۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۷ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۹}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
| خط ۴: | خط ۶: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۹۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۹۵ </center> | ||
چند وحه در معناى آيه : «'''قم اللّيل الّا قليلا...'''» | چند وحه در معناى آيه : «'''قم اللّيل الّا قليلا...'''» | ||
قُمِ | قُمِ الَّيْلَ إِلا قَلِيلاً نِّصفَهُ أَوِ انقُص مِنْهُ قَلِيلاً أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِيلاً | ||
مراد از «'''قيام در ليل '''» قيام در شب براى نماز است ، پس كلمه «'''ليل '''» مفعول فيه است ، كه مجازا مفعول به واقع شده ، مثل اينكه مى گويند: «'''دخلت الدار - داخل شدم خانه را'''»، كه حقيقتش «'''دخلت فى الدار - داخل شدم در خانه است '''». | مراد از «'''قيام در ليل '''» قيام در شب براى نماز است ، پس كلمه «'''ليل '''» مفعول فيه است ، كه مجازا مفعول به واقع شده ، مثل اينكه مى گويند: «'''دخلت الدار - داخل شدم خانه را'''»، كه حقيقتش «'''دخلت فى الدار - داخل شدم در خانه است '''». | ||
بعضى گفته اند: معمول «'''قم '''» در تقدير است ، و كلمه «'''ليل '''» به خاطر ظرفيت منصوب شده ، و تقدير كلام «'''قم الى الصلاه فى الليل '''» است ، و جمله «'''الا قليلا'''» استثنا از كلمه «'''ليل '''» است . | بعضى گفته اند: معمول «'''قم '''» در تقدير است ، و كلمه «'''ليل '''» به خاطر ظرفيت منصوب شده ، و تقدير كلام «'''قم الى الصلاه فى الليل '''» است ، و جمله «'''الا قليلا'''» استثنا از كلمه «'''ليل '''» است . | ||
| خط ۱۹: | خط ۲۱: | ||
<span id='link65'><span> | <span id='link65'><span> | ||
==بيان جهات مختلف سنگين بودن قرآن (انّا سنلقى عليك قولا ثقيلا) و چند وجه در اين باره == | ==بيان جهات مختلف سنگين بودن قرآن (انّا سنلقى عليك قولا ثقيلا) و چند وجه در اين باره == | ||
إِنَّا سنُلْقِى عَلَيْك قَوْلاً ثَقِيلاً | |||
«'''ثقل '''» - سنگينى - كيفيت خاصى براى جسم است ، و خاصيت آن اين است كه حمل چنين جسمى و جابجا كردن آن دشوار است ، و چه بسا همين كلمه در غير جسم ، مثلا در امور معنوى هم به عنوان استعاره استعمال مى شود، مثلا مى گويند درس امروز سنگين بود، يعنى تحمل آن براى فهم و درك شاگردان دشوار بود و يا مى گويند سخنرانى امروز كه همه اش نظريه هاى علمى دقيق بود براى عوام سنگين بود، كه در اين گونه تعبيرها كلمه سنگين در غير جسم به كار رفته ، در امور معنوى كه درك آن دشوار است و يا حقايقى در بر دارد كه رسيدن به آن سخت است ، و يا فرمانهايى را متضمن است كه امتثال آن و مداومت بر انجام آن دشوار است . | «'''ثقل '''» - سنگينى - كيفيت خاصى براى جسم است ، و خاصيت آن اين است كه حمل چنين جسمى و جابجا كردن آن دشوار است ، و چه بسا همين كلمه در غير جسم ، مثلا در امور معنوى هم به عنوان استعاره استعمال مى شود، مثلا مى گويند درس امروز سنگين بود، يعنى تحمل آن براى فهم و درك شاگردان دشوار بود و يا مى گويند سخنرانى امروز كه همه اش نظريه هاى علمى دقيق بود براى عوام سنگين بود، كه در اين گونه تعبيرها كلمه سنگين در غير جسم به كار رفته ، در امور معنوى كه درك آن دشوار است و يا حقايقى در بر دارد كه رسيدن به آن سخت است ، و يا فرمانهايى را متضمن است كه امتثال آن و مداومت بر انجام آن دشوار است . | ||
قرآن كريم كه كلام الهى است به هر دو اعتبار ثقيل است ، اما از حيث فهم معنايش ثقيل است براى اينكه كلامى الهى است كه پيامبر آن را از ساحت عظمت و كبريايى گرفته ، و معلوم است چنين كلامى را نمى فهمد مگر نفوس طاهر از هر پليدى ، نفوسى كه از هر سببى قطع اميد كرده و تنها به خداى سبحان كه مسبب الاسباب است دل بسته ، كلامى است الهى و كتابى است عزيز، كه ظاهر و باطنى دارد، تنزيل و تاويلى دارد، تبيان براى هر چيز است ، و سنگينى آن از حال و وضع رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) مشهود بود، همه مى ديدند كه در هنگام گرفتن آن دچار برحاء - حالتى شبيه بيهوشى - مى شد، و اين معنا در روايات بسيار زياد آمده . | قرآن كريم كه كلام الهى است به هر دو اعتبار ثقيل است ، اما از حيث فهم معنايش ثقيل است براى اينكه كلامى الهى است كه پيامبر آن را از ساحت عظمت و كبريايى گرفته ، و معلوم است چنين كلامى را نمى فهمد مگر نفوس طاهر از هر پليدى ، نفوسى كه از هر سببى قطع اميد كرده و تنها به خداى سبحان كه مسبب الاسباب است دل بسته ، كلامى است الهى و كتابى است عزيز، كه ظاهر و باطنى دارد، تنزيل و تاويلى دارد، تبيان براى هر چيز است ، و سنگينى آن از حال و وضع رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) مشهود بود، همه مى ديدند كه در هنگام گرفتن آن دچار برحاء - حالتى شبيه بيهوشى - مى شد، و اين معنا در روايات بسيار زياد آمده . | ||
| خط ۴۰: | خط ۴۲: | ||
يكى ديگر اينكه : سنگينى قرآن كنايه است از بقاى آن در طول روزگار، چون يكى از خصوصيات هر چيز سنگين ، اين است كه در جاى خود ثابت بماند. | يكى ديگر اينكه : سنگينى قرآن كنايه است از بقاى آن در طول روزگار، چون يكى از خصوصيات هر چيز سنگين ، اين است كه در جاى خود ثابت بماند. | ||
و بعضى ديگر وجوهى ديگر گفته اند كه هر چند هر كدام در جاى خود صحيح و بى عيب است ، و ليكن وجهى كه ما آورديم چيزى است كه از ظاهر آيه به ذهن مى آيد. | و بعضى ديگر وجوهى ديگر گفته اند كه هر چند هر كدام در جاى خود صحيح و بى عيب است ، و ليكن وجهى كه ما آورديم چيزى است كه از ظاهر آيه به ذهن مى آيد. | ||
إِنَّ نَاشِئَةَ الَّيْلِ هِىَ أَشدُّ وَطئاً وَ أَقْوَمُ قِيلاً(۶) | |||
إِنَّ لَك فى النهَارِ سبْحاً طوِيلاً | |||
آيه اولى در اين مقام است كه بيان كند چرا شب را براى اين نماز اختيار كرديم ، و آيه دوم در مقام اين است كه بيان كند چرا روز را انتخاب نكرديم همچنان كه آيه قبلى كه مى فرمود: «'''انا سنلقى عليك قولا ثقيلا'''» در مقام بيان اين بود كه اصلا چرا نماز شب تشريع شد. | آيه اولى در اين مقام است كه بيان كند چرا شب را براى اين نماز اختيار كرديم ، و آيه دوم در مقام اين است كه بيان كند چرا روز را انتخاب نكرديم همچنان كه آيه قبلى كه مى فرمود: «'''انا سنلقى عليك قولا ثقيلا'''» در مقام بيان اين بود كه اصلا چرا نماز شب تشريع شد. | ||
چند قول در معناى دو آيه : «'''ان ناشئة الليل اشد وطاء واقوم قيلا ان لك فى النهارسبحا طويلا | چند قول در معناى دو آيه : «'''ان ناشئة الليل اشد وطاء واقوم قيلا ان لك فى النهارسبحا طويلا | ||
| خط ۵۳: | خط ۵۵: | ||
بعضى از مفسرين آيه را اين چنين معنا كرده اند: تو در روز مى توانى بخوابى و امر معاش خود را تدبير كنى ، و در حوائج خود تصرف نمايى ، پس شبت را به تهجد اختصاص ده . بعضى ديگر اينطور معنا كرده اند: تو در روز فراغت دارى ، حال اگر شب نتوانستى به كارت برسى ، در روز آن را تلافى كن ، و آنچه در شب انجام ندادى در روز قضاء كن . بنا به گفته اين مفسر آيه مورد بحث همان را مى خواهد بگويد كه : آيه «'''و هو الذى جعل الليل و النهار خلفه لمن اراد ان يذكر او اراد شكورا'''»، بيان مى كند. ليكن آنچه ما اختيار كرديم با سياق مناسب تر است . | بعضى از مفسرين آيه را اين چنين معنا كرده اند: تو در روز مى توانى بخوابى و امر معاش خود را تدبير كنى ، و در حوائج خود تصرف نمايى ، پس شبت را به تهجد اختصاص ده . بعضى ديگر اينطور معنا كرده اند: تو در روز فراغت دارى ، حال اگر شب نتوانستى به كارت برسى ، در روز آن را تلافى كن ، و آنچه در شب انجام ندادى در روز قضاء كن . بنا به گفته اين مفسر آيه مورد بحث همان را مى خواهد بگويد كه : آيه «'''و هو الذى جعل الليل و النهار خلفه لمن اراد ان يذكر او اراد شكورا'''»، بيان مى كند. ليكن آنچه ما اختيار كرديم با سياق مناسب تر است . | ||
مقصود از «'''ذكر'''» در خطاب : «'''و اذكر اسم ربك '''» | مقصود از «'''ذكر'''» در خطاب : «'''و اذكر اسم ربك '''» | ||
وَ اذْكُرِ اسمَ | وَ اذْكُرِ اسمَ رَبِّك وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلاً | ||
مقصود از«'''ذكر'''» در خطاب ،: «'''واذكر اسم ربّك '''» | مقصود از«'''ذكر'''» در خطاب ،: «'''واذكر اسم ربّك '''» | ||
ظاهرا اين جمله مى خواهد نماز شب را توصيف كند، و بنا بر اين به منزله عطف تفسيرى براى جمله «'''و رتل القران ترتيلا'''» است ، و روى اين فرض مراد از «'''ذكر اسم رب '''» ذكر زبانى با رعايت مطابقت آن با قلب مى باشد، و همچنين مراد از تبتل ، تضرع و زارى با زبان است . | ظاهرا اين جمله مى خواهد نماز شب را توصيف كند، و بنا بر اين به منزله عطف تفسيرى براى جمله «'''و رتل القران ترتيلا'''» است ، و روى اين فرض مراد از «'''ذكر اسم رب '''» ذكر زبانى با رعايت مطابقت آن با قلب مى باشد، و همچنين مراد از تبتل ، تضرع و زارى با زبان است . | ||
| خط ۶۳: | خط ۶۵: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۰۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۰۲ </center> | ||
كلمه «'''تبتيلا'''» ظاهرا مفعول مطلق است ، و مقتضاى ظاهر اين بود كه بفرمايد: «'''و تبتل اليه تبتلا'''»، اگر اين طور نفرمود، و به جاى آن كلمه «'''تبتيلا'''» را آورد، به قول بعضى براى اين بود كه باب تفعل از بتل متضمن معناى باب تفعيل آن نيز هست ، پس مثل اين است كه فرموده باشد: «'''بتل اليه تبتيلا'''» و معنايش يا اين است كه ارتباط نفس خود را از هر چيز ديگر قطع كن ، و تنها به خدا دل ببند، و يا اين است كه نفس خود را وا بدار به اينكه دست تضرع به درگاه خدا بردارد. و به قول بعضى ديگر آوردن «'''تبتيلا'''» به جاى «'''تبتلا'''» براى اين بوده كه رعايت قافيه آخر آيات قبل شده باشد. | كلمه «'''تبتيلا'''» ظاهرا مفعول مطلق است ، و مقتضاى ظاهر اين بود كه بفرمايد: «'''و تبتل اليه تبتلا'''»، اگر اين طور نفرمود، و به جاى آن كلمه «'''تبتيلا'''» را آورد، به قول بعضى براى اين بود كه باب تفعل از بتل متضمن معناى باب تفعيل آن نيز هست ، پس مثل اين است كه فرموده باشد: «'''بتل اليه تبتيلا'''» و معنايش يا اين است كه ارتباط نفس خود را از هر چيز ديگر قطع كن ، و تنها به خدا دل ببند، و يا اين است كه نفس خود را وا بدار به اينكه دست تضرع به درگاه خدا بردارد. و به قول بعضى ديگر آوردن «'''تبتيلا'''» به جاى «'''تبتلا'''» براى اين بوده كه رعايت قافيه آخر آيات قبل شده باشد. | ||
رَب | رَب المَْشرِقِ وَ المَْغْرِبِ لا إِلَهَ إِلا هُوَ فَاتخِذْهُ وَكِيلاً | ||
جمله اول آيه وصفى است كه به اصطلاح از وصفيت مقطوع شده ، و تقدير آن «'''هو رب المشرق و المغرب '''» است ، و جمله «'''رب المشرق و المغرب '''» در معناى «'''رب همه عالم '''» است براى اينكه مشرق و مغرب دو جهت نسبى است كه مشتمل بر تمامى جهات عالم مشهود است ، و اگر از ميان شش جهت تنها اين دو جهت را ذكر كرد، براى اين بود كه با ليل و نهار كه قبلا ذكرش شده بود مناسب تر بود، چون شب و روز مربوط به طلوع و غروب است . | جمله اول آيه وصفى است كه به اصطلاح از وصفيت مقطوع شده ، و تقدير آن «'''هو رب المشرق و المغرب '''» است ، و جمله «'''رب المشرق و المغرب '''» در معناى «'''رب همه عالم '''» است براى اينكه مشرق و مغرب دو جهت نسبى است كه مشتمل بر تمامى جهات عالم مشهود است ، و اگر از ميان شش جهت تنها اين دو جهت را ذكر كرد، براى اين بود كه با ليل و نهار كه قبلا ذكرش شده بود مناسب تر بود، چون شب و روز مربوط به طلوع و غروب است . | ||
خواهى پرسيد براى اشاره به ربوبيت خداى تعالى همان كلمه «'''ربك '''» كافى بود، چه باعث شد كه دوباره بفرمايد: «'''رب المشرق و المغرب ؟'''» | خواهى پرسيد براى اشاره به ربوبيت خداى تعالى همان كلمه «'''ربك '''» كافى بود، چه باعث شد كه دوباره بفرمايد: «'''رب المشرق و المغرب ؟'''» | ||
| خط ۷۹: | خط ۸۱: | ||
<span id='link70'><span> | <span id='link70'><span> | ||
==تهديد تكذيب كنندگان صاحب نعمت == | ==تهديد تكذيب كنندگان صاحب نعمت == | ||
وَ ذَرْنى وَ | وَ ذَرْنى وَ المُْكَذِّبِينَ أُولى النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلاً | ||
اين آيه تهديد كفار است ، وقتى مى گوييم : «'''دعنى و فلانا - و يا - ذرنى و فلانا'''»، معنايش اين است كه بين من و او حائل مشو، و بگذار تا از او انتقام بگيرم . و مراد از «'''مكذبين صاحبان نعمت '''»، همان كفارى است كه در آيه قبلى نامشان برده شد، و يا حداقل روساى آنان است ، و اگر در توصيف آنان بين صفت «'''مكذبين '''» و صفت «'''اولى النعمه '''» جمع كرد براى اين بود كه اشاره كند به علت آن تهديدى كه متوجه ايشان كرد، چون تكذيب دعوت الهى از ناحيه افراد متنعم ، كفران نعمت اوست ، و جزاى كفرانگرى سلب نعمت و تبديل آن به نقمت است . | اين آيه تهديد كفار است ، وقتى مى گوييم : «'''دعنى و فلانا - و يا - ذرنى و فلانا'''»، معنايش اين است كه بين من و او حائل مشو، و بگذار تا از او انتقام بگيرم . و مراد از «'''مكذبين صاحبان نعمت '''»، همان كفارى است كه در آيه قبلى نامشان برده شد، و يا حداقل روساى آنان است ، و اگر در توصيف آنان بين صفت «'''مكذبين '''» و صفت «'''اولى النعمه '''» جمع كرد براى اين بود كه اشاره كند به علت آن تهديدى كه متوجه ايشان كرد، چون تكذيب دعوت الهى از ناحيه افراد متنعم ، كفران نعمت اوست ، و جزاى كفرانگرى سلب نعمت و تبديل آن به نقمت است . | ||
و مراد از اينكه فرمود «'''اندكى مهلتشان بده '''»، زمانى اندك است ، يعنى همان زمان اندكى كه در زمين زندگى مى كنند، و براى زمانى بى انتها به سوى پروردگارشان بر مى گردند، و حساب و جزا مى بينند، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «'''انهم يرونه بعيدا و نريه قريبا'''»، و نيز فرموده : «'''متاع قليل ثم ماويهم جهنم و بئس المهاد'''». | و مراد از اينكه فرمود «'''اندكى مهلتشان بده '''»، زمانى اندك است ، يعنى همان زمان اندكى كه در زمين زندگى مى كنند، و براى زمانى بى انتها به سوى پروردگارشان بر مى گردند، و حساب و جزا مى بينند، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «'''انهم يرونه بعيدا و نريه قريبا'''»، و نيز فرموده : «'''متاع قليل ثم ماويهم جهنم و بئس المهاد'''». | ||
اين آيه به ظاهرش عام است ، ولى بعضى گفته اند: منظور تهديد ايشان به واقعه بدر است . ولى آيه هيچ ظهورى در آن ندارد. و در اين آيه التفاتى از غيبت «'''ربك '''» به تكلم «'''ذرنى '''» بكار رفته ، و شايد وجه آن تشديد همان تهديد باشد، چون خداى سبحان با گفتن ذرنى تهديد را به خودش نسبت مى دهد. و آنگاه التفاتى ديگر به كار مى برد. و آن اين است كه سياق متكلم وحده «'''ذرنى '''» را به سياق متكلم مع الغير «'''ان لدينا'''» بر مى گرداند، تا عظمت خود را به رخ آنان بكشد. | اين آيه به ظاهرش عام است ، ولى بعضى گفته اند: منظور تهديد ايشان به واقعه بدر است . ولى آيه هيچ ظهورى در آن ندارد. و در اين آيه التفاتى از غيبت «'''ربك '''» به تكلم «'''ذرنى '''» بكار رفته ، و شايد وجه آن تشديد همان تهديد باشد، چون خداى سبحان با گفتن ذرنى تهديد را به خودش نسبت مى دهد. و آنگاه التفاتى ديگر به كار مى برد. و آن اين است كه سياق متكلم وحده «'''ذرنى '''» را به سياق متكلم مع الغير «'''ان لدينا'''» بر مى گرداند، تا عظمت خود را به رخ آنان بكشد. | ||
إِنَّ لَدَيْنَا أَنكالاً وَ جَحِيماً | |||
اين آيه ، جمله «'''ذرنى ...'''» را تعليل مى كند. و كلمه «'''انكال '''» به معناى كنده و زنجيرها است . | اين آيه ، جمله «'''ذرنى ...'''» را تعليل مى كند. و كلمه «'''انكال '''» به معناى كنده و زنجيرها است . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۰۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۰۵ </center> | ||
| خط ۹۰: | خط ۹۲: | ||
در مجمع البيان مى گويد: كلمه «'''غصه '''» به معناى تردد لقمه در حلق است ، به طورى كه خورنده نتواند به راحتى آن را فرو ببرد، وقتى گفته مى شود «'''غص بريقه ،يغص ، غصصا'''» معنايش اين است كه آب دهانش در گلويش گير كرد، و «'''فى قلبه غصه من كذا'''» يعنى در دلش از فلان پيشامد اندوهى گره خورده ، و خلاصه غصه هم نظير سكسكه است ، كه نمى گذارد طعام و شراب گوارا شود. | در مجمع البيان مى گويد: كلمه «'''غصه '''» به معناى تردد لقمه در حلق است ، به طورى كه خورنده نتواند به راحتى آن را فرو ببرد، وقتى گفته مى شود «'''غص بريقه ،يغص ، غصصا'''» معنايش اين است كه آب دهانش در گلويش گير كرد، و «'''فى قلبه غصه من كذا'''» يعنى در دلش از فلان پيشامد اندوهى گره خورده ، و خلاصه غصه هم نظير سكسكه است ، كه نمى گذارد طعام و شراب گوارا شود. | ||
و اين دو آيه عذابهاى آخرت را يادآورى مى كنند كه نعمتهاى دنيا به كيفر كفرانشان به آن عذابها و نقمت ها مبدل مى گردد. | و اين دو آيه عذابهاى آخرت را يادآورى مى كنند كه نعمتهاى دنيا به كيفر كفرانشان به آن عذابها و نقمت ها مبدل مى گردد. | ||
يَوْمَ تَرْجُف الاَرْض وَ | يَوْمَ تَرْجُف الاَرْض وَ الجِْبَالُ وَ كانَتِ الجِْبَالُ كَثِيباً مَّهِيلاً | ||
كلمه «'''يوم '''» ظرف است براى عذابى كه در دو آيه سابق وعده اش داده شد. راغب مى گويد: «'''رجف '''» به معناى اضطراب شديد است و گفته مى شود: «'''رجفت الارض و البحر'''» يعنى زمين زلزله كرد و دريا موج فرستاد. و در مجمع البيان گفته : «'''كثيب رمل '''» به معناى توده اى از شن است ، و كلمه «'''مهيل '''» از مصدر «'''هيل '''» است ، و مهيل شدن كوهها به معناى آن است كه وقتى ريشه اش تكان بخورد از بالا فرو بريزد. و معناى آيه روشن است . | كلمه «'''يوم '''» ظرف است براى عذابى كه در دو آيه سابق وعده اش داده شد. راغب مى گويد: «'''رجف '''» به معناى اضطراب شديد است و گفته مى شود: «'''رجفت الارض و البحر'''» يعنى زمين زلزله كرد و دريا موج فرستاد. و در مجمع البيان گفته : «'''كثيب رمل '''» به معناى توده اى از شن است ، و كلمه «'''مهيل '''» از مصدر «'''هيل '''» است ، و مهيل شدن كوهها به معناى آن است كه وقتى ريشه اش تكان بخورد از بالا فرو بريزد. و معناى آيه روشن است . | ||
<span id='link71'><span> | <span id='link71'><span> | ||
==هشدار به كفّار بااشاره به هلاكت فرعون بر اثر نافرمانى از فرستاده خدا == | ==هشدار به كفّار بااشاره به هلاكت فرعون بر اثر نافرمانى از فرستاده خدا == | ||
إِنَّا أَرْسلْنَا إِلَيْكمْ رَسولاً شهِداً عَلَيْكمْ كَمَا أَرْسلْنَا إِلى فِرْعَوْنَ رَسولاً | |||
اين آيه مكذبين صاحب نعمت از قوم رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) را تهديد مى كند، بعد از آنكه در آيات قبل مطلق مكذبين صاحب نعمت را تهديد مى كرد به عذابى كه در روز قيامت برايشان تهيه ديده شده و سپس حال آنان را با حال فرعون مقايسه كرد، كه بر خدا و | اين آيه مكذبين صاحب نعمت از قوم رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) را تهديد مى كند، بعد از آنكه در آيات قبل مطلق مكذبين صاحب نعمت را تهديد مى كرد به عذابى كه در روز قيامت برايشان تهيه ديده شده و سپس حال آنان را با حال فرعون مقايسه كرد، كه بر خدا و | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۰۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۰۶ </center> | ||
| خط ۱۰۰: | خط ۱۰۲: | ||
در اين آيه التفاتى از غيبت به خطاب بكار رفته ، در آيات قبل كفار غايب فرض شده بودند، مى فرمود: «'''فمهلهم قليلا'''» و در اينجا حاضر فرض شده اند، مى فرمايد: «'''ما به سوى شما رسولى فرستاديم '''»، و گويا وجهش اين باشد كه وقتى گوينده ، كفار را وعده عذاب انكال و جحيم و طعام گلوگير و... داد، خودش دچار اندوه شد كه اين بيچارگان چرا بايد به خاطر سفاهت و ندانم كارى خود را به هلاكت ابدى بيندازند، و براى اينكه براى آخرين بار كارى كنند كه مبتلا به آن هلاكت نگردند، سخن را كه تاكنون پشت سر آنان مى گفت رو در روى آنان بگويد، شايد موثر واقع شود، و شك و ترديدى كه در باره قيامت دارند از دلهايشان بر طرف شده ، حجت بر آنان تمام شود، تا شايد به اين وسيله پروايى بكنند، و لذا به همين منظور حال آنان را با حال فرعون ، و حال رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را با حال موسى (عليه السلام ) مقايسه كرد، و با جمله «'''فكيف تتقون ان كفرتم يوما...'''»، به عاقبت امر فرعون اشاره نمود. | در اين آيه التفاتى از غيبت به خطاب بكار رفته ، در آيات قبل كفار غايب فرض شده بودند، مى فرمود: «'''فمهلهم قليلا'''» و در اينجا حاضر فرض شده اند، مى فرمايد: «'''ما به سوى شما رسولى فرستاديم '''»، و گويا وجهش اين باشد كه وقتى گوينده ، كفار را وعده عذاب انكال و جحيم و طعام گلوگير و... داد، خودش دچار اندوه شد كه اين بيچارگان چرا بايد به خاطر سفاهت و ندانم كارى خود را به هلاكت ابدى بيندازند، و براى اينكه براى آخرين بار كارى كنند كه مبتلا به آن هلاكت نگردند، سخن را كه تاكنون پشت سر آنان مى گفت رو در روى آنان بگويد، شايد موثر واقع شود، و شك و ترديدى كه در باره قيامت دارند از دلهايشان بر طرف شده ، حجت بر آنان تمام شود، تا شايد به اين وسيله پروايى بكنند، و لذا به همين منظور حال آنان را با حال فرعون ، و حال رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را با حال موسى (عليه السلام ) مقايسه كرد، و با جمله «'''فكيف تتقون ان كفرتم يوما...'''»، به عاقبت امر فرعون اشاره نمود. | ||
پس اينكه فرمود: «'''انا ارسلنا اليكم رسولا شاهدا عليكم '''» اشاره است به تصديق رسالت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) از ناحيه خود خداى تعالى ، و اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) شاهد بر اعمال شما است ، امروز در دنيا آنچه مى كنيد مى بيند و نظارت مى كند، وفردا در آخرت شهادت مى دهد، و ما در طول كتاب هر جا به آيات مربوط به شهادت برخورديم ، معناى شهادت پيغمبران بر اعمال مردم را بيان كرديم ، و در اينكه به شهادت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) اشاره كرده نوعى نهى مردم از نافرمانى و مخالفت و تكذيب آن جناب است ، منظور از رسول در جمله «'''كما ارسلنا الى فرعون رسولا'''» موسى بن عمران (عليهماالسلام ) است . | پس اينكه فرمود: «'''انا ارسلنا اليكم رسولا شاهدا عليكم '''» اشاره است به تصديق رسالت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) از ناحيه خود خداى تعالى ، و اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) شاهد بر اعمال شما است ، امروز در دنيا آنچه مى كنيد مى بيند و نظارت مى كند، وفردا در آخرت شهادت مى دهد، و ما در طول كتاب هر جا به آيات مربوط به شهادت برخورديم ، معناى شهادت پيغمبران بر اعمال مردم را بيان كرديم ، و در اينكه به شهادت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) اشاره كرده نوعى نهى مردم از نافرمانى و مخالفت و تكذيب آن جناب است ، منظور از رسول در جمله «'''كما ارسلنا الى فرعون رسولا'''» موسى بن عمران (عليهماالسلام ) است . | ||
فَعَصى فِرْعَوْنُ | فَعَصى فِرْعَوْنُ الرَّسولَ فَأَخَذْنَهُ أَخْذاً وَبِيلاً | ||
كلمه «'''وبيل '''» به معناى سخت و ثقيل است ، در اين جمله به عاقبت امر نافرمانى فرعون از موسى اشاره كرده و اگر از موسى به رسول تعبير كرده ، براى اين است كه اشاره كند به اينكه آن سببى كه باعث گرفتارى فرعون شد، مخالفتش با شخص موسى بدان جهت كه موسى است نبود، بلكه بدان جهت كه فرستاده خداست بود، پس اين كفار هم از مخالفت محمد (صلوات اللّه عليه ) بر حذر باشند، چون او نيز رسول خدا است . | كلمه «'''وبيل '''» به معناى سخت و ثقيل است ، در اين جمله به عاقبت امر نافرمانى فرعون از موسى اشاره كرده و اگر از موسى به رسول تعبير كرده ، براى اين است كه اشاره كند به اينكه آن سببى كه باعث گرفتارى فرعون شد، مخالفتش با شخص موسى بدان جهت كه موسى است نبود، بلكه بدان جهت كه فرستاده خداست بود، پس اين كفار هم از مخالفت محمد (صلوات اللّه عليه ) بر حذر باشند، چون او نيز رسول خدا است . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۰۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۰۷ </center> | ||
همچنان كه به كار بردن اسم ظاهر بجاى ضمير در جمله «'''فعصى فرعون '''» براى اين بود كه اشاره كند به اينكه اولا منشا تكذيب و مخالفت فرعون همان تفرعن او بود، و ثانيا عزت و علو در زمين و باليدن به كثرت عده و وسعت آب و خاك و نفوذ مشيت . و خلاصه تفرعن او حتى به قدر يك خردل در دفع عذاب الهى از او اثر نكرد، و عذاب الهى او را با آن همه قدرتش بگرفت ، تا چه رسد به اين كفار تكذيب گر كه مردمى ناتوان و گرسنه اند، و به فرموده قرآن : «'''جند ما هنالك مهزوم من الاحزاب '''». | همچنان كه به كار بردن اسم ظاهر بجاى ضمير در جمله «'''فعصى فرعون '''» براى اين بود كه اشاره كند به اينكه اولا منشا تكذيب و مخالفت فرعون همان تفرعن او بود، و ثانيا عزت و علو در زمين و باليدن به كثرت عده و وسعت آب و خاك و نفوذ مشيت . و خلاصه تفرعن او حتى به قدر يك خردل در دفع عذاب الهى از او اثر نكرد، و عذاب الهى او را با آن همه قدرتش بگرفت ، تا چه رسد به اين كفار تكذيب گر كه مردمى ناتوان و گرسنه اند، و به فرموده قرآن : «'''جند ما هنالك مهزوم من الاحزاب '''». | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۷ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۹}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] | ||
ویرایش