۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۷}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۲۹: | خط ۳۱: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۸۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۸۸ </center> | ||
خالص از هر نقمت و دردسر، و خالص در خوبى و پاكيزگى ، ولى هيچ نعمتى را به دست نمى آورد مگر آميخته با ناملايماتى كه عيش او را منغص مى دارد، و نعمتى مقرون با جرعه هاى اندوه و رنج ، علاوه بر مصائب دهر كه حوادث ناگوارى كه چون شرنگى كشنده كام جانش را تلخ مى كند. | خالص از هر نقمت و دردسر، و خالص در خوبى و پاكيزگى ، ولى هيچ نعمتى را به دست نمى آورد مگر آميخته با ناملايماتى كه عيش او را منغص مى دارد، و نعمتى مقرون با جرعه هاى اندوه و رنج ، علاوه بر مصائب دهر كه حوادث ناگوارى كه چون شرنگى كشنده كام جانش را تلخ مى كند. | ||
أَ يحْسب أَن | أَ يحْسب أَن لَّن يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ | ||
اين آيه به منزله نتيجه حجتى است كه آيه قبل اقامه كرده بود، به اين بيان كه بعد از آنكه گفتيم خلقت انسان بر پايه رنج است ، و ظرف وجودش تعب ، و تعب مظروف او است هيچ چيزى به دست نمى آورد مگر كمتر و ناقص تر و ناخالص تر از آنچه توقعش را دارد، و نتيجه گرفتيم كه پس انسان در اصل خلقتش طورى آفريده شده كه خواستش همواره مغلوب و شكست خورده ، و همه امورش مقهور مقدرات است ، و آن كس كه اراده او را شكست مى دهد و از هر سو و در هر جهت از جهات و شوون زندگيش دخل و تصرف مى كند خداى سبحان است كه از هر جهت بر او قادر است ، پس او حق دارد كه در انسان به هر نحو كه بخواهد تصرف كند، و هر وقت خواست او را به عذاب خود بگيرد. | اين آيه به منزله نتيجه حجتى است كه آيه قبل اقامه كرده بود، به اين بيان كه بعد از آنكه گفتيم خلقت انسان بر پايه رنج است ، و ظرف وجودش تعب ، و تعب مظروف او است هيچ چيزى به دست نمى آورد مگر كمتر و ناقص تر و ناخالص تر از آنچه توقعش را دارد، و نتيجه گرفتيم كه پس انسان در اصل خلقتش طورى آفريده شده كه خواستش همواره مغلوب و شكست خورده ، و همه امورش مقهور مقدرات است ، و آن كس كه اراده او را شكست مى دهد و از هر سو و در هر جهت از جهات و شوون زندگيش دخل و تصرف مى كند خداى سبحان است كه از هر جهت بر او قادر است ، پس او حق دارد كه در انسان به هر نحو كه بخواهد تصرف كند، و هر وقت خواست او را به عذاب خود بگيرد. | ||
پس انسان نمى تواند اين پندار را به خود راه دهد كه احدى بر او قادر نيست ، و اين پندار او را وادار كند به اينكه بر خدا تكبر بورزد، و از عبادت او عارش آيد، و يا در بعضى از دستوراتش اطاعتش بكند، مثلا در راه رضاى او انفاق بكند، ولى انفاق خود را زياد پنداشته ، بر خداى تعالى منت بگذارد، و يا عملى را كه در باطن به عنوان ريا و خودنمايى انجام داده به خيال خود خدا را فريب دهد و وانمود كند كه به خاطر رضاى خدا انجام داده ، آنگاه بگويد: «'''اهلكت مالا لبدا - من مال بسيارى را نفله كردم '''». | پس انسان نمى تواند اين پندار را به خود راه دهد كه احدى بر او قادر نيست ، و اين پندار او را وادار كند به اينكه بر خدا تكبر بورزد، و از عبادت او عارش آيد، و يا در بعضى از دستوراتش اطاعتش بكند، مثلا در راه رضاى او انفاق بكند، ولى انفاق خود را زياد پنداشته ، بر خداى تعالى منت بگذارد، و يا عملى را كه در باطن به عنوان ريا و خودنمايى انجام داده به خيال خود خدا را فريب دهد و وانمود كند كه به خاطر رضاى خدا انجام داده ، آنگاه بگويد: «'''اهلكت مالا لبدا - من مال بسيارى را نفله كردم '''». | ||
<span id='link337'><span> | <span id='link337'><span> | ||
==حكايت منت گذارى كسى كه مقدارى از مال خود را انفاق نموده ، مى گويد:مال هنگفتى را تلف كردم == | ==حكايت منت گذارى كسى كه مقدارى از مال خود را انفاق نموده ، مى گويد:مال هنگفتى را تلف كردم == | ||
يَقُولُ أَهْلَكْت مَالاً | يَقُولُ أَهْلَكْت مَالاً لُّبَداً | ||
كلمه «'''لبد'''» به معناى بسيار است ، سياق اين آيه و ساير آيات تا آخر سوره چنين مى رساند كه در آن روزها شخصى اظهار اسلام و يا تمايل به اسلام نموده ، مقدارى از مال خود را هم انفاق نموده و آن را بسيار دانسته ، و منت نهاده و گفته «'''اهلكت مالا لبدا'''»، و در پاسخ اين منت كه نهاده آيات مورد بحث نازل شده ، و سخن او را چنين رد كرده كه : رستگارى و رسيدن به حيات طيب و ميمون دست نمى دهد، مگر با تحمل سختى انفاق در راه خدا، و دخول در زمره كسانى كه به راستى ايمان آورده يكديگر را به صبر و مرحمت سفارش مى كنند، با اين بيان رواياتى كه ان شاء اللّه در بحث روايتى آينده مى آيد تاءييد مى شود. | كلمه «'''لبد'''» به معناى بسيار است ، سياق اين آيه و ساير آيات تا آخر سوره چنين مى رساند كه در آن روزها شخصى اظهار اسلام و يا تمايل به اسلام نموده ، مقدارى از مال خود را هم انفاق نموده و آن را بسيار دانسته ، و منت نهاده و گفته «'''اهلكت مالا لبدا'''»، و در پاسخ اين منت كه نهاده آيات مورد بحث نازل شده ، و سخن او را چنين رد كرده كه : رستگارى و رسيدن به حيات طيب و ميمون دست نمى دهد، مگر با تحمل سختى انفاق در راه خدا، و دخول در زمره كسانى كه به راستى ايمان آورده يكديگر را به صبر و مرحمت سفارش مى كنند، با اين بيان رواياتى كه ان شاء اللّه در بحث روايتى آينده مى آيد تاءييد مى شود. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۸۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۸۹ </center> | ||
رد و انكار لازمه سخن كسى كه انفاق از مال بر او گران آمده گفت : «'''اهلكت مالا لبدا'''» | رد و انكار لازمه سخن كسى كه انفاق از مال بر او گران آمده گفت : «'''اهلكت مالا لبدا'''» | ||
أَ يحْسب أَن | أَ يحْسب أَن لَّمْ يَرَهُ أَحَدٌ | ||
اين آيه انكار لازمه گفتار و پندار انسان است ،كه مى گويد: «'''اهلكت مالا لبدا'''»، و آن را با لحن كنايه انكار مى كند، و حاصل معناى آن اين است كه : لازمه اينكه انسان مى گويد مالى بسيار نفله كردم ، اين است كه او خيال كرده باشد ما از انفاق او غافل و جاهليم ، و او در اين خيال خطا كرده ، چون خداى سبحان آنچه را او انفاق كرده ديده ولى اين مقدار انفاق در رسيدن به آن رستگارى و به ميمنت حيات كافى نيست ، بلكه كسى كه چنين زندگى را طالب باشد، بايد از مشقت عبوديت بيش از آن را تحمل كند، و از گردنه هاى دشوارترى عبور كند و در مجاهداتى كه مؤ منين دارند گام به گام با ايشان باشد. | اين آيه انكار لازمه گفتار و پندار انسان است ،كه مى گويد: «'''اهلكت مالا لبدا'''»، و آن را با لحن كنايه انكار مى كند، و حاصل معناى آن اين است كه : لازمه اينكه انسان مى گويد مالى بسيار نفله كردم ، اين است كه او خيال كرده باشد ما از انفاق او غافل و جاهليم ، و او در اين خيال خطا كرده ، چون خداى سبحان آنچه را او انفاق كرده ديده ولى اين مقدار انفاق در رسيدن به آن رستگارى و به ميمنت حيات كافى نيست ، بلكه كسى كه چنين زندگى را طالب باشد، بايد از مشقت عبوديت بيش از آن را تحمل كند، و از گردنه هاى دشوارترى عبور كند و در مجاهداتى كه مؤ منين دارند گام به گام با ايشان باشد. | ||
أَ لَمْ نجْعَل | أَ لَمْ نجْعَل لَّهُ عَيْنَينِ وَ لِساناً وَ شفَتَينِ وَ هَدَيْنَهُ النَّجْدَيْنِ | ||
كلمه «'''نجد'''» به معناى راهى است به سوى بلندى ، و مراد از «'''نجدين '''» راه خير و راه شر است و اگر راه خير و شر را نجد خوانده ، براى اين بوده كه هر دو مستلزم رنج و مشقت است . | كلمه «'''نجد'''» به معناى راهى است به سوى بلندى ، و مراد از «'''نجدين '''» راه خير و راه شر است و اگر راه خير و شر را نجد خوانده ، براى اين بوده كه هر دو مستلزم رنج و مشقت است . | ||
ولى بعضى از مفسرين آن را به دو پستان مادر تفسير كرده اند، كه از ظاهر لفظ به دور است . | ولى بعضى از مفسرين آن را به دو پستان مادر تفسير كرده اند، كه از ظاهر لفظ به دور است . | ||
خط ۶۳: | خط ۶۵: | ||
كلمه «'''مسغبه '''» به معناى گرسنگى و قحطى است ، و كلمه «'''مقربه '''» به معناى قرابت نسبى است ، و كلمه «'''متربه '''» از ماده «'''تراب '''» (خاك ) گرفته شده و معنايش خاك نشينى از شدت فقر است . | كلمه «'''مسغبه '''» به معناى گرسنگى و قحطى است ، و كلمه «'''مقربه '''» به معناى قرابت نسبى است ، و كلمه «'''متربه '''» از ماده «'''تراب '''» (خاك ) گرفته شده و معنايش خاك نشينى از شدت فقر است . | ||
و معناى آيه اين است كه : انسان مورد بحث به هيچ عقبه اى قدم ننهاد، نه بنده اى آزاد كرد، و نه در روز قحطى طعامى داد، نه به يتيمى خويشاوند، و نه به مسكينى خاك نشين . | و معناى آيه اين است كه : انسان مورد بحث به هيچ عقبه اى قدم ننهاد، نه بنده اى آزاد كرد، و نه در روز قحطى طعامى داد، نه به يتيمى خويشاوند، و نه به مسكينى خاك نشين . | ||
ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ تَوَاصوْا بِالصبرِ وَ تَوَاصوْا بِالْمَرْحَمَةِ | |||
كلمه «'''مرحمه '''» مصدر ميمى از ماده رحمت است ، و كلمه «'''تواصوا'''» از مصدر «'''تواصى '''» است ، و «'''تواصى به صبر'''» سفارش كردن اين به آن و آن به اين به صبر كردن در برابر اطاعت خدا است ، و نيز سفارش كردن يكديگر به ترحم كردن بر افراد فقير و مسكين است . | كلمه «'''مرحمه '''» مصدر ميمى از ماده رحمت است ، و كلمه «'''تواصوا'''» از مصدر «'''تواصى '''» است ، و «'''تواصى به صبر'''» سفارش كردن اين به آن و آن به اين به صبر كردن در برابر اطاعت خدا است ، و نيز سفارش كردن يكديگر به ترحم كردن بر افراد فقير و مسكين است . | ||
و جمله «'''ثم كان ...'''» عطف است بر جمله «'''اقتحم '''»، و تقدير كلام «'''فلا اقتحم العقبه و لا كان من الذين امنوا... :نه در عقبه اى قدم نهاد، و نه از كسانى بود كه ايمان آوردند...'''» است ، و مفسرين ديگر در باره اين جمله و اينكه به كجا عطف مى شود سخنان بى فايده اى گفته اند كه به همين جهت از نقلش خوددارى مى شود. | و جمله «'''ثم كان ...'''» عطف است بر جمله «'''اقتحم '''»، و تقدير كلام «'''فلا اقتحم العقبه و لا كان من الذين امنوا... :نه در عقبه اى قدم نهاد، و نه از كسانى بود كه ايمان آوردند...'''» است ، و مفسرين ديگر در باره اين جمله و اينكه به كجا عطف مى شود سخنان بى فايده اى گفته اند كه به همين جهت از نقلش خوددارى مى شود. | ||
أُولَئك أَصحَب | أُولَئك أَصحَب المَْيْمَنَةِ | ||
كلمه «'''ميمنه '''» از ماده يمن ، ضد شوم است ، و اشاره «'''اولئك '''» به كسانى است كه سياق آيات قبل بر آنان دلالت دارد. و معناى آيه اين است كه : اينان كه به هر عقبه دشوارى قدم نهادند، و از كسانى بودند كه به خدا ايمان آورده ، يكديگر را به صبر و مرحمت سفارش كردند، مردمى صاحب يمن و شگونند، و ايمان و اعمال صالحى كه از پيش براى آخرت خود مى فرستند چيزى به جز شگون و مباركى و زيبا و مرضى نمى دانند. | كلمه «'''ميمنه '''» از ماده يمن ، ضد شوم است ، و اشاره «'''اولئك '''» به كسانى است كه سياق آيات قبل بر آنان دلالت دارد. و معناى آيه اين است كه : اينان كه به هر عقبه دشوارى قدم نهادند، و از كسانى بودند كه به خدا ايمان آورده ، يكديگر را به صبر و مرحمت سفارش كردند، مردمى صاحب يمن و شگونند، و ايمان و اعمال صالحى كه از پيش براى آخرت خود مى فرستند چيزى به جز شگون و مباركى و زيبا و مرضى نمى دانند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۹۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۹۲ </center> | ||
ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از «'''ميمنة '''» طرف دست راست است ، و اصحاب دست راست كسانى هستند كه در قيامت نامه اعمالشان به دست راستشان داده مى شود، ولى اين سخن درست نيست ، زيرا در مقابل اصحاب ميمنه به اين معنا اصحاب مشئمه قرار نمى گيرد. | ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از «'''ميمنة '''» طرف دست راست است ، و اصحاب دست راست كسانى هستند كه در قيامت نامه اعمالشان به دست راستشان داده مى شود، ولى اين سخن درست نيست ، زيرا در مقابل اصحاب ميمنه به اين معنا اصحاب مشئمه قرار نمى گيرد. | ||
وَ | وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِئَايَتِنَا هُمْ أَصحَب الْمَشئَمَةِ | ||
آيات موجود در خارج وجود انسان در پهناى جهان و آيات موجود در داخل ذات انسان آيات و ادله اى است كه بر يگانگى او در ربوبيت و الوهيت و لوازم اين يگانگى دلالت مى كند، و رد اين ادله كفر به آيات خدا و به خود خدا است ، و نيز كفر به قرآن كريم و آيات شريفه آن است ، و نيز كفر به هر حكمى است كه از طريق رسالت نازل شده و ظاهرا مراد از آيات ، مطلق آيات است ، و «'''مشئمه '''» ضد ميمنت است . | آيات موجود در خارج وجود انسان در پهناى جهان و آيات موجود در داخل ذات انسان آيات و ادله اى است كه بر يگانگى او در ربوبيت و الوهيت و لوازم اين يگانگى دلالت مى كند، و رد اين ادله كفر به آيات خدا و به خود خدا است ، و نيز كفر به قرآن كريم و آيات شريفه آن است ، و نيز كفر به هر حكمى است كه از طريق رسالت نازل شده و ظاهرا مراد از آيات ، مطلق آيات است ، و «'''مشئمه '''» ضد ميمنت است . | ||
عَلَيهِمْ نَارٌ | عَلَيهِمْ نَارٌ مُّؤْصدَةُ | ||
يعنى آتشى مستولى بر آنان است كه از هر سو احاطه شان مى كند. | يعنى آتشى مستولى بر آنان است كه از هر سو احاطه شان مى كند. | ||
بحث روائى | بحث روائى | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۲: | ||
==آيات ۱ - ۱۵، سوره شمس == | ==آيات ۱ - ۱۵، سوره شمس == | ||
سوره شمس مكى است و شانزده آيه دارد | سوره شمس مكى است و شانزده آيه دارد | ||
بِسمِ | بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ | ||
وَ الشمْسِ وَ ضحَاهَا(۱) | وَ الشمْسِ وَ ضحَاهَا(۱) | ||
وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا(۲) | وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا(۲) | ||
وَ النهَارِ إِذَا | وَ النهَارِ إِذَا جَلَّاهَا(۳) | ||
وَ | وَ الَّيْلِ إِذَا يَغْشاهَا(۴) | ||
وَ السمَاءِ وَ مَا بَنَاهَا(۵) | وَ السمَاءِ وَ مَا بَنَاهَا(۵) | ||
وَ الاَرْضِ وَ مَا طحَاهَا(۶) | وَ الاَرْضِ وَ مَا طحَاهَا(۶) | ||
وَ نَفْسٍ وَ مَا | وَ نَفْسٍ وَ مَا سوَّاهَا(۷) | ||
فَأَلهَْمَهَا فجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا(۸) | |||
قَدْ أَفْلَحَ مَن | قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا(۹) | ||
وَ قَدْ خَاب مَن دَساهَا(۱۰) | وَ قَدْ خَاب مَن دَساهَا(۱۰) | ||
كَذَّبَت ثَمُودُ بِطغْوَاهَا(۱۱) | |||
إِذِ انبَعَث أَشقَاهَا(۱۲) | إِذِ انبَعَث أَشقَاهَا(۱۲) | ||
فَقَالَ لهَُمْ رَسولُ | فَقَالَ لهَُمْ رَسولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَ سقْيَهَا(۱۳) | ||
فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسوَّاهَا(۱۴) | |||
وَ لا يخَاف عُقْبَهَا(۱۵) | وَ لا يخَاف عُقْبَهَا(۱۵) | ||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۹: | ||
و مراد از دنبال روى قمر دو چيز مى تواند باشد: يكى اينكه از خورشيد كسب نور مى كند، كه در اين صورت حال «'''اذا تليها'''» حالى دائمى است ، چون قمر دائما از شمس كسب نور مى كند، و يكى اينكه طلوع قمر بعد از غروب خورشيد باشد، كه در اين صورت سوگند دائمى نيست ، بلكه در دو حال قمر است ، يكى ايامى كه قمر به صورت هلال در مى آيد، و يكى ايامى كه تمام قرص آن روشن مى شود. | و مراد از دنبال روى قمر دو چيز مى تواند باشد: يكى اينكه از خورشيد كسب نور مى كند، كه در اين صورت حال «'''اذا تليها'''» حالى دائمى است ، چون قمر دائما از شمس كسب نور مى كند، و يكى اينكه طلوع قمر بعد از غروب خورشيد باشد، كه در اين صورت سوگند دائمى نيست ، بلكه در دو حال قمر است ، يكى ايامى كه قمر به صورت هلال در مى آيد، و يكى ايامى كه تمام قرص آن روشن مى شود. | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۷}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش