الأعراف ١٩٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۱۳ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

آیا (آنها حداقل همانند خود شما) پاهایی دارند که با آن راه بروند؟! یا دستهایی دارند که با آن چیزی را بگیرند (و کاری انجام دهند)؟! یا چشمانی دارند که با آن ببینند؟! یا گوشهایی دارند که با آن بشنوند؟! (نه، هرگز، هیچ‌کدام،) بگو: «(اکنون که چنین است،) بتهای خویش را که شریک خدا قرار داده‌اید (بر ضد من) بخوانید، و برای من نقشه بکشید، و لحظه‌ای مهلت ندهید، (تا بدانید کاری از آنها ساخته نیست)!

آيا پاهايى دارند كه با آن راه روند؟ يا دست‌هايى دارند كه با آن كارى كنند؟ يا چشمانى دارند كه با آن ببينند؟ و يا گوش‌هايى دارند كه با آن بشنوند؟ بگو: شركاى خود را بخوانيد، سپس در حق من [هر چه مى‌توانيد] نيرنگ كنيد و مهلتم ندهيد
آيا آنها پاهايى دارند كه با آن راه بروند، يا دستهايى دارند كه با آن كارى انجام دهند، يا چشمهايى دارند كه با آن بنگرند، يا گوشهايى دارند كه با آن بشنوند؟ بگو: «شريكان خود را بخوانيد؛ سپس در باره من حيله به كار بريد و مرا مهلت مدهيد.»
آیا آن بتان را پایی است که راهی پیمایند یا دستی که از آستین قدرت بیرون آرند، یا چشم و گوشی که به آن ببینند و بشنوند؟ بگو: شریکان (باطل) خود را بخوانید و هر حیلت که با من می‌توانید به کار برید بی‌آنکه هیچ مرا مهلت بدهید.
آیا آنها پاهایی دارند که با آن راه روند، یا دست هایی دارند که با آن بگیرند، یا چشم هایی دارند که با آن ببینند، یا گوش هایی دارند که با آن بشنوند؟! بگو: شریکان خود را [به کمک خویش] بخوانید، سپس [بر ضدِّ من هر توطئه و] نیرنگی [دارید] به کار گیرید و [برای نابودی من لحظه ای مرا [مهلت ندهید] تا برای شما ثابت شود که هیچ کاری در هیچ زمینه ای از غیر خدا بر نمی آید.]
آيا آنها را پاهايى هست كه با آن راه بروند يا آنها را دستهايى هست كه با آن حمله كنند يا چشمهايى هست كه با آن ببينند يا گوشهايى هست كه با آن بشنوند؟ بگو: شريكانتان را بخوانيد و بر ضد من تدبير كنيد و مرا مهلت مدهيد.
آیا پاهایی دارند که با آن راه روند؟ یا دستانی دارند که با آن کاری انجام دهند، یا چشمانی دارند که با آن ببینند؟ یا گوشهایی دارند که با آن بشنوند؟ بگو شریکانی را که قائلید بخوانید، سپس در حق من هرچه خواهید بسگالید و مرا مهلت ندهید
آيا آنها را پاهايى هست كه با آن بروند، يا آنها را دستهايى هست كه با آن بگيرند- داد و ستد و حمله و دفاع كنند-، يا آنها را چشمهايى هست كه با آن ببينند، يا آنها را گوشهايى هست كه با آن بشنوند. بگو: انبازان خود را- كه براى خدا ساخته‌ايد- بخوانيد آنگاه در باره من هر ترفند و نيرنگى كه توانيد به كار بريد و مرا مهلت مدهيد
آیا این بتها دارای پاهائی هستند که با آنها راه بروند؟ یا دارای دستهائی هستند که با آنها چیزی را برگیرند (و دفع بلا از شما و خویشتن کنند؟) یا چشمهائی دارند که با آنها ببینند؟ یا گوشهائی دارند که با آنها بشنوند؟ (پس آنها نه تنها با شما برابر نیستند، بلکه از شما هم کمتر و ناتوانترند. در این صورت چگونه آنها را انباز خدا می‌کنید و آنها را می‌پرستید؟). بگو: این بتهائی را که شریک خدا می‌دانید فراخوانید و سپس شما و آنها همراه یکدیگر درباره‌ی من نیرنگ و چاره‌جوئی کنید و اصلاً مرا مهلت ندهید (و اگر می‌توانید غضبم کنید و نابودم گردانید. امّا بدانید که اینها موجودات غیر مؤثّری هستند و کمترین تأثیری در وضع من و شما ندارند).
آیا برایشان پاهایی است که با آنها راه می‌روند، یا دست‌هایی دارند که با آنها حمله‌ور می‌شوند، یا چشم‌هایی دارند که با آنها می‌نگرند، یا گوش‌هایی دارند که با آنها می‌شنوند؟ بگو: «شریکانتان را بخوانید، سپس درباره‌ی من حیله‌ای (ناروا) کنید. پس مرا مهلت ندهید.»
آیا آنان را است پاهائی که روان گردند بدانها یا آنان را است دستهائی که آهنگ کنند بدانها یا آنان را است دیدگانی که بینند بدانها یا آنان را است گوشهائی که بشنوند بدانها بگو بخوانید شریکان خویش را پس نیرنگ با من کنید و مهلتم ندهید


الأعراف ١٩٤ آیه ١٩٥ الأعراف ١٩٦
سوره : سوره الأعراف
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَبْطِشُونَ بِهَا»: آنچه بخواهند با آنها برمی‌دارند. با آنها دفع بلا می‌کنند. «کِیدُونِ»: برای نابودیم نقشه بکشید و مکر و کید کنید. چاره مرا بسازید. «لا تُنظِرُونِ»: مرا فرصت ندهید.


تفسیر

نکات آیه

۱- مشرکان بتها و معبودانشان را به صورت مجسمه هایى داراى پا، دست، چشم و گوش مى ساختند. (ألهم أرجل یمشون بها ... أم لهم ءاذان یسمعون بها) جمله «یمشون بها» و مانند آن، هم مى تواند قید توضیحى باشد و هم مى تواند قید احترازى گرفته شود. بنابر اول معناى جمله «ألهم أرجل ... » چنین است: آیا بتها پا دارند تا با آن راه روند ; یعنى پا ندارند. و بنابر فرض دوم معنا چنین خواهد بود: آیا بتها پایى که با آن راه روند دارند ; یعنى پاهایى دارند، ولى با آن نمى توانند راه بروند. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

۲- اعضاى تعبیه شده در بتها، فاقد کمترین توان و اثر مطلوب (ألهم أرجل یمشون بها ... أم لهم ءاذان یسمعون بها)

۳- فقدان اثر مطلوب در اعضاى تعبیه شده در بتها، دلیل ناتوانى بیشتر آنها از عبادتگرانشان (ألهم أرجل یمشون بها ... أم لهم ءاذان یسمعون بها) جمله «عباد أمثالکم» به همسانى بتها با پرستشگرانشان در نیازمندى و ناتوانى اشاره کرد و آیه مورد بحث با توجه دادن مشرکان به اینکه بتها از اعضاى تعبیه شده در آنها هیچ بهره اى نمى برند این نکته را به آنان یادآور مى شود که بتها و معبودان دروغین حتى از پرستشگرانشان عاجزتر و ناتوانترند.

۴- خداوند با تشریح ناتوانى بتها، مشرکان را به بطلان شرک و باورهایشان رهنمون ساخت. (ألهم أرجل یمشون بها ... أم لهم ءاذان یسمعون بها)

۵- پرستش چیزى ناتوانتر از پرستنده آن، نابخرى و مایه شگفتى است. (ألهم أرجل یمشون بها ... أم لهم ءاذان یسمعون بها) استفهام در جمله «ألهم ... » به انگیزه تعجب ایراد شده و منشأ تعجب به مناسبت مورد، نابخردى پرستشگران بتهاست.

۶- مشرکان مکه بر این باور بودند که معبودانشان بر یارى آنها علیه پیامبر(ص) توانا هستند. (قل ادعوا شرکاءکم ثم کیدون فلاتنظرون)

۷- پیامبر(ص) از جانب خدا مأمور شد تا براى اثبات ناتوانى بتها، مشرکان را به تحدى و مبارزه علیه خویش دعوت کند. (قل ادعوا شرکاءکم ثم کیدون فلاتنظرون)

۸- خداوند از مشرکان خواست اگر خدایانشان بر امرى توانا هستند با کمک آنها علیه پیامبر(ص) توطئه کنند و براى از میان بردن وى هیچ درنگى رواندارند. (قل ادعوا شرکاءکم ثم کیدون فلاتنظرون) «کیدون» مرکب از فعل امر «کیدوا» (از «کید»، به معنى فکر کردن و توطئه چیدن) و نون وقایه است. کسره نون دلالت بر حذف «یاء» متکلم دارد. بنابراین «کیدون» (کیدونى) یعنى علیه من توطئه کنید. «انظار» مصدر «لاتنظروا» به معناى مهلت دادن است. «لاتنظرون» نیز مرکب از فعل نهى و نون وقایه است ; یعنى: فلاتنظرونى، مرا مهلت ندهید.

موضوعات مرتبط

  • بتها: جوارح بتها ۱، ۲، ۳ ; عجز بتها ۲، ۳، ۴، ۷
  • بیخعقلى: نشانه هاى بیخعقلى ۵
  • تحدّى: دعوت به تحدّى ۷، ۸
  • خدا: افعال خدا ۴ ; اوامر خدا ۸
  • شرک: بطلان شرک ۴ ; دلیل بطلان شرک ۸
  • عبادت: معبودان باطل ۵
  • محمد(ص): مبارزه با محمد(ص) ۸ ; مسؤولیت محمد(ص) ۷
  • مشرکان: بتختراشى مشرکان ۱ ; مشرکان و معبودان باطل ۶، ۸ ; معبودان مشرکان ۱، ۷
  • مشرکان مکه: عقیده مشرکان مکه ۶
  • معبودان باطل: عجز معبودان باطل ۳، ۷، ۸ ; مجسمه معبودان باطل ۱

منابع