثار عمل ۱۶; اهمیّت منطق در عمل ۱۸; روش صحیح در عمل ۱۸، ۲۲، ۲۳; روش نادرست در عمل ۲۰
  • گناه: آثار اجتناب از گناه ۱۹، ۲۱; اجتناب از گناه ۱۳، ۱۴
  • ماه: پرسش از هلال ماه ۱; فلسفه خلقت ماه ۲; فلسفه هلال ماه ۲; فواید هلال ماه ۴
  • محمّد(ص): پرسش از محمّد(ص) ۱; محدوده مسؤولیت محمّد(ص) ۳; محمّد(ص) و تبیین دین ۳; محمّد(ص) و علوم طبیعى ۳
  • مسلمانان: مسلمانان صدر اسلام و رسوم جاهلیت ۱۱
  • معاشرت: آداب معاشرت ۹، ۱۲
  • موفقیت: عوامل موفقیت ۲۲
  • نیکى: ملاکهاى نیکى ۱۳
  • وقت شناسى: ابزار وقت شناسى ۲، ۴; اهمیّت وقت شناسى ۴
  • هدف: هدف و وسیله ۱۸

منابع

  1. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۸۶، ح ۲۱۱ و ۲۱۳; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۹۰، ح ۶ و ۷ و ۱.
  2. مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۰۸; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۱۷۸، ح ۶۲۳.