البقرة ١٦٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۴۵ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

و (در این هنگام) پیروان می‌گویند: «کاش بار دیگر به دنیا برمی‌گشتیم، تا از آنها [= پیشوایان گمراه‌] بیزاری جوییم، آن چنان که آنان (امروز) از ما بیزاری جستند! (آری،) خداوند این چنین اعمال آنها را به صورت حسرت‌زایی به آنان نشان می‌دهد؛ و هرگز از آتش (دوزخ) خارج نخواهند شد!

و پيروان [كفّار] گويند: اى كاش ما را [به دنيا] بازگشتى بود تا از آنها بيزارى مى‌جستيم، همان طور كه آنها از ما بيزارى جستند. بدين‌سان خدا اعمالشان را [به صورت‌] حسرت‌هايى بر آنها مى‌نمايد و آنها از آتش بيرون شدنى نيستند
و پيروان مى‌گويند: «كاش براى ما بازگشتى بود تا همان گونه كه [آنان‌] از ما بيزارى جستند [ما نيز] از آنان بيزارى مى‌جستيم.» اين گونه خداوند، كارهايشان را -كه بر آنان مايه حسرتهاست- به ايشان مى‌نماياند، و از آتش بيرون‌آمدنى نيستند.
و آن پیروان گویند: کاش دیگر بار به دنیا باز می‌گشتیم و از (اطاعت) اینان بیزاری می‌جستیم چنان که اینها (گرهی از کار ما نگشودند و) از ما بیزاری جستند! این گونه خدا، کردار (زشت جاهلانه) آنها را مایه حسرت و پشیمانی آنان کند و آنها از عذاب آتش جهنّم بیرون شدنی نباشند.
و آنان که [به جای خدا از پیشوایان شرک و کفر] پیروی کردند، گویند: کاش برای ما بازگشتی [به دنیا] بود تا ما هم از آنان بیزاری می جستیم، همان گونه که آنان از ما بیزاری جستند. خدا این گونه اعمالشان را که برای آنان مایه اندوه و دریغ است، به آنان نشان می دهد و اینان هرگز از آتش بیرون آمدنی نیستند.
و آن پيروان گويند: كاش بار ديگر بازمى‌گشتيم، تا آنچنان كه از ما بيزارى جسته‌اند از آنها بيزارى مى‌جستيم. خداوند كردارهايشان را اينچنين مايه حسرتشان سازد و آنان از آتش رهايى نيابند.
و پیروان گویند کاش برای ما بازگشتی بود، تا همان گونه که آنان اکنون از ما تبری جستند، ما نیز از آنان تبری می‌جستیم، بدین‌سان خداوند کردارشان را همچون مایه حسرت بدیشان می‌نمایاند، و از آتش دوزخ بیرون آمدنی نیستند
و آنان كه پيروى كردند گويند: كاش ما را بازگشتى مى‌بود تا از آنها بيزارى مى‌نموديم چنانكه از ما بيزارى نمودند. خداوند اينگونه كردارهاشان را مايه پشيمانى و اندوه به آنان مى‌نماياند و هرگز از آتش دوزخ بيرون نيايند.
و (در این موقع) پیروان می‌گویند: کاش بازگشتی (به دنیا) می‌داشتیم تا از آنان بیزاری جوئیم، همان گونه که آنان (امروزه) از ما بیزاری جستند (و ناآشنایمان نامیدند. آری) این چنین خداوند کردارهایشان را به گونه‌ی حسرت‌زا و اندوهباری نشان ایشان می‌دهد، و آنان هرگز از آتش (دوزخ) بیرون نخواهند آمد.
و کسانی که پیروی(شان) کردند، گفتند: «کاش برای ما بازگشتی بود، پس همان گونه که (آنان) از ما بیزاری جستند (ما نیز) از آنان بیزاری می‌جستیم.» این گونه خدا کارهایشان را - که بر آنان (مایه‌ی) حسرت‌هاست - به ایشان نشان می‌دهد و از آتش (هم) بیرون‌شدنی نیستند.
و گویند آنان که پیروی کردند کاش ما را بازگشتی می‌بود تا بیزاری می‌جستیم از ایشان بدانسان که بیزاری جستند از ما بدینگونه بنمایدشان خدا کردارهای ایشان را حسرتهائی بر ایشان و نیستند برون‌روندگان از آتش‌


البقرة ١٦٦ آیه ١٦٧ البقرة ١٦٨
سوره : سوره البقرة
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«کَرَّةً»: برگشت. عودت و رجوع به دنیا (نگا: زمر / ). «کَذلِکَ»: این چنین. «یُرِیهِمْ»: بدیشان نشان می‌دهد. بدیشان حالی می‌کند. ضمیر (هِمْ) در (یُرِیهِمْ) مفعول اوّل، و واژه (أَعْمَالَ) مفعول دوم، و (حَسَراتٍ) مفعول سوم یا حال (هِمْ) می‌باشد. «حَسَرَاتٍ»: آه‌ها و ناله‌ها. افسوسها.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - بازگشت به دنیا براى تبرّى از سران شرک و مخالفت کردن با آنان، آرزوى مشرکان پیرو در صحنه قیامت (و قال الذین اتبعوا لو أن لنا کرّة فنتبرأ منهم) «کرّ» به معناى رجوع و «کرّة» به معناى یکبار رجوع کردن است و مراد از آن، بازگشت به دنیا مى باشد. بنابراین «لو أن لنا کرّة»; یعنى، اى کاش یکبار دیگر به دنیا باز مى گشتیم!

۲ - اظهار پشیمانى مشرکان پیرو در صحنه قیامت، از دوستى با سران شرک و اطاعت از ایشان در دنیا (و قال الذین اتبعوا لو أن لنا کرّة فنتبرأ منهم)

۳ - ندامت مشرکان پیرو در قیامت از شرکورزى و پشیمانى آنان از اطاعت سران، ثمرى نداشته و موجب نجات آنان نخواهد شد. (و قال الذین اتبعوا لو أن لنا کرّة فنتبرأ منهم) چنانچه ندامت از شرک و ... در قیامت براى نجاتشان مؤثر مى بود، مشرکان آرزوى بازگشت به دنیا را نمى کردند.

۴ - حس انتقام جویى، وادار کننده مشرکان پیرو به تبرّى از سران شرک، نه حق جویى و حقیقت طلبى (فنتبرأ منهم کما تبرّءوا منا) جمله «کما تبرءوا منا» (چون آنان از ما بیزارى کردند و یا همان گونه که آنان از ما بیزارى جستند) بیانگر انگیزه اظهار تبرى مشرکان پیرو است.

۵ - وجود حس انتقام جویى براى انسانها در قیامت (فنتبرأ منهم کما تبرّءوا منا)

۶ - وجود احساسات و حالات روانى براى انسانها در قیامت (لو أن لنا کرّة فنتبرأ منهم کما تبرّءوا منا)

۷ - قیامت صحنه حسرت و اندوه مشرکان پیرو، از شرکورزى و پیروى از سران شرک (کذلک یریهم اللّه أعملهم حسرت علیهم)

۸ - صحنه قیامت، صحنه مشاهده اعمال دنیوى و دیدن نتایج آن است. (کذلک یریهم اللّه أعملهم حسرت) فعل «یرى» مى تواند از رؤیت به معناى دیدن با چشم باشد. بر این مبنا معناى جمله «کذلک ...» چنین مى شود: خداوند اعمال مشرکان (و یا نتایج اعمالشان) را به آنان نشان خواهد داد.

۹ - اعمال ناشایست آدمى در دنیا، مایه حسرت و اندوه او در قیامت خواهد شد. (کذلک یریهم اللّه أعملهم حسرت علیهم)

۱۰ - خداوند، ارائه کننده اعمال دنیوى انسانها به ایشان در صحنه قیامت (کذلک یریهم اللّه أعملهم)

۱۱ - اعمال نارواى آدمیان در قیامت، به صورت حسرتى مجسم در پیش روى آنان قرار خواهد گرفت. (کذلک یریهم اللّه أعملهم حسرت علیهم) برداشت فوق بر این اساس است که: «یرى» از رؤیت قلبى باشد. در این صورت «حسرات» مفعول سوم براى «یرى» خواهد بود و معناى جمله چنین مى شود: خداوند اعمال مشرکان را به صورت حسرتهایى، بر آنان جلوه گر خواهد ساخت.

۱۲ - شرکورزى، محبّت به سران شرک و پیروى از آنان، عملهاى حسرت آفرین و اندوهبار در سراى آخرت براى مشرکان پیرو (کذلک یریهم اللّه أعملهم حسرت علیهم)

۱۳ - مشرکان (سران آنان و پیروانشان) در قیامت به آتش دوزخ گرفتار شده و در آن ماندگار خواهند بود. (و ما هم بخرجین من النار)

۱۴ - آرزوى بازگشت از سراى قیامت به دنیا، آرزویى پوچ که هرگز تحقق نخواهد یافت. (لو أن لنا کرة ... و ما هم بخرجین من النار) «و ما هم بخارجین ...» در حقیقت پاسخى است به اظهار آرزوى مشرکان مبنى بر بازگشت به دنیا. جمله مذکور بیان مى دارد که آنان نه تنها به دنیا باز نمى گردند، بلکه از آتش دوزخ نیز رهایى نخواهند یافت.

روایات و احادیث

۱۵ - از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند که فرموده: «کذلک یریهم اللّه اعمالهم حسرات علیهم» روایت شده: «هو الرجل یدع المال لاینفقه فى طاعة اللّه بخلا ثم یموت فیدعه لمن هو یعمل فى طاعة اللّه او فى معصیته فان عمل به فى طاعة اللّه رأه فى میزان غیره فزاده حسرة و قد کان المال له و ان کان عمل به فى معصیة اللّه قواه بذلک المال حتى عمل به فى معصیة اللّه;[۱] مراد شخصى است که مال دنیا را به جا مى گذارد و از روى بخل آن را در طاعت خدا انفاق نمى کند و بعد از مرگش آن مال در طاعت و یا معصیت خدا خرج مى شود. پس اگر آن مال در طاعت خدا مصرف شود آن را در میزان دیگرى مى بیند و حسرت او زیادتر مى شود; چون این مال، ملک او بوده است و اگر در معصیت خدا صرف شده باشد، او آن گناهکار را به وسیله آن مال تقویت کرده تا بدین گونه نافرمانى خدا را نماید».

۱۶ - منصور حازم مى گوید: از امام صادق(ع) از آیه «و ما هم بخرجین من النار» سؤال کردم، فرمود: «اعداء على(ع) هم المخلدون فى النار أبدالأبدین و دهر الداهرین;[۲] دشمنان على(ع) هستند که تا پایان روزگار و تا ابدیت در جهنم جاودانه هستند».

موضوعات مرتبط

  • آرزو: آرزوى بازگشت به دنیا ۱، ۱۴; آرزوى باطل ۱۴
  • اطاعت: اطاعت از رهبران مشرکان ۲، ۳، ۷، ۱۲
  • امام على(ع): فرجام دشمنان امام على(ع) ۱۶
  • انسان: احساسات اخروى انسان ۶; انتقام جویى اخروى انسان ها ۵; حسرت اخروى انسان ۱۱; عمل انسان ها در قیامت ۱۰
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۴
  • پشیمانى: پشیمانى بى اثر ۳
  • تبرى: تبرى از رهبران مشرکان ۱، ۴
  • جهنم: آتش جهنم ۱۳; جاودانان در جهنم ۱۶ جاودانگى در جهنم ۱۳
  • جهنمیان: ۱۳، ۱۶
  • حسرت: عوامل حسرت اخروى ۱۵
  • خدا: افعال خدا ۱۰
  • دشمنى: دشمنى با رهبران مشرکان ۱
  • دوستى: آثار دوستى با رهبران مشرکان ۲; دوستى ناپسند ۲
  • شرک: آثار شرک ۱۲
  • عذاب: اهل عذاب ۱۳
  • علایق: آثار علاقه به رهبران مشرکان ۱۲
  • عمل: آثار اخروى عمل ۸; آثار اخروى عمل ناپسند ۱۱; آثار عمل ناپسند ۹
  • قیامت: احساسات در قیامت ۶; انتقام جویى درقیامت ۵; تجسم عمل در قیامت ۸، ۱۱; ظهور حقایق در قیامت ۸; عوامل اندوه در قیامت ۷، ۹، ۱۲; عوامل حسرت در قیامت ۷، ۹، ۱۱، ۱۲; ویژگیهاى قیامت ۸
  • مال: مصرف مال در گناه ۱۵
  • مشرکان: آرزوى اخروى مشرکان ۱; انتقام جویى مشرکان پیرو ۴; اندوه اخروى مشرکان ۷; اندوه مشرکان پیرو ۱۲; پشیمانى اخروى مشرکان ۲، ۳; حسرت اخروى مشرکان ۷; حسرت مشرکان پیرو ۱۲; رهبران مشرکان در جهنم ۱۳; عذاب اخروى مشرکان ۱۳; عذاب رهبران مشرکان ۱۳; عذاب مشرکان پیرو ۱۳; مشرکان پیرو در جهنم ۱۳;مشرکانپیرو در قیامت ۱، ۲، ۳، ۷

منابع

  1. کافى، ج ۴، ص ۴۲، ح ۲; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۵۱- ، ح ۴۸۹.
  2. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۷۳، ح ۱۴۵; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۵۱، ح ۴۸۸.