الأنفال ٢٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۱۵ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل می‌شود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری می‌شوید!

اى مؤمنان! نداى خدا و پيامبر را آن‌گاه كه شما را به پيامى حياتبخش مى‌خواند، اجابت كنيد، و بدانيد كه خدا ميان انسان و دل او حايل مى‌گردد [و همه چيز را مى‌داند] و به حضور او گرد آورده مى‌شويد
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، چون خدا و پيامبر، شما را به چيزى فرا خواندند كه به شما حيات مى‌بخشد، آنان را اجابت كنيد، و بدانيد كه خدا ميان آدمى و دلش حايل مى‌گردد، و هم در نزد او محشور خواهيد شد.
ای اهل ایمان، چون خدا و رسول شما را به آنچه مایه حیات ابدی شماست (یعنی ایمان) دعوت کنند اجابت کنید و بدانید که خدا در میان شخص و قلب او حایل می‌شود (و از اسرار درونی همه آگاه است) و همه به سوی او محشور خواهید شد.
ای اهل ایمان! هنگامی که خدا و پیامبرش شما را به حقایقی که به شما [حیات معنوی و] زندگی [واقعی] می بخشد، دعوت می کنند اجابت کنید، و بدانید که خدا میان آدمی و دلش حایل و مانع می شود [تا حق را باطل و باطل را حق مپندارد] و مسلماً همه شما به سوی او گردآوری خواهید شد.
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، چون خدا و پيامبرش شما را به چيزى فرا خوانند كه زندگيتان مى‌بخشد دعوتشان را اجابت كنيد و بدانيد كه خدا ميان آدمى و قلبش حايل است و همه به پيشگاه او گرد آورده شويد.
ای مؤمنان به ندای خداوند و پیامبر که شما را به پیامی حیات‌بخش می‌خوانند، لبیک اجابت بگویید و بدانید که خداوند بین انسان و دل او حایل می‌گردد، و بدانید که در نزد او محشور می‌گردید
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، خداى و پيامبر را پاسخ دهيد هنگامى كه شما را به چيزى خوانند كه زنده‌تان مى‌سازد- سبب زنده‌دلى شماست- و بدانيد كه خدا ميان مرد و دل او حائل مى‌شود و [بدانيد كه‌] به سوى او برانگيخته و فراهم مى‌شويد.
ای مؤمنان! فرمان خدا را بپذیرید، و دستور پیغمبر او را قبول کنید هنگامی که شما را به چیزی دعوت کند که به شما زندگی (مادی و معنوی و دنیوی و اخروی) بخشد، و بدانید که خداوند میان انسان و دل او جدائی می‌اندازد (و می‌تواند انسان را از رسیدن به خواستها و آرزوهای دل باز دارد و او را بمیراند و نگذارد عمر طولانی داشته باشد که مهمترین آرزوی دل هر انسانی است)، و بدانید که همگان در پیشگاه خدای سبحان گرد آورده می‌شوید (و به حساب و کتابتان رسیدگی می‌گردد).
هان ای کسانی که ایمان آوردید! چون خدا و پیامبر(ش) شما را برای چیزی فراخواند که به شما حیات می‌بخشد، آنان را اجابت کنید و بدانید که خدا بی‌گمان بین انسان و دلش حایل می‌گردد. و بی‌چون تنها سوی او محشور خواهید شد.
ای آنان که ایمان آوردید اجابت کنید خدا و رسولش را گاهی که خوانندتان بدانچه زنده‌تان سازد و بدانید که خدا حایل می‌شود میان مرد و دلش و آنکه بسوی او گردآورده می‌شوید


الأنفال ٢٣ آیه ٢٤ الأنفال ٢٥
سوره : سوره الأنفال
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إسْتَجیبُوا»: بپذیرید. دعوت خدا را با طاعت و عبادت پاسخ گوئید. «إِذا»: هرگاه که. واژه (إِذا) می‌تواند عام باشد و مراد بیان شرط نباشد. یعنی هر زمان که شما را دعوت کرد، بیگمان به سوی چیزی دعوت می‌کند که مایه حیات است و ... یا این که ذکر (إِذا) برای شرط بوده و به خاطر دو چیز باشد: الف - دخالت دادن عقل در پذیرفتن یا نپذیرفتن فرمان، حتی اگر این فرمان از منبعی باشد که جز حق ظاهر و خیر خالص از آن صادر نگردد. ب - اوامر و احکام شریعت همه خیر مطلق است و بررسی و وارسی آنها بر نورانیّت و حقّانیّت آنها می‌افزاید و زیبائی و والائی آنها را بهتر و بیشتر در آئینه ضمیر می‌نمایاند. «یَحُولُ»: حائل می‌گردد و فاصله می‌اندازد. مراد بیان قدرت کامل و علم شامل خدا است که با قدرت خود بر هر چیزی توانا و با علم خود از هرچیزی آگاه است، و این او است که اختیار قلب که سررشته زندگی است در دست او است، و حیات و ممات انسان مربوط بدو است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- اهل ایمان وظیفه دار اجابت و پذیرش دعوت خدا و رسول او هستند. (یأیها الذین ءامنوا استجیبوا للّه و للرسول إذا دعاکم)

۲- دین و تعلیمات و رهنمودهاى خدا و پیامبر(ص)، مایه حیات واقعى انسان (یأیها الذین ءامنوا استجیبوا للّه و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم) مراد از «ما» در «لما یحییکم»، تمامى تعلیمات و معارف و رهنمودهاى خدا و رسول اوست.

۳- انسانهاى رویگردان از تعلیمات و رهنمودهاى خدا و رسول، محروم از حیات واقعى انسانى (یأیها الذین ءامنوا استجیبوا للّه و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم)

۴- ایمان واقعى مستلزم اجابت دعوت خدا و رسول (یأیها الذین ءامنوا استجیبوا للّه و للرسول) مخاطب قرار دادن مسلمانان با وصف ایمان و سپس فرمان به اجابت خدا و پیامبر(ص) مى تواند ناظر به برداشت فوق باشد.

۵- برخى از دعوتها و دستورات خدا و پیامبر(ص)، دستوراتى زیربنایى و حیاتبخش براى جامعه ایمانى* (إذا دعاکم لما یحییکم) اگر جمله شرطیه «إذا دعاکم ... » داراى مفهوم باشد، این جمله با منطوق و مفهومش بیانگر دو نوع دستور است. دستوراتى زیربنایى، اساسى و حیاتبخش براى کل جامعه ایمانى، همانند مسائل حکومت و ولایت، و دستوراتى که جنبه فردى دارد و حیات کل جامعه در گرو آن نیست.

۶- دعوت خدا و رسولش داراى هویتى واحد براى هدایت انسانها به حیات واقعى (یأیها الذین ءامنوا استجیبوا للّه و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم)

۷- جهاد و مبارزه با کافران حق ناپذیر، مایه حیات واقعى جامعه ایمانى (یأیها الذین ءامنوا استجیبوا للّه و للرسول) از مصادیق مورد نظر براى «ما یحییکم»، به دلیل وقوع آیه مورد بحث در سیاق آیات جنگ و مبارزه، فراخوانى اهل ایمان به نبرد با دشمنان دین است.

۸- خداوند، حایل میان انسان و قلب وى (و اعلموا أن اللّه یحول بین المرء و قلبه)

۹- خداوند از قلب انسان به وى نزدیکتر است. (و اعلموا أن اللّه یحول بین المرء و قلبه)

۱۰- خداوند به قلب انسان از خود انسان نزدیکتر است. (و اعلموا أن اللّه یحول بین المرء و قلبه) از لوازم اینکه خداوند حایل بین انسان و قلب او باشد، همان است که در برداشت آورده شد.

۱۱- قلب انسان (اندیشه هاى او) در اختیار خداست. (و اعلموا أن اللّه یحول بین المرء و قلبه) چون خداوند حایل بین قلب و انسان است، پس در حقیقت هر اندیشه اى بخواهد وارد قلب شود باید از طریق خدا باشد و این بدین معناست که اندیشه هاى آدمى در اختیار خداوند است.

۱۲- خداوند آگاه به همه اندیشه هاى آدمى (و اعلموا أن اللّه یحول بین المرء و قلبه)

۱۳- توجه به علم کامل خداوند بر اندیشه ها، زمینه ساز اجابت دعوت خدا و رسول و پرهیز از نفاق و دورویى (لاتکونوا کالذین قالوا سمعنا و هم لایسمعون ... و اعلموا أن اللّه یحول)

۱۴- انسانها، چه بخواهند و چه نخواهند، تنها به سوى خداوند محشور مى شوند. (و أنه إلیه تحشرون) تقدیم «الیه» بر «تحشرون» دلالت بر حصر دارد. و مجهول آمدن فعل «تحشرون» حکایت از آن دارد که آدمى در حشر به سوى خداوند اختیارى ندارد.

۱۵- توجه انسانها به حشر قهرى ایشان به پیشگاه الهى، زمینه ساز گرایش آنان به اجابت دعوت خدا و رسول (یأیها الذین ءامنوا استجیبوا ... و أنه إلیه تحشرون) هدف از بیان حشر آدمیان به سوى خداوند پس از «استجیبوا ... »، ایجاد زمینه براى اجابت دعوت خدا و رسول است.

روایات و احادیث

۱۶- عن أبى عبداللّه(ع) فى قوله اللّه تبارک و تعالى: «و اعلموا أن اللّه یحول بین المرء و قلبه» فقال: یحل بینه و بین أن یعلم أن الباطل حق.[۱] از امام صادق(ع) درباره آیه «و اعلموا أن اللّه یحول بین المرء و قلبه» روایت شده است: خداوند بین شخص و قلب او حائل مى شود و نمى گذارد باطل را حق بداند.

۱۷- عن أبى عبداللّه(ع) فى قوله: «یحول بین المرء و قلبه» قال: هو أن یشتهى الشىء بسمعه و بصره و لسانه و یده اما ان هو غشى شیئا مما یشتهى فانه لایاتیه إلا و قلبه منکر لایقبل الذى یأتى یعرف أن الحق لیس فیه.[۲] از امام صادق(ع) درباره سخن خدا «یحول بین المرء و قلبه»، روایت شده که فرمود: مراد این است که شخص (به عمل ناروایى) با گوش و چشم و زبان و دست میل دارد. اگر عملى را که میل دارد انجام دهد، قلبش با آن همراه نیست و آن عمل را نمى پسندد و مى داند که حق در آن نیست.

موضوعات مرتبط

  • احکام: اجتماعى ۵
  • انبیا: پذیرش دعوت انبیا ۴ ; دعوت انبیا ۶
  • انسان: افکار انسان ۱۱، ۱۲، ۱۳ ; حشر قهرى انسان ۱۴، ۱۵ ; حیات واقعى انسان ۲ ; فرجام انسان ۱۴ ; قلب انسان ۸، ۹، ۱۰، ۱۱
  • ایمان: آثار ایمان ۴
  • تکلیف: زمینه عمل به تکلیف ۱۳
  • جامعه: دینى ۷
  • جهاد: آثار جهاد ۷ ; جهاد با کافران ۷
  • حق: زمینه پذیرش حق ۱۳، ۱۵
  • حیات: عوامل حیات واقعى ۵، ۷ ; محرومیت از حیات واقعى ۳ ; مراتب حیات ۳، ۷ ; هدایت به حیات واقعى ۶
  • خدا: اختیارات خدا ۱۱ ; اعراض از اوامر خدا ۳ ; اوامر خدا ۲ ; پذیرش دعوت خدا ۱، ۴، ۱۳، ۱۵ ; دعوت خدا ۵، ۶ ; علم خدا ۱۲، ۱۳ ; قرب خدا ۸، ۹، ۱۰
  • دین: اعراض از تعالیم دین ۳ ; تعالیم دین ۲ ; فلسفه دین ۲
  • علم: آثار علم ۱۳، ۱۵
  • کافران: حق ناپذیر ۷
  • مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۱
  • محمد(ص): اعراض از اوامر محمد(ص) ۳ ; اوامر محمد(ص) ۲ ; پذیرش دعوت محمد(ص) ۱، ۴، ۱۳، ۱۵ ; دعوت محمد(ص) ۵، ۶
  • نفاق: اجتناب از نفاق ۱۳

منابع

  1. محاسن برقى، ج ۱، ص ۲۳۷، ح ۲۰۵، ب ۲۳ ; بحارالانوار، ج ۵، ص ۲۰۵، ح ۴۱.
  2. تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۵۲، ح ۳۵ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۴۲، ح ۵۵.